من پوزش میخواهم! حقوق بشر و ضرورت نگاه انتقادی به گذشته خودِ فردی و خودِ جمعی
حنیف حیدرنژاد
۱۱ شهریور ۱۳۹۶
حنیف حیدرنژاد – «برای رسیدن به جنایات تابستان ۶۷ باید اول از تیربارانهای زمستان ۵۷ گذشت!» دیدن این جمله در فیسبوک الاهه بقراط و بر بالای مقالهای از احمد رأفت با عنوان «آغاز تیرباران در زمستان ۵۷ تا اوج اعدام در تابسان ۶۷» و مطالعه این مقاله، انگیزهای شد برای نوشته حاضر.
اعدام، گرفتن جان یک انسان، با هیچ دلیل و قانونی قابل توجیه نیست
یکی از بزرگترین اشتباهات من، منِ امروز ۵۶ ساله و زمان انقلاب ۱۷ ساله، آن بود که تا سالهای طولانی نفهمیدم که «کرامت انسانی و ارزش جانِ انسان» یعنی چه. حقوق بشر را جز در کلام نمیشناختم و آن را «خودی و غیر خودی» میکردم.
بعد از خروج از تشکیلات «سازمان مجاهدین خلق ایران» و تازه در ۳۴ سالگی بود که کم کم شناخت همهجانبهتر و عمیقتری از حقوق بشر پیدا کردم. اما تا چند سال بعد از آن نیز هنوز حساسیتی به اعدامهای اول انقلاب نداشتم. برای آنکه ایران، آیندهای «انسانی» داشته باشد باید اعدام را در تمامیتاش محکوم کرد. اعدام، گرفتن جان یک انسان، با هیچ دلیل و قانونی قابل توجیه نیست. هر نیرو و قدرت و یا حکومتی که به اعدام باور داشته باشد یا پایههای نظاماش را بر چوبههای اعدام استوار کند، نمیتواند دمکرات باشد و قادر نیست رفاه و پیشرفت و حکومت قانون را به ارمغان آورد.
آن دستگاه قضایی که از اصول جهانشمول دادرسی عادلانه به دور باشد، نمیتواند هیچ محاکمه عادلانهای را تضمین و اجرا کند. در لابلای چرخدندههای چنین دستگاهی جسم و جان انسانها، کرامت و شأن انسانها و بازماندگان و خانواده آنها و در یک کلام «عدالت و انسانیت» است که لِه و دَرب و داغان خواهد شد.
لازمه یک آغاز نو، بررسی انتقادی خطاهای گذشته و برخوردی صادقانه با گذشته خود (خودِ فردی و خودِ جمعی به عنوان ایرانی) و اعتراف به آن است. کشور آلمان نمونهای گویا در این زمینه است. اگر هم کسی در نقض حقوق بشر یا در چرخهی ماشین اعدام و سرکوب نقشی داشته یا از زوایای مختلف پشت پرده اطلاعاتی دارد، بهطور اخلاقی موظف به روشنگری و ارائه آن به افکارعمومی است و اگرهم مسئولیتی داشته، باید آمادگی پاسخگویی در قبال آن را داشته باشد. گام اول را باید از خود شروع کرد!
در ایران آینده باید از خانواده همه اعدامشدگان، از اولین آنها که بازماندگان نظام سلطنتی بودند تا همه آنهایی که به دلایل سیاسی و عقیدتی در گوشه و کنار کشور به اشکال مختلف اعدام شدند و یا آنانی که به دلیل مواد مخدر یا هر دلیل جنایی دیگر کشته شدند رسما پوزش خواست و به بازماندگانشان غرامت پرداخت و یک بار برای همیشه باید اعلام کرد که اعدام، در هر شکل و به هر دلیلی ممنوع است.
به سهم خود به عنوان نوجوانی ۱۷ ساله در آغاز انقلاب و به عنوان فردی که تا ۳۴ سالگی هنوز حقوق بشر را در ذهنش «خودی و غیرخودی» میدید از خانواده همه بازماندگان نظام پیشین که عزیزان آنها اعدام شدند پوزش میخواهم. از همه بازماندگان آن دسته از بهاییان و یهودیان که در کوچه و خیابان با ما زندگی میکرده و یکباره قربانی ترور حکومت اسلامی شدند و من نسبت به آن حساسیت نداشتم، پوزش میخواهم. از همه همجنسگرایان و ترانس سکسوئلها که یا به مسخره کشیده شده و در شهر چرخانده شدند یا اعدام شده و یا در جایی سر به نیست گشتند و صدایش در هیچ جا بازتاب نیافت و من نیز حساسیتی نسبت به نقض حقوق انسانی آنها نداشتم، پوزش میخواهم. از بازماندگان همه آن دیگرانی که حکومت اسلامی عزیزشان را برسرِ دار کشید و من تا سالها در محکوم نکردن آن سکوت کردم، پوزش میخواهم.
نخستین گروه از اعدام شدگان بعد از انقلاب: مهدی رحیمی، منوچهر خسروداد، رضا ناجی و نعمتالله نصیری
به باور من اگر فردی، حتی اگر شخصا نقشی در اعدام و سر پا ماندن ماشین کشتار جمهوری اسلامی نداشته باشد، فقط به عنوان یک انسان و به عنوان یک شهروند و به عنوانِ جزیی از«ما»، مردم ایران که در طول چهار دهه ی گذشته بهطور جمعی نظارهگر این همه جنایات بوده ولی در قبال آن سکوت کرده و یا شاید حتی برای آن هورا کشیده است، بهطور اخلاقی موظف است با نگاهی انتقادی، سکوت و نظارهگری و نقش خود در نقض حقوق بشر را بازبینی کند. یک جامعه مبتنی بر حقوق انسانی به شهروندانی آگاه به مسئولیت انسانی خود و مدافعِ حقوق بشر نیاز دارد. اینگونه است که میتوان از تکرار جنایت پیشگیری کرد.
ایران آینده باید ایرانی بدون اعدام و شکنجه باشد. با یک دستگاه قضایی کاملا مستقل و پایبند به کنوانسیونهای جهانی که عدالت و حاکمیت قانون و پایداری از کرامت انسان را وظیفه خود بداند.
منبع:پژواک ایران