ولی فقیه: سقوط نظام تدریجی ست!
فیروز نجومی
براستی چگونه به اینجا رسیدیم، بجایی که بهرسو بگردی و از هر زاویه ای که بوضع موجود بنگری، چیزی جز تیره بختی و سیه روزی، چیزی جز محنت و فلاکت، چیزی جز سقوط و زوال نبینی، چنانکه زمان به آخر خود رسیده است، آفتی هولناک بجان جامعه افتاده و به لب پرتگاه سقوط کشانده اش. وضع موجود، حاصل نزدیک به 40 سال حکومت "شریعت" اسلامی ست که مظهر آن ولی فقیه ست، فقیهی از تبار امامان "معصوم" و "مظلوم."
وضع موجود، ناشی از یک "توهم" بیش نیست، توهمی که فقها و علما برهبری ولی فقیه "اول،" و "دوم" امام خمینی و خامنه ای دچار آن بوده اند. این توهم که علم بر یک کتاب، قران، کلام الله، کلام خداوند یکتا و یگانه، یک علم "کافی" ست، در بر گیرنده آنچه بشر تاکنون و نیز در آینده دانسته و شناخته است. این را علما و فقها، حقیقتی بشمار میاورند، چند و چون ناپذیرو بدان باور یقین دارند. پس چه تعجب اگر برخاستگان حوزه های علمیه، از طلبه تا فقیه، آنان که عمر خود صرف آموزش علم کافی میکنند، با خود بیاندیشند که آنها دارای ابزار مناسب برای حکم رانی بر یک جامعه را در دست دارند. که از آنها شایسته تر چه کسانی را در جامعه میتوان یافت.
پس علما و فقها در آغاز برهبری امام خمینی"شمشیر" بر کشیدند که قواعد و قوانین تغییر ناپذیر شریعت اسلامی را برای حکومت بر یک جامعه پیاده سازی نمایند. که الگویی از جامعه بجهانیان ارائه دهند، کامل و بدون نقص، الگوی اسلامی که فاقد تمام نواقصی ست که الگوهای شرق و غرب بدان مبتلا هستند.
وضع موجود چیزی نیست مگر حاصل این توهم بزرگ. بحرانهای پی در پی، بر وخامت اوضاع افروده است. برنامه امپراطور سازی نظام دوازده امامی، همچون یک کشتی فرسوده به لجن نشسته است نه میتواند آنرا ادامه بدهد و ساختار بزرگراه جمهوری اسلامی- دمشق که از عراق و لبنان میگذرد، آغاز نماید و نه استطاعت آنرا دارد تا بشار اسد را بر سر قدرت نگاه دارد و بار حمایت مالی بحماس و حزب الله وشحد شعبی را بگردن بگیرد. این البته در حالی ست که نظام ولایت با شاخ و شانه کشی عربستان و اسرائیل و آمریکا، نیز روی در روی قرار گرفته
. وضع موجود، در کلامی خلاصه، تیره و تار است و همچنانکه به پیش میرویم، تیره و تار تر هم خواهد شد. این واقعیتی که آیت الله های حاکم خود بدان اعتراف میکنند، نه از سر پذیرش مسئولیت و، شکست و، خفت و خواری. بلکه از سر مسئولیت گریزی و فریبکاری، برخاسته از تحصیل "اجتهاد" آموزش علم الهی، "علم" کافی و یا یقین به حقیقت نهایی.
رهبر معظم انقلاب، در اخیر ترین سخنان خود در 20 فرودین امسال در دیدار با کارگزاران نظام، اظهارمیدارد که:
کلید حل مشکلات، « دعا، یاد خدا و اصلاح دل هاست» و ماه رجب عید کسانی است که قصد اصلاح قلوب خود را دارند.
حضرت ولایت، آدمی را در شرایط خاصی قرار میدهد که نمیداند باید بخندد و یا بزیر گریه بزند. ولی فقیه چنان سخن میراند گوئی که بر منبر دین نشسته است نه منبر قدرت. او به "دعا،" "یاد خدا" و "اصلاح قلوب" متوسل میشود که بروز مشکلات را به کمبود "تقوا" نسبت داده و و خود از زیر بار مسئولیت با نرمشی قهرمانانه بگریزد. این است که در ادامه سخنانش فروتنانه اعلام میدارد که "ما در جمهوری اسلامی به تعمیر قلب خودمان احتیاج داردیم." این در حالی ست که از آستین ولی فقیه و آخوندهای حاکم خون فرو میچکد و دستانشان همه آلوده بجنایت و خیانت به ملت ایران و بشریت است. این شکرد روحانیت حاکم بوده است، زبان چرب و نرم بکار گیرد تا سختتر از همیشه بر سر محکومان بکوبد.
ولی فقیه در ادامه سخنانش بمنظور آنکه نشان دهد چه نیروی کارآمدی در "قلوب اصلاح شده" نهفته است، بگذشته نه چندان دور و فعالیتهای انقلابی سالها 60 باز میگردد و خطاب به حضار میگوید:
یادتان هست احساسات خودتان در آن دهه را؟ یادتان هست رفتار خودتان در آن دهه را؟یادتان هست بی اعتنایی به مال را که در آن دهه داشتید؟ اهتمام به خدمت را که در آن دهه داشتید؟ یادمان میرود، این اشکال کار است.
دورانی که رهبر معظم انقلاب از آن یاد میکند، دوران خون و کشتار و سرکوب، گروه ها و سازمانهای سیاسی و قومی و منطقه ای بود که مشمول چند دوره قتل عام که بزرگترین آن در سال 67 در زندانهای کشور بوقوع پیوست که بیش از 4000 نسل انقلابی را از دم تیغ گذراندند. اما، وی در ادامه سخنانش به حقیقتی اعجاب آور اعتراف میکند که همانگونه که ارزشهای "ولای" 60 "بتدریج" بدست فراموشی سپرده شده است، "سقوط" نظام نیز "بتدریج" بوقوع می پیوندد. چون تغییرات، تدریجی ست بدان خو گرفته و برایمان عادی شده است. این است که کارگزاران را به "مراقبه" فرا میخواند.
کاهش سریع ارزش ریال، ارزش پولی ملی، پولی که بازتابند ارزش نیروی کار یک ملت است، در برابر دلار ضمن دامن زدن به تشویش و اضطراب در سطح جامعه، بر تنش بین بیت رهبری و دولت بریاست حجت الاسلام، دکتر حسن روحانی و طرفداران او افزوده است.
واکنش یکی از مراجع تقلید، آیت الله مکارم شیرازی که به سلطان شکر هم شهرت یافته است و یکی از نگهبانان زبده و کار کشته شریعت اسلامی ست، به بازار پر التهاب ارز، سبب میشود که نقاب "تقدس" را از چهره کریه و فریبکار روحانیت حاکم بر گیرد. او برای برون رفت از بحران ارزی، از دولت میخواهد که بیدرنگ "مهره های اصلی دلالان ارزی به عنوان مفسد فی الارض محاکمه شوند،" چنانکه گویی "خشونت،" "بیرحمی" و "انتقام ستانی،" تنبیه و اشد مجازات، مردمی را که میخواهند ارزش ثروت خود را حفظ کنند و یا آنان که ورود در بازار آشفته ارز میکنند تا لقمه نانی بدست آورند، از خرید و فروش ارز منصرف میکند.
لازم به یاد آوری ست، آقای مکارم شیرازی، یکی از مراجع تقلید است که فتوای "ارتداد" شاهین نجفی، خواننده رب و راک را صادر نموده و در عین حال استفاده از گوشی های با سرعت بالای تری جی را بدون زیرساخت های لازم برای کنترل حرام دانسته است. یعنی که مرجع تقلیدی با این سوابق درخشان هنوز متوجه نیست همچنانکه حضرت ولایت فرمودند، سقوط نظام تدریجی ست و او خود یکی از مهمترین معماران این سقوط است.
اما، امام جمعه مشهد، فرمانروای خراسان، دست امداد بسوی حضرت ولایت دراز میکند و میکوشد که بار سنگین مسئولیت را از دوش وی بر گرفته بر دوش "شیطان" و توطئه دشمنان برنهد. لذا، بحران ارز را ناشی از بزمین گذاردن راهبردهای کاهش ارزش ارز که مقام رهبری در برنامه ششم پیش بینی کرده بود ارزیابی میکند. او معتقد است که:
آنقدر که بر سر این برجام لعنتی لابیگر کردند اگر سر دستور مقام معظم رهبری با کشورها لابیگری میکردند امروز دلار در کشور ما ارزش نداشت. در این صورت دلار آمریکا ، مثل خود آمریکا ذلیل بود و قیمتی نداشت. چرا وضعیت دلا را 4 سال پیش ساماندهی نکردید؟ رهبری پیش بینی کرده و راه چاره داد؛ ولی شما عمل نکردید. مظلومیت رهبر ما بی شباهت به مظلومیت موسی بن جعقر نیست. رهبری دستور میدهد، آنان عمل نمیکنند، بعد که سرشان به سنگ می خورد میگویند رهبری باعث این کار شده است.
فرمانروای خراسان نیز در تایید سخنان ولی فقیه مبنی بر فراموشی تدریجی ارزشهای انقلابی و در نتیجه سقوط نظام، اظهار داشت که مسئول این فراموشی "شیطان " است. شیطان است که "انسان را مبتلا به فراموشی مینماید و این یکی از مصادیق وسوسه شیطان است. سلطان خراسان نمیداند که دین وقتی میتوانست مردم را برخوت و تخدیر بکشاند و آنها را نسبت به سلطه و ستم بی اعتنا نمایند که دین به قدرت آلوده نشده بود که حد اقل دست دین بخون مردم آغشته نشده بود و شمشیر شریعت را بر گردن انسانها فرو نیاورده بود. گویا او نیز از حقیقتی که حضرت ولایت بیان نموده است بی خبر مانده است که سقوط نطام تدریجی است.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
منبع:پژواک ایران