گفتمان ولایت: وارونگی حقایق و بهانه جویی های احمقانه
فیروز نجومی
خداوندگار یکتا و یگانه، خدایی که بجزاو هیچکس دیگری نیست، جلوه الله، سید علی خامنه ای، به بندگان و رعیت های خویش، ازجمله رئیس جمهور منتخب، حسن روحانی که در پیش پایش چمباتمه زده بود، امید و اطمینان بخشید که همه چیز همانگونه که بوده است ادامه خواهد یافت . جایی برای نگرانی نیست(عصر یکشنبه 30 تیر در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام). که سیاست های کلان کشور صحیح و درست است و نیازی به "بازنگری ندارد." که از جامعه مقدس اسلامی (نقل به تعبیر)، سراسر گلستان و بوستان، بوی عطر گل گلاب است که به مشام میرسد. کیست که میگوید که این بوی گند است، بویی مشمئز کننده نظامی ست ذاتا فریبکار و خداوندی در اصل مکار؟ نه، این حرف دشمن است. یک "فتنه " است، فتنه ای بر ساخته دست بیگانگان غربی به سر کرد گی آمریکای اجنبی. بنگرید، گلهای زیبایی را که در اقصا نقاط کشور شکفته اند. زیرساخت چه عمران و آبادانی ها که تحت مدیریت دولت نهم و دهم برای نسل های آینده پی ریزی نشده است، دولت پرکار و خسته ناپذیر، دولت ساده زیست و اشرافیت ستیز. چه میگویند دشمنان؟ نظام مقدس اسلامی به بار نشسته است. کجای دنیا، یکنفر گمنام میتواند از آن لایه های زیرین جامعه برخیزد، بدون آنکه سالیان دراز در حلقه رهبری نقش ایفا کند و تجربه اجرایی آموخته باشد، خود را در برابر مردم بگذارد و برنده انتخابات بشود، ان هم با ارقام خیلی بالا؟ که از این جنبه هم، یعنی از جنبه رسیدن به پادشاهی از گدایی، نیز دمکراسی آمریکای رقیب را هم پشت سر گذاشته است حکومت اسلامی. چرا که از ولی فقیه، در راس گرفته تا زیرین ترین لایه جامعه، از جمله احمدی نژاد، از گدایی به شاهی رسیده اند. حال آنکه در بیش از 200 سال دمکراسی در آمریکا، تنها یک برده تبار از نژاد سیاه به ریاست جمهوری رسیده است. کجای دنیا «جابجایی مسئولیت ها » به این سادگی و راحتی انجام میشود؟
فهمیدید آقای رئیس جمهور منتخب؟ در دمکراسی دینی، قدرت از یک دست به دست دیگری انتقال نمی یابد. بلکه این مسئولیت ست ها که جا بجا میشوند که بنا بر قول ولی فقیه، "همواره با آسایش، شادکامی و خوبی همراه بوده است بجز سال ۸۸ که برخی خطای بزرگی کردند و کشور را به لب پرتگاه بردند."
ناگفته روشن است که آن "خطای بزرگ " چیزی جز شک و تردید در "فصل الخطاب " بودن ولایت نبوده است. چه خطای نا بخشودنی ای: عدم تسلیم و اطاعت از اراده ولایت؟ چه، وقتی حضرت ولایت اعلام کرد که در شمارش آرای مردم "تقلب " ی صورت نگرفته است. که تقلب در حکومت اسلامی، امکان ناپذیر است،، بعضا به ناباوری ها دامن زدند و در همآهنگی با طرح دشمنان برهبری آمریکا، "فتنه " بر پا کردند. با این وجود ، نظام، بر عکس دمکراسی غربی مرتکب خشونت و بیرحمی نشد در سرکوب خاموش سازی شعله های زبان به آسمان کشیده فتنه. در دمکراسی دینی، فتنه گران را یا در هتل اوین مورد پذیرایی قرار میدهند و یا برای تمدد اعصاب به ییلاق کهریزک میفرستند.
باین ترتیب، خداوند خامنه ای به رئیس جمهور هشدار میدهد که در دمکراسی دینی، قدرت از رای مردم بر نیمیخیزد بلکه که از رای خداوند یکتا و یگانه ناشی میشود که ولایت را برگزیده است، اقتداری بالاتر از اقتدار مردم. که این ولایت است نه رئیس جمهور تبلور قدرت. که در دمکراسی دینی بر خلاف دمکراسی های غربی مسئولیت از قدرت بر نمی خیزد بلکه از اطاعت ناشی میشود، اطاعت از فرمانروای نهایی، ولایت فقیه، مرتبه ای فرا قانونی و فارغ از هر گونه مسئولیتی. احمدی نژاد برغم ظاهر و یا اعتماد به نفسی و استقلال و شجاعت و بی باکی که در گفتمان و کنش های خود بروز میداد، در دست ولایت، موجودی بود زبون و مطیع و فرمانبر. 8 سال گرد و غبار بپا ساخت و معرکه بپا کرد و از بالا به مخالفت بر خاست که هرگونه حرکتی را از پائین در نطفه خفه نماید و بنیان نظام ولایت را هرچه بیشتر استحکام بخشد. پس بجا ست که رئیس جمهور منتخب آن «کلید» نمادین را خانه نشین نموده و گفتمان ولایت را جانشین گفتمان «اعتدال» بنماید، فراخوانی که دیر زمانی ست امام جمعه ها بر فراز منبر ها در سراسر کشور و مطبوعات تف لیس ولایت جار میکشند. که واهی و بیهوده،است امید را بردن به خانه امید. اگر ولایت امید نیست، چیست امید؟ کفر است اگر بگویی، نا امیدی.
حضرت ولایت، مطابق معمول عرصه سیاست را از سپهر اقتصادی جدا میسازد و اظهار میدارد که "حماسه سیاسی " هم اکنون تحقق یافته است، اولویت با آفرینش "حماسه اقتصادی " ست چنانکه گویی در دمکراسی دینی، چیزی هست که سیاسی نباشد. گویی که تورم، بیکاری، رشد منفی نیروهای تولید، افزایش فقر و عقب ماندگی، کاهش ارزش پول ملی و انسداد های مالی و تجاری، ناشی از بازار تولید و داد و ستد و سرمایه گذاری ست، بعنوان نمونه،.نه تصمیمات سیاسی. گویی که اقتصاد کشور را که در حال غرق شدن است بدون تعامل سازنده با قدرتهای جهانی، بویژه با آمریکا میتوان نجات داد. البته که میتوان، اما تنها با تحریف حقایق و ارائه آمار و ارقام دروغین. وی در همین راستا اظهار داشت که:
"در ابتدای امسال هم گفتم که به مذاکره با امریکا خوش بین نیستم، اگرچه در سالهای گذشته مذاکره در مسائل خاصی همچون عراق را منع نکردم. امریکاییها غیرقابل اعتماد و غیرمنطقی هستند و در برخوردهایشان صادق نیستند"
این است الگوی راستین دمکراسی دینی، خوشبینی و یا بدبینی، اعتماد و اطمینان یک فرد، سرنوشت یک کشور را تعین و تعریف میکند. حضرت ولایت بر آن باور است که برای مذاکره و تعامل خوشبینی و اعتماد و صداقت شرط لازم است. دانش دیپلماسی را بدون تردید حضرت خداوند خامنه ای در دامن "فقه " سیاسی آموخته است. چه نیازی ست به مذاکره و دیپلماسی اگر کشور ها همه به یکدیگر خوشبین بودند و نسبت به یکدیگر اعتماد داشتند. مداکره و مصالحه و بر قراری روابط دوستانه نه نیازمند خوشبینی ست و نه اعتماد. بلکه روابطه حسنه همیشه همراه است با قدری بدبینی و بی اعتمادی. مثلا آقای اباما خیلی خوشبین است نسبت به پوتین و اهدافی که وی در سر دارد و یا بر عکس. و یا رهبران چین برای ادامه روابط دوستانه با آمریکا لازم است که نسبت به بارک اوباما خوشبین باشند و بوی اعتماد کنند. همین چندی پیش بود که شنود های آمریکا در دفاتر اتحایه اروپا کشف گردید. جنجالی هم بپا نشد، چون اروپایی ها نیز به کارهایی از همان نوع دست میزنند. یکی از جاسوسان اسرائیل هنوز در زندانهای آمریکا بسر میبرد. یعنی بدبینی در دیپلماسی و روابط بین المللی یک کنش پذیرفته شده است. قدرتهای بزرگ پیوسته در حال جاسوسی در باره یکدیگر اند. پیوسته کوشش میکنند اطلاعات بیشتری در باره یکدیگر بدست آورند، اطلاعاتی که هیچ یک حاضر نیستند با دیگری در شراکت بگذارند. با این وجود و برغم بدبینی ها و عدم اعتماد و صداقت است که کشورهای بزرگ و کوچک جهان با یکدیگر روابط دوستانه دارند. شاید رهبران چین و شوروی و آمریکا بخاطر بدبینی و عدم اعتمادی که نسبت به یکدیگر دارند باید تن به روابط دوستانه بدهند.
اما اینها بهانه جویی های احمقانه ای بیش نیستند برای پنهان ساختن ترس و اهمه ای که ولایت در دل گرفته است نه از آمریکا بلکه از آن چیزی که آمریکا ارائه میکند و خود را نماد آن میداند، آز آزادی و دمکراسی و حقوق بشر. چه بقا و تداوم نظام ولایت تاکنون وابسته بوده است به ادامه سرکوب آزادی و پایمال سازی حقوق بشر در درون وخصومت و ستیز با غرب بویژه با آمریکا. بیگانه ستیزی یک استراتژی ست در جهت حفظ منافع ولایت نه ملت.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
fmonjem@gmail.com
منبع:پژواک ایران