حکومت اسلامی و بیم از آزادی!
فیروز نجومی
اگرسایه شوم جنگ را در افق سر زمین خود نظاره میکنیم، اگر هم اکنون نظاره گر تخریب و ویرانی کشور هستیم اگر شاهد بر ورشکستگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، گسترش فقرو فحشا و اعتیاد و عقب ماندگی، نیز، امپراطورسازی و تنش در روابط خارجی هستیم،، اگر یک باران شدید و ناگهانی به سیلابی ویرانگر تبدیل میشود، بآن دلیل است که بیش از چهل سال است که نظام ولایت در پیروی از آموزشهای قرآن و تبعیت از پیامبر اسلام "امامتی" و یا اسلام "ناب محمدی" به "جهاد " و "شهادت" دست زده، شمشیر بر کشیده و بجنگ "کفار" در داخل برهبری "مشرکین" و "منافقین" و در خارج به سر کردگی امریکا و یا "شیطان بزرگ" برخاسته و زندگان را به "تسلیم" و "اطاعت" در برابر خداوند یکتا و یگانه، الله، فرا خوانده است، چنانکه گویی دوران "رسالت" پیامبر اسلام آغاز گردیده و یا امام عج از غیبت کبرا خروج یافته است.
رفتار جنگ بر افروز نظام ولایت را، موشک هوا کنی و گسترش نفوذ در منطقه ازجمله عراق و سوریه و لبنان و یمن، رفتاری که دیرزمانی ست امریکا و اروپا را نگران ساخته است، باید باز تاب ترس و هراسی دانست که نظام از درون احساس میکند ، ترس و هراس از خواست معطوف برهایی و آزدی، خواستی نهادین در سرشت انسانی. از سر بیم با آزادی ست که ولایت از همان آغاز به دشمنی با آمریکا بر خاست و هم اکنون آماده است که کشور را تا لبه پرتگاه بکشاند. چرا که از منظر ولایت، امریکا نماد همه ی آن چیزهایی ست نفی کننده نظام تسلیم و اطاعت و فرمانبرداری، نظام اسلامی. امریکا نماد کفر است و خدا گریزی، نماد مادی گرایی و شی پرستی. حضرت ولایت در یکی از خطبه هایش اظهار میدارد که:
رویکرد پرطراوت ملتهای مسلمان به دین محمدی (ص) نشان می دهد ملتها در سایه تجربه های متمادی دریافته اند که مکتبهای مادی شرقی و غربی، در برآوردن نیازهای حقیقی بشر، ناتوان و عقیمند و فقط تعالیم بعثت می تواند بشر را به سعادت و پیشرفت واقعی برساند.
آیا براستی حضرت ولایت در خواب سخن میراند و یا در بیداری؟ دچار توهم است ویا مست و مدهوش باده قدرت؟ "سعادت و پیشرفت" در پناه دین اسلام؟ دین فرمانروایی و فرمانبری؟ دین سلطه ستیزی در بیرون و استبداد مطلق و مضاعف در درون؟ سرکوب مقاومت و اعتراض، برقراری سکوت و خاموشی با ابزار خشونت و بیرحمی در درون و به ستیز بر خاستن و به چالش کشیدن نیروهای "استکبار جهانی" در بیرون؟چه الگوی خیره کننده ای؟ جهانیان، مردم در سراسر دنیا، با چشمان خود شاهد بوده اند که چگونه حکومت اسلام فرشته ی زیبای آزادی، ندا آقا سلطان را در جنبش اعتراضی 88 بخاک و خون کشید. این الگوی عطوفت و مهربانی و سعادت و پیشرفت در چشم مسلمانان جهان است که ولایت ادعا میکند قدرتهای استکباری را بوحشت انداخته است و امریکا را بفکر ساقط کردن نظام وا داشته است. گویی که مردم جهان تصاویر مشمئز کننده اجساد جوانان آویزان از چوبه های دار عدالت اسلامی را هرگز ندیده اند؟ گویی که مردم دنیا نمیدانند که چه نظام اسارت باری در ایران بر دوش مردم سوار گردیده است.
نظام ولایت، تنش و خصومتمداری را میخواهد که حرفی از مصالحه و مذاکره، از دوستی و مدارا با دشمن زده نشود. بر همگان تا کنون واضح و مبرهن گشته است که نظام ولایت اعتمادی بخویشتن ندارد و از مذاکره با امریکا فرو میریزد. اگرچه رئیس جمهور، شیخ الاسلام روحانی اخیرا گفته است که همچنانکه مرد جنگ بوده ایم، مرد مذاکره هم هستیم، اما، وی در ادمه میافزادید، تنها در آن زمان که اول دشمن تسلیم شده و ابراز خواری کند، آنگاه بر سر میز مذاکره برنشیند. بعبارت دیگر، حجت الاسلام از مذاکره سخن میگوید، اما، دشمن را بجنگ فرا میخواند. حتما بزیرکی خود نیز بسیار میبالد. آخوند های حاکم از توپ و تانک و بمب های آمریکا هراسی ندارند بلکه از آرمان امریکایی ست که وحشت دارند، از آرمان آزادی خواهی. امریکا ستیزی، بزبان دیگر، پیوسته پوششی بوده است بر ستیز و خصومت با آزادی، با ابتدایی ترین حق و حقوق انسانی. آنچه در یکسال گذشته در خیابانهای شهرهای کشور بوقوع پیوسته است این واقعیت را آشکار نموده است که حرکت و تمایلی شدید وجود دارد بسوی رهایی و آزادی از قید و بند و سنت و فرهنگ اسلامی.
البته که نظام ولایت، برون رفت از شرایط موجود را در بازگشت به دوران "دفاع مقدس" می بیند: جنگ با خارج و سرکوب و خفه سازی در داخل. هشت سال "دفاع مقدس،" تحت عنوان تسخیر قدس از راه کربلا، سر پوش مقدسی بود برای افروختن آتش جنگ در داخل: نابودی "مشرک " و "منافق "، سرکوب سازمان ها و احزاب چپ و ملی و مذهبی، میانه رو و لیبرال و دگر اندیش؛ و محروم ساختن ملت از ابتدائی ترین حق و حقوق انسانی و تبدیل و تقلیل ملت به رعیت.
بی جهت نیست که آخوند خداوند خامنه ای سرتیپ سلامی، یکی از رجزخوانهای رده فوقانی لشگر دین را بفرماندهی کل سپاه پاسداران برگزیده است، چه او بهتر از هر کسی دیگر میتواند در شیپور جنگ ولایت بدمد.
درست است، بلحاظ اقتصادی، نظام سخت در تنگنا قرار گرفته است و دست بگریبانها همه گونه بحران در همه عرصه ها اجتماعی ست و در شرایطی نیست که به استقبال جنگ بشتابد و یکبار دیگر دست بدفاع مقدس بزند. اما، تنگنا های اقتصادی نظام را دچار نفس تنگی و ضعف نمی کند. چون هر آنچه که درد انگیز و رنج آور است، مثل توسعه فقر و تنگدستی، نظام آنرا بر دوش مردم انتقال میدهد. البته که این خود ممکن است به گسترش نارضائیها، و در نتیجه خیزش و خروش جامعه علیه نظام منجر گردد. نظام، اما، چندان نگران شورش و قیام مردم نیست. چرا که نظام نه تنها تمامی راه ها را بر ظهور هرگونه جنبشی پیشا پیش مسدود ساخته است، بلکه تمامی نیروهای انتظامی و امنیتی خود برهبری سپاه پاسداران را اماده سرکوب هر اعتراضی نموده است.
بنابراین، نباید باقدامات دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا بر علیه حکومت اسلامی دل بست. بعید بنظر میرسد که رئیس جمهور امریکا نگران آزادی و حقوق بشر در جمهوری اسلامی باشد. دونالدد ترامپ آماده است دست هر جنایتکاری را بفشارد و با هر رهبر خودکامه و دیکتاتوری به مذاکره بنشیند. دونالد ترامپ وقتی دست کیم جان اون را میفشرد، بفکر ملتی بزرگ نیست که در آن دست اسیر گردیده و به یند کشیده شده است. او همچنان آماده است دست حضرت ولایت هم بفشارد. زیرا که او در پی مصون نگاهداشتن دوستان و هم پیمانان خود از گزند جمهوری اسلامی در منطقه ست. همین بس که نظام از بلندپروازیها و بی پروایی های خود در منطقه دست بکشد.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
منبع:پژواک ایران