یک سند بسیار با ارزش در مورد نوع نگاه اسلام به زن، به مرد و به انسان
حنیف حیدرنژاد
ابتدا درخواست می شود ویدئوی زیر را ببینید:
http://www.youtube.com/watch?v=fDI296vfKTY
در نگاهی که این روحانی شیعه در ویدئوی فوق آن را نگاه اسلام می خواند، انسان موجودی است برده ی غرایز. و غریزه جنسی در انسان اگر نه قوی ترین، ولی یکی از قوی ترین هاست. اسلام اصل را بر محدود کردن تحریک جنسی قرار داده، زیرا شهوت و میل جنسی غولی است که نباید بیدار شود. زیرا اگر که بیدار شد مهار آن سخت است. دقت و حساسیت اسلام و مراجع شیعه در این مورد تا آنجاست که حتی با صدور فتوا تاکید می کنند اگر زنی بر روی یک صندلی نشسته و بلند شود، اگر مردی بجای آن بنشیند و گرمای بدن زن به او منتقل شود،این عمل "مکروه" است. درست آن است که صبر شود تا آن گرما از بین برود تا موجب تحریک مرد نگردد. از همین روست که اسلام تحریک جنسی مرد را حداقلی، اما تامین نیاز جنسی او را حداکثری می خواهد.
میزان تحریک شدن مرد در مقابل زن آنقدر زیاد است که حتی علی (امام اولین شیعیان که شیعیان او را معصوم می دانند) در روبرو شدن با دختران جوان به آنان سلام نمی کرد، زیرا می ترسید آنها جواب سلامش را با ناز و کرشمه بدهند و او ناخواسته تحریک شده و دلش بلرزد.
اینها مضمون برخی از گفته های یک فرد روحانی است که او در یک مراسم رسمی بیان کرده و فیلم آن از یکی از شبکه های تلویزیونی رژیم اسلامی حاکم بر ایران نیز پخش شده است.
چند نتیجه گیری مختصر و مفهوم عملی آموزه های فوق در نوع نگاه اسلام به زن، به مرد و به انسان:
نگاه به زن
در این دیدگاه زن موجودی است تحریک کننده و مایه ی فساد که می تواند مردان با ایمان را از راه به در نماید. عملی که موجب ناخرسندی خداست. میزان تحریک کنندگی او آنقدر بالاست که حتی امام معصوم را نیز می ترساند، چه برسد به بقیه آدم های عادی. از همین روست که برای آنکه باعث از راه به در رفتن مردان نگردد باید محدود شده و در چادر و حجاب و پستو قفل و زنجیر گردد.
نگاه به مرد
در این دیدگاه مرد موجودی است درنده و وحشی که کنترلی بر خود و رفتار و غرایزش ندارد. مرد در مقابل زن و ناز و کرشمه های او توان خود را از دست داده و از راه خدا به در رفته و ایمانش را ازدست می دهد. بنابر این برای حفظ اسلام و ایمانش و از طرق مختلف تا می تواند اجازه دارد غریزه جنسی اش را ارضاء و تامین کند. مثلا از طریق به همسر گرفتن چهار زن یا صیغه کردن بی نهایت زنان دیگر. یا جدیدا از طریق فرزند خواندگی دختران خرد سالی که چند سال بعد می تواند آنها را به همسری خود برگزیند.
نگاه به انسان
نگاه اسلام به انسان، نگاهی جنسیتی است. انسان با "زن" یا "مرد" بودن تعریف شده و حقوق آنها بر اساس جنسیتشان تعیین می گردد. زن تابعی است از مرد. بر همین اساس حقوق انسان بر اساس خواسته ها و نیاز های مرد تعیین و آنچه مربوط به حقوق زن باشد بر اساس میزان پاسخ به نیازهای مرد است که معنی پیدا کرده و تعریف می گردد. انسان مفهوم و ارزش واحدی نداشته و با تفکیک مرد و زن و نقشی که بر عهده هر یک از آنان گذاشته شده است معنی می یابد.
انسان موجودی آگاه و آزاد نیست که بتواند رفتار و تمایلات و کشش های خودش را تعیین و انتخاب کرده، کنترل کند یا به آنها سمت و سو بدهد، بلکه او ناچار به پیروی از یک برنامه از قبل تعیین شده است و حداکثر کاری که می تواند بکند این است که با محدد کردن زن، مانع از بیداری غول شهوت جنسی مرد گردد، وگرنه مهار زندگی از دستش خارج می شود. زن کنترلی بر جسم و سرنوشت خودش نداشته، بلکه موجودیت او در وابستگی به مرد یا در میزان تمکین او از مرد برای تامین جنسی اش تعریف و مشخص می شود. اساسا هدف گیری و سمت گیری جامعه و مناسبات انسانی بر گِرد و محور مرد است که می چرخد. همه چیز از جمله زن و مناسبات بین مرد و زن بر اساس خواست و نیاز مرد است که تعیین شده و سمت و سو می گیرد.
انسان موجودی است ناتوان که بر رفتار و شخصیت و مناسباتِ انسانی خودش و بر کنترل غرایز و کشش هایش، بویژه با جنس مخالف تسلطی ندارد.
زن و مرد برابر نیستند، بلکه مرد باید زن را کنترل کند و زن باید در قیومیت مرد باشد تا غول خفته شهوت جنسی مرد بیدار نشود. زن وسیله ای برای ارضا و تامین جنسی مرد است.
ارضاء جنسی خاص مردان است. این مرد است که غریزه جنسی داشته و نیاز به تامین و ارضاء جنسی دارد، زن چنین نیازی ندارد، بلکه تنها وسیله ای است در خدمت تامین جنسی مرد.
همه تئوری بافی های فوق اما، تلاشی است برای تحکیم تفکر مرد سالارانه. تفکری که در آن زن ارزشی نداشته و از حقوق برابر با مرد برخوردار نیست، بلکه وسیله ای است برای ارضاء جنسی مرد. مذهب باید بتواند چرائی و چگونگی این دیدگاه را تئوریزه کرده و روحانیان باید جامعه را، مرد و زن را از همان کودکی برای پذیرفتن همین سرنوشت تربیت نمایند. جامعه ای که بنیاد آن بر تفکیک و تبعیض جنسی، چه در محیط های کاری، مراکز آموزشی، مراکز درمانی، در جامعه و مراکز تفریحی و حتی در اتوبوس استوار گشته است. اقداماتی که در آن حقوق بنیادین بشری به طوری آشکار نقض و پایمال می شوند.
حکومت اسلامی حاکم بر ایران نشان داده که بر مبنای همین تئوری ها کنترل بر زنان در جامعه، در واقع حلقه اصلی این رژیم برای کنترل بر کل جامعه است. و از همین روست که می توان نتیجه گرفت رفتار و پوشش زنان و بطور مشخص حجاب و مقررات محدود کننده بر علیه زنان، پاشنه آشیل یا نقطه آسیب پذیر مهم این رژیم است. زیرا هر چقدر سرکشی زنان بر علیه آن بیشتر شود، امکان از دست رفتن مهار کنترل رژیم بر کل جامعه نیز بالاتر می رود. و به همین خاطر است که رژیم از زنان و رفتارهای "هنجار شکنانه" آنان هراس داشته و به شدت با آن مقابله می کند. اما زنان ایران نشان داده اند که با گذشت بیش از سه دهه به طرق مختلف و با ابتکارهای گوناگون بر علیه این یوغ بردگی ایستاده اند.
به امید روز بزرگ آزادی و بر چیده شدن تفکرات ارتجاعی و ضد انسانی در ایران و به امید روز جدائی کامل دین از حکومت و دین از سیاست.
حنیف حیدرنژاد
06.04.2014
http://www.hanifhidarnejad.com
منبع:پژواک ایران