قرآن، دین، قدرت، ما و آنها ؟
فیروز نجومی
1
دینی که بدان ایمان داریم و بر ما نیز حکومت میکند، دین کتابی ست، کتابی مقدس، مطهر و معجزه آسا، حاوی سخنان، دستورها، فرامین و احکامی که خداوند یکتا و یگانه، الله، به رسول خود محمد مخابره کرده است، کتاب قرآن مجید. قرآن کتابی ست سراسر تقدس زیرا که الله در آن زندگی میکند. ما خود را بنده قران میدانیم. آنرا بر سر میگیریم و روی قلب خود نگاه میداریم. بآن سخت امید میبندیم و در دل از آن بیم داریم. دین ما، اما، فقط کتاب مقدس نیست. پیامبر هم هست که آورنده کتاب است. او بود که گفت من حقیقت نهایی را آورده ام که خداوند یکتا و یگانه، الله است. که «او هست و بجز او هیچکس دیگری نیست،» حقیقتی که پیامبر اسلام در می یابد، تنها میتواند با شمشیر بدل بنشاند. اعراب آنزمان هم، ادعای محمد را مبنی بر یکتایی الله، غیر قابل باور می پنداشتند. شمشیر کشی ها، کشتار و خونریزی های پیامبر اسلام را همه میستایم چون "رسالت " داشته است این حقیقت را که الله یکی است و بجز او کسی دیگری نیست به مردم بی باور بقبولاند. بیش از 200 سال بطول آنجامید تا تازیان توانستند، کیش نو ظهور شان را بر مردم ایران تحمیل نمایند.
2
قرآن همان کتاب مقدسی ست که قبل از آنکه از بیرون بواسطه ولی فقیه بر ما حاکم گردد از درون به فرمانروایی ش تن داده و بندگی و عبودیت آنرا پذیرفته بوده ایم، چیزی که هم اکنون به واقعیت در آمده است، نظام فرمانروایی و فرمانبری.
3
شاید تعداد قلیلی بیش، داستان ولایت را باور نکنند. اما، اگر از شمشیر ولایت که آماده فرود بر هر گردنی ست، بگذریم، خداوند خامنه ای، حکومت آیت الله ها و حجت الاسلام ها را با رجوع به قرآن توجیه میکند و چنان فرمانروایی میکند گویی که در صدر اسلام می زی ید.. هیچ برنامه ای و یا سیاستی در هر عرصه ای از زندگی اجتماعی، از علم و صنعت گرفته تا نظام تادیب و تنبیه و مجازات طراحی نشود و هرگز به منصه عمل در نیاید، بدون آنکه مصداق آنرا در قرآن و یا گفتار و رفتار بنیان گذاران آن یافت. جنگ با کفار، جهاد و شهادت، مبارزه با کفر و باطل در راه خشنود سازی خداوند یکتا و یگانه، الله، تسلیم و اطاعت مطلق، همه سیاست های قرآنی ست.، بیانگر اراده ای معطوف به قدرت و سلطه افکنی. سنگسار و قصاص، خشونت و کین خواهی و نیز قطع اعضای مجرم، نمودی ست از عدالت قرآنی. آیا امام خمینی میتوانست بدون رجوع به قرآن، فرمان کشتار سران رژیم گذشته را بدون محاکمه صادر کند؟ آیا میتوان گفت که کسی که بر جایگاه امام تکیه زده است بدون مشاوره با قرآن کریم، فرمان قتل عام زندانیان جوانی که بجرم مخالفت و مقاومت در برابر رژیم دین دوران محکومیت خود را میگذراندند، برای اجرا به زیر دستان خود ابلاغ کند؟ هرگز. پاسداران دین، نه از سر اطفای شهوت بلکه بر اساسا نص صریح قرآن و فتوای مجتهدین حاکم بود که دختران جوان انقلابی را شب قبل از اعدام مورد تجاوز قرار میدادند، مبادا که مبارزین آزادی، زنان جوان، پاک و باکره به حضور الله برسند و از آنجا که الله رحیم و رحمان است، ناچار شوذ، زنان محارب را به بهشت بفرستد. بدین منظور دختران زندانی را بر اساس احکام شریعت به ازدواج زندانبان در میآوردند یا در واقع مورد تجاوز قرار میدادند تا پس از آویخته شدن از دار مجازات یکسر، بدون درنگ راهی دوزخ شوند.
سودابه اردوان، زندانى سياسى سابق و بازمانده قتلعام زندانيان سياسى سال ۱۳۶۷، که هشت سال را در زندانهای اوین و قزل حصار به سر برده است، پس از شرح شرایط جهنمی زندان اوین و انواع شکنجه های وحشت بار، در مصاحبه با رادیو فردا میگوید:
«یکی از متداولترین چیزها این است که زندانیان سیاسی زن، بخصوص در آن سالهایی که ما زندان بودیم، اکثراً ۱۷ یا ۱۸ ساله بودند. بچههای جوانی بودند ازدواج نکرده. اینها را قبل از اینکه اعدام کنند، فکر میکردند حتماً به اینها تجاوز کنند که اینها بهشت نروند. این سیستماتیک بود. اینها توجیه مذهبی پشت آن داشتند.»
4
کیست که حاضر است بگوید اگر پای قرآن در کار نبود چنین به گذشته، به دوران صحرای کربلا کشانده نمی شدیم؟ امروز بیش از هر روز دیگری برای عاشورا احترام و اعتبار احساس میکنیم. اگر، پخت 70 تن آش رشته نذری در روز عاشورا، آشی که 350000 را غذا میدهد، تایید این مدعا نیست، تایید چیست؟ خونی پر "برکت؟"
5
این باور در ذات ما، ایرانیان، نهاده شده است که با مرگ پیامبر اسلام، دوران رسالت و یا حکومت الله به پایان نمیرسد. چرا که بستگان خونی او، آنها که مثل پیامبر جنس شان از "نور " ساخته شده است، شایسته و بر حق اند و امامت دارند که رسالت را و یا "هدایت " بشر را بر طبق اراده الله، به "راه مستقیم " تا قیامت ادامه دهند. بر خلاف اعراب که بر آن باورند که با مرگ پیامبر، رسالت به پایان رسیده است و دوران خلافت آغاز میشود و هیچ گونه امتیازی هم برای بستگان پیامبر قائل نمیشوند حتی اگر از جنس تور ساخته شده باشند.
6
ما عشق و علاقه شدیدی به امامان خود داریم. آنها را از عالم غیب میدانیم، معصوم و مظلوم. چون فرمانروایی، حق خاندان پیامبر بوده است. حق حکومت را قربشی ها باز پس گرفتند، بعد از مرگ پیامبر. از میان امامان، ما شیفته امام علی و امام حسین هستیم، چون هر دو از قتل خود و جزئیات آن از پیش آگاه بوده اند. با این وجود ترجیح دادند که بسوی، خداوند یکتا، خدایی که آنها را خود از نور ساخته بوده اند بشتابند. برای این دو امام، دین پیشگان، چه روضه ها که نمی خوانند و ما چه اشکها که نمیریزیم. وای به روز عاشورا، دهم محرم، خود را برای مقاتله امام حسین، سومین امام، به گل و لای آلوده میسازیم، خاک بر سر میریزیم؛ ضجه ها و مویه های بسیار میکنیم. مردان خود را میزنند، با زنجیر، با دستهای سنگین بسر و سینه خود میکوبند. جسور تر ها به سر و جان خود تیغ میکشند. در کشور ما، کمتر کسی هست که با صحرای کربلا مانوس نباشد. بگذریم که امروز خاطره اش را با شام و نهار مجانی نگاه میدارند. کافی ست که چندین برابر شدن مصرف گوشت و برنج در روز عاشورا، نظری بیافکنیم.
7
عاشورا البته تنها یک نهاد است در میان منظومه ای از نهاد های دین. چه دین نماز هم هست؛ عبادت روزانه در چندین مقطع زمانی مستلزم جهید ن از خواب شیرین در صبح سحرگاهی و به قیام و قعود ایستادن در غروب شامگاهی. دین روزه هم هست، بر خود سخت گرفتن، خود را گرسنه و تشنه نگاه داشتن هم هست -تا درد بینوایان را احساس کنیم. برای ثروتمندان حج و اجرای مراسم سخت و ملال آور حج هم هست. دین حجاب هم هست، جدایی جنسیت هم هست؛ امر به معروف و نهی از منکر، پرداخت مالیات دینی و سهم امام هم هست و صدها رسم و رسوم دیگری هم هست. نذر و زیارت و "سفره " اندازی هم هست. دین ما را تحت کنترل خود دارد بدون آنکه بدان آگاه باشیم. دایم فرمان میدهد که این باید و آن نباید کنی. از حرام پرهیز و به حلال دست بزن. بدین ترتیب ما میآموزیم اخلاق فرمانبری را از بدو تولد و سپس به نسل دیگر انتقال دهیم. پس تعجب چیست اگر این سر زمین، سر زمینی ست دایم آبستن فرمانروا است و فرمانبردار؟
8
یعنی دینی که ما بدان ایمان داریم، نهایتا چیزی از ما نخواهد مگر "تسلیم " و "اطاعت. " الله، خدایی نیست که ما را رها کرده که از غرایز و احساسات و عواطف نفسانی و یا حتی عقل خود، فرمان بریم؟ نه هرگز. الل،ه خدایی ست که "هدایت " میکند. به ما میآموزد که چگونه باید باشیم تا مورد پسند او قرار بگیریم تا او ما را مجازات نکند و تا ابد در آتش جهنم نسوزاند. یعنی که باید فرمان او را اطاعت کنیم، که چه بخوریم و بنوشیم و بپوشیم و چگونه خود را پاکیزه نگاه داریم و با یکدیگر آمیزش کنیم. هم از نظر جنسی و زناشویی و هم در عقد و قرار داد.
9
نظامی که براساس شریعت اسلامی، بر اساس قران، کلام مطلق الله، خداوندی که بجز او هیچکس دیگری نیست، طرح ریزی شده است، نمیتواند سر سازگاری با انسانیت و آزادی داشته باشد.
10
آیا حکومت آیت الله ها و حجت الاسلام برهبری ولایت فقیه را میتوان از اقتدار کتاب مقدس، قرآن جدا ساخت؟ در حالیکه هیچ حرف، کلام یا خطبه ای آغاز نمیشود مگر با کلامی از قرآن.
11
اگر مردم ایران، همچنان بر آن باورند که سبب سیه روزی و تیره بختی آنان عمدتا چیزی دیگری ست بجز دینی که بدان باور دارند، هنوز دچار فریب اند. حتی آنان که همواره در آرزوی انقلاب کارگری و براندازی سرمایه داری و امپریالیسم بدست خلق های ستم دیده بسر میبرند. چرا که دینی که ما بدان باور داریم، دینی که بدان تعصب میورزیم و ارزشهای ش را، دستکم، محترم میشماریم و دستورها و فرامین و احکام آنرا سعی میکنیم بجا آوریم، بر ما حکومت میکند. یعنی آنچه که امروز ما را به خواری و حقارت، به درماندگی و تنگدستی کشانده است، ثروت و دارایی های ملت را به باد غارت میدهد و دایم در آتش انتقام میسوزد، دینی ست که مظهر آن ولایت است و قشری بنام "روحانیت. "
12
برای رهایی از حکومتی که از درون ما بر میخیزد ولی از بیرون بر ما سلطه افکنده و به اسارت و بندگی کشانده است، لازمه اش آن است که اول به پاک زدایی درون خود بپردازیم و از فریب دین خروج یابیم، تا بتوانیم به سلطه دین از بیرون پایان دهیم.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
fmonjem@gmail.com
منبع:پژواک ایران