«تغییر رژیم»
فیروز نجومی
"تغییر رژیم،" چه صریح، چه در لفافه و پوشیده ، از آن گزاره هایی است پر بار و پر معنی که انتظارمیرفت بر زبان رئیس جمهور آمریکا، دانالد ترامپ در اعلام معلق سازی برجام و ارجا ع آن بکنکره آن کشور، جاری گردد و گردید وموجب خشنوی هواداران وطنی وی نیز را فراهم آورد. خشنود که، انچه آنان، هشت سال خیانت بارک اوباما، رئیس جمهور سیاه پوست پیشین آمریکا، به مردم ایران میخوانند، بسر آمده است. که تحت ریاست جمهوری ترامپ، رژیم اسلامی نمیتواند بروال معمول، بحکومت خود ادامه دهد. که دانالد ترامپ، مثل اوباما، اهل مماشات با رژیم اسلامی نیست. که او پناه مردم بی پناه ایران است که اگر برخیزند میدانند از حمایت قدرت بزرگی همچئن آمریکا برخوردارند. که ترامپ، پرواز حکومت ولایت را متوقف و بال و پرش را از بیخ و بن بر کند و بر زمین فرود آورد. که استراتژی ترامپ، تضعیف رژیم و تقویت نیروهای دمکرات است. که استراتژی ترامپ، فروپاشی نظام اسلامی را تسریع خواهد کرد.
شاید بی نیاز از گفتن است که این نگارنده چندان دل خوشی از رژیم اسلامی که کشور ما را تسخیر کرده و بر آن سلطه افکنده است ندارد. طبیعتا آرزومند است ترامپ گرایان وطنی، وزیدن سوی باد را درست تشخیص داده و بزودی طوفانی فرار رسد و چنگال این رژیم اهریمنی را از گلوی بغض کرده ملت ایران برگیرد.
این نیز درست است که تا کنون هیچ رئیس جمهوری چنین زبان و لخت و عریانی در وصف رژیمی متخاصم بکار نگرفته است. دانالد ترامپ، جمهوری اسلامی را همانگونه که هست و همانگونه که مخالفان و منتقدان رژیم شناخته اند، معرفی و توصیف نمود: سرکوبگر، خشونتبار، تجاوزگر، امداد رسان ترور و تروریسم در جهان، رژیمی که دست خود را هم در درون و هم در بیرون مرزها به جنایت و خونریزی آلوده کرده، ثروت هنگفت ملت ایران را بغارت برده وهزینه فتنه انگیزی در منطقه نموده، مردم را بفقر و فلاکت و نکبت دچار ساخته است، و کشور را به تخریب و ویرانی کشانده است.
اگرچه، سخنان ترامپ در محکومیت رژیم آیت الله های مقدس، مرحمی ست بر دلهای شکسته و جانهای زخمین، و حتی ممکن است برخی را نیز تکان دهد، آیا بجا نیست که نفسی بر کشیم و با کنجکاوی بیشتری به آنچه رئیس جمهور امریکا بیان داشته است بنگریم؟ آیا سزا نیست ک قبل از آنکه به پایکوبی بپردازیم و سپس به نگارش نامه به رئیس جمهور امریکا بپردازیم و مراتب تشکر و امتنان خود را به حضورش تقدیم بداریم، به "صداقت " وی با شک و تردید بنگریم؟ در غیر اینصورت، آیا یکبار دیگر فریب قدرت را نخواهیم خورد؟
اینجا قصد آن نداریم که سخنان دانالد ترامپ را "دروغ" بخوانیم، اگرچه او خود یکی از بزرگترین دروغگویان است بلکه بیان این واقعیت است که بیانات رئیس جمهور آمریکا را باید در ردیف "لفاظی" و یا "حرف بدون عمل" خواند. مگر نه اینکه از قدیم گفته اند برداشتن سنگ بزرگ دلالت بر عدم پرتاپ آن کند. چه ترامپ بخوبی آگاه است که نه میتواند و نه میخواهد تجربه بوش پسر را در تسخیر عراق و افغانستان تکرار کند، تجربه ای که رژیمی ضعیف و رنجور از هشت سال جنگ و ویرانی را به یک ابر قدرت شیعی در منطقه تبدیل نمود. که وی در پی تحصیل اهدافی ست بجز آنچه در سخنان خود اعلام میدارد.
ترامپ در محکومیت رژیم آیت الله ها، بمثابه رژیمی خشونتبار و بیرحم و کین خواه، بدروغگویی دست نمیزند بلکه "حقیقت" را مصادره میکند، نه بنفع مردم ایران و یا مردم امریکا، بلکه بنفع خویشتن خویش، چرا که او در "خود شیفتگی" شهره خاص و عام است، چه بهتر و والاتر از درافتادن با آنچه "شر" است و "شرارت." هم اکنون او در گیری با حکومت اسلامی را جزو یکی از "پیروزیهای" فوق العاده شگفت انگیز خود بشمار میاورد و حتی از آن لذتی بیشتری میبرد چون نیش زهر آگین کینه خود را یکبار دیگر در وجود بارک اوباما فرو میبرد. چه از منظر او تقویت و نه تضعیف حکومت اسلامی یکی دیگر از میراث رئیس جمهور پیشین است که با یاد نابود گردد. که او خصم آشتی ناپذیر آن چیزی ست که از اوباما بجا مانده است، مهم نیست که بنفع ملت امریکا هست یا نه. چرا که ترامپ بر این باور است که اوباما با الغا تحریمات اقتصادی و ارسال مبلغ هنگفتی دلار نقد، رژیم اسلامی را از فروپاشی نجات داده و در تمام دوران زمامداری خود از "تروریست" نامیدن جمهوری اسلامی خود داری کرده است.
افزوده بر این، لفاظی های ترامپ ضمن اینکه دون شان ریاست جمهوری امریکاست، تنها راهی نیست که به تضعیف و سپس بفروپاشی رژیم اسلامی میانجمد. مگر نه اینکه ترامپ باین اصل اعتقاد دارد که نباید یک فرمانده از نقشه هایی که در سر دارد دشمن را آگاه نماید. معلوم نیست در این مورد بچه دلیل مکنونات ضمیر خود را در بوق کرنا میدمد. روشن است که لفاظی را ترامپ چندان هزینه ای نیست، اما امداد رسان اراده معطوف بخود کامگی و گریز از قانون خواهد بود.
واکنشی که بعضا هموطنان تحلیلگر به سخنان ترامپ نشان دادند همان واکنشی است که خود شیفته انتظار آنرا دارد: حمد و ثنا و ستایش. برخی در تفسیر و تعبیر سخنان ترامپ، آنرا، بعداز قانونی اساسی، "زیباترین" سخنانی خواندند که تا کنون از دهان هیچ رئیس جمهوری در امریکا خارج نشده است: مستقیم، تند، تیز و برنده، زبانی که آیت الله با آن بخوبی آشنا هستند و میفهمند، زبان زور. بگذریم که در متن سخنرانی ترامپ ضدو نقیض هایی وجود دارد که "صداقت" و "تعهد" ترامپ را در تغییر رژیم و رهایی مردم از یوغ استبداد مورد شک و تردید قرار میدهد. چه ترامپ در پس سخنان کوبنده خود در باره جمهوری اسلامی، مصادره خلیج فارس را پنهان نمود و آنرا خلیج "عربی" خواند که واکنش دوست و دشمن را بر انگیخت. این خود نیز قصد و نیت ترامپ را تا حدودی از ابهام بیرون میآورد. تغییر نامی حک شده در تاریخ، خلیج فارس به خلیج عربی در واقع اهدای دسته گلی است به دوستان خود در منطقه، از جمله پادشاه سعودی و دوست دیرینه اش، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، که صد البته ستایش و تحسین آنها را که هم مانند ترامپ دلی پر درد از اوباما دارند، برانگیزد.
اما، آنچه مسئله زا است آنست که گویا دیگر مهم نیست چه کسی و با چه قصد و نیتی حکومت اسلامی را محکوم میکند، حتی وقتی که از دهان کسی بیان بگوش برسد که تا کنون نشانداده است که تمایلات به خودکامگی، اقتدار گرایی و قانونگریزی در او بسی بسیار قوی ست وچندان هم اکراهی ندارد که همچون ولی فقیه، و یا هیتلر و موسلینی و یا پوتین روسی و دوارته فلیپنی، ماورا قانون قرار بگیرد، و رها از هرگونه قید و بندی، حرف آخر را بزند و از پاسخگویی اجتناب بورزد. حال چگونه میتوان بسخنان کسی که اگرچه دست پرورده جامعه ای باز و آزاد است، از خود اراده ای معطوف به ملی گرایی و نژادپرستی بمنصه ظهور رسانده است، اعتماد نمود؟ او آزادی را تنها برازنده ی شان سفید پوستان در امریکا میداند و تاکنون به رهبران اقتدار گرایی چون پوتین بیشتر علاقه نشان داده است تا رهبران لیبرالی همچون رهبر آلمان، انجلا مرکل. ترامپ بر آن باور است که خانم مرکل با پذیرش خانه بدوشان مسلمان سوری و افغاتی و ایرانی و آفریفایی، آلمان و اروپا را بویرانی کشانده است. بعید بنظر میرسد که ترامپ ملت های این کشورها را شایسته آزادی و دمکراسی بداند. تردید نباید داشت که ترامپ به ظهور یک دیکتاتور هواخواه خود، در کشورهایی مثل ایران خوشامد خواهد گفت و دست دوستی بسوی آنها دراز خواهد کرد. بی جهت نیست که او در سخنان خود، نه بدفاع از حقوق بشر پرداخت ونه مردم ایران را بسوی ازادی و رهایی فرا خواند.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
منبع:پژواک ایران