بازی دین و قدرت
فیروز نجومی
بار دیگر بوی فریب به مشام میرسد، رشد تضاد و خصومت بین ولایت، برگزیده الله، خدای یکتا و یگانه و ریاست جمهوری، منتخب مردم، حتی وقتی که زیر نظر حلقه رهبری پیشا پیش انتخاب شده باشد، نظام ولایت را از درون صدمه پذیر نشان میدهد. گاهی خصومت ها بین آنچه تحلیلگران، "حاکمیت " مینامند و رئیس دولت چنان شدید میشود گویی که نظام بزودی از درون از هم گسیخته میگردد. بیچاره رئیس جمهور سابق، احمدی نژاد، حتی یک بار ناچار شد که در اثر تو دهنی حضرت ولایت یازده روز در خانه بستری شود. او وزیر اطلاعات خود را عزل کرده بود، اما، بفرمان ولایت به مقام وزارت دو باره نصب گردید. احمدی نژاد،در آغاز نقش جوجه پیامبر را بازی میکرد. معجزه بود و موسای زمان. هنوز بال و پر پرواز در نیاوده، خود را در قداست پیچید و همنشین امام عج گردید. در سال های پایانی "منحرف " از آب در آمد، و بر اساس گزارشهای رسمی جن گیران و رمالان را وارد کابینه دولت کرده بود که روند انتخابات ریاست جمهوری را به نفع یار و مونس و غمخوار خود، اسفندیار مشائی تغییر دهد. آخر سرهم سر افراز و مفتخر، مسند قدرت را ترک کرد و کشوری ورشکسته را به یکی دیگر از برگزیدگان کهنه کار ولایت تحویل داد.
بنظر میرسد که اینبار شکاف بین حاکمیت و دولت به ریاست حجت الاسلام حقوقدان، حسن روحانی زودتر هم ظاهر شده است. بعضا این درگیریهای درون نظام را بسیار جدی تلقی میکنند، چنانکه گویی سری شکسته خواهد شد، و بینی ها خونین و مالین و زیر چشمها کبود و سیاه، مثل صورت مشت زنها، در هم کوبیده میشود. در دوران زمامداری احمدی نژاد، حاکمیت و دولت نسبت به یکدیگر بسیار بدهنی میکردند. این به آن، اتهام میزد آن، باین. اما همه شان از یک کاسه آش میخوردند رئیس جمهور سابق با تمام خسارات جبران ناپذیری که بکشور وارد آورد و با همه ی گستاخی ها شرم آور و ضرر بار، به فرمان ولایت به عضویت شورای مصلحت نظام منصوب گردید. در نظام ولایت خیانتکاران هستند که بر جایگاه برتر نشینند.
درگیریهای بین حاکمیت و دولت و گستاخی های احمدی نژاد، اما، تماشایی و بسیار سرگرم کننده بود. احمدی نژاد برای دیر زمانی هم در شیپور ولایت میدمید و هم ساز خود را می نواخت. امام عج را از پرده ابهام بیرون کشید و به او مادیت بخشید. با امداد او بود که ساز مخالف را کوک میکرد. همیشه کسانی بودند که مانع خدمات او به نفع ملت میشدند. او از مسند قدرت با ساختار قدرت به مبارزه می پرداخت، چنانکه گویی نه رئیس یک دولت که رهبر یک حزب و یا سازمان مخالف است. بهمین دلیل این انتظار را دامن زده بود که هر آن رهبری فرمان عزل او را صادر میکند. سرگرمی و تفریح بهتر از این.
اگر احمدی نژاد میراثی از خود بجای گذارده باشد آن است که تنش ولایت و ریاست را عادی نمود و نشان داد که جنگ و دعوا در بالا سبب آن شود که اگر صدایی و یا اعتراصی هم از پائین برخیزد بگوش کسی نرسد. چرا که گرد و غبار بپا شود و هیچکس نتواند کسی دیگری را ببیند. آیا ملت به روایات ولایت، جلوه الله، باید گوش فرا دهد و یا رئیس دولت،کدام یک بر حق است آن و یا این، سوالاتی بدون پاسخ، خود میشود سرگرمی روزانه و سبب فراموشی درد شکم و، درد فقر و محنت و نیز درد زخم التیام ناپذیر عدم آزادی.
روابط حاکمیت در شرایط موجود، در شرایطی که آتش انقلاب جهان گیر اسلامی فروکش کرده است سریعتر تنش آلود گردیده است به آن دلیل که حقیقتی بزرگ باید پنهان گردد. که ولایت از پیشروی در برنامه هسته ای دیر زمانی ست که باز ایستاده است و نم نمک با ابزار "نرمش قهرمانانه" میخواهد هم تعامل نماید هم تعارض کند. با یک دست با دشمن قرار داد امضا کند و با دست دیگر چنگال بر چهره اش بر کشد. هر آنچه که نتیجه مذاکرات هسته ای باشد، چیزیست تنها بر خاسته از اراده ولایت. محمد جواد ظریف، عامل اجرای اراده و امیال رهبر است. او باید آن روش و تاکتیکی را با دشمن بکار گیرد که مورد تایید و تصدیق رهبر است. این وزیر امور خارجه است که ظاهرا مسئول کنار آمدن با دشمن است نه رهبر. وزیر امور خارجه با چهره ای خندان بهترین سپر بلای رهبر است. او در بازی دین و قدرت، نقش بزغاله بی گناهی را بازی میکند که برای لحظه قربانی پرورده میشود.
در میدان بازی که گاهی به کشتی جودو تبدیل میشود، حضرت ولایت حضور ندارد، این یاران او هستند که اظهار "دلواپسی " میکنند که از قانونگزاران مجلس ولایت هستند و امامان جمعه در سراسر کشور و لشگر بسیج و پاسداران و نیروهای امنیتی و انتظامی. البته آنکس که هم اکنون زیر ضربه یاران ولایت قرار گرفته است وزیر خارجه، محمد جواد ظریف است که چهره "سازش " با غرب است. حضرت ولایت، اعلام کرده میکند که مذاکره، سازش نیست. که مذاکره کنندگان از بچه ها انقلاب اند، نمیتوانند سازشکار باشد، چنانکه خود در آنچه سازش محسوب میشود، هرگز دارای نقشی نبوده است. حضرت ولایت بین این و آن، هرگز یکی را بر نگزیند. چر ا که هم این است و هم آن، یعنی هم سازشکار است و هم انقلابی. مسئول، ولایت نیست. دیگری ست، محمد جواد ظریف است و حسن روحانی، بدون اینکه هرگز خیانت به ملت متهم شوند، همچون رئیس جمهور سابق.
اخیرا بعضی از بازیگران دین و قدرت خود را وارد میدان نبرد کرده اند و فیلم مستندی تحت عنوان "من روحانی هستم" رونمایی نمودند. فیلم قبل از آنکه بخواهد بر تنش حاکمیت و رئیس دولت بیافزاید، و بازی دین و قدرت را هیجان انگیز نماید، این پیام را مخابره کند- بسی بسیار ناشیانه- که در رژیم دین هم آزادی بیان وجود دارد و هم نقد قدرت، چنانکه گویی مستند سازان من روحانی هستم، مستقل اند و وابسته به قدرت نیستند.
در شرایط کنونی نیزتنش موجود بین ولایت و ریاست جمهوری را نباید چندان جدی گرفت. چرا که در نظام ولایت، آنچه دیرینه است وحدت، یکتایی و یگانگی دین و قدرت است و در نظام ولایت آنچه دیرینه است، مقدم است. یعنی که بنا بر اصول، دین مقدم است بر قدرت. کسی که به ریاست جمهوری میرسد این اصل را پذیرفته است. بنابراین، تنش بین حاکمیت و دولت، چیزی بیش از یک بازی سرگرم کننده نیست، بازی ای که برنده آن از پیش معلوم است. در نظام ولایت، ما ناظر بر یک بازی هستیم که در آن دو تیم در برابر یک دیگر قرار گرفته اند تیم ولایت در برابر دولت و یا تیم دین در برابر تیم قدرت که همیشه دین بر قدرت پیروز میشود. بی جهت نیست که تحلیلگران ولایت را حاکمیت مینامند چون قدرت معشوقه دین است، هیچ مقامی نمیتواند این معشوقه را از آغوش دین جدا سازد.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
منبع:پژواک ایران