دفاع از حقیقت، پایداری بر یک پرنسیب
حنیف حیدرنژاد
برنامه افق صدای آمریکا موضوع برنامه پنجشنبه 13 اوت خود را به بررسی انفجار 7 تیر 1360 اختصاص داده بود. این برنامه دو مهمان دعوت کرده بود: امیر عباس فخر آور و ایرج مصداقی.[1]
امیرعباس فخرآور با اشاره به اسنادی در کتابی با نام "رفیق آیت الله" که آنرا تالیف و تنظیم کرده و قرار است بزودی منتشرشود، مدعی شد که هم انفجار هفت تیر و هم هدایت بسیاری از حوادث از زمان قبل از انقلاب تا رهبر شدن علی خامنه ای همه و همه حساب شده بوده است. به باور فخرآور، علی خامنه ای بین سال های 1964 تا 1968 میلادی / 1343 تا 1347 شمسی از ایران خارج شده و به مسکو رفته و در آنجا در دانشگاه پاتیرس لومومبا تحصیل کرده است. این دانشگاه زیر نظر سازمان اطلاعات شوروی سابق "کا گ ب" بوده و کسی نمی توانسته داوطلبانه در آنجا ثبت نام کند، بلکه این دستگاه اطلاعاتی شوروی بود که افرادی را از کشورهای مختلف انتخاب و در آنجا تربیت می کرد تا در آینده ی دور یا نزدیک منافع آن کشور را به پیش ببرند. به ادعای فخرآور یکی از این افراد علی خامنه ای بوده است. او ادعاهای دیگری را هم مطرح کرد از جمله:
- حزب توده و سازمان چریک های فدائی خلق در تدارکات خروج علی خامنه ای به مسکو به او کمک کرده اند.
- علی خامنه ای رئیسِ عامل اصلی انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، مسعود کشمیری بوده و با برنامه قبلی او را در این موضع گمارده بود تا در روز مناسب این انفجار را عملی کند. به عبارت دیگر سازمان مجاهدین نقشی در این انفجار نداشته است، علی خامنه ای به عنوان عامل شوروی سابق این انفجار را طراحی کرده و از طریق مسعود کشمیری، نفر زیر دست خودش که او را در یک سمت عالی اطلاعاتی امنیتی قرار داده بود، این طرح را عملی کرد.
ادعای دیگر فخرآور در لابلای گفته هایش این بود که علی خامنه ای و هاشمی رفسنجانی قبل از انقلاب عضو سازمان مجاهدین خلق بوده اند.
ایرج مصداقی به چند تناقض آشکار در این ادعاها اشاره کرد، از جمله اینکه خامنه ای در پائیز 1343 در مشهد ازدواج کرده است. چهره های ادبی سرشناسی از میهنمان که هنوز در قید حیات هستند در مراسم ازدواج خامنه ای شرکت داشته و در نوشته یا خاطراتشان در این مورد توضیح داده اند. (بنابراین خامنه ای نمی توانسته در این سال در مسکو بوده باشد). سازمان چریک های فدائی خلق در سال 1350 تاسیس شده (بنابر این، این سازمان در سال 1343 اصلا وجود خارجی نداشته که بخواهد تدارکات خروج مخفیانه خامنه ای به شوروی را فراهم کند. جدا از آن، یکی از اختلافات اساسی سازمان چریک های فدائی خلق پس از تاسیس، با حزب توده در مورد ارتباط و وابستگی این حزب به شوروی بوده است و این سازمان ارتباطاتی با کا گ ب نداشته است.) همچنین ایرج مصداقی با اشاره به اسنادی توضیح داد که مسعود کشمیری عضو سازمان مجاهدین خلق و نفوذی این سازمان در ارگان های رژیم بوده است.
چند نکته ای که مایلم به آن اشاره کنم:
- ایرج مصداقی خود قربانی شکنجه، زندان و رفتارهای غیر انسانی رژیم جمهوری اسلامی است. با این وجود آنجا که در مورد خامنه ای، رهبر جنایتکاران حاکم در ایران حرفی دور از حقیقت گفته میشود، وظیفه خود می داند که از حقیقت دفاع کند. رعایت انصاف و دفاع ایرج مصداقی از حقیقت، به عنوان یگ پرنسیب حتی اگر فرد مورد اتهام، خامنه ای جنایتکار باشد، بر اعتبار او به عنوان مدافع دادخواهی و عدالت بیش از پیش میافزاید.
- استدلال های فخرآور ادامه نظریه پردازیهائی است که براساس آن هرآنچه بر سر ایران آمده، ریشه در خارج دارد. این نظریه های "دائی جان ناپلئونی"، جائی برای مردم و مسئولیت فردی انسانها قائل نیست. مردمی که امروز چنین نظریه ای را می شنوند اگر بخواهند آن را باور کنند، به این نتیجه می رسند که هر گونه تلاش آنها برای تغییر سرنوشتشان هم بیهوده است، چرا که سرنوشت آنها را کسان دیگری نوشته و سناریوئی از پیش تعیین شده در حال اجرا است. یک نتیجه عملی چنین نظریه پردازی میتواند فرا خواندن ایرانیان به انفعال و تسلیم باشد. فراخوانی که در عمل به ادامه بقای رژیم جمهوری اسلامی کمک می کند.
- فرصت برنامه بسیار محدود بود و ایرج مصداقی بجز کمک از حافظه اش، فرصت پرداختن به اسناد یا فاکت های مختلف را نیافت. اما روح حاکم بر استدلال های او بود که اهیمت دارد. همین نکته است که می تواند ذهن شنونده جویای حقیقت را به تعمق و واکاوی بیشتر بکشاند.
برای روشن شدن حقیقت مایلم از سوی خودم بر دو نکته تاکید کنم:
- آنانی که در درون تشکیلات سازمان مجاهدین خلق بوده و در سخنرانی های مسعود رجوی در نشست های کوچک و بزرگ در عراق حضور داشته اند، می دانند که او به دفعات و به بیان های مختلف با اشاره به "انفجار بزرگ خشم خلق"، به نقش سازمان مجاهدین خلق در انفجار هفت تیر و دیگر انفجار های بزرگ (دفتر نخست وزیری، دفتر دادستانی) در این سال تاکید می کرد.
- آنانی که در درون تشکیلات سازمان مجاهدین خلق بوده و در سخنرانی های مسعود رجوی در نشست های کوچک و بزرگ در عراق حضور داشته اند، می دانند که او به دفعات به خامنه ای و رفسنجانی و برخی دیگر از رهبران رژیم اشاره می کرد و تاکید می کرد که آنها "هوادار" (و نه عضو) سازمان مجاهدین خلق بوده اند و از این بابت به خود می بالیدند. منظور از هواداری نیز، نه ارتباط تشکیلاتی آنها با سازمان مجاهدین، بلکه حمایت از این سازمان بود.
ایرج مصداقی نقش بسیار ارزنده ای در روشنگری تاریخ سیاسی چهار دهه اخیر کشورمان داشته است. با این وجود یک انتقاد جدی برنامه افق 13 اوت 2015 فضای پرتشنج و تا حدودی عصبی حاکم بر آن بود. اگرچه برای من چرائی این چنین فضائی از سوی ایرج مصداقی تا حدودی قابل فهم است، با این وجود و با احترام به او، آنرا درست نمی دانم. تاریخ ایران نیاز دارد تا فاکت ها و اسناد به درستی بررسی شوند. یک بررسی درست و آرام می تواند به خوبی تلاش های غیر کارشناسانه با انگیزه های به دور از حقیقت یابی را خنثی و چهره حقیقی آنانی که در پشت چنین تلاش هائی هستند را بهتر روشن کند.
حنیف حیدرنژاد
14 اوت 2015/ 23 مرداد 1394
http://www.hanifhidarnejad.com
1- برنامه افق صدای آمریکا، 13 اوت 2015
http://ir.voanews.com/media/video/horizon/2916566.html?z=1566&zp=1
منبع:پژواک ایران