آیا سوسیالیست های فرانسه با انتخاب اولاند مسیرکشور را عوض خواهند کرد؟
عباس رحمتی
با مشخص شدن نتایج انتخابات دور اول ریاست جمهوری فرانسه، نیکلا سارکوزی، رئیسجمهور راست گرای کنونی و فرانسوا اولاند( همسر سابق خانم رویال که در دور قبلی از سرکوزی شکست خورد ) رقیب اصلی او از جناح سوسیالیستهای فرانسه، در دور دوم این انتخابات که روز ششم ماه مه برگزار میشود، به رقابت خواهند پرداخت. دور اول این انتخابات در روز یکشنبه، ۲۲ آوریل (سوم اردیبهشت) برگزار شد و در آن آقای سارکوزی 26.4 در صد آراء انتخابات ریاستجمهوری را به خود اختصاص داد درحالیکه فرانسوا اولاند نیز۶. ۲۸ درصد آراء را به دست آوردو این برای اولین بار بود که در جمهوری پنجم فرانسه، یک رئیس جمهور و نامزد انتخابات، در دور اول در صدر نتایج قرار ندارد. نکته جالب تو جه دیگر در انتخابات اخیر فرانسه ، پیروزی چشم گیر جبهه ملی فرانسه یعنی همان راست های افراطی ناسیونالیست بود که رهبری آن را خانمی به نام « مارین لوپن » در دست دارد راستهای افراطی پیش از 18 در صد آرای را به خود اختصاص دادند که نگاه همگان را به خود جلب کرد ، خصوصا "خانم آنگلا مرکل" صدراعظم آلمان به این وضعیت هشدار داده است [1] از طرفی خانم لوپن اعلام کرده است که در دوره دوم ما به سرکوزی رای نخواهیم داد و رای خود را از قبل سفید اعلام کرده اند ، راستهای ناسیونالیست با قوانین مهاجرت کاملا مخالفند و سرکوزی که خود از خانواده مهاجران به فرانسه می باشد و در طول ریاست جمهوری اش از خارجی های مهاجر در مشاغل دولتی و وزارتخانه ی خود استفاده کرده است ، او رئیس جمهور راست گرای نژاد پرستی ( ضد خارجی ) نبوده و و بر عکس مسلمانان فرانسه چندین مسجد در طول این مدت در فرانسه ساخته اند موضع سرکوزی بیشتر نزدیک به آمریکا بود ه است تا سوسیال های اروپا و همیشه از سیاست های آمریکا حمایت کرده است دررابطه با ایران سیاستهای اتمی رژیم را همیشه با دید تردید نگاه کرده است و خواهان متوقف کردند فعالیتهای اتمی و غنی سازی اورانیوم بوده است . ازسیاستهای رژیم های افراطی چون لیبی و سوریه انتقاد کرده و در سرنگونی قذافی به همراه انگلیس نقش بسزایی داشته و از گروهایی مثل طالبان دوری کرده است .
از نکات تامل برانگیز دور اول مبارزات انتخاباتی این است که حزب راست و تندرو فرانسه به نام جبهه ملی ـ که البته هیچ ربطی به جبهه ملی ایران ندارد ـ در حدود ۲۰ در صد آرا را به خودش تخصیص داد. به عبارتی دیگر هر یک نفر از پنج رای دهنده فرانسوی به آنها رای دادند. از جمله ستونهای کمپین تبلیغاتی جبهه ملی فرانسه که البته همان حزب افراطی است مسئله مخالفت با مهاجرت بود و اینکه به شدت جلوی آن گرفته شود. البته این اتفاق دلایل مفصلی دارد که در این بحث نمیگنجد. اما بحث در مورد مهاجرت امروز به یکی از بحثهای غالب فرانسه تبدیل شده است و هر رئیس جمهوری که زمام امور را در دست بگیرد نمیتواند نسبت به این مسئله بیاعتنا باشد. البته موضع آقای سارکوزی در این زمینه بسیار سخت گیرانهتر است تا موضعی که آقای اولاند تا به امروز اتخاذ کرده است.
مهاجرت از معضل ترین مسائل انتخابات دور اول بود ، آیا با انتخاب آقای اولاند می توان انتظار داشت که این معضل را حل کند وسیاست های قبلی فرانسه را تغییر دهد و راه دگری را برگزیند ؟ ولی مسئله ای که روشن است مردم فرانسه نمی توانند به مسئله عدم کنترل مهاجرت بی تفاوت باشند وازطرفی با انتخاب اولاند نمی انتظار داشت که حداقل در دور اول ریاست جمهوری اش این معضل اجتماعی را بتواند حل کند . درصورتی که می دانیم تعداد زیادی از مردم با این انگیزه به پای صندوق های رای رفتن که مسئله مهاجرت را حل کنند و اگر در آینده اولاند نتواندو یا سرکوزی نتواند آنرا حل کند با مشگل جدی مواجه خواهند شد . رئیس جمهور احتمالی آینده در فرانسه نمی تواند هر سیاستی را انجام بدهد و باید قبل از هر چیز خواست بیشتر فرانسویها مبنی بر کنترل مهاجرت را در نظر داشته باشد. حال ممکن است کنترل مد نظر آقای سارکوزی نسبت به کاندید سوسیالیستها بسیار شدیدتر باشد اما آزادی عمل بدون حد و مرز نخواهند داشت حتی اگر نامزد چپ بتواند زمام امور را به دست بگیرد.
به ویژه آنکه بعد از انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مجلس پیش روست. حتی اگر آقای اولاند رئیس جمهور شود به احتمال بسیار زیاد مجلس را منحل و انتخابات جدیدی را برگزار خواهد کرد. در شرایطی که مردم از نامزدهایی مُصرّ بر کنترل مهاجرت حمایت کردهاند، حتما نمایندههای خود را به مجلس خواهند فرستاد ؛ موضوعی که در هر صورت بدون تاثیر نخواهد بود. طبیعتا مجلس آینده پر از نمایندههایی خواهد شد که مساله مهاجرت را با نگاه سختگیرانه تری پیگیری خواهند کرد و در نتیجه دست دولت در این مورد بسته خواهد بود. از هر سویی که به ماجرا نگاه کنیم نمیتوانیم به این نتیجه برسیم که مساله مهاجرت در صورت تغییر رئیس جمهور از این رو به آن رو خواهد شد. البته اگر به سوابق دو نامزد نگاه کنیم در صورت پیروزی رئیس جمهور سوسیالیست ها گشایشهایی ایجاد و بر عکس سخت گیریهایی تشدید خواهد شد. اما نباید فکر کرد که این تفاوتها مانند روزو شب از هم جدا هستد.
سیاست خارجی کاندیداها دریک جهت است :
بر خلاف تصور بسیاری از تحلیگران سیاسی که این روزها جسته و گریخته نظرات خودشان را در این ارتباط مطرح کردهاند، باید بگویم که اتفاقا آقای میتران که میشود گفت تنها رئیس جمهور چپ در فرانسه بوده که جمهوری پنجم آن را به رسمیت شناخت، سیاست بسیار آشتی جویانه و نزدیکی نسبت به ایالات متحده آمریکا داشت که باعث تعجب بسیاری شده بود. چند مثال بیاوریم در این مورد. آنزمان هنوز دوران جنگ سرد بود و آقای فرانسوا میتران بر خلاف بسیاری از گرایشهای چپ در اروپا از استقرار موشکهای اتمی در قاره دفاع جانانه کرد. یک مورد دیگر تشدید فعالیت نشست هفت قدرت صنعتی بود که البته به ابتکار رئیس جمهور پیشین و میانه رو فرانسه تشکیل شده بود اما در زمان آقای میتران به شدت رشد پیدا کرد. مورد سوم وقتی بود که جورج بوش پدر به عراق، پس از اشغال کویت، حمله کرد، یعنی در حقیقت برای آزاد سازی کویت بلافاصله آقای میتران از این مساله دفاع کرد و پشتیبان چنین حملهای بود. در نتیجه حتی اگر به تجربههای تاریخی گذشته نظر بیافکنیم به نظر نمی رسد چپها بخواهند این نگاه به سیاست خارجی را تغییر دهند.
با انتخاب اولاند موضع فرانسه در قبال ایران تغییر خواهد کرد ؟
در صورت پیروزی هر یک از دو نامزد به دو دلیل به نظر نمیرسد که سیاست خارجی آنها در قبال جمهوری اسلامی به ویژه در ارتباط با تحریمها تغییر چندانی پیدا کند. دلیل نخست اینکه این تحریمها فراتر از مرزهای فرانسه هستند و به صورت کلی از سوی اتحادیه اروپا وضع شده اند. در نتیجه هر یک از کشورهای عضو نمی توانند نسبت به سیاست های کلی این اتحادیه بیاعتنا باشند. دوم اینکه در زمان تدارک و مبارزات انتخاباتی بحثهای تند و آتشینی بین نامزدهای مختلف به ویژه رئیس جمهور که به عنوان نامزد در این انتخابات شرکت میکرد و آقای اولاند بر سر موضوعهای مختلف صورت گرفت، اما هیچ یک از آنها درمورد سیاست دولت آینده فرانسه و حتی اتحادیه اروپا نسبت به تحریمها و مساله هستهای به دیگری ایراد نگرفتند و در مقابل سیاست جایگزینی هم در این ارتباط پیشنهاد نشد. بر این اساس به نظر نمیرسد که در ماهها و بلکه سالهای آینده سیاست کشور فرانسه در قبال جمهوری اسلامی دستخوش تغییر شود.
انتخابات فرانسه بر خلاف آمریکا چنان جنجالی نیست همان طور که گفتیم مهمترین موضوع بر سر مسئله مهاجرت بود ومسئله مهم دیگر بر سر بانک تجارت جهانی است که در واقع رهبری آن با فرانسه است و به قول یکی از روشنفکران فرانسوی می خواهند این قدرت را حفظ کنند و ریاست جمهوری این صندوق مهم مالی را داشته باشند(نقل به مضمون ) یکی دیگر از مسائل مهم ، بیکاری و مالیات ها است که چندین بار سر و صدا ی مردم را درآورده است . در دوئل تلویزیونی (رقابت نمایشی ) که برگزار شد سارکوزی با استرس بیشتری ظاهر شد در حالی که اولاند خونسردی خود را حفظ کرده بود و در قد و قواره یک سیاستمدار برزگ ظاهر شد و همین امر باعث شده بود که در صد شانس اوبعد از این دوئل درمیان مردم فرانسه بالا برود ولی مردم می گویند باید دید چه کسی برای مردم کار خواهد کرد بر اساس خبری که از راست های میانه که 11.9 درصد آراء را کسب کرده اند آقای بایرو کاندیدای شکست خورده اعلام کرد که به سوسیالیست ها رای خواهند داد با این حساب اگر اتفاق دیگری رخ ندهد پیشاپیش پیروزی آقای اولاند محرز است در هر صورت اگر این بار سوسیالیست ها به قدرت برسند برای اولین بار خواهد بود که رئیس جمهوری فرانسه فقط یک دوره را تجربه کرده است باز به قول یک شهروند فرانسوی باید دید آیا دو کاندید ریاست جمهوری هر کدام خروسی در یک فقس مرغی خواهند بود یا هرکس قدرت را بدست آورد برای خدمت مردم تلاش خواهند کرد . در مورد ایران آیا با سیاست هسته ای ایران و تحریم ها برخوردی جدی خواهند داشت یا درچارچوب سیاست های اروپا راه مماشات را درپیش خواهند گرفت ؟همانطور که آلن ژوپه "وزیر امور خارجه فرانسه گفته بود " که تمایل جمهوری اسلامی برای انجام گفتگو با جامعه بین المللی جای تردید دارد و برای جلوگیری از حل نظامی این مساله، باید تحریمهای تصویب شده علیه جمهوری اسلامی را با نهایت شدت اعمال نمود."
[1]مارین لوپن، نامزد حزب راست افراطی با کسب 18،1 در صد آرا یکی از مهمترین آرای انتخاباتی در طول تاریخ انتخابات جمهوری پنجم فرانسه را بدست آورد و ژان لوک ملانشون، از جبهه چپ نیز به 11،1 در صد آرا دست یافت.
فرانسوا بایرو، نامزد راست میانه فرانسه در انتخابات روز یکشنبه با 9،11 در صد آرا در ردیف پنجم قرا گرفت
منبع:پژواک ایران