چرا اعدام نه! به مناسبت 10 اکتبر روز جهانی مبارزه برای لغو حکم اعدام
حنیف حیدرنژاد
اعدام در لغت به معنی " نابود کردن" و "نیست کردن" است. ( فرهنگ فارسی عمید) از طریق اعدام حق زندگی و حیات یک انسان از او گرفته می شود. به عبارت دیگر اعدام یعنی قتل و جنایت!
چه کسانی اعدام می کنند؟ اهمیت مسئولیت رسمی دولت ها اجرا در آورندگان اعدام در اساس به دو دسته اساسی تقسیم می شوند:
الف) رژیم و دولت حاکم؛ شامل: ارگانها و نیروهای رسمی وابسته به آن دولت و یا نیروهای شبه نظامی ای که اگر چه ممکن است اسما وابسته به حکومت نباشند، اما رسما از سوی حاکمیت دستشان برای به قتل رساندن دیگران باز می باشد. ب) نیروهای غیر دولتی که رسما مسئولیتی متوجه آنها نیست. شامل: قبایل و عشیره ها، سکت های مذهبی، باندهای مافیائی و یا سازمانهای سیاسی این تقسیم بندی از این نظر اهمیت دارد که در قوانین بین المللی یا منطقه ای، این دولت و قدرت حاکم است که به عنوان طرف رسمی به رسمیت شناحته شده و یا در مقابل قراردادهای بین المللی طرف حساب و پاسخگو شناخته می شود. برای مثال در بررسی درخواست های پناهندگی سیاسی در آلمان اینکه شخص متقاضی، تحت تعقیب دولتی قرار داشته و اینکه به این دلیل جانش از ناحیه دولت یا نیروهای رسمی وابسته به آن در خطر بوده است، اهمیت کاملا متفاوتی به لحاظ نوع قبولی ای که به آن فرد تعلق میگیرد، دارد. (ماده 16-آ قانون اساسی آلمان)
بدلیل همین مسئولیت رسمی و پاسخگوئی مرتبط با آن است که برخی از کشورها مایل به امضاء "کنوانسيون ضد شکنجه و رفتار يا مجازات خشن، غير انساني يا تحقير کننده" نمی باشند، تا بتوانند با دست بازتر و بدون پاسخگوئی به نهادها یا افکار عمومی جهانی، شکنجه و قتل انسانها در حاکمیت خود را به اجرا بگذارند. این گونه کشورها برای توجیه سیاست خود در این مورد، "ویژه گی های فرهنگی"، "وضعیت خاص امنیتی" یا "شرایط خاص کشور" خود را بهانه ای برای فرار از پایبندی خود به این قرار دادها عنوان می کنند.
برای مثال جمهوری اسلامی حاکم بر ایران از امضاء "کنوانسيون حذف کليه اشکال تبعيض عليه زنان" خودداری می کند و در توجیه رفتار ضد انسانی خود با زنان و مردم ایران پیوسته بر "ویژگی های فرهنگی جامعه ایران" انگشت می گذارد. بدین ترتیب این رژیم منکر جهان شمول بودن حقوق بشر بوده و همانگونه که انسانها را با انواع شیوه های مرگبار شقه شقه می کند، در تلاش است تا حقوق بشر را نیز با پسوندهائی چون " حقوق بشر اسلامی" و ... پاره پاره نماید. به یک نمونه توجه کنید:
محمد جواد لاریجانی "دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران": خجالت نمی کشیم حکم سنگسار را اجرا کنیم. در سال های اخیر انتقاداتی نسبت به نقض حقوق بشر مطرح شده اما آنطور که لاریجانی می گوید "ستاد حقوق بشر" به این خاطر درست نشده بلکه به دنبال آن است که مسائل حقوق بشر را از دیدگاه اسلامی پیگیری کند. وی گفت: "برخی فکر می کنند چون غربی ها راجع به سنگسار به ما فحش می دهند ما خجالت می کشیم که احکام را اجرا کنیم در صورتی که چنین چیزی نیست اصل فقه شیعه و فقه اهل بیت، فقه خجالت نیست." به گفته وی، غربی ها به برخی قوانین اسلامی در ایران انتقاد دارند و معتقدند که باید اجرای آن متوقف شود که نمونه آن مسئله سنگسار است. دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در باره انتقادات غربی ها می گوید: غربی ها سنگسار را تنبیه نمی دانند بلکه می گویند این کار شکنجه است و حکم سنگسار با جرم تناسب ندارد، در حالی که "آنها این عمل شنیع را آن قدر بد نمی دانند و می خواهند این تفکر خود را به ما تحمیل کنند." یکی از احکام جایگزین سنگسار، حکم اعدام است و لاریجانی می گوید که رجم (سنگسار) پائین تر از اعدام است چون این امکان وجود دارد که فرد بتواند نجات پیدا کند. [به عبارت دیگر فرد باید سپاسگزار هم باشد که حکم سنگسار به او داده اند و نه اعدام!] ولی اگر اعدام را جایگزین کنیم، باز غربی ها می گویند که مجازات متناسب با جرم نیست در حالی که میزان "شنیع بودن زنای محصنه" را با معیارهای خودمان می سنجیم. (سایت فارسی رادیو بی بی سی- يکشنبه 30 سپتامبر 2007 - 08 مهر 1386 )
رژیم حاکم بر ایران، رابطه جنسی آزاد دو انسان با یکدیگر را عملی " شنیع" می داند، اما گرفتن جان آنها و کشتن آنها به
شیوه ماقبل قرون وسطی ای را حتی باعث شرم و خجالت خود هم نمی داند. همین یک جمله به خوبی نشان می دهد که
تا کجا جان و ارزش انسان در تفکر و ایدئولوژی حاکمان بر ایران، ضد انسانی بوده و اینکه چگونه قدرت حاکم تلاش میکند تا با
ارزش گذاری های منفی بر اعمال انسانها، صدور جواز حکم مرگ برای آنها را توجیه پذیر نماید.
چه کسانی اعدام می شوند؟
چهار دسته از انسانها اساسی ترین قربانیان اعدام را تشکیل می دهند:
الف) مخالفان سیاسی، مخالفان فکری و ایدئولوژیک و عقیدتی، ناراضیان، دگراندیشان
ب) جاسوسان، خائنین به کشور، خبرچینان و همدستان با دشمن، متعرضین به امنیت ملی
ج) مجرمین و محکومین در امور مرتبط با جنایت، آدمکشی، سرقت، تجاوز، آدم فروشی و متعرضین به امنیت عمومی
د) متخلفین و پشت کنندگان و خائنین به ارزشهای قومی و قبلیگی و عشیره ای و گروهی و خانوادگی
هر یک از مفاهیم فوق در هر کشور و نظام و سیستمی میتواند معانی و تفاسیر کاملا متفاوتی داشته باشد. اینکه یک مبارز آزادی خواه از سوی یک رژیم دیکتاتور، تروریست نامیده میشود. اینکه در ایران جوانان مخالف ارزشهای اسلامی، اراذل و اوباش خوانده می شوند. اینکه رفتار مختارانه زنی که مایل به زندگی آزاد و فارغ از بند و بستهای قبیلگی است، تحمل نمی گردد و ... هیچکدام از این اتهامات(!) حتی در صورت درست بودنشان، نمی تواند دلیلی بر صدور حکم اعدام و گرفتن جان انسان دیگری قلمداد گردد. ضمن آنکه درستی خود این برچسب ها زیر علامت سوال است. در اغلب موارد فوق این مفاهیم، مفاهیمی بسیار عمومی و قابل تعبیر و تفسیر می باشند و عمدا در جهت تأمین خواسته های رژیم یا قدرت حاکم به نحوی تنظیم میشوند که بتوان با استاد به آن، هدف مورد نظر، یعنی گرفتن جان انسانها را توجیه نمود.
چرا اعدام می کنند؟ اهداف و انگیزه ها در اساس از سوی رژیم های حاکم دلایل زیر در توجیه صدور حکم اعدام مطرح می شود: - مجازات متخلف (به عنوان درس عبرتی برای دیگران) - تأمین امنیت (برای جلوگیری از تکرار جرایم مشابه) - اجرای عدالت (چشم در مقابل چشم) فراتر از دلایل رسمی گفته شده اما، اهداف و انگیزه های مشخص دیگری در پشت صدور و اجرای حکم اعدام وجود دارد از جمله: - حفظ نظام و سیستم حاکم با ایجاد ترس و رعب و وحشت در انسانهای دیگر و بازداشتن آنها از اقدامات اعتراضی و تأمین نظم و کنترل اجتماعی مورد نظر خود از طریق تضمین موارد زیر: - ترویج روحیه تسلیم طلبی و سازش و اطاعت و فرمانبرداری یا سکوت و بی عملی، - وادار نمودن انسانهای دیگر به همکاری با قدرت حاکم، - ترویج و تحکیم ایدئولوژی و دستگاه فکری و سیاسی قدرت حاکمه،
- ارضاء حس کینه و انتقام جوئی و خود خواهی های فردی، گروهی، مذهبی، قومی، نژادی و ایدئولوژیک. در چنین مواردی فرد یا گروه خاصی میتواند با تصاحب قدرت و تحت نفوذ قرار دادن مردم عادی، آنها را در جهت اهداف خود به بازی بگیرد. نمونه آن: هیتلر، خمینی، لاجوردی و ...
چگونه اعدام می کنند؟ روش های مختلف اجرای حکم اعدام کشتن و نابود کردن انسان در طول تاریخ اشکال گوناگون زجر آوری را شامل میگردد. مهمترین و عمومی ترین اشکال شناخته شده کشتن و اعدام در سطح جهان عبارتند از: - دار زدن (حلق آویز کردن) - خفه کردن - زنده به گور کردن - سنگسار - سوزاندن در آتش - شمع آجین کردن - سر بریدن/ سر زدن - گیوتین - تیر باران - صندلی الکتریکی - اتاق گاز - تزریق سم
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85
بسیاری از روش های فوق در جمهوری اسلامی حاکم بر ایران بطور رسمی و در قالب روش هائی "مشروع و قانونی" اجرا می گردد. در عین حال در "قانون مجازات اسلامی" رژیم، می توان برخی از شیوه های کشتن را یافت که در نوع خود بی نظیر هستند: ماده ۱۹۰ - حد محاربه و افساد في الارض يكي از چهار چيز است: ۱ - قتل ۲ - آويختن به دار ۳ - اول قطع دست راست و سپس پاي چپ ۴ - نفي بلد . ماده ۱۹۵ - مصلوب كردن مفسد و محارب بصورت زير انجام مي گردد: الف - نحوه بستن موجب مرگ او نگردد . ب - بيش از سه روز بر صليب نماند ولي اگر در اثناي سه روز بميرد ميتوان او را پائين آورد. http://www.dadkhahi.net/law/Ghavanin/Ghavanin_Jazaee/gh_mojazat_eslami.htm . راستی چرا باید فرد به صلیب کشیده شده ای که دیگر جانی در بدن ندارد، سه روز هم بالای صلیب بماند؟ بخاطر رعب و وحشت دیگران؟ آیا چنین قوانینی نماد عریانی از وحشیگری نمی باشند؟
حنیف حیدرنژاد
.............
این مطلب برای نخستین بار در 13 مهر 1386 در سایت انتگراسیون منتشر شده بود.
منبع:پژواک ایران