كشتن نوكيشان قتل عمد است، تغيير كيش هرگز تغيير دين نيست
کاوه احمدی علی آبادی
در خبرها از حكم اعدام نوكيشان مسيحي سخن رفته بود كه اين به معناي قتل عمد است و حد قتل عمد نيز مشخص است و از صادركننده تا مقام و مسئولي كه امكان جلوگيري از آن را دارند، بايد در دنيا و آخرت پاسخگو باشند و مجازات خواهند شد و از اين پس نسبت به اين اشخاص كوچكترين بخششي در كار نخواهد بود و در دادگاهي عادلانه بدون كوچكترين تخفيف، مجازات خواهند شد؛ حجت تمام. تغيير كيش هرگز تغيير دين نيست. بنا به تعبير قرآن كه دين خدا را به شكل مفرد و آن هم اسلام نام مي برد، كسي ممكن است كه به كيش مسيحيت يا هر كيشي ديگري در آيد، اما باز دين اسلام را داشته باشد. جای بسی تأسف است، کسانی در مورد ادیان مختلف و میزان آزادی شان تصمیم می گیرند که حتی از دین خود نیز آگاهی کافی ندارند و روش های استالینی را تحت عنوان روش های اسلامی تجویز و تحمیل می کنند که هم بر ظلم و جنایت می افزایند و هم اسلام را بدنام می کنند. گرچه کسانی که اطلاعات غلط و یک سویه را به این نادانان و نااهلان می دهند، دقیقاً می دانند دارد چه می کنند، اما متأسفانه این مقامات و مسئولان هستند که نمی دانند به سمت چه گردابی کشیده می شوند و اطلاعات تحمیل شده به چند بچه اطلاعاتی بسیار کم سواد، وقتی در کشور پیاده می شود، چه تبعات منفی معنوی و مادی برای همگان دارد. کسانی که مبارزه با مسیحیان را تحت بهانه های امنیتی تجویز کرده اند، تندروهای مذهبی هستند که رویارویی مسیحیان جهان را با افراطیون اسلامی دنبال می کنند تا از تهدید صرف اسرائیل، تهدیدی جهانی بسازند و رویارویی با کشورمان را ابعادی جهانی بخشند. این جوانان محروم و متعصب، نه از دین چیزی می دانند، نه شریعت چه رسد به روح و حقیقت دین و اسلام، و چه رسد به گفتگوی ادیان و جهانی شدن ادیان توحیدی در عصر حاضر. اگر با ادبیات خودشان بخواهیم قضیه را برایشان شرح دهیم، باید بگوییم آنان بدون این که بدانند از متعصبانی که می خواهند نوعی خاص از شریعت را به همه تحمیل کنند، حمایت می کنند و سربازان گمنام دجال اند، بدون این که خود بدانند! حتی کتب مذهبی شیعی خود را نیز درست نخوانده اند که در عصری که خود آن را آخرزمان تبلیغ می کنند، ادیان جهانی چگونه به هم می آمیزند و در صلح و دوستی در کنار هم زندگی می کنند و ادیان از حوزه تنگ تعصبات و جهالت ها و شریعت پرستی ها خارج می شوند و حقیقت خود را که فصل مشترک همه شان است، کشف می کنند. بندگان خدا برای چه کسانی تطابق وقایع امروز با روایات تان را تبلیغ می کنید، در حالی که خود بدان محتاج ترید و معنای آن ها را درست نفهمیده اید. مضحک تر از همه، این که جشنواره جهانی منجی گرایی برپا کرده اند و خود مدعی هستند که بیشترین مقالات از آمریکا بوده – که عمده مقالات به همین مسیحیانی که در ایران تبشیری می نامند، تعلق داشت- بعد همین ها را در ایران دستگیر می کنند!! آن هم مسیحیان تبشیری که برخلاف جهان بینی صهیونیزم، مدعی هستند که دومین ظهور مسیح از ایران -مسیح ثانی- خواهد بود و پایتخت اش هم تهران است. اما عجیب تر این که مسیحیان تبشیری ایران بزرگترین خطر برای صهیونیست ها و عوامل نفوذی موساد اند و فصل مشترک دیدگاه تبشیری در مورد منجی، با امام زمان شیعیان و آن هم دولتی که خود را امام زمانی می داند، بسیار زیاد است، اما آنان به جای آزادی و تشویق، دستگیر می شوند!؟ اما جای تعجب ندارد، اگر صهیونیست ها در خارج دستشان باز نیست تا مانع شان شوند، در ایران این کار برایشان صورت می گیرد و اصلاً هم جای تعجب ندارد، مگر نمی دانید که ایران در موساد نفوذ کرده است!؟ (خوب شد معنی نفوذ در دیگری را هم فهمیدیم چیست؟) وقتی به شما می گویم که چون کودکان شما را به بازی گرفته اند، تعجب می کنید. همان گزارش ویکی لیکس را در مورد حساب باز کردن درباره اقلیت ها در ایران را نیز درست به شما نفهمانده اند که اگر فهمیده بودید، در انتخابات متوجه بودید که تبلیغ حکومتی تان برای هر جریانی به ضدتبلیغ بدل می شود و تبلیغی می شود برای جریان مخالف. اگر اقلیت ها –چه دینی و چه قومی- تحت فشار باشد و سرکوب شوند، امکان بهره برداری از آن تمایلات به نفع کشورهای خارجی در قالب خواسته های تجزیه طلبانه و خشونت آمیز به وجود می آید و با آزادی نسبی اتفاقاً هر مخالفتی به سوی نقد و به تدریج جذب در کل هویت ملی کشور کشیده می شود. این درست همان کاری است که کشورهای خارجی با مخالفان می کنند و از همین طریق به دیکتاتوری فرو نغلتیده اند و مخالفت ها و اعتراضات به براندازی منتهی نشده است. حالا مهره های شان شما را بازی داده اند تا به سوی آن ورطه فرو روید.
دین اسلام چنان که قرآن می فرماید و در زمان محمد نیز چون پیامبران دیگر تبلیغ –نه تحمیل- شد، شامل کلیه کیش های ابراهیمی –همچون مسیحیان و یهودیان- بوده و حتی کلیه اهل کتاب –صابئین و گنوسی ها و سایر ادیان دارای کتاب- نیز به رسمیت شناخته شده اند. از این روی کسی اگر از شریعت اسلام به کیش ابراهیم دیگری تمایل پیدا کرد، از اسلام خارج نشده و برطبق ادبیات قرآنی هنوز مسلمان است و مرتد نیست و حکم مرتد نیز قتل نیست که هم با آیات قرآن -چه مکی و چه مدنی- درباره اجباری نبودن دین، منافات دارد و هم با سیره پیامبر و چند روایتی که مورد استناد فقهای کم سواد قرار می گیرد، به خاطر تغییر دین نبوده، بلکه به سبب آن بوده که ایشان مرتکب قتل و خیانت شده بودند، چنان که در مورد کسانی که به حبشه مهاجرت کردند و در آنجا مسیحی شدند، هرگز فتوای قتل داده نشد. این ها تحریفاتی است که به تدریج توسط متعصبان متشرع و فقهای شریعت پرست در قرون متمادی وارد دین اسلام شد.
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دكتراي فلسفه و اديان از آمريكا
عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
منبع:پژواک ایران