انتگراسیون و نقض حقوق بشر!
حنیف حیدرنژاد
ممکن است این سؤال مطرح شود که چه ربطی بیِن انتگراسِون و حقوق بشر وجود دارد؟
مهاجر، تبیعیدی و پناهنده را نمی توان جدای از ریشه هایش شناخت. ریشه آنانی که در خارج از کشور زندگی میکنند در زادگاهشان است ، آنجا که بزرگ شده و رشد کرده اند. در "خارج" زندگی میکنند و خانواده و بستگان و دوستان و خاطرات خویش را در"داخل" جای گذاشته اند. در دوران زندگی در خارج، این فاصله فیزیکی، منشاء یک نیاز روحِی قوی گشته که پیوسته فرد را با زادگاهش مرتبط می کند.
هر مقدار که خروج از کشور غیر داوطلبانه تر بوده باشد و هر مقدار که فاصله های جدائی طولانی تر شود، این نیاز افزون تر می گردد. بسیاری از مشکلات روحی-اجتماعی مهاجرین و پناهندگان در خارج از زادگاهشان ریشه در این مسئله دارد.
یک سیاست انتگراسیون جدی نمی تواند بدون توجه به این واقعیت، پیشرفتی داشته باشد. سلامت روحی، ضامن یک سیاست موفق در انتگراسیون، و موضوعی غیر قال چشم پوشی است. آنزمان که به دلایل فرار از یک کشور توجه شود، و وقتی که به فاکتورهای مهم در ناگزیر شدن به این کار دقت گردد، در آنصورت می توان بطور نسبی شناخت دقیقتری از تاثیر این دلایل بر شخصیت و رفتار اجتماعی فرد در کشور جدید بدست آورد.
به گزارشکمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) در سال 2007 بیش از 42 میلیون نفر در حال فرار، آوارگی یا پناهندگی زندگی می کنند. اکثر این افراد در کشورهای همسایه سکنی گزیده و تنها درصد بسیار محدودی موفق به رسِدن به اروپا و آمریکا ی شمالی می شوند.
اصلی ترین دلایل مهاجرت و جستجوی کشوری امن برای درخواست پناهندگی عبارتند از:
- جنگ و کشتار و عدم امنیت جانی
- دیکتاتوری، سرکوب آزادی های فردی واجتماعی، نبود عدالت اجتماعی، پایمال شدن شأن و ارزش انسانی ، عدم حاکمیت قانون و نقض حقوق بشر
- بیکاری و فقر و نداشتن چشم انداز مثبت به یک آینده آرام و مطمعن، نداشتن چشم انداز شغلی و نبود رفاه اقتصادی - اجتماعی
- بلایا و سوانح طبیعی و بی کفایتی رژیم های حاکم در حل این این مشکلات
اگر بخواهیم در اینجا تمرکز خود را فقط به ایران و ایرانیان معطوف کنیم، سه دلیل اول و بویژه دسته دوم و سوم، اصلی ترین دلایل خروج از کشورمی باشند.
کنوت راوخ فوس (Knut Rauchfuss) از فعالین حقوق بشر در یکی از مقالات خود در کتاب" ضربه روحی و درمان" از جمله به این نکته اشاره دارد. این کتاب کار مشترک انجمن "انجمن یاری های پزشکی براسی پناهجویان" در شهر بوخوم آلمان و انجمن "مرکز بین المللی برای حقوق بشر کردها" در شهر بن آلمان است و دراساس منعکس کننده تجارب بسیار با ارزس کار عملی و تخصصی این دو مرکز و نویسندگان کتاب می باشد. 1
راوخ فوس در این مقاله می نویسد:
" در مورد پناهجویان و پناهندگانی که دچار ضربه روحی در زندگی خود شده اند، می توان به تحت فشار بودن مستقیم و بی واسطه زندگی، آزادی، تاثیر این فشار روی توان انطباقشان به لحاظ روحی و احساس فشار به لحاظ [هتک حرمت] شرافت و ارزش انسانی آنها اشاره نمود".
وی به نقل از سازمان بهداشت جهانی بادآوری می کند:
"بر اساس ارزیابی های سازمان بهداشت جهانی (WHO) بین یک سوم تا نیمی از پناهجویان از فشار و ناراحتی های روحی رنج می برند."2
بسیاری از ایرانیان پناهنده و مهاجر را زندانیان سیاسی و شکنجه شدگان، یا آنانی تشکیل میدهند که حقوق و ارزش انسانیشان بصورتی روزمره و سیستماتیک به دلایل سیاسی، جنسیتی، عقیدتی، ملیتی یا مذهبی در معرض تحقیر و سرکوب بوده است و زندگی در خارج کشور را با انبوهی فشارهای روحی و فکری ناشی از آن دوران گذرانده و از بسیاری بیماریها و ناراحتی های روحی- روانی و روحی- اجتماعی رنج می برند.
توجه به نقض حقوق بشر در ایران و انتشار اخبار و محکومیت آن، تلاشی است برای دفاع از قربانیان آن و احترام و توجه نسبت به آن دسته از جان بدر بردگان نقض حقوق بشر که موفق به خروج از کشور گشته اند.
همچنین جمع آوری این اخبار در سایت انتگراسیون میتواند زمینه های اطلاعاتی لازم را در اختیار آنانی که در پهنه های امور اجتماعی و حقوق بشر در خارج از ایران فعال هستند قرار دهد. با این هدف و امید که این کار فاصله ای که به لحاظ جغرافیائی و زمانی با "جامعه و سرزمین مادر" ایجاد شده است را برای آنان تا حدودی پر کند و یک شناخت نسبتا دقیقتر جهت تجزیه و تحلیل از شرایط اجتماعی ایران و تاثیر آن بر روح و روان و شخصیت و رفتار پناهندگان و مهاجرین آمده از ایران را میسر سازد.
حنیف حیدرنژاد، مددکار اجتماعی در امور پناهندگی و مهاجرت و مشاور در امور روحی-اجتماعی
یک سیاست انتگراسیون جدی نمی تواند بدون توجه به این واقعیت، پیشرفتی داشته باشد. سلامت روحی، ضامن یک سیاست موفق در انتگراسیون، و موضوعی غیر قال چشم پوشی است. آنزمان که به دلایل فرار از یک کشور توجه شود، و وقتی که به فاکتورهای مهم در ناگزیر شدن به این کار دقت گردد، در آنصورت می توان بطور نسبی شناخت دقیقتری از تاثیر این دلایل بر شخصیت و رفتار اجتماعی فرد در کشور جدید بدست آورد.
به گزارشکمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل متحد (UNHCR) در سال 2007 بیش از 42 میلیون نفر در حال فرار، آوارگی یا پناهندگی زندگی می کنند. اکثر این افراد در کشورهای همسایه سکنی گزیده و تنها درصد بسیار محدودی موفق به رسِدن به اروپا و آمریکا ی شمالی می شوند.
اصلی ترین دلایل مهاجرت و جستجوی کشوری امن برای درخواست پناهندگی عبارتند از:
- جنگ و کشتار و عدم امنیت جانی
- دیکتاتوری، سرکوب آزادی های فردی واجتماعی، نبود عدالت اجتماعی، پایمال شدن شأن و ارزش انسانی ، عدم حاکمیت قانون و نقض حقوق بشر
- بیکاری و فقر و نداشتن چشم انداز مثبت به یک آینده آرام و مطمعن، نداشتن چشم انداز شغلی و نبود رفاه اقتصادی - اجتماعی
- بلایا و سوانح طبیعی و بی کفایتی رژیم های حاکم در حل این این مشکلات
اگر بخواهیم در اینجا تمرکز خود را فقط به ایران و ایرانیان معطوف کنیم، سه دلیل اول و بویژه دسته دوم و سوم، اصلی ترین دلایل خروج از کشورمی باشند.
کنوت راوخ فوس (Knut Rauchfuss) از فعالین حقوق بشر در یکی از مقالات خود در کتاب" ضربه روحی و درمان" از جمله به این نکته اشاره دارد. این کتاب کار مشترک انجمن "انجمن یاری های پزشکی براسی پناهجویان" در شهر بوخوم آلمان و انجمن "مرکز بین المللی برای حقوق بشر کردها" در شهر بن آلمان است و دراساس منعکس کننده تجارب بسیار با ارزس کار عملی و تخصصی این دو مرکز و نویسندگان کتاب می باشد. 1
راوخ فوس در این مقاله می نویسد:
" در مورد پناهجویان و پناهندگانی که دچار ضربه روحی در زندگی خود شده اند، می توان به تحت فشار بودن مستقیم و بی واسطه زندگی، آزادی، تاثیر این فشار روی توان انطباقشان به لحاظ روحی و احساس فشار به لحاظ [هتک حرمت] شرافت و ارزش انسانی آنها اشاره نمود".
وی به نقل از سازمان بهداشت جهانی بادآوری می کند:
"بر اساس ارزیابی های سازمان بهداشت جهانی (WHO) بین یک سوم تا نیمی از پناهجویان از فشار و ناراحتی های روحی رنج می برند."2
بسیاری از ایرانیان پناهنده و مهاجر را زندانیان سیاسی و شکنجه شدگان، یا آنانی تشکیل میدهند که حقوق و ارزش انسانیشان بصورتی روزمره و سیستماتیک به دلایل سیاسی، جنسیتی، عقیدتی، ملیتی یا مذهبی در معرض تحقیر و سرکوب بوده است و زندگی در خارج کشور را با انبوهی فشارهای روحی و فکری ناشی از آن دوران گذرانده و از بسیاری بیماریها و ناراحتی های روحی- روانی و روحی- اجتماعی رنج می برند.
توجه به نقض حقوق بشر در ایران و انتشار اخبار و محکومیت آن، تلاشی است برای دفاع از قربانیان آن و احترام و توجه نسبت به آن دسته از جان بدر بردگان نقض حقوق بشر که موفق به خروج از کشور گشته اند.
همچنین جمع آوری این اخبار در سایت انتگراسیون میتواند زمینه های اطلاعاتی لازم را در اختیار آنانی که در پهنه های امور اجتماعی و حقوق بشر در خارج از ایران فعال هستند قرار دهد. با این هدف و امید که این کار فاصله ای که به لحاظ جغرافیائی و زمانی با "جامعه و سرزمین مادر" ایجاد شده است را برای آنان تا حدودی پر کند و یک شناخت نسبتا دقیقتر جهت تجزیه و تحلیل از شرایط اجتماعی ایران و تاثیر آن بر روح و روان و شخصیت و رفتار پناهندگان و مهاجرین آمده از ایران را میسر سازد.
حنیف حیدرنژاد، مددکار اجتماعی در امور پناهندگی و مهاجرت و مشاور در امور روحی-اجتماعی
................................
1-Traum und Trapie, Erfahrung in der Psychosozialen Arbeit mit Überlebenden von krieg und Gewalt, Hrsg.: Internationales Zentrum für Menschenrechte der Kurden-IMK e.V. und Medizinische Flüchtlingshilfe Bochum e.V., Dezember 2003, ISBN 3- 933881-19-6 2-Vgl. Word Halteh Organisation(Hrsg.): The Worrld Healt Report 2001- Mental Health: New Understanding, New Hope, Genef 2001,S.43 |
منبع:پژواک ایران