دو معضل نیروی های انتظامی: بر خورد با ماهواره ها و بد حجابی
فیروز نجومی
تیتر بالا از سر خط خبرهای سایت رادیو فردا برداشته شده است. نقل است از سخنانی که فرمانده نیروی انتظامی، سردار اسماعیل مقدم در سفر اخیر خود به قم ایراد کرده است. رادیو فردا در ادامه خبر میافزاید که: "با اشاره به تقدم اقدامات فرهنگی در موضوع حجاب و عفاف، فرمانده نیروهای انتظامی،" خاطر نشان ساخته است که « اما نباید ایستاد و منتظر کار فرهنگی ماند» و "درباره شبکه های ماهواره ای هم گفت،" «آنها قصد دارند مولفه های غربی همچون عدم قناعت، سیری ناپذیری، کامجویی و لذت جویی افراطی را در جامعه گسترانیده و فرهنگ نادرست و ضد انسانی غرب را در جامعه ترویج کنند.» ( 22 آبان 91)
گزارشگر رادیو فردا ظاهرا چیزی از خود بر این خبر نمی افزاید. شاید در این اندیشه که همآنقدر لفظ شفاف است که بار و مایه ی سیاسی آن که به خرده حساب هایی میان ریاست جمهوری، احمدی نژاد و فرمانده ی نیروهای انتظامی، سردار اسماعیل مقدم، از یک طرف و علما و فقها، از سوی دیگر مربوط میشود. خرده حساب هایی که شامل بر راه مبارزه با بد حجابی نیز میشود. بگذریم که مبارزه با بد حجابی هرگز فرهنگی نبوده است و پیوسته تقدم با ابزار خشونت بوده است، با جلب و تعقیب، تنبیه و مجازات. که سردار مقدم پیوسته نگران "امنیت اخلاقی " بوده است نه امنیت اجتماعی، امنیتی که حکومت علما و فقها را برهبری ولی فقیه، حفظ نموده و تداوم ببخشد.
از آنجا که خبر مذکور را پر معنا یافتم، فکر جستجوی پس و پیش آن به سرم افتاد. نگاهی به اولین آدرس که سایت «خبرگزاری جمهوری اسلامی،» یکی از نهادهای دولتی تحت اختیار ریاست جمهوری، کافی بود که نگارنده را از آنچه که در سر داشت، باز دارد. در سایت خبرگزاری جمهوری اسلامی، اگرچه آلبومی از تصاویر سفر سردار مقدم به قم و سخنرانی و دیدار وی با مراجع تقلید و حوزه علمیه ، وجود دارد، اما از متن سخنرانی وی خبری نیست. تصاویر آلبوم، فرمانده نیروی انتظامی، سردار اسماعیل مقدم را نشان میدهد، در حال خضوع و خشوع، تعظیم و تکریم، از جمله تصویری که سردار را در حال بوسیدن دست آقای مکارم شیرازی، یکی از مراجع تقلید در نظام حوزه ای، نشان میدهد، تصویری که بیش از هر کلامی پر معنی تر است، تصویری که نشان میدهد، چه کسانی بر ما حاکم اند و کجاست مقر حکومت آنها. آنچه که در این تصویر مشاهده میشود، سندی ست بر صحت گزارش رادیو فردا و آنچه از سردار مقدم نقل شده است. چرا که آن سخنان تنها میتواند از دهان فرمانده ای خروج نماید که نماد اطاعت است و فرمانبری ، فرمانده ای که بمنظور حفظ مرتبت و قدرت تن به چه خواری ها و حقارت ها که ندهد و خود را نشکند و بوسه بر دست یک تازی بومی، ننهد، همچنانکه تصاویر وی نشان میدهند.
اما به راستی چیست که میتواند فرمانده ی نیروهای انتظامی یک کشور، مدیر متخصص و مجرب نهادی زائیده گسترش تجدد و تمدن ، سازمانی اساسا "سکولار " را به مقر مقدسین و مجتهدین، مدرسین و متکلمین، عمامه داران و عبا پوشان، نگاه دارندگان آنچه زمان منسوخ و باطل داشته است، بکشاند؟
معنای نمادین سفر سردار مقدم را به قم که با بوسه زدن بر دست آیت الله مکارم شیرازی به اوج خود میرسد، نمیتوان چیزی دیگری بشمار آورد، مگر اطاعت و تبعیت قدرت از مرجعیت دین و شریعت. هدفی نیز ندارد مگر نهادینه ساختن این باور که دستگاه قدرت در خدمت نظام ولایت برهبری فقاهت است و مامور برقراری نظم و انضباط بر اساس احکام شریعت. نیز شکوه و تقدس بخشیدن است به کنشی که زشت و خوار کننده است. مثل دست بوسی، کنشی باستانی ویژه ی نظام استبدادی و یا نظام فرمانروایی و فرمانبرداری. وقتی فرمانده ای با تمام اقتداری که دارا می باشد همچون رعیتی به دست بوسی ارباب، یکی از فقهای بزرگ میرود، بیانگر تسلیم نیروی قهریه است به مظهر دین، فقیه بزرگ. باین معنا که قدرت را دین هدایت میکند. که قدرت در راه اراده معطوف به دین بکار گرفته میشود. رمز بقا و تداوم نظام ولایت را ، برغم شرایط بحرانی، باید در نهادینه سازی ارزش ها، باورها و کنش هایی یافت که فرمانروایی مطلق فقاهت را برهبری ولایت، عادی و طبیعی، میسازد. هرگز نباید فراموش کرد که علما و فقها خود از سنت گزاران بزرگ اند. آری، تسلیم و اطاعت، شرط ضروری فرماندهی ست. هرگز فرمانده نشوی اگر فرمان نبری و رعیت ارباب بزرگ نباشی. باوری که نهادینه گردد به سختی از بیخ و بن بر کنده شود.
تنها در حکومت دین است که فرمانده ی نیروی انتظامی خود را سرباز و سر باخته ی یک نظام اخلاقی، شناسایی میکند، آنهم نظام اخلاقی ایکه انسان را تا حد گوسفند تقلیل میدهد او را خوار و حقیر می بیند. و گرنه چه نیازی به زنجیر احکام شریعت بود؟ حجاب یک حکم شرعی ست، ربطی نه به عفاف دارد و عجب و نجابت. با این وجود چگونه میتوان حجاب را به اراده ی آزاد انسان وا گذاشت؟ در چنین صورتی نظم شریعت در هم فرو خواهد ریخت. اجتناب از این سرنوشت محتوم است که رستگاری و گام بر داشتن در "راه مستقیم. " اجباری میشود. از آنجایی که فرمانده نیروی انتظامی بر رفتار و کرداری که امنیت جامعه، جان و مال و آسایش و رفاه مردم را به خطر میاندازد، چیره گردیده است، جا دارد که نگران جرایم "اخلاقی " نیز باشد. دیگر نه غارت هست و نه جنایت، نه زورگیری و نه تجاوز به عنف، نه فساد ی هست و نه فساد گری. که در آن صورت معلوم نیست چرا بر تعداد اعدام ها دائم افزوده میشود.
غارتگران و جنایتکار ان- که هر روز رو به افزایش اند- فرمانده نیروهای انتظامی را نگران نمی سازد، اما شبکه های ماهواره ای مانند حجاب زنان، خواب را از چشم جناب فرمانده می رباید. چرا که کنشی را پرورش میدهد که بر خاسته است از هوی و هوس نفس انسان، و یا آنچه او "مولفه های غربی " میخواند که "فرهنگ نادرست و ضد انسانی غربی در جامعه ترویج کنند، " کنش هایی که نظم و انضباط و امنیت جامعه اسلامی را بخطر میاندازند. بمنظور جلوگیری از ورود این "فرهنگ نادرست " و ترویج این کنش های ناپسند، مثل "عدم قناعت، " "سیری ناپذیری،" "کامجویی،" "لذت جویی،" است که سردار مقدم نیروی قهریه و ضربتی خود را فرمان به تجاوز به حریم خصوصی مردم دهد و از بیخ و بن بر کندن دیش های ماهواره ای. در شبکه های ماهواره ای و بد حجابی ، چنان شر و شرارت ی را جناب سردار مشاهده میکند که به منظور سرکوب آن، چه باک اگر نگهبان جان و مال مردم، خود دست به تجاوز و تعدی زند و ضرر و زیان زیاد به مردمی وارد سازد که جرمی مرتکب نشده و هرگز به کسی آزاری نرسانده اند.
البته که یورش به دیش های ماهواره ای از زمین و آسمان، از در و دیوار و پنجره، یک عمل صد در صد انسانی ست چون برای سعادت انسان بکار گرفته میشود. برای سالم و تندرست نگاهداشتن مردم بکار گرفته میشود. تنها در حکومت اسلامی است که یک عمل ضد انسانی، انسانی نامیده میشود همچنانکه بندگی و عبودیت ، آزادی. فرمانده نیروی انتظامی بجای آنکه نیروهای خود را در حفظ و حراست جان و مال مردم و بر قراری امنیت سامان دهد، لشگر قهر و خشم را به معابر عمومی گسیل میدارد که خانم "بد حجاب " را جلب نمایند. یعنی که خانم و یا خانم هایی که از روسری قیطانی استفاده میکنند و بخشی از موی خود را نمایان میسازند، یا مانتو تنگ و کوتاه به تن دارند و برجستگی اندام شان را مشخص مینمایند و یا قوزک پا را عریان گذارده اند. چه خانمی مصداق این خصوصیات میشود بسته به سلیقه مامور و یا گشت ارشاد. رفتار انسانی را باید از نیروهای انتظامی به فرماندهی سردار مقدم، یک مقلد پاک و پرهیزکار، آموخت، نه از شبکه های ماهواره ای. آری، در جامعه ی شریعتی، موی افشان، چهره ی پالایش یافته و برجستگی های اندام زن، غوغا براه اندازد و آتش بپا میکند، همچنانکه لذت جویی و کامجویی و سیری ناپذیری امنیت جامعه را به خطر میاندازد. سردار مقدم فکر میکند که رئیس یک زندان بزرگ است.
فرمانده، سردار مقدم در تقلید و تبعیت از فقها و علما، کنش هایی را بد و نا پسند و زشت و منحرف کننده میخواند، که سبب بوجود آوردن تمدن جدید شده اند. اگر غربی ها نیز به آنچه داشتند قانع بودند، و راه و رسم قناعت و ریاضت را در پیش گرفته بودند، آیا میتوانستند به کشف قوانین طبیعت نائل آیند و بر آن سلطه افکنده و جهان را دگرگون سازند؟ آیا میتوانستند به توانایی ها و ظرفیت های نا محدود انسان پی ببرند؟ سیری ناپذیری، لذت جویی و کامجویی، غرایز ی هستند خالص، انسانی، غرایز ی سراسر خلاق و سازنده و بالنده، غرایز ی تغییر دهنده. انسانی که رفاه و آسایش نخواهد، و از زندگی لذت نبرد، شادی نکند، نه بنوازد و نه برقصد و پای کوبی کند و با جنس مخالف در نیامیزد، انسانی که نتواند توانایی های خود را بمنصه ظهور در آورد تا به کام خود برسد، انسان نیست، حیوانی ست انسان نما. آری، انسان به این دنیا نیامده است که رنج ببرد و از این دنیا ببرد. انسان باین دنیا نیامده است که زندگی خود را در عبادت خدا بگذراند، به عزا داری و خود زنی بپردازد، تمام غرایز سازنده خود را سرکوب سازد و سراسر بغض و کینه و خشم گردد، همچون آنان که یک تار موی زن طوفان در درونشان بپا کند.
قناعت و احتمالا ریاضت را که جناب سردار، ظاهرا اخلاقی والا و کنشی صحیح و در خور انسان میداند، فرمول ی ست برای پس روی و عقب ماندن. ذاتا سکون آورد و تنبلی و کودنی. انکار وجود مادی نه میل به سازندگی را در انسان زنده سازد، نه ذوق خلاقیت و بدعت و نو آوری. بی جهت نیست که علما و فقها پیوسته "بدعت " را سخت مذموم و محکوم نموده اند. در مذمت بدعت و نو آوری و خوار داشتن عقل و خرد انسان، فراوان است روایات از امامان مقدس. گویی که خداوند انسان را برای کامجویی و لذت جویی خلق نکرده است. انسان باید با کم بسازد و قانع و راضی باشد، سپاس گوید و شکر گزاری نماید. انسان به این جهان پا نهاده است که به آن دل نبندد، نه اینکه پیوسته در پی کشف راه های جدیدی برای کامجویی باشد. انسان باید بتواند کفش ها را زیر سر بگذارد و با یک لا پتو در صلح و آرامش بخواب رود. همچنانکه رئیس جمهور ما سعی کرده است که خود را چنین موجود بریده از مادیات دنیایی بنمایاند، ساده زیست و ژنده پوش (کابشن). و چه خوب فریبکار ان بزرگ حوزه های علمیه را فریفت. اما کیست که نداند چقدر حیله و تزویر در تظاهر به انکار دنیای مادی نهفته است.
آری، فرمانده هان فرومایه ای همچون سردار اسماعیل مقدم هستند که حکومت علما و فقها برهبری ولایت را برپا نگاه داشته اند. آنها در دفاع از یک نظام ارزشی شمشیر میزنند. آنها یاد آور سرداران ایرانی هستند که در خدمت خلافت به ملت خیانت میکردند. سردار مقدم با سفر به قم و دست بوسی و تملق و چاپلوسی، این پیام را مخابره میکند که او شمشیر شریعت است و بر هر گردنی فرود خواهد آمد اگر سر پیچی کند. در دفاع از ارزشهای احکام شریعت است- چیزی که سخت فقاهت را خشنود و راضی سازد- که جناب سردار مقدم به جنگ غرایز طبیعی و انسانی بر میخیزد، آنهم غرایز ی که دارای بار سازندگی هستند و خلاقیت و بالندگی، غرایز ی که در دامن حکومت شریعت، بیدار گردیده اند. که خود بیانگر ظهور فرا گیر پدیده اراده ی آزاد انسان است، اراده ای که معطوف است به خواست رهایی از بند احکام شریعت ، احکامی که سیری ناپذیری و لذت جویی و کامجویی را جرم شناخته و مورد تنبیه و مجازات قرار میدهد. تا زمانیکه به دفاع از غرایز سازنده و خلاق و بالنده انسان، غرایز ی که غربی و ضد انسانی، زشت و فساد آور تعریف میشوند، بر نخواسته ایم، همچنان سزاوار حکومت ولایت فقیه هستیم.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
fmonjem@gmail.com
برای مشاهده ی آلبوم عکس های سفر فرمانده نیروهای انتظامی، اسماعیل مقدم، به پیوند زیر مراجعه نمائید.
منبع:پژواک ایران