احکام شریعت لغو و قیامت اعلام کنید
فیروز نجومی
آیا پس از گذشت نزدیک به چهارده، و ظهور "معجزه هزاره سوم " پروژه بنای مدینه فاصله اسلامی، الگویی بی همتا برای زندگی سعاد تمندانه بشر، به پایان آمده است و یا هنوز ادامه دارد؟ اما، تفاوت در چیست اگر پاسخ مثبت و یا منفی دهیم؟ چرا که در گذار از جامعه شاهی به جامعه اسلامی اگر تفاوتی مشهود است در ظاهر است و ظاهر سازی، در دینداری است و دین فروشی، نه در استقلال و نه در آزادی. و گرنه هم استبداد است- از نوع مضاعف آن، پدیده ای نا شناخته در تاریخ طولانی ایران- هم استثمار است و هم استعمار، هم حاکم است و هم محکوم ، هم غنی است و هم فقیر، هم جانی است و هم جنایتکار، هم فساد است و هم فحشا، هم تباهی است و هم انحطاط.، هم راهزنی هست و هم زورگیری و هم غارت های عظیم. براستی چیست وجه تمایز بین حکومت معصوم مظلوم با حکومت ظالم ملعون؟
اگر، بگوییم تفاوت اساسی در ظاهر است و ظاهر سازی، در
حجاب است و بی حجابی و یا اسارت و بندگی در چنگال شریعت اسلامی، سخنی نه به گزاف گفته ايم، و نه به عناد. اگر حجاب، زن از سر بر گیرد و زلف افشان و رخ و اندام زیبا، نمایان سازد، بدون تردید از هم فرو پاشد جامعه اسلامی. دیگر نه زهد ماند و نه پاکدامنی، نه تقوی و نه پرهیزکاری. وای اگر باده بنوشتی به آزادی، جامه عزا و محنت از تن برگرفته و پا ي کوبی در سرور و شادی، فرو ریزد آن دیگر ستون خلل ناپذیر نظام استبدادی. و هزاران وای دیگر اگر سر باز زنی از احکام ولایت، سر پیچی کنی از تسلیم و اطاعت، و نه بگویی به استبداد مضاعف دین و قدرت، بیاندیشی به رهایی و آزادی. روشن است که این دعوتی ست به هرج و مرج و بی بند و باری، ترویج لهو و لعب و بیعاری، بی عفتی و عفت سوزانی: فرا رسیدن قیامت و داد خواهی الهی. چه سرها که بر دار مجازات نرود، چه تازیانه ها که بر گرده انسانها فرود نیاید. مگر در جامعه اسلامی چیز دیگری هم وجود دارد، مضاف بر فریب و فریبکاری در کنار خشونت و خونخواهی؟
فقها، آیت الله ها و حجت الا سلام های حاکم، خود کاملا آگاهند که بر اصل اسارت و بندگی قرار گرفته است، احکام قرآنی، احکامی در خور تازیان باده نشین در یکهزار و چهار صد سال پیش از این. فقها و علما بخوبی میدانند که اطاعت از احکام شریعت اسلامی، معیار ایمان نه به توحید است و نه به معراج و معاد که خود ظاهر است و تنها ظاهر سازی: عبا است و عمامه، تسبیح و سجاده، لباس سالوس است لباس فقاهتی(روحانیت)، نه لباس خرد و خود مختاری و یا ایمان به ذات الهی. فقها و علما، مجتهدین و طلبه ها، زندگی خود وقف آموختن و آموزش احکام شریعت مقدس کنند، امر و نهی و حلال و حرام، نازل گشته بر بشر از بیخ آسمانها، احکامی نگاشته الله در کتاب قرآن مبنی بر تسلیم و اطاعت. بر فراز منبر قدرت، خطابه گویند و تقلید و تبعیت واجب و تبلیغ و ترویج کنند، دینداری و اسارت و بندگی. همه هرچه هست از احکام گویند، که این باید و آن نباید کنی، حرام و مکر وه این است حلال و مستحب آن. نجس این است و پاک آن. چشمها را بسته باید تسلیم شوی و اطاعت کنی. با این وجود بر طبل انتخابات چنان میکوبند، چنانکه معجزه ای آسمانی در حال وقوع است. چه انتخاباتی، صد در صد اسلامی. مردم صغیر و ناتوان را مجوز داده اند که بر گزینند که نماد
التزام نسبت به ولایت، اند. چرا که ملت ولایت است و ملت ولایت. انتخابات، قانون اساسی، قوای سه گانه، جمهوری، چه فریب بزرگی، تنها در خور غریبه ها و بیگانگان با رهایی و آزادی، با سروری فرد و خود فرمانفرمایی، فرهنگ و راه و روشی سازگار با استبداد و استبداد پروری.
مباد که از مذاکره و مصالحه با قوی دهان خود را بگشایی و خط باطل بر برنامه هسته ای بر کشی، عقل نهیب زند که نفس باید در سینه خود حبس نمایی و به رکوع و سجده و تعظیم و تکریم در افتی تا همچون یک حیوان از حق زیستن بر خور دار شوی. در نهایت عجز و ذلت از دات الهی مغفرت طلب کنی. از انسان و سرافرازی انسانی، از رهایی و آزادی، از خرد و خود مختاری، نجویی هرگز در قاموس و ادبیات اسلامی. چه تنها خرد و خود فرمانفرمایی است که يوغ احکام اسلامی واژگون و ممکن سازد میثاق اجتماعی. رها نماید نیروی آفرینش و خلاقیتهای انسانی. بیهوده بین خالق و مخلوق خود را واسطه کنند و جدا و بیگانه سازد فقیه، خالق را از مخلوق. چرا که مخلوق، خالق است و خالق، مخلوق. این است توحید، حقیقت نهایی، حقیقتی که هراس اندازد در ژرف ترین وجود فقاهت.
روشن است که احکام شریعتی، رمز دوگانگی است و بیگانگی. بدون خرد و خود فرمانفرمایی، احکام اسلامی پوچ است و زا ید و باطل. چیزی را نجوید مگر کنترل و سلطه کامل بر رفتار و گفتار و پندار انسانی. در خرد است و خود فرمانفرمایی، همه راستی و درستی و در احکام دین است همه هرچه کژی است و کاستی، پستی و پلیدی. در خرد و خود مختاری است عشق و صداقت و شیفتگی، در احکام قرآنی است همه حیله و خدعه و ريا کاری.
بنابراین، روشن است نفی ولایت، به نفی احکام دین است، نظام تسلیم و اطاعت، فرمانروایی و فرمانبری. از تصور یک جامعه رها از دین و آزاد از احکام اسارت بار شریعت اسلامی، نباید دچار کابوس و وحشت شوی و نباید که بخود تشویش و اضطراب راه دهی. چون اگر در پی رستگاری حقیقی هستی، باید که روح و جان خود آزاد سازی. چه سود، اگر چشم بسته و همچون بره ای بیگناه گردن بر احکام قرآنی نهی و جسم تطهیر اما خرد خود در اسارت نگاهداری؟ در نهایت دوزخ و بهشت افسانه ای بیش نیست از برای ساده دلان و خوش باوران، ابزاری بیش نیست در دست سلطه گران و قدرتمداران. و این خرد است و خود فرمانفرمایی که بر تاریکی و کوری فائق آید و به ثمر رساند رهایی و آزادی، بینایی و دانایی. دادن تن به احکام اسلامی، حفظ و تداوم نهاد هایی کهنه و پوسیده، بستر مطلق گرایی و جزم اندیشی، زمینه سازی استبداد و عقب ماندگی ست. اگر لانه این جانوران، حوزه های علمیه، ویران نسازی، نه سعادت دنیوی در آغوش کشی و نه رستگاری اخروی، بلکه به تایید نظام اسارت و بندگی رای داده ای.
پس اول باید،تکلیف خود با فقهای حاکم روشن سازی ای هموطن، باید که خود بینا و دانا سازی، هراس بخود راه ندهی و بانک بر آری که احکام شریعت لغو و قیامت اعلام نمایید. که چه جای نگرانی ست؟ بگذار که جامه سالوس و ریا بر کنیم، تن آزاد و جان خود از پلیدی و پلشتی رها سازیم ، تنها ارزش های گرانبار ی که پرورش یافته، در حوزه های علمیه. بیا که به آزاد جانان بپیوندیم و زلف افشان و باده بنوشتیم براستی، نه در خفا و در یوزگی، پایکوبی کنیم و ایمان آوریم. بگوئیم، رسا و گیرا بگوئیم، و هزاران بار مکرر بگوئیم، که احکام شریعت لغو و قیامت را اعلام کنید. که این راه رهائی است از يوغ ولایت و آزاد سازی جامعه از دین تازیان مهاجم. که این است راه نجات از کوری و تاریکی، ای هم وطن.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
fmonjem@gmail.co
منبع:پژواک ایران