از حق شهروندی افغانستانی ها و افغانستانی تباران ساکن در ایران دفاع کنیم!
حنیف حیدرنژاد
ممنوعیت ورود شهروندان افغان به "پارک کوهستانی صفه" در اصفهان اولین نمونه از اقدامات نژادپرستانه مسولین جمهوری اسلامی نمی باشد.... در واقع هراس از آن است که در کنار اعتراضات مردمی که رژیم آنرا با دیدی امنیتی سرکوب می کند، در آینده مطالبات افغانستانی ها و افغانستانی تباران ایران به گونه ای اوج بگیرد که به یک چالش امنیتی برای رژیم تبدیل شود. از همین روست که مانند گروهای نئو نازی در آلمان بر طبل اخراج و محدود کردن افغانستانی ها می کوبد.
به گزارش سایت بی بی سی فارسی "مسئولان ستاد سفرهای نوروزی در شهر اصفهان در مرکز ایران ورود شهروندان افغان را به "پارک کوهستانی صفه" ممنوع کردهاند. شهرداری اصفهان به نقل از احمدرضا شفیعی، مسئول کمیته انتظامی ستاد سفرهای نوروزی این شهر گفته است که در روز طبیعت یا سیزده به در، برای به گفته او "ایجاد امنیت و تامین رفاه بازدید کننده ها" از ورود افغانها به پارک صفه جلوگیری می شود
این اقدام مسئولان دولتی در ایران نشان واضحی از عمق تفکر تژادپرستانه و برتری طلبانه آنها می باشد. در کنار بسیاری از وعده های دروغینی که رژیم جمهوری اسلامی از آغاز با آب و تاب فراوان در دستگاه تبلیغاتی خود مطرح می کرد، یکی هم استفاده از واژه "امت اسلامی و امت واحده" بود. طبق این نظریه همه مسلمانان "برادر" (معلوم نیست که تکلیف زنان مسلمان چه می شود) محسوب شده، در "زیر لوای پرچم اسلام" همه برابر بوده و نباید تبعیض در مورد آنان اعمال شود. اما رفتار بغایت ضد انسانی رژیم "اسلامی" حاکم در ایران در سه دهه گذشته با "برادران افغانیشان" نشان داد که تا کجا فریبکارند.
البته ممنوعیت ورود شهروندان افغان به "پارک کوهستانی صفه" در اصفهان اولین نمونه از اقدامات نژادپرستانه مسولین جمهوری اسلامی نمی باشد. مطلب زیر اشاره ای دارد به نمونه دیگری از همین دست.
***
در آبانماه 1388 نیز "خبرگزاری دانشجویان ایران" مطلبی را با عنوان "افغانهای تهرانی؛ مهمانانی كه به راحتی می آيند و نمیروند و تهرانی میشوند! كودكانی كه كابل را با تهران میشناسند"2 منتشر نموده بود. مطلب با لحنی طعنه آمیز همراه با ریشخند و تمسخر تنظیم شده که بیانگر دیدگاه راسیستی و برتری طلبانه ی نویسنده آن است که البته انعکاس واقعی این تفکر در جمهوری اسلامی و بخشی از جامعه ایران می باشد.
اما مطلب "خبرگزاری دانشجویان ایران" چندین نکته قابل تامل دارد:
در واقع در جای جای این نوشته، نویسنده اعتراف می کند که نسل سوم افغانستانی3 های ساکن در ایران، بوِیژه آنانکه در پایتخت و شهرهای بزرگ زندگی میکنند، امروز به خوبی در جامعه ایران جا افتاده و خود را منطبق نموده و به عبارت دیگر خوب "انتگریره" شده اند. ... در حالی که بسیاری از کشورهای آزاد به این توانمندی انطباق مهاجرین برای ادغام و جا افتادن در جامعه و کشور جدید با احترام نگریسته و آنرا یک فاکتور مثبت دانسته و تشویق می کنند، برای "خبرگزاری دانشجویان ایران" جا افتادن افغانستانی تبار های ساکن ایران و تلاش آنها برای دسترسی به یک نقش فعال تر اجتماعی یک خطر و تهدید قلمداد می گردد. این دیدگاه دقیقا دیدگاه دست راستی ها و احزاب ضد خارجی در آلمان هم هست که خارجیان و مهاجرین را پیوسته یک "تهدید" عنوان کرده و خواهان جلوگیری از ورود آنها به آلمان و اخراج آندسته از خارجیان قدیمی تر می باشند که سال هاست در آلمان زندگی میکنند.
"خبرگزاری دانشجویان ایران" با لحنی طعنه آمیز افغانستانی ها و افغانستانی تباران ساکن ایران را عقب افتاده و لایق یک زندگی پست تصویر کرده که به درد کارهای سخت و "کثیف" می خورند و اینکه لایق پیشرفت و "زندگی مرفه" در ایران نیستند و همان بهتر که به کشور آبا و اجدادیشان برگردند. این دیدگاه نیز دقیقا دیدگاه احزاب دست راستی و نژادپرستان و ناسیونالیست های افراطی در آلمان را نمایندگی میکند که خارجیان را "شبه آدم" می دانند که به درد برده بودن می خورند و همان بهتر که در کشور خود بمانند و به آلمان نیایند. نژادپرساتان آلمانی خارجیان را باعث کثیفی و بیکاری و ازدست رفتن هویت آلمانی اصیل و ووو میدانند. در ایران نیز خبرگزاری دانشجویان جمهوری اسلامی همین دیدگاه ها را با لحنی لمپنی تولید و پخش میکند. این خبرگزاری همچنین ازدواج افغانستانی ها با ایرانی ها را نیز بخشی از توطئه درازمدتی میداند که از طریق آن قصد دارند تا از "مهمان" به "میزبان" تبدیل شوند. در این مورد اما، باید گفت افغانستانی های ساکن ایران هیچگاه میهمان نبوده اند. رفتاری که رژیم جمهوری اسلامی با آنان کرده دائما با تبعیض و توهین و تحقیر و دشنام همراه بوده است. اگر هم افغانستانی های ساکن در ایران به لحاظ پیشرفت در زندگی و جامعه به جائی رسیده اند، قبل از هرچیز ناشی از کار و زحمت خودشان و همدلی بخشی از جامعه با آنها بوده است.
خبرگزاری دانشجویان جمهوری اسلامی از یک میلیون افغانستانی بدون مجوز یاد میکند و هشدار میدهد که رشد افغانستانی تباران در شهرهای بزرگ باعث می شود تا آنها در آینده خواهان "حقوق شهروندی" خود شوند. در واقع هراس این خبرگزاری از آن است که در کنار اعتراضات مردمی که رژیم آنرا با دیدی امنیتی سرکوب می کند، در آینده مطالبات افغانستانی ها و افغانستانی تباران ایران نیز به گونه ای اوج بگیرد که به یک چالش امنیتی برای رژیم تبدیل شود. از همین روست که مانند گروهای نئو نازی در آلمان بر طبل اخراج و محدود کردن افغانستانی ها می کوبد.
این رژیم نه تها ظرفیت پذیرش حق شهروندی افغانستانی تباران ساکن ایران را ندارد، بلکه حق شهروندی خود مردم ایران را نیز زیر پا له می کند: زنان ایرانی به دلیل ازدواج با یک تبعه افغانستان تابعیت ایرانیشان را در سرزمین خود نیز از دست می دهند و فرزندان آنها نیز بدون تابعیت ایرانی محسوب میشوند. به گفته استاندار تهران تنها در این استان 32 هزار کودک بدون هویت و شناسنامه حاصل از ازدواج دختران ایرانی با اتباع بیگانه زندگی می کنند.4 این قوانین جمهوری اسلامی ضد انسانی و ناقض حقوق بنیادی بشرند.
اما باید در کنار آنچه در "ایران اسلامی" می گذرد به کشورهای آزاد اشاره کرد، برای مثال در آلمان (با تمام ضعف ها و انتقاداتی که به سیاست پناهندگی و اقامت و مهاجرین در آلمان وارد است) یک خارجی می تواند در اساس پس از هشت سال زندگی در آلمان و در صورت داشتن اقامت نامحدود و شرایط دیگری که مشخص شده است، تابعیت آلمانی کسب کند و تاکنون نیز صدها هزار نفر در آلمان از این طریق تابعیت آلمانی دریافت نموده اند.
"ایرانی شدن" افغانستانی تباران ساکن در ایران (به تعبیر خبرگزاری دانشجویان جمهوری اسلامی) به آن دلیل موجب خشم این خبرگزاری شده است، چون حق طلبی آنها که به عنوان یک شهروند به رسمیت شناخته شوند، نمایشگر شکست رژیم جمهوری اسلامی برای تبدیل آنها به "اُمت واحده" می باشد. افغانستانی تباران ساکن در ایران بین مطیع "ولی فقیه" بودن یا "شهروند" بودن، شهروند بودن را انتخاب کرده اند. رژیم جمهوری اسلامی همانطور که نتوانست مردم ایران را مطیع ایدئولوژی عقب مانده خود سازد، به همین ترتیب نیز نتوانست افغانستانی ها را به هوادار ساندیس خور خود تبدیل کند.
این رژیم نه از طریق فشارِ اجازه اقامت، نه از طریق ندادن اجازه کار و نه از طریق تهدید اخراج افغانستانی ها و افغانستانی تباران ساکن در ایران نتوانست آنها را به "مردم همیشه در صحنه و امت حزب الله" پیوند بدهد. این یک شکست ایدئولوؤیک برای رژیمی است که ادعا می کند رهبر آن "رهبر مسلمین جهان" است و از همین روست که حالا که در مطیع کردن افغانستانی ها و افغانستانی تباران ساکن در ایران شکست خورده، بر طبل اخراج و تحقیر و محدود کردن آنان می کوبد.
دفاع از حق شهروندی افغانستانی ها و افغانستانی تباران ساکن در ایران، نشان از پایبندی و دفاع از حقوق بشر و اولویت دادن به آن در مقابل ارزشهای ناسیونالیستی می باشد. سکوت در برابر تحقیر و تبعیض روا شده به اقلیت ها در یک جامعه، مایه شرمساری یک ملت و نتیجه آن در این مورد باز گذاشتن دست قدرت حاکم برای اعمال فشار بیشتر بر افغانستانی ها و افغانستانی تباران ساکن در ایران، خواهد بود.
حنیف حیدرنژاد
منبع: سایت انتگراسیون
01.04.2012
ببنید: گزارش ویدئوئی سایت بی بی سی، محدودیت ورود شهروندان افغان به پارک صفه
...........................................................................
زیرنویس ها
1- ممنوعیت بحثبرانگیز ورود افغانها به پارکی در اصفهان
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/04/120401_l10_iran_isfahan_afghans.shtml
2- مهمانانی كه به راحتی میآيند و نمیروند و تهرانی می شوند
http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1234744&Lang=P
3. در دهه های گذشته از سوی شونیستها و برتری طلبان ایرانی تلاش شده تا از طریق جُک و فحش و داستاهای بچه دزدی و تجاوز به زن وتجاوز به بچه و قتل وووو نام "افغانی" مترادف با قتل و جنایت و دزدی باشد. آنها برای ترساندن بچه های کوچک یا زنان، "افغانی" را به لولو خور خوره ای تبدیل کرده اند که موجب هراس و وحشت است. برای مقابله با این تلقی های راسیستی و تبعیضگرایانه ی خورانده شده به جامعه است که در این نوشته عمدا از واژه افغانستانی ها استفاده شده تا با احترام به افغانی ها همراه باشد.
4. داستان ازدواج زن ایرانی با مرد افغان
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/05/110525_l21_married_iranian_women_afghan_men.shtml
منبع:پژواک ایران