تنها راه نجات ايران بازگشت به اصالت خويشتن خويش!
عباس رحمتی
تجاوز به دو نو جوان ایرانی در فرودگاه جده در هفته های گذشته و پخش قسمتی از وصیت نامه ملک عبدالله در "وایبر "و شبکه های اجتماعی و ترویج فرهنگ عربی و کلا عرب زدگی جمهوری اسلامی و عربیزه کردن ایران، حذف کلمات ایرانی و جایگزینی کلمات عربی به جای آنها و خلاصه موضع گیریهای باد شکمی آیت الله ها در مورد اسطوره ایرانی "بابک خرمدین " نگارنده را بر آن داشت که این مقاله را انتشار دهد، باشد که هر ایرانی ابتدا خود و فرهنگ ایرانی را بشناسد و به هیچ کس اجازه ندهد تا به حریم فرهنگی و جغرافیای فکری ایران تجاوز کند، سعی کنیم به اصالت خویش اندیشیده و همیشه آنرا پاس داریم و اجازه ندهیم به اسطوره های ایرانی و فرهنگ ایرانی توهین و حتاکی شود . همه میدانیم که سردمداران ج اسلامی آمده اند تا فرهنگ چندین هزار ساله ما را ویران کنند و بر این ویرانه ها تفکرات پوسیده خود وحوزه قم و نجف را حاکم کنند هر ایرانی وظیفه دارد این اجازه را به تاراجگران فکری از نوع ارتجاعی اش به آنها ندهد .
*******************
ما ايرانيان بايد يكبار ديگر به خود آيیم و نگاهي دوباره به تاريخ خود داشته باشند ، اكنون ميخواهم يكبار ديگر نگاه اجمالي به گوشه اي از تاريخ ايران زمين داشته باشم تا اصالت ايراني را بهتر درك كنيم ، این بار اسطوره ای بنام "بابک خرمدین " [0]را برگزیده ام ، چرا بابک ؟ چون بابک بود که در مقابل تجاوز اعراب ایستاد و اینک تاريخ مدارس ايران از بابک خرمدين به عنوان فردی "مدعی پيامبری" در آذربايجان نام برده شده که دينی تازه ابداع کرد که پيروانش خود را "خرمدين "می ناميدند و به "سرخ جامگان "مشهور بودند، مردی که در برابر نفوذ و گسترش اسلام در ايران قد برافراشت و سرانجام جان بر سر اين قيام نهاد.
بخشی از ايرانيان، قيام بابک خرمدين در برابر نفوذ و گسترش اسلام را تعبير به قيام او در برابر اعراب می کنند که از ديد آنان اشغالگرانی بوده اند که شاهنشاهی ساسانی را فروپاشاندند و باعث شدند کشورشان تا نهصد سال از داشتن دولت مرکزی ايرانی محروم بماند. از اين نگاه، بابک به جای اينکه مدعی پيامبری خوانده شود در مقام قهرمان ملی جای می گيرد و ارج نهاده می شود.بعد از دوازده قرن وقتی ایرانیان این اسطوره ایرانی خود را ارج مینهند رگ گردن آیت اله ها باد میکند و می گویند بابک یک تاراجگر بوده است ،آيت الله موسوی اردبيلی، رئيس اسبق دستگاه قضائی ايران از اينکه بابک خرمدين به عنوان يکی از مفاخر آذربايجان مطرح شود ابراز تأسف کرده و گفته: "بابک کسی بود که اردبيل را تاراج کرد و در منطقه عرشه اردبيل به قدر موی سر به کشتار مردم اقدام کرد".
آيت الله صافی گلپايگانی، از مراجع تقليد قم نيز رسماً فتوا داده که ترويج افکار بابک خرمدين و دفاع از مواضع او، معارضه با اسلام و باعث تضعيف هويت اسلامی جامعه است و مسئولان بايد جداً از اين گرايشها جلوگيری کنند.
و اگر این خیانت ها نبود ایران از قرنها پیش از لوس وجود خرفات پاک شده بود و این خیانتها از کنار دست بابکها صورت نمیگرفت ،زماني كه ديرينه يار بابك يعني " أفشين" با أعراب متجاوز همكاري ميكند او جا و مكان بابك را از طریق جاسوسانش دریافت که بابک و گروهش در دره پوشیده شده از درخت در مرز آذربایجان-ارمنستان مخفی شدهاست و سر سپردگی خود را به عربها نشان ميدهد تا تا با فرمان معتصم ، خلیفه عیاسی، افشین عملیاتش را برای دستگیری بابك اين سردار ملي ايران زمين بهمراه برادرش " عبدالله " را آغاز و آنها را به اسارت خود در آورند . پس از اسارت، او را چنان ناجوانمردانه به قتل رساندند كه بعد از دوازده قرن درتاريخ مقاومت ايرانيان همچنان جاودان مانده است . بطوری که آذربایجان روسیه فیلمی از این رویداد تاریخی ساخته است .
مسلمانان عرب ، زماني كه بابك را به اسارت خود در آوردند قصد داشتند تا او را به زانو درآورند ، بابك كه تمام بدبختي هاي ايران زمين را از أعراب و تجاوزات آنها ميدانست حسرت يك آخ راهم بر گلوی آنها گذاشت ، بابک خرمدین را با لباسی از دیبا و کلاهی از سمور، سوار بر فیل - که هدیه پادشاه هند به مامون بود - ظاهر گشت، ابتدا دست ها و بعد پاهايش را با شمشير زدند ، دست چپ را كه زدن بابك ،دست راست خود را خوني كرد و بر صورتش كشيد تا زردي رخسارش را همچنان سرخ نگه دارد تا اعراب نتوانند بگويند او از مرگ ترسيده و رنگ از رخسارش پريده است(سیاست نامه از خواجه نظام الملک) [ ] تازيها در پايان سرِ سرخش را از تن نازنينش جدا كردند و به شهرهای دیگر و خراسان فرستادند چنين او را ناجوانمردانه به قتل رساندند. عبدالله برادر بابک به بغداد فرستاده شد که در آنجا به طور مشابه اعدام شد و توسط اسحاق بن ابراهیم مثعبی به دار آویخته شد. به گفته طبری عبدالله برادر بابک با خونسردی مشابه به استقبال مرگ رفت.[خبر قتل بابك و برادرش و مقاومت آنها در مقابل عربها همچون سرعت نور در منطقه پخش شد ، قتل نا جوانمردان بابك را ما ايرانيان هرگز فراموش نميكنيم ولي اين آخوندها هستند که بابک را تاراجگر معرفی میکنند و با روضه خواندن از حسين و رقيه و زينب و علي اكبر و علي اصغر و... گوي رذالت را از أعراب رو بوده اند و كلامي از آن همه مقاومت در مقابل اعراب نمي گويند خمینی گفته بود همه چیز ما از همین روضه هاست ! آخوند تلاش ميكنند خون بابك ها و ستار خانها و مصدقها ( خمینی دکتر مصدق را با تکه استخوان نام میبرد ) و قهرمانهی ملی ما وهزاران مقاوم ديگر را پايمال كنند به همين دليل بعد از اشغال ايران ، خود پا در راه همان اعراب تجاوزگر گذاشتند و بابكها و دهها هزار نَفَر از خواهران و برادران بابك را در سرزمين او قتل و عام كردندو هنوز هم اين جنايات ادامه دارد. و عجیبتر اینکه هیچ یک از گروه های سیاسی ما از این اسطوره ملی یاد نمی کنند در حالیکه اين وظيفه ملی هر إيراني است، بدانیم و آگاه باشد اعراب و عرب صفتهای ج اسلامی دشمن تاريخي ايران و ايراني بوده و هستند كه امروز توسط قدرتهاي جهاني حمايت ميشوند ، نماينده همين قدرتهاي جهاني در ايران رژيم جمهوري إسلامي است كه قصد دارد تمامي سنتها و أعياد و مراسم مذهبي اعراب را به مردم ايران تحميل كنند تا فرهنگ عربی را به جای فرهنگ و سنتهای ایرانی جایگزین کنند،و آثار باستانی ما را همچون طالب و داعش عراق و شام نا بود کنند . هر إيراني بايد سرداران ملي خود رابشناسد و از آنها تجليل كند هر إيراني بايد سنتها و مراسم ملي خود را پاس بدارد . سنتهاي اعراب ارزاني خودشان باد ، سنتهاي عربي را به خودشان باز پس دهيد و به اعراب و نمايندگانشان نشان دهيد كه ايراني هستید و پاي بند به سنتها و حتا دين خود هستيد. با اين روش به نياكانمان كه اسلام را با شمشير به آنها تحميل كردند جواب حقيقي مي دهيم تا پادشاهان عربستان مثل ملك عبدالله در ته گورش جواب دندانشكن از هر ايراني دريافت كند او در وصيت نامه اش خطاب به ایرانیان گفته بود :"اسلام را١٤٠٠ سال پيش در حلق نياكانشان كرديم و امروز آنها ادعا دارند از ما مسلمانترند! روزي پنج مرتبه بسوي خاك عربستان دولا و راست ميشوند به عربي دعا ميخوانند و بر روي پرچمشان عربي نوشته شده و نامهاي عربي بر فرزندانشان ميگذارند . اسطوره هايشان همه عرب هستند ، وقتي (ما) در جشن و شادي هستيم آنها براي اجدادما سوگواري ميكنند . براي دفاع وحمايت از اسطوره هاي عرب به اسطوره هاي ايران فحش ميدهند ناسزا ميگويند و به هموطنانشان ! بعدش با نام خليج العرب مشگل دارند و ادعا ميكنند از ما متنفرند ! ( قسمتي از وصيت نامه ملك عبدالله) مشاهده ميكنید ايراني بايد با عمل خود جوابي به اين شاه عرب بدهد تا در ته گورش خوب بشنود.
هر ايراني بايد تلاش كند تا آثاري از عربها در ايران زمين باقي نماند و حتا از اين تاريخ سعي كنيم نامي از عربها بر فرزندانمان نگذاريم همانطوريكه عربها نام ايراني بر فرزندانشان نمي گذارند ، سعي كنيم هميشه از اسطوره هاي ايراني كه بيشمارانند، بياموزيم و ياد كنيم از هيچ عربي اسطوره سازي نكنيم و از آنها پيروي نكرده و هرگز بتي بعنوان اسطوره مذهبي براي خود و ايراني نسازيم سعي كنيم جشنهاي ايران باستان راکه بزرگترين آنها "نوروز" است را هميشه برپا بداريم و حتا از روزهاي هفته و ماههاي خود ياد كنيم[١] كه اين يكي از مبارزات فرهنگي است و براي آينده ايران از ضروري ترينهاست .بايد ايران را دو باره از چنگ آخوندهاي عرب زده و عربزاده آزاد ساخت ، بايد دوباره ايران را از تجاوزگران آزاد ساخت ، ايراني كه ايراني فكر كند و ايراني زندگي كند ، ايراني كه با جامعه جهاني به پيش برود و جزء جامعه جهاني و شبكه بين الملي محسوب شود ايراني كه هميشه سر فراز باشد تا جهانيان و با اين سرزمين سرمايه و نعمت و اين سرزمين گاز و نفت و سرزمين گل و بلبل نگاه تجاوز گرايانه نداشته باشند تا قدرتهای جهانی مثل گذشته هر زمان آیت الله ها و شخصیت های سیاسی دیگری را با حکومتهای ارتجاعی اشان بما تحمیل نکنند ،بايد كاري كنيم كه جهانيان نگاه ديگري به ايران و ايراني داشته باشند ، بايد براي حقوق بشر در ايران که منشورش را کورش بزرگ قرنها پیش نوشته است ، تلاش کرد در این راه باید همكاري هاي خالصانه خود را آغاز كنيم تا حق تعيين سرنوشتمان را خودمان در دست داشته باشيم. اگر سر فرازي ايران راميخواهيم بايد به خويشتن خويش و به ريشه هاي خويش باز گرديم، بايد ايراني فكر كرد " با تو گشتم با تو من باراني شدم " [2]هر ايراني بايد سنتهاي پارسي و ايران باستاني كه ريشه هاي دوهزار پانصد ساله را با خود دارد أرج بگذارد و از أصل خود پيروي كند، اين تنها راه مبارزه با هيولاي ج اسلامي است ، با اين روش، مطمئن باشيد ج اسلامي را بزانو در ميآوريم. پیروز باشید شاد باشید و مهرافزون ، پاینده و پایدار باشید
_______________________________________
[0]بابک و اسناد تاريخی
در کتاب فهرست ابن نديم که در قرن چهارم هجری (دهم ميلادی) يعنی کمتر از دو قرن پس از دوران بابک نوشته شده آمده که پدر بابک روغن فروشی از مردم مدائن يا همان تيسفون، پايتخت شاهنشاهی ساسانی بوده که جلای وطن کرده و در آذربايجان با مادر او ازدواج کرده است.
حکايت زندگی و قيام بابک به طور مفصل و با ذکر جزئيات در کتابهايی همچون فهرست ابن نديم، تاريخ مقدسی، الفرق بين الفرق بغدادی، جوامع الحکايات محمد عوفی، تاريخ گزيده حمدالله مستوفی، تاريخ ابن خلدون، کتاب الانساب سمعانی، مختصر الدول ابن عبری، سياستنامه خواجه نظام الملک و بسياری کتب ديگر که از منابع اصلی پژوهشگران تاريخ به شمار می روند آمده اما در هيچ يک از اين منابع و حتی در کتاب اخبار الطوال ابوحنيفه دينوری که تقريباً همعصر بابک بوده، کوچکترين اشاره ای به اينکه بابک ترک يا ترک تبار بوده باشد به چشم نمی خورد.
در مقابل در همين متون تاريخی آمده که بخشی از سپاهی را که معتصم، خليفه عباسی به جنگ بابک فرستاد، لشکريان ترک تشکيل می دادند که سردارانشان از زمان مأمون در دربار عباسی منزلتی يافته بودند.
[١] آيا ميدانستيد كه در ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ روزهای هفته بدین گونه بوده است:
ﮐﯿﻮﺍﻥ ﺷﯿﺪ = ﺷﻨﺒﻪ
ﻣﻬﺮﺷﯿﺪ = ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ
ﻣﻪ ﺷﯿﺪ = ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ
ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺷﯿﺪ = ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ
ﺗﯿﺮﺷﯿﺪ = ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ
ﻫﺮﻣﺰﺷﯿﺪ = ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ
ﻧﺎﻫﯿﺪﺷﯿﺪ ﯾﺎ ﺁﺩﯾﻨﻪ = ﺟﻤﻌﻪ
اکنون به نام روزهای هفته دقت کنید:
ﮐﯿﻮﺍﻥ ﺷﯿﺪ = ﺷﻨﺒﻪ
Saturday = Satur + day
Saturn = ﮐﯿﻮﺍﻥ
---------
ﻣﻬﺮﺷﯿﺪ = ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ
Sunday = Sun + day
Sun = ﺧﻮﺭ (ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ) = ﻣﻬﺮ
---------
ﻣﻪ ﺷﯿﺪ = ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ
Monday = Mon + day
Moon = ﻣﺎﻩ
---------
ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺷﯿﺪ = ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ
Tuesday = Tues + day
Tues = God of war = Mars
Mars = ﺑﻬﺮﺍم
---------
ﺗﯿﺮﺷﯿﺪ = ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ
Wednesday = Wednes + day
Wednes = day of Mercury
Mercury = ﺗﯿﺮ
---------
ﻫﺮﻣﺰﺷﯿﺪ = ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ
Thursday = Thurs + day
Thurs = Thor = day of Jupiter
Jupiter = ﻫﺮﻣﺰ
---------
ﻧﺎﻫﯿﺪﺷﯿﺪ ﯾﺎ ﺁﺩﯾﻨﻪ = ﺟﻤﻌﻪ
Friday = Fri + day
Fri = Frig = day of Venues
Venues = ﻧﺎﻫﯿﺪ!
بسیار جالبه که غربی ها هم اسم روز هاى هفته را از فرهنگ غنی ایرانی گرفتن و ما اصلا خبر نداشتیم و حتی نمیدونیم عربها چگونه واسمون تغییرش دادند
مرجع:
تاریخ باستان جلد 10صفحه1985
[2]با تو گشتم با تو گشتم با تو بارانی شدم
با تو شاعر با تو من سهراب کاشانی شدم
با تو عاشق با تو لایق با تو همبازی شدم
با تو سعدی با تو حافظ رند شیرازی شدم
با تو زاهد با تو واحد با تو من دانا شدم
شمس رویای منی "من با تو مولانا شدم
با تو رستم پهلوان قصه ی طوسی شدم
با تو رزم عشق کردم با تو فردوسی شدم
با تو ساغر با تو می "همخانه ی رندان شدم
با تو ماندم با تو خواندم با تو جاویدان شدم
[]رژهای در هفته بعد - به احتمال زیاد در ۶ صفر ۲۲۳ ه. ق / ۷ ژانویه ۸۳۸ - برگزار شد، که در آن بابک با لباسی از دیبا و کلاهی از سمور، سوار بر فیل - که هدیه پادشاه هند به مامون بود - ظاهر گشت، در حالی که برادرش همانند بابک با لباس و کلاه سوار بر شتر ظاهر شده بود. ۲ شعر از محمد بن عبدالمالک زیات درباره فیل توسط طبری نقل شدهاست. کل طول خیابان بابالعامه در هر دو طرف با سواره نظام و پیادهنظام و جمعیت زیادی از مردم پر شده بود. معتصم دستور داد تا جلاد کارش را شروع کند. ابتدا دستها و پاهای بابک قطع شدند و سپس با دستور خلیفه جنازه تکهتکه شده بابک در حومه شهر سامرا به دار آویخته شد. سرش برای نمایش به دیگر شهرها و به خراسان فرستاده شد. بابک در همان مکانی به دار آویخته شد که بعدها مازیار پسر قارن، شاهزاده شورشی طبرستان و یاطس رومی (Aetios)، بطریق عموریه - که در زندان درگذشت - به دار آویخته شدند.
منبع:پژواک ایران