تداوم اعتراضات در ایران و ضرورت ایجاد یک تشکل برای هدایت و سازماندهی
حنیف حیدرنژاد
یکم: مردم ایران به رهبری زنان افتخارآفرین
بیش از هشت روز و هشت شب است که مردم در سراسر ایران در شهرهای کوچک و بزرگ به خیابانها آمده و فریاد میزنند: زن، زندگی، آزادگی! ، جمهوری اسلامی نمیخوایم، نمیخوایم!
این شعارها نماد همبستگی ملی و نشان دهنده آن است که مردم چه میخواهند و چه نمیخواهند.
اعتراضات از حالت تدافعی خارج و تهاجمیشده است:
مردم در مقابل حمله نیروهای سرکوبگر مقاومت کرده و با آنها درگیر میشوند.
در اشنویه شنبهشب، دوم مهر کنترل شهر تا صبح در دست مردم بود.
برخی از محلههای تهران برای چندین ساعت در کنترل مردم معترض بود. در برخی شهرها از جمله ساری و آمل و نوشهر و شیروان، برخی ساختمانهای دولتی مانند فرمانداری یا شهرداریها توسط مردم تسخیر شدند یا عکسهای خمینی و خامنهای از سردر آنها پایین کشیده شد.
با وجود شدت سرکوب و با وجود آنکه نیروهای سرکوبگر در برخی از شهرها، محله به محله برای دستگیر کردن فعالین شناخته شده خانهگردی میکنند، شب بعد مردم با شجاعت تحسین برانگیزی به خیابانها بر میگردند.
برخی پایههای مهم یک قیام مردمی که میتواند یک انقلاب را رقم بزند پدیدار است:
خشم بی پایانی که فرو نمینشیند
اراده برای رو در رویی با سرکوبگران
شجاعت و نترسیدن و آمادگی مردم برای فداکاری
همبستگی ملی و سراسری که از جمله در شعار شهروندان پایتخت شنیده شد: کردستان، کردستان چشم و چراغ ایران! و یا در تبریز: تبریز: آذربایجان بیداره، پناه کردستانه.
حضور مردم از قشرهای مختلف اجتماعی و حتی گروههای سنی مختلف.
نیروهای سرکوبگر دچار تزلزل شده و با اولین یورش مردم پا به فرار میگذارند.
برخی چهرههای شناخته شده هنری و ورزشی که تا دیروز در مقابل سرکوب مردم سکوت میکردند، به صدا در آمده و از مردم حمایت میکنند.
اخبار اعتراضات ایران بطور بیسابقهای در رسانههای مختلف جهان بازتاب یافته و بسیاری شخصیتهای سیاسی و هنری و ورزشی جهان از مردم ایران حمایت میکنند.
مردم ایران دیگر نمیخواهند به تحقیر تن داده یا تماشاچی سرکوب هموطنان خود باشند.
زنان گیسوان خود را بریده و با آن پرچم مقاومت و ایستادگی برافراشتهاند. درفش کاویانی امروز ایران علیه ضحاک دوران را زنان در دست گرفته و با گیسوان خود آن را آذین دادهاند.
زنان در صف اول اعتراضات قرار داشته و شجاعانه با نیروهای سرکوبگر رو در رو میشوند.
زنان روسریهای خود را سوزانده و رقصکنان، آزادی را فریاد میزنند.
مردم ایران اعتماد به نفس خود را بازیافته و تبلیغات رژیم برای جدا کردن آنها از همدیگر را بر باد داده، همدیگر را پیدا کرده و دست اتحاد بهم میدهند.
مردم ایران نمیخواهند دوباره شاهد کشته شدن مهسا و مهساهای دیگر باشند. آنان میدانند اگر در خیابانها نمانده و کار حکومت را تمام نکنند، حکومت دوباره یکی یکی به سراغ آنان آمده و زنجیره قتل و تجاوز و شکنجه و جنایت تکرار خواهد شد. مردم ایران اراده کردهاند که حکومت اسلامی را به زیر کشیده و حاکمیت مردمی بر اساس احترام به کرامت انسان را بجای آن بنشانند. حکومتی آزاد، دمکرات، سکولار که حقوق بشر و منافع ملی را سرلوحه سیاستگذاریهای خود قرار دهد.
مردم ایران باعث غرور و افتخار و شایسته احتراماند.
دوم: شخصیتها و گروها و احزاب سیاسی دمکرات
با وجود فداکاری قابل تقدیر مردم، به ویژه نقش رهبری کننده زنان، باید صادقانه گفت: فقط با خشم، با حضور شجاعانه در خیابان و با رو در رویی جسورانه با نیروهای سرکوبگر نمیتوان حکومت را به زیر کشید.
هرقدر اعتراضات ادامه پیدا کرده و گستردهتر شود، رژیم برای بقای خود بر شدت سرکوب خواهد افزود و از هیچ جنایتی فروگذار نخواهد کرد.
اعتراضاتی که اینک به قیام تبدیل شده زمانی میتواند به یک انقلاب و تغییر راه ببرد و حکومت اسلامی را به زیر بکشد که سازماندهی و رهبری و برنامه داشته باشد.
وقتی یک شهر یا یک محله آزاد میشود مردم باید بدانند قدم بعدی چیست.
اقدامات هماهنگ و همزمان در شهرهای مختلف و شعارهای یکسان، مردم را متحدتر میکند. در هر شهر و محله باید هدفهای مشخصی برای تسخیر مشخص شوند مانند: مراکز رادیو تلویزیون و دفاتر دولتی و حکومتی.
آموزش و تبلیغ اقدامات دفاعی مانند چگونگی مقابله با موتورسوران و ماشینهای ضد شورش رژیم، چگونگی شناسایی لباسشخصیها مردم را از سردرگمی خارج میکند تا بدانند باید چه کنند.
لازمه ادامه موفق اعتراضات و قیام، ایجاد یک ستاد فرماندهی یا یک شورای رهبری یا یک کمیته هماهنگ کننده مبارزات مردم ایران است. از آنجا که در حال حاضر در ایران چنین امکانی وجود ندارد، این وظیفه نیروها و شخصیتهای سیاسی دمکرات در خارج کشور است که چنین تشکلی را ایجاد و با دادن فراخوان و رهنمودهای تاکتیکی، مبارزه را هدایت کنند. این کار باید در ارتباط تنگاتنگ با داخل کشور و بر اساس نظر مبارزین میدانی در داخل کشور باشد. با چنین ابتکاری میتوان مبارزه را ادامه داد و امیدوار بود تا با هزینه و خونریزی کمتر به نتیجه برسد.
شخصیتها و رهبران گروههای سیاسیِ دمکرات در خارج کشور باید در ایجاد چنین تشکلی سرعت عمل بخرج دهند.
به باور من رضا پهلوی، مسیح علینژاد، شورای ملی گذار با همه تشکلهای موجود در درونش، حزب دمکرات کردستان ایران و برخی شخصیتها مانند: عطا هودشتیان، مسعود نقره کار و… میتوانند هسته اولیه چنین تشکلی را پایهگذاری کنند. برخی روزنامهنگاران توانمند مانند مراد ویسی، شاهد علوی، جمشید برزگر، فرزاد صیفی کاران و برخی هنرمندان مانند داریوش اقبالی نیز میتوانند چنین تشکلی را مشورت داده و حمایت کنند.
ما، ما مردم ایران میتوانیم در همبستگی با همدیگر ضحاک زمانه خود را به زیر بکشیم و بر ویرانههای حکومت اسلامی، ایرانی آزاد و آباد را با خشتِ خون خویش دوباره بسازیم و شکوفا کنیم.
زمان را نباید از دست داد. زمان در ایران با خون نوشته و سپری میشود!
منبع:پژواک ایران