خمینی مرد اما همچنان میراث پلید او بر سر مردم ایران گرد مرگ و بی اعتمادی و آوارگی را می پراکند
حنیف حیدرنژاد
او با بکار گیری واژه "امام" که برای شیعیان تداعی کننده قداست امامان شیعه بود، تلاش کرد تا خود را مبرا از خطا جا زده و بدین ترتیب مردم فریبی را به اوج خود رساند. او با سوء استفاده از احساسات پاک بسیاری از نوجوانان و جوانان که فکر میکردند با او ایران بهشت خواهد شد، آنان را به بازی گرفت. او قبل از رسیدن به قدرت چهر ه ای متفاوت را به مردم نشان میداد و با رسیدن به قدرت به سرعت داستان همان "گرگی شد که از پوستین گوسفند" بیرون آمده و جنایتهای بزرگی را یکی بعد از دیگری برای مردم ایران تدارک دید.
خمینی در پاریس و در مصاحبه های مختلف، قول و قرارهای زیادی داد. ( برخی از این قول و قرار ها را درپایان همین نوشته ببینید).
عشق و علاقه مردم و گذشت آنها نسبت به هم به اوج خود رسیده بود. با چنین امیدی، بسیاری از فدا کردن جان خود به پای او نیز دریغ نکردند.
اما بعد از سقوط نظام سلطنتی، خمینی همه قول و قرارهایش را به کناری گذاشت و به تدریج در اعدام کردن، کشتار و سرکوب مردم ایران صدها و هزاران بار بیرحمانه تر از حکومت سلطنتی رفتار کرد. او با زمینه سازی جنگ با عراق و با شعار صدور انقلاب، صدها هزار جوان و نوجوان ایرانی را بر روی میدانهای مین فرستاد و یا در جبهه های جنگ به کشتن داد. با شعار مرگ بر آمریکا و هدایت تروریسم در لبنان و دیگر نقاط جهان، تنش سیاسی را از مرزهای ایران به سطح بین المللی گسترش داد و انزوای ایران و ایرانی را موجب گشت. با گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا تمام قوانین بین المللی را زیر پا گذاشته و آنها را بازیچه قدرت و اهداف ایدئولوژیک خود قرار داد. با موج اعدام بازماندگان حکومت پیشین، کشتار را شروع و با سرکوب اقلیت های مذهبی و ملی در گوشه کنار ایران و با تأسیس سپاه پاسداران این کشتارها را هرچه بیشتر در نقاط مختلف کشور گسترش داد. با شعار یا روسری یا تو سری به سرکوب زنان ایران پرداخت، و روزنامه های منتقد را بست، کارگران را سرکوب نمود و با شعار انقلاب فرهنگی به قلع و قمع دانشجویان ایران پرداخت.
این رژیم بدستور و به رهبری خمینی با دستگری و اعدام هواداران و اعضاء گروه ها و سازمانهای سیاسی پرداخت، و بعد از مرگ او با شعار پیروی از ولایت فقیه، هرگونه اندیشه مخالف راسرکوب و مردم ایران را به اطاعت و تقلید و پیروی "گله وار" از حکومت دیکتاتوری اسلامی مبتنی بر تفکر شیعی خویش فرا خواند.
کوتاه زمانی بعد از روی کار آمدن خمینی و رژیم اسلامی اش، اعتماد مردم به سیاست و مبارزه سیاسی در ابعاد گسترده ضربه خورد، میلونها نفر در داخل کشور آواره جنگی و معلول شدند، ده ها و ده ها هزار نفر از مخالفین سیاسی و زندانیان سیاسی کشته و اعدام شدند. در سه ده گذشته بین سه تا پنج میلیون ایرانی نیز خاک کشور را ترک کردند، بسیاری از خانواده ا از هم پاشیده شد و بسیاری بناچار در بدترین شرایط در آوراگی و تبعید زندگی را میگذرانند.
خمینی با رژیم و میراث داران پلیدش زجر بی پایانی را برای مردم ما به همراه آورد. این رژیم فرهنگهای ضد انسانی مربوط به ماقبل قرون وسطی را زنده کرده است؛ دست و پا قطع میکند؛ چشم در میاورد، به صلیب کشیدن و از بلندی پرتاب کردن را مجاز میشمرد، سنگسار را دامن میزند و در یک کلام مرگ و سیاهی و تباهی و عذا و تنفر را تبلیغ میکند. این رژیم فرهنگ ریا و دوروئی و دو گانگی و چند شخصیتی را به بخشی جداناپذیر از زندگی روزانه مردم برای بقاء تبدبل کرده است. محبت و عشق و دوستی انسانها به یکدیگر را کشته و بجای آن دروغ و کلاهبرداری و چایلوسی و رفیق بازی و رشوه خواری را گسترش داده است. ایمان و اعتقاد انسانها را لگد مال کرده و آنها را به آدمیانی حیران و سرگردان تبدیل کرده که هویت خود را از دست داده، احساس پوچی کرده و بسیاری نمی دانند برای چه زنده اند.
خودکشی و فقر و فحشا و اعتیاد را گسترش داده و کار را به آنجا کشانده که اینک بازارهای برده فروشی زنان و دختران و کودکان ایرانی در کشورهای همسایه زبانزد خاص و عام گشته اند. در حالی که مردم ایران با بارش برف و سرد وگرم شدن هوا، اینجا و آنجا میمیرند، در حالی که فیلم پیکر متحرک کرم زده جوانان ایرانی در خیابانهای تهران، از طریق اینترنت، در مقابل دید جهانیان قرار دارد، در حالی که ایران بالاترین نرخ مرگ و میر در جاده ها را دارد و در حالی که سقف مدرسه های کودکان ایرانی بر سرشان خراب میشود، و ... این رژیم میلیاردها میلیارد دلار خرج تاسیسات و اهداف اتمی میکند و کشور را به لبه پرتگاه جنگی دیگر سوق میدهد.
در این سالهای سرد و تاریک و تباهی و مرگ اما، بودند و هستند افراد و جریانها و گروهها و احزاب و سازمانها و رسانه هائی که باز هم سعی در حفظ این نظام داشته و تلاش میکنند تا چهره جنایتکار خمینی و رژیمش را بزک کرده و هربار به زبانی بر آنند تا "خلایق"! را قانع سازند که در دل این حکومت وحشی، قلبی ملایم و "اصلاح طلب"! خانه کرده است و این توهم را دامن میزنند که اگر قدرت به دست اصلاح طلبان! بیافتد، دیگر بار جهان بهشت برین خواهد شد! این جریانات چه در خارج و چه در داخل ایران، با دروغ و وقاحت و با بی شرمی تمام مردم ایران را نادان و کم حافظه میدانند.
19 سال پس از مرگ خمینی نگاهی به مقاومت مردم ایران در کوچه و بازار و در پارکها و دانشگاهها یا کارخانه و مدرسه و بیمارستانها و شرکت های خصوصی در مقابله با اراذل و اوباش حکومتی و بویژه مقابله زنان و جوانان با انواع طرح های سرکوبگرانه موسوم به تأمین اجتماعی، نشان میدهد که اندیشه متعفن خمینی رنگ باخته و پوسیده شده است. واقعیتی که بر خواست و حق مشروع مردم ایران برای نیل به آزادی، برابری، عدالت اجتماعی و برخورداری از یک زندگی انسانی و حکومت قانون، تأکید دارد.
دروغ های بزرگ!
در نوفل لوشاتو- پاریس
ما همه مظاهر تمدن را با آغوش باز قبول داریم.
سخنرانی برای گروهی از ایرانیان، نوفل لوشاتو، 19 مهر 1357
در جمهوری اسلامی زنان در همه چیز دارای حقوقی کاملاً مساوی با مردان خواهند بود.
مصاحبه با روزنامه گاردین، نوفل لوشاتو، 1 آبان 1357
در ایران اسلامی علما خودشان حکومت نخواهند کرد و فقط ناظر و هادی امور خواهند بود. خود من نیز هیچ مقام رهبری نخواهم داشت و از همان ابتدا به حجره تدریس خود در قم برخواهم گشت.
مصاحبه با خبرگزاری رویتر، نوفل لوشاتو، 5 آبان 1357
در منطق اینها آزادی یعنی به زندان کشیدن مخالفان، سانسور مطبوعات و اداره دستگاه تبلیغاتی. در این منطق تمدن و ترقی یعنی تبعیت تمام شریان های مملکت از فر هنگ و اقتصاد و ارتش و دستگاه های قانونگذاری و قضایی و اجرایی از یک مرکز واحد. ما همه اینها را از بین خواهیم برد.
سخنرانی برای گروهی از دانشجویان ایرانی در اروپا، نوفل لوشاتو، 8 آبان 1357
در حکومت اسلامی رادیو، تلویزیون، و مطبوعات مطلقاً آزاد خواهند بود و دولت حق نظارت بر آنها را نخواهد داشت.
برای همه اقلیت های مذهبی آزادی بطور کامل خواهد بود و هر کس خواهد توانست اظهار عقیده خودش را بکند.
در جمهوری اسلامی کمونیستها هم در بیان عقید خود آزاد خواهند بود.
مصاحبه با سازمان عفو بین الملل، نوفل لوشاتو، 10 نوامبر 1978
دولت اسلامی ما یک دولت دموکراتیک به معنی واقعی خواهد بود. من در داخل این حکومت هیچ فعالیتی برای خودم نخواهم داشت.
مصاحبه با تلویزیون ان بی سی ، نوفل لوشاتو 11 نوامبر 1978
من نمی خواهم رهبر جمهوری اسلامی آینده باشم. نمی خواهم حکومت یا قدرت را بدست بگیرم.
مصاحبه با تلویزیون اتریش، نوفل لوشاتو، 16 نوامبر 1978
در جمهوری اسلامی زن ها آزاد خواهند بود. در تحصیل هم آزاد خواهند بود. در کارهای دیگر هم آزاد خواهند بود.
نه رغبت شخصی من و نه وضع مزاجی من اجازه نمی دهند که بعد از سقوط رژیم فعلی شخصاً نقشی در اداره امور مملکت داشته باشم.
مصاحبه با خبرگزاری اسوشیتد پرس، نوفل لوشاتو، 17 نوامبر 1978
پس از رفتن شاه من نه رییس جمهور خواهم شد، نه هیچ مقام رهبری دیگری را به عهده خواهم گرفت.
مصاحبه با روزنامه لوموند، نوفل لوشاتو، 9 ژانویه 1979
....................................................
برگی از بیشمار برگ های جنایات خمینی
دستور خمینی در سال 67 در رابطه با کشتار زندانیان سیاسی اسیر: " سريعا دشمنان اسلام را نابود كنيد".
بر گرفته از سایت شوق رهائی
ایرج شهبازی دسنجرده
نامه احمد و جواب نامه توسط خمینی / مربوط به قتل عام تابستان ۶۷
متن نامه خمینی / نامه بدون تاریخ که دستور قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ می باشد:
" بسم الله الرحمن الرحيم
از آنجا كه منافقين خائن به هيچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه مىگويند از روى حيله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پيدا كردهاند، و با توجه به محارببودن آنها و جنگهاى كلاسيك آنها در شمال و غرب و جنوب كشور با همكاريهاى حزب بعث عراق و نيز جاسوسى آنان براى صدام عليه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استكبار جهانى و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتداى تشكيل نظام جمهورى اسلامى تاكنون، كسانى كه در زندانهاى سراسر كشور بر سرموضع نفاق خود پافشارى كرده و مىكنند محارب و محكوم به اعدام مىباشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با راى اكثريت آقايان حجهالاسلام نيرى دامت افاضاته (قاضى شرع) و جناب آقاى اشراقى ) دادستان تهران) و نمايندهاى از وزارت اطلاعات مىباشد، اگر چه احتياط در اجماع است، و همين طور در زندانهاى مراكز استان كشور راى اكثريت آقايان قاضى شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازمالاتباع مىباشد، رحم بر محاربين سادهانديشى است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظام اسلامى است، اميدوارم با خشم و كينه انقلابى خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوندمتعال را جلب نمائيد، آقايانى كه تشخيص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شك و ترديد نكنند و سعى كنند [اشداء على الكفار] باشند. ترديد در مسائل قضائى اسلام انقلابى ناديده گرفتن خون پاك و مطهر شهدا مىباشد. والسلام.
روحالله الموسوى الخمينى "
در پشت نامه بالا، احمد پسر خمینی نوشته است :
" پدر بزرگوار حضرت امام مدظلهالعالى
پس از عرض سلام، آيت الله موسوىاردبيلى در مورد حكم اخير حضرتعالى درباره منافقين ابهاماتى داشتهاند كه تلفنى در سه سوال مطرح كردند:
۱- آيا اين حكم مربوط به آنهاست كه در زندانها بوده اند و محاكمه شده اند و محكوم به اعدام گشته اند ولى تغيير موضع ندادهاند و هنوز هم حكم در مورد آنها اجرا نشده است، يا آنهايى كه حتى محاكمه هم نشدهاند محكوم به اعدامند؟
۲- آيا منافقين كه محكوم به زندان محدود شده اند و مقدارى از زندانشان را هم كشيده اند ولى بر سرموضع نفاق مىباشند محكوم به اعدام مىباشند؟
۳- در مورد رسيدگى به وضع منافقين آيا پروندههاى منافقينى كه در شهرستانهائى كه خود استقلال قضائى دارند و تابع مركز استان نيستند بايد به مركز استان ارسال گردد يا خود مىتوانند مستقلا عمل كنند؟
فرزند شما، احمد "
زير اين نامه خمینی نوشته است:
" بسمه تعالى
در تمام موارد فوق هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است، سريعا دشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگى به وضع پروندهها در هر صورت كه حكم سريعتر انجام گردد همان مورد نظر است.
روحالله الموسوى "
آیت الله منتظری که از این مکاتبات با خبر میشود برای موسوی اردبیلی ، که درآن زمان رئیس شعبه عالی قضایی بود پیغام میدهد که :
" مگر قاضی های شما اینها را به ۵ یا ۱۰ سال زندان محکوم نکرده اند، مگر شما مسول نبوده اید، آن وقت تلفنی به احمد آقا میگویید که اینها را مثلا در کاشان اعدام کنند یا در اصفهان. شما خودت میرفتی با آنها صحبت میکردی که کسی که مثلا مدتی در زندان است و به ۵ سال زندان محکوم شده و روحش هم از فعالیتهای منافقین خبر دار نبوده چطور ما او را اعدام کنیم. "
آیت الله منتظرى در آن زمان در نامه معروف خود به خمينى می نویسد :
" آيا ميدانيد كه جناياتى در زندانهاى جمهورى اسلامى بنام اسلام در حال وقوعند كه شبيه آن در رژيم منحوس شاه هرگز ديده نشد؟ آيا ميدانيد كه تعداد زيادى از زندانيها تحت شكنجه توسط بازجويانشان كشته شده اند؟ آيا ميدانيد كه در زندان (شهر) مشهد, حدود ۲۵ دختر بخاطر آنچه بر آنها رفته بود ... مجبور به درآوردن تخمدان يا رحم شدند؟ آيا مي دانيد كه در برخى زندانهاى جمهورى اسلامى دختران جوان به زور مورد تجاوز قرار ميگيرند ... "
شکنجه ها و رفتارهای وحشیانه ای که بر زندانیان به ویژه بر دختران باکره در آن مقطع اعمال شده است بنا بر گفته بازمانده گان آن دوره غیر قابل انکار است.
.
متن نامه حاكم شرع دادگاه انقلاب اسلامي خوزستان حجه الاسلام احمدي به خميني در مورد چگونگي اجراي حكم درباره منافقين، مورخه ۲۳/۵/۱۳۶۷
آیت الله منتظری نامه ایی دیگر به خمینی مینویسد و در آن گفته های حاکم شرع یکی از استانهای کشور را نقل می کند :
" سه روز قبل قاضی شرع یکی از استانهای کشور که مرد مورد اعتمادی میباشد با ناراحتی از نحوه اجرای فرمان حضرت عالی به قم امده بود. میگفت مسئول اطلاعات یا دادستان ( تردید از من است) از یکی از زندانیان برای تشخیص این که سر موضع است یا نه پرسید، تو حاضری سازمان منافقین را محکوم کنی؟ ، گفت آری، پرسید حاضری مصاحبه کنی؟ ، گفت آری، پرسید حاضری برای جنگ عراق به جبهه بروی؟ ، گفت آری، پرسید حاضری روی مین بروی؟ ، گفت مگر همه مردان حاضرند روی مین بروند، وانگهی از من تازه مسلمان نباید این همه انتظار داشت. گفت معلوم میشود تو هنوز سر موضعی، و با او معامله سر موضع انجام داد، و این قاضی شرع میگفت من هر چه اسرار کردم تصمیمات به اتفاق آرا باشد و اکثریت پذیرفته نشد، و نقش اساسی را همه جا مسئول اطلاعات دارد و دیگران عملا تحت تاثیر میباشند... . "
آیت الله منتظری با نیری - قاضی شرع اوین ، اشراقی - دادستان و پور محمدی نماینده وزارت اطلاعات صحبت میکند و به آنها میگوید:
" گفتن الان محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگه دارید. آقای نیری گفت ما تا الان ۷۵۰ نفر را در تهران اعدام کرده ایم ، ۲۰۰ نفر را هم به عنوان سر موضع از بقیه جدا کرده ایم کلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمائید".
احمد منتظری پسر آیت الله منتظری در آذر ماه سال ۸۴ در پی انتشار بیانیه سازمان دیده بان حقوق بشر در مورد نقش مصطفی پورمحمدی در اعدامهای سال ۶۷ در گفتگو با بخش فارسی رادیوB.B.C ، درستی این مکاتبات را تائید کرد.
آیت الله منتظری در کتاب خاطرات خود تعداد اعدامهای گروهی را بین ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ نفر دانسته، اما مخالفان جمهوری اسلامی رقمی بسیار بیش از این بیان می کنند.
http://www.if-id.de
if_id@yahoo.de
منبع:پژواک ایران