وجدان یا مصلحت، پایبندی به اخلاق یا فرصتطلبی؟
حنیف حیدرنژاد
آیا حضور «جمعیت میلیونی در انتخابات ریاست جمهوری» دلیلی بر درستی این رفتار، یعنی شرکت در «انتخابات» است؟ در پاسخ به این پرسش دو دیدگاه در مقابل هم قرار دارند.
از زاویه سیاسی، شرکت در انتخابات، عملیست واقعبینانه، زیرکانه، خردمندانه و در صحنهی بازی قدرت و سیاست در جمهوری اسلامی، به لحاظ تاکتیکی، حتی اقدامیست هوشمندانه و به همین خاطر به لحاظ منطقی، رفتاریست درست و قابل فهم. این منطق، تغییر و اصلاح جزیی و میلیمتری را بهتر از درجا زدن یا واگذار کردن صحنه به آنان که وضعیت موجود را به عقب، برگشت خواهند داد میداند. این منطق حفظ وضعیت «بد» موجود را بهتر از واگذار کردن صحنه به دست آنان که وضعیت را «بدتر» خواهند کرد میداند. این منطق، پذیرش وضع موجود از «ترس» بدتر شدن فردا را تبلیغ میکند. چنین منطقی در ساختار غیر دمکراتیک جمهوری اسلامی ریشه در دیدگاهی مصلحتگرایانه، فرصتطلبانه، منفعتطلبانه و فریبکارانه دارد که در آن هرکس به خود فکر کرده و از خود میپرسد که اگر در بازی انتخابات شرکت کنم، «من» چه از دست خواهم داد یا چه به دست خواهم آورد؟ در این منطق، جامعه و کشور و منافع ملی و ارزشهای تاریخی و فرهنگی و… نقشی مکمل داشته که فقط بر حسب «مصلحت»، در سرود و شعار و ویدئو و کلیپ تجلی پیدا میکنند. در این منطق، گذشتهی نه چندان دور با فریبکاری و با خودفریبی و خیالپردازی و رویاسازیهای سادهباورانه از حافظهی تاریخی فردی و جمعی پاک میشود. در چنین منطقی تن در دادن به وضع موجود، جای مقاومت و مبارزه را گرفته و عملی بیحاصل یا تندروانه تفسیر میشود.
دیدگاه دیگر، به لحاظ اخلاقی به موضوع نگاه میکند. از این نظر نه مصلحت و منافع فردی، بلکه پرنسیبهای اخلاق انسانی و حقوق بشر و مقاولههای جهانی است که اهمیت دارد. بر اساس این منطق، شرکت در «انتخابات» در ساختاری که بر پایه سرکوب و اعدام و تبعیض و دخالت دین در حکومت بنا شده مشروعیت دادن به جنایتکاران و مشارکت در جنایت و ویرانی کشور است. در این منطق، انسان و حقوق و شأن و کرامت وی در درجه اول اهمیت دارد. منافع ملی و رفاه و عدالت اجتماعی و دوستی و همزیستی با دیگر ملل جهان ضرورت زندگی رومزه بوده و علم و دانش و پیشرفت و ارتباط با جهان و تضمین آزادی عقیده و نظر و… جزیی جداناپذیر از زندگی بشر امروز است. همه اینها با یک حکومت مذهبی که بر پایه ضدیت با حقوق بشر بنا شده در تناقض است. مشارکت در «انتخابات» حکومتی که خود را قیم مردم دانسته و انتخاب آزادِ سبک زندگی را از مردم دریغ و در زندگی شخصی و خصوصی آنها نیز بطور روزمره دخالت میکند، مشارکت در جنایت و ویرانی و غارت و فساد بوده و همه اینها عمر این حکومت را درازتر میکند. این دیدگاه در تقابل بین مصلحت شخصی با اخلاق و وجدان انسانی، بر آزادی رای و نظر به دور از دروغ و فریب و ریا تاکید کرده و «حضور میلیونی مردم در پای صندوقهای رای» را دلیلی بر درستی آن رفتار نمیداند.
مردم آلمان پس از هفتاد سال که از جنگ جهانی دوم میگذرد هنوز هم با دیدی انتقادی به گذشته تاریخی خود مینگرند و در رادیو تلویزیون یا در جلسات مختلف یا از طریق آثار هنری و فیلم و کتاب به طور مستمر… به آن میپردازند. با وجودی که نسل کنونی هیچ ارتباطی با وقایع سیاسی آن زمان نداشته، اما پیوسته این سوال «تکرار میشود» چرا مردم آن زمان در آلمان، از هیتلر و جنایتهایش حمایت کردند، چرا او را همراهی کرده و در بازیهای سیاسی او شرکت کردند؟ مردم امروز آلمان با شرمگینی از آن گذشته یاد میکنند.
حضور میلیونی مردم در «انتخابات» یک رژیم جنایتکار، هورا کشیدن برای دو کاندیدا که یکی از آنها در کشتار زندان سیاسی در دهه شصت، به ویژه در تابستان و پاییز ۱۳۶۷ نقش تعیین کننده داشته (ابراهیم رئیسی) و دیگری که سالهای طولانی در مناسب بالای امنیتی بوده و سرکوب دانشجویان را سازماندهی کرده و در صحن مجلس دعوت به برپایی چوبههای دار برای مجازات مخالفین حکومت کرده است (حسن روحانی)، جای شرم دارد. مشارکت در بازیهای سیاسی یک حکومت جنگطلب، تروریست و رژیمی که با علم و دانش و میراثهای علمی، فرهنگی و حقوق بشری و با پیماننامههای جهانی در ستیز و در ضدیت است، تنها مایهی شرمندگی فردی، اجتماعی و تاریخی است.
امیدوارم روزی آنان که با شرکت در انتخابات این رژیم، پایههای «نظام مقدس جمهوری اسلامی» را مستحکمتر میکنند، این شرمندگی را درک کنند.
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ / ۲۰ مه ۲۰۱۷
http://www.hanifhidarnejad.com
منبع:پژواک ایران