PEZHVAKEIRAN.COM بخوان؛ تاريخ دروغ هاي شيرين يك ملت را!
 

بخوان؛ تاريخ دروغ هاي شيرين يك ملت را!
ملتي كه نمي خواهد مسئوليت تصميات اش را برعهده بگيرد 

کاوه احمدی علی آبادی

 

آيا با اسنادي كه قبلاً هم مضامين اش در خاطرات بسياري از سياسيون و مأموران و مسئولان امنيتي بازنشسته آمده بود، مسأله كودتا يا قيام در 28 مرداد حل شد؟ هرگز؛ آن تنها دامنه اي از مباحثي جديد را پديد مي آورد (اما اين كه چرا حالا اين اسناد بيرون مي آيند؛ به نظر مي رسد اوباما دارد كمال حسن نيت اش را براي برطرف شدن سوءتفاهمات گذشته نشان داده و گام هايي عملي برمي دارد؛ گرچه به نظر نمي رسد كه مقامات ايراني اصلاً توي باغ باشند!).

اين تفهم متكثر تاريخ، بخشي از هويت تاريخ است كه با هيچ سندي يكبار براي هميشه حل نمي شود و به گذشته نيز محدود نيست، بلكه تاريخ معاصر را نيز در برمي گيرد. الان سرنگوني مرسي در مصر كودتا بود يا قيام؟ آيا به صرف اين كه عربستان و كشورهاي حاشيه خليج فارس از ارتش و اپوزيسيون مصر حمايت كرده و تركيه و اسلام گرايان از مرسي، و اتحاديه اروپا و آمريكا سعي كرده اند، يكي به نعل بزنند، يكي به تخته، در ماهيت اين سرنگوني تعيين كننده اند؟ بي شك به هر ميزان كه پشتيباني خارجي كمك مصريان بوده، نبايد بي توجه باشيم كه عامل اصلي خود مصريان بودند و آنان چه شخصي و چه نظامي، اين تحولات را رقم زدند. در انقلاب مشروطه حمايت بريتانيا از مشروطه خواهان كاملاً واضح است و در اسناد متعدد آمده و گرايش هر چه بيشتر محمدعلي شاه به روسيه نيز به همان سبب بود؛ آيا به سبب همين كمك به انقلابيون مي توان آن را انقلابي مردمي نشمرد، يك توطئه صرف دانست؟ اساساً هر توطئه اي نيز همواره بر بستر زمينه هاي تاريخي روي مي دهند و در خلاء اتفاق نمي افتند. يكي از مسائل اساسي تاريخ ما تنها آن نيست كه هر كس در جايگاه قدرت قرار مي گيرد، تاريخ متفاوت و يكه تازانه خود را مي نويسد، كه مهمتر از آن، ما ملتي هستيم كه اكثراً نمي خواهيم مسئوليت تصميمات تاريخي مان را خود بپذيريم و مي خواهيم آن را به گردن ديگران بياندازيم. پس از سرخوردگي هاي زود هنگام حاصل از انقلاب 57، چقدر از مردم مي شنويم كه ساقط كردن شاه كار ما نبود! نيرو از فلسطين آورده بودند و تظاهرات و آشوب ها كار آنان بود!! نگارنده كه مقالات متعدد "نقاب" را پيرامون دست داشتن تيم فردوست در انقلاب 57 نگاشتم، زياد از ديگران مي شنوم كه بنا به شواهد همان مقالاتم، مدعي هستند سقوط آن "خدابيامرز"، كار توطئه خارجي بود و كار مردم نبود!؟ عجب! مگر فردوست و تيم اش به تنهايي مي توانند انقلاب راه بياندازند؟ انقلاب را مردم راه مي اندازند، اما تيم فردوست همچون هر تيم دوره ديده انقلابي يا امنيتي، مي تواند روش ارتباط، شبكه سازي، هماهنگي تظاهرات و اعتصابات، رهبري، برنامه ريزي و حتي شايعه پراكني و هماهنگي با قدرت هاي خارجي را انجام دهند و اگر در سيستم حكومتي و به خصوص سرويس هاي امنيتي اش نفوذ داشته باشند، راحت تر آن را در مقابل انقلابيون بي دفاع سازند، اما انقلاب را مردم ناراضي پديد مي آورند و بس.

مهمترين مسأله چه در 28 مرداد و چه انقلاب 57 و چه آغاز جنگ و بسياري از وقايع ديگر، اين عدم پذيرش و برعهده گرفتن مسئوليت هايمان در تاريخ است و هميشه دنبال يك لولو مي گرديم كه گزينش ها و چه بسا اشتباهات تاريخي خود را نپذيرفته و از مسئوليت هاي خويش شانه خالي كنيم كه البته آن لذّت شيرين دروغ، تاواني هم دارد كه تكرار مكرر تاريخ اشتباهاتمان خواهد بود كه هنوز نيز ادامه دارد. به خصوص مقوله تاريخ كه به قول هگل سرشار از شكست در هر پيروزي اش است؛ چون حتي اگر وضع موجود را تغيير دهد، اما آنچه كه اتفاق مي افتد، هرگز و هرگز چيزي نيست كه هيچ يك از تاريخ سازان مدنظر داشته و دارند و اساس فلسفه تاريخ هگل، شناخت همين معناي مستتر در تاريخ و تحولات اش است. مثلاً توده اي ها كه در زمان مصدق، انتقادها و مخالفت هايي با او پيدا كردند و بخش اعظم شلوغي ها و تظاهرات دوران دولت مصدق را خودشان سازماندهي مي كردند و تنها در روزهاي آخر كه عده اي به اسم توده اي به اموال عمومي آسيب زدند، اشخاص مزدور نيروهاي امنيتي بودند، پس از سقوط مصدق و جلسات و گفتگوهاي بسيار به اين نتيجه رسيدند كه آن به ضررشان تمام شده و از اين سبب، در انقلاب 57 تا مدت ها از رژيم اسلامي حمايت كردند و حالا نيز مغبون و نارضي اند و باز دستاوردها نه تنها بهتر از زمان شاه نيست كه در بسياري از زمينه ها بدتر هم شده است. اما آنان به جز اين دو گزينش انتخاب ديگري هم مگر داشتند؟ واقعيت آن است كه اين نفس تاريخ است و هر تلاشي براي خوانش يك سويه آن منتهي به شكست است؛ هميشه در هر گزينشي، چيزي را بدست مي آوري و همزمان چيزي را از دست مي دهي و نه مي توان همواره همه را با هم داشت و نه بدون تاوان و صرف هزينه دستيافتني است. در زمان مصدق نيز همان گونه كه امروز سقوط او را غلط مي دانند، در همان دوران نه تنها ياران ديرينه مصدق سقوط دولت اش را درست شمردند و پذيرفتند (به جز توده اي ها)، كه حتي خود مصدق نيز مقاومتي نكرد و حكم شاه پيرامون عزل مصدق را كه از راديو توسط زاهدي خوانده شد، پذيرفت؛ و مهمتر از دلمردگي حاصل از وقايع پيش آمده، آن حكم عزل شاه را قانوني مي شمرد و بدان تمكين كرد، با وجود اين كه اعتقاد داشت، تصميمات اش در مخالفت با سياست هاي كشورهاي قدرتمند و به خصوص دولت بريتانيا منجر بدان شده است. اين چرخش در مدت كمتر از يك سال را ما در مصر امروز نيز مي بينيم. همان مردمي كه اكثريت شان در يكسال پيش به مرسي رأي داده بودند تا قدرت از دست نظاميان بيرون آيد، امسال به جز كادر رسمي اخوان هيچ يك، ديگر از اخوان حمايت نكردند و حتي سلفي ها و دانشگاه الازهر از آنان فاصله گرفتند و جملگي از چرخش قدرت در گام آخر توسط ارتش استقبال كردند و حتي البرادعي نيز. اين دقيقاً اتفاقي بود كه در اواخر دولت مصدق افتاد و او وارسته تر از آن بود كه چون اخواني ها براي ماندن در قدرت بلوا به پا كند و صادق تر و انسان تر از رهبران انقلاب 57 كه بگويد به خاطر مصلحت چنان گفتم و اينك چيز ديگري مي گويم! حتي به نظر مي رسيد كه از برخي از تصميمات پيشين خود نيز راضي نبوده و انحلال مجلس يكي از بارزترين شان بود. مصدق اگر در سطح تثبيت دولت اش در قدرت موفق نبود، به ميزان بسيار بيشتري در سطح تصميمات انساني و به دور از قدرت طلبي پيروز ميدان شد و حتي دستاوردهاي ملي شدن منابع طبيعي به فراسوي مرزهاي ايران رفت و مصدق ثابت كرد كه مي توان در عالم سياست نيز انساني و اخلاقي عمل كرد و او را نيازي به توجيه خطاهايش نيست و به قانون تمكين كرد. چون در 25 مرداد حكم فرمانده گارد مبني بر عزلش توسط شاه را بدان سبب نپذيرفت كه اطرافيانش آن را جعلي شمردند و به همين سبب فرمانده مذكور را دستگير و زنداني كردند، اما پخش دوباره خبر عزل اش، اينبار از راديو رسمي كشور توسط زاهدي، ديگر چيزي نبود كه بتوان آن را دروغ پنداشت و به همين سبب اطرافيان اش خواستند تا مردم را به خيابان ها فراخوانند، او مخالفت كرد و حتي حاضر به ترك خانه نيز نبود تا بيايند و او را دستگير كنند، اما چون چماق و قمه بدستان مذهبي و حكومتي به نزديك خانه اش رسيدند و با تخريبي كه در مسير راه انداخته بودند، جان مصدق و اطرافيان اش در خطر بودند، از اين سبب به خانه اي ديگر منتقل شدند و فردا او خود را تسليم ارتش كرد. مهمترين دستاورد مصدق، ماندن بر سر قدرت به هر قيمتي نبود، بلكه دقيقاً برعكس بهتر از بسياري از سياستمداران فهميده بود كه اينك زمان رفتن اش رسيده است و رسم ملي كردن نفت، چنان سريع به ديگر كشورها سرايت كرد كه بزرگترين دستاورش را درتاريخ نه فقط ايران كه بسياري از كشورهاي استعمارزده رقم زد. بيهوده نبود كه خبرنگاري روزي از چرچيل كه در سياستمداري زبانزد بود، پرسيد كه آيا سياستمدارتر از خودش سراغ دارد، چرچيل بي درنگ پاسخ داد: آري؛ مصدق. چون او در دادگاه لاهه براي اثبات حقانيت كشورش خودش را به گريه زد، كاري كه هرگز از دست من ساخته نبود!؟ دشمني و سنگ اندازي  بريتانياي كبير بر سر راه مصدق كاملاً حساب شده و به دور از هر گونه سوءتفاهم بود و سياستمداران بريتانيايي خوب مي دانستند كه ملي كردن منابع طبيعي كشورها، اگر تثبيت شود، چه بسا به رسمي بدل خواهد شد كه منافع بريتانيا را در سراسر دنيا تهديد كند و همين گونه نيز شد و ملي شدن هاي منابع ملي از آن پس يك به يك در كشورهاي استعمارزده قانوني شد و بي شك ضربه اي كه از اين طريق مصدق به بريتانيا و ساير استعمارگران زد، هرگز هيچ كس حتي گاندي نزد و مهمتر از آن، منفعت سرشاري كه امواج ملي سازي نفت و منابع طبيعي براي ملت ها داشت، كمتر مصلحي در تاريخ توانسته چنين تأثيري مثبت و بزرگ براي ملت خود و مليت هاي مختلف داشته باشد.

از اين ها گذشته، اسناد اخير و نيز نيمه مستندي كه بي بي سي پخش كرد، مگر چه مي گفت؟ به خصوص برنامه ويژه بي بي سي، يكي از رندانه ترين برنامه هايي بود كه تاكنون ديدم. ما دوست خبرنگاري داشتيم كه طي مصاحبه گاه در حالي كه با مصاحبه شونده مخالف بود، ناگهان مي گفت با شما موافقم و بعد حرف خودش را مي گذاشت توي دهان او. مستند بي بي سي دقيقاً همين گونه بود و مي گفت، درست است كودتا بود و اسناد جديد نيز حكايت از آن دارد كه آمريكا و بريتانيا در سرنگوني مصدق نقش داشتند، اما فيلمي كه از وقايع آن دوران نشان داد، مدعي بود كه شاه حكم عزل مصدق را داده بود و زاهدي به عنوان نخست وزير جديد داراي حكم قانوني از شاه بود كه با خواندن آن از راديو ورق به نفع او برگشت. حتي همان ابتداي مصاحبه روزولت، او به صراحت گفت از زماني كه به اين نتيجه رسيدم، در اختلاف بين شاه و مصدق، "اكثريت مردم" جانب شاه هستند، در توافق براي بركناري مصدق ترديد نكردم. از همه جالب تر، پنهان ساختن نقش بسيار پررنگ بريتانيا زير نقش كمرنگ آمريكا در آن دوران بود. چون درگيري هاي مصدق با بريتانيا بر سر نفت چيز كاملاً مبرهني بود و آنقدر آن درگيري ها علني بود كه جاي بحث نداشت و ندارد، اما نقش آمريكا زياد مشخص نبود. زيرا برخلاف بريتانيا كه از انقلاب مشروطه به اين سوي با روحانيون ارتباطي نزديك داشت و پس از جنبش تنباكو همواره آنان را جدّي گرفته بود و در بسياري از تصميمات اش با آنان نيز چون دربار و شاه ايران مشورت و هماهنگ مي كرد، آمريكا نه تنها آن زمان كه امروز نيز فاقد پيوند با طبقاتي از اجتماع كه هيچ، حتي شناخت مكفي از ايران است، چه رسد نفوذ يا ارتباط با اقشار مذهبي. مستند بي بي سي نقش روحانيون را نيز كه در سرنگوني مصدق بسيار پررنگ بود، به همراه خويش آرام و سايه وار به پشت صحنه برد و تنها بدان اكتفا كرد كه كاشاني پس از سقوط مصدق از خانه ويران شده اش ديدار كرد و سپس كنايه زد كه يكبار ديگر به بازيگران سياسي ايران ثابت شد كه هر كسي نقش روحانيت را در كشور در نظر نگيرد، دچار اشتباه محاسبه خواهد شد؛ همان نقشي كه سال هاست بريتانيا بدان پي برده و با روحانيون و به منظور در اختيار گرفتن مذهبيان زيرمنبري شان، همواره آنان را جدّي گرفته و با ايشان نه تنها در امنيت ها و آرامش ها كه در آشوب ها و شورش ها نيز هماهنگ است. امروز به روشني همان زمان مي دانيم كه علناً كاشاني با ساقط كردن مصدق و نشستن دولت زاهدي به جاي آن -چون بسياري ديگر، موافقت كرد و حمايت اش را نيز رسماً اعلام نمود. كاشاني به صراحت نيز گفته بود كه اگر شاه رود، عمامه ما نيز مي رود. علاوه بر كاشاني، روحانيون ديگري نيز بودند كه در سقوط مصدق نقش داشتند كه جاي بحث روي تك تك شان اينجا و اكنون نيست. جالب تر آن كه، فيلم بي بي سي نشان مي داد، شاه نه تنها نوكر خارجي ها نبود كه حتي بدان ها اطمينان نيز نداشت و روزولت در ديدارش با شاه تنها موافقت اش را با سقوط مصدق اعلام نمود! چون در ابتدا آمريكا با مصدق روابط خوبي داشت و مخالف سقوط وي بود و آن دو ماه آخر بود كه بريتانيا موفق شد، آمريكا را نيز متقاعد كند كه اگر اوضاع همين گونه پيش رود، چه بسا دولت مصدق به دست توده اي ها بيافتد و يك كشور ديگر به اقمار شوروي اضافه شود. همين امروز نيز آمريكا هر نوع اطلاعات اش پيرامون ايران را از سرويس هاي جاسوسي بريتانيا و اسرائيل مي گيرد و عمدتاً نيز توسط آنان بازي داده مي شود. روزولت حتي وقتي از پنهان ساختن زاهدي در يك زيرزمين سخن مي گويد، اطلاعات اش آنقدر نيست كه بداند كم و كيف كار چه بود. چون اساساً ارتش و ركن دو ارتش آنقدر كارهاي سازمان يافته بدل بودند كه يك نفر را از آپارتمان اش ببرند و جاي امن پنهان كنند و نياز نباشد تا روزولت يا چرچيل از آمريكا و بريتانيا، جاسوس براي اين كار بفرستند.

مهمتر از همه، به صرف اين كه آمريكا يا بريتانيا يا هر كشور خارجي در سقوط يك حاكم، دولت يا حكومت نقش داشتند، نه معياري براي حقانيت شخص حقيقي يا حقوقي ساقط شده است و نه دليلي بر اين كه تصميم كشورهاي خارجي توطئه بوده يا برخلاف خواسته يك ملت بوده است. غربي ها اگر براي كنترل هيتلر زودتر دست به كار شده بودند و قبل از قبضه قدرت، او را ساقط مي كردند، جلوي يك فاجعه جهاني را گرفته بودند و هم به مردم آلمان خدمت كرده بودند و هم به جهانيان و هم منافع خودشان را تأمين كرده بودند و اساساً اين جهان بيني كه چيزي وقتي به سود ديگري است، حتماً به ضرر ماست، اشتباه است كه متأسفانه در ميان ملت ما و حتي سياستمداران و روشنفكران تحصيل كرده ما بسيار ساري و جاري است.   

با اين همه، چيزي هايي در تاريخ يك ملت هست كه در همان زمان بدرستي حس و درك مي شود، اما اگر زمان بگذرد، نمي توان هيچ سند يا مدركي يافت تا آيندگان بنا بر آن، بتوانند علل يك سري از تحولات تاريخ رقم شده توسط مردم را بفهمند. چرا كه تاريخ، همان گونه كه تأويل پذير است، "تفهمي" نيز هست و چون علم مكانيك يا فيزيك نمي توان تنها با علت و معلول آن را "تبيين" كرد و آنچه گادامر "ذوب افق ها" خوانده هيچ گاه كامل به وقوع نمي پيوندد و هميشه فاصله اي هست. فردا كه تاريخ ايران زمين با امواج تحول خواه يك رستاخيز، حاكميتي جديد را برايمان رقم زد، وقي دهه ها از آن گذشت و نوه هايمان از ما پرسيدند كه چرا شما ناراضي بوديد، در حالي كه اسناد نشان مي دهد، هر سال يك انتخابات برگزار مي شد، اين تعداد نشريه داشتيد، آن تعداد كانال هاي تلويزيوني و راديويي، و فيلم و كتاب انتقادي كه زياد بيرون مي آمد، پيش رفت علم تان هم كه مشهود بود و علاوه بر افزايش تعداد دانشگاه ها ، نه تنها سلاح و موشك هاي جنگي مي ساختيد كه ماهواره به مدار زمين فرستاده بوديد، و زنداني سياسي هم كه هر حكومتي دارد، پس ديگر چه مرگتان بود؟ بايد چگونه به آنان توضيح دهيم كه در اين سي و اندي سال بر تك تك ما چه گذشت، آن گونه كه تنها به تشبيه مي توان گفت: حقيقتاً نفس كشيدن در آن زمان ديگر بسي سخت شده بود و ما در تمام آن سال ها، چيزي كه بتوان نام آن را زندگي گذاشت، نكرديم!؟

منبع:پژواک ایران


 کاوه احمدی علی آبادی

فهرست مطالب  کاوه احمدی علی آبادی در سایت پژواک ایران 

*راز پیروزی رعدآسای انقلابیون عراقی در استان های سنی نشین؛رهبری، فرماندهی و مدیریت میدانی  [2014 Jul] 
*نقاب هاي دجال كبير انقلاب شخصیت واقعی پشت نقاب رهبر انقلاب را بهتر بشناسیم [2014 Jun] 
*وقتي مفسدان مبلغ دين خدا مي شوند!  شما شهر خدا را با بهشت عوضي گرفته ايد [2014 Jun] 
*تحليلي بر رازهاي تداوم شكست اصلاح طلبان؛ ثمره والاس رقصيدن پنهاني با شيطان!  [2014 May] 
*تحليلي بر انتخابات عراق؛ خوانش سناريوهاي پيش رو در عراق  [2014 May] 
*مبارزات منفي و مثبت ايرانيان با رژيم كه تداوم دارد رژيم ايران در همه عرصه ها قافيه را باخته است [2014 Apr] 
*تحليلي بر تحولات شتابان خاورميانه و شمال آفريقا؛در آستانه فوران توفاني ديگري در منطقه ايستاده ايم  [2014 Apr] 
*همگام با سنفوني حقوق بشري بر ضد رژيم ايران؛  [2014 Apr] 
*حملات حقوق بشري به رژيم ايران بايد ادامه يابد؛ بي وقفه و پي در پي  [2014 Apr] 
*در كوران بحران ها در اينجا و آنجا؛  [2014 Apr] 
*تحليلي بر انتخابات شهرداري هاي تركيه؛ پيروزي كه مي تواند فريبنده باشد!  [2014 Apr] 
*سنفوني ايرانيان به هم مي پيوندد؟ آسوده و آرام يا روي سرير خون حاكمان! [2014 Mar] 
*روسيه كريمه را تصاحب كرد، اما اوكراين را از دست داد!  [2014 Mar] 
*چرا اسلامگرايان امروز بدتر از جاهلان صدر اسلام اند؟ تبديل ميليون ها انسان به مشتي حيوان! [2014 Mar] 
*تحليلي بر شطرنج سناريوهاي پوتين-اوباما؛ از اوكراين تا سوريه  [2014 Mar] 
*بحران كنوني اوكراين، نشان دهنده دورنماي ژئوپالتيك آينده؛ هنوز هيچ چيز از دست نرفته  [2014 Mar] 
*تغيير و اصلاح در اينجا و آنجاي خاورميانه؛  [2014 Feb] 
*معاملات شيطاني؛ براي يك آرماگدون شيطاني   [2014 Feb] 
*خاورميانه به كدام سوي؟ مصالحه يا محاربه!  [2014 Feb] 
*كردها به سوي كنفدراسيون به جاي تشكيل كشور يا تجزيه؛ تشكيل كنفدراسيون بدون فروپاشي سيستم دولت –ملت ها در خاورميانه [2014 Feb] 
*تحليلي بر انقلاب ها و جنبش هاي خاورميانه از ديكتاتوري نظامي و استبداد ديني به سوي دموكراسي [2014 Jan] 
*ايران در سياست هايش در منطقه مي سوزد تحليلي بر گسترش جنگ داخلي از سوريه به عراق؛ [2014 Jan] 
*شكست 9 دي پس از چهار سال جنبش سبز به كوري چشم اقتدارگرايان و دودوزه بازان هنوز زنده است [2014 Jan] 
*تحليلي بر چرخش پازل سوريه؛ با ريزش و تكميل توأمان  [2013 Dec] 
*رنگين كمان جنبش هاي خاورميانه؛  بفرماييد، حالا تحويل بگيريد!  [2013 Dec] 
*پرده اول: مرگ يك دستفروش پرده آخر: رستاخيز يك دستفروش [2013 Dec] 
*تحليلي از توافق ژنو تا مذاكرات ژنو 2 از كيش تا آچمز خاورميانه؛ [2013 Dec] 
*ماندلا افسانه خود را گفت و زيست؛ ... و اين است ماندلا [2013 Dec] 
*آن يك بمبي كه مي تواند تمام سيستم هاي دفاعي يك كشور را نابود كند، چيست؟  [2013 Dec] 
*سلاح هاي آينده؛ و آن آينده همين امروز است  [2013 Nov] 
*سلاح هاي آينده؛ و آن آينده همين امروز است  [2013 Nov] 
*تقويت زبان هاي مادري و گويش هاي محلي؛ در كنار توسعه منطقه اي و آباداني محلي مناطق محروم  [2013 Nov] 
*از شاه تا برژينسكي؛ شاه قرباني «فتنه بزرگ»  [2013 Oct] 
*حركات صلح آميز در صفحه شطرنج خاورميانه  [2013 Sep] 
*جنگ و صلح در اديان؛ چرا در سوريه مسئول ايم؟  [2013 Sep] 
*صلح طلبي به قيمت قتل عام همگان؟ يعني بگذاريم تا باز بكشند!  [2013 Sep] 
*بخوان؛ تاريخ دروغ هاي شيرين يك ملت را! ملتي كه نمي خواهد مسئوليت تصميات اش را برعهده بگيرد [2013 Aug] 
*در كوران قيام هاي خاورميانه؛ آيا صداي يكديگر را مي شنويد؟  [2013 Aug] 
*كودتا با تيمي امنيتي و نه نظامي  [2013 Aug] 
*ديگر كافي است، اينك زمان اقداماتي عملي است حق ماندني و باطل رفتني است [2013 Aug] 
*بهاييان و بابيان جزو اهل كتاب اند تبعيض در حق هر انساني به هر بهانه اي به خصوص دين، ظلم است [2013 Aug] 
*ماندلا افسانه خود را گفت و زيست؛ و اين است ماندلا  [2013 Aug] 
*تمام ابعاد شطرنج سوريه را دريابيم  [2013 Jul] 
*چرخش بهار منطقه از ضد ديكتاتوري نظامي به ضد ديكتاتوري مذهبي جنبش ضد استبدادي خاورميانه ادامه دارد؛ [2013 Jul] 
*آن كسي كه بايد ثابت كند، اسلام و دموكراسي تضادي ندارند، اسلام گرايان اند؛ از نظر اسلام گرايان، حق يعني تنها  [2013 Jul] 
*جامعه مبتني بر "جنايات و مكافات" ايران؛ من رأي مي دهم، پس برانداز هستم! [2013 Jun] 
*جامعه مبتني بر "جنايات و مكافات" ايران؛ من رأي مي دهم، پس برانداز هستم! [2013 Jun] 
*دولت جديد پاكستان از تهديد تا فرصت؛ كمربند سبز يا كمربند انفجاري در راه است؟! [2013 May] 
*چرا حق حاكميت از منظر ديني با انسان هاست كسي كه آزاد نيست، بندگي خدايش بي ارزش است [2013 Apr] 
*تكميل پازل پيروزي نهايي در سوريه  [2013 Apr] 
*مسلمانان مسلماني ز سر گيريد؛ از ديدگاه «همزماني» تا «در زماني» [2013 Apr] 
*قرن بيست و يكم عصر مرگ ايدئولوژي ها انسانيت بدون ايدئولوژي [2013 Apr] 
*در شبه جزيره كره چه مي گذرد؟ تحليلي بر تفكرات پشت بازي هاي رهبران كره شمالي  [2013 Apr] 
*اين يك رستاخيز است  [2013 Mar] 
*اميدي براي كاتوليك ها بازتعريفي از مسيحيت كاتوليك [2013 Mar] 
*نماينده ايران بدون اين كه بداند، گزارش احمد شهيد را تأييد كرد  [2013 Mar] 
*تحليلي بر بازي هاي شيطاني در خاورميانه!؟  [2013 Feb] 
*قواعد بازي در دنيا و منطقه اي را كه زندگي مي كنيم، بشناسيم  [2013 Jan] 
*خاورميانه پيش از آرماگدون  [2013 Jan] 
*آخرين تحولات در بهار عربي؛ عراق دوباره در بهار عربي برخاست  [2012 Dec] 
*حقوق انساني و دموكراسي را در خاورميانه نمي شناسند!  [2012 Dec] 
*افسانه ها را اين گونه واقعيت مي بخشند  [2012 Nov] 
*چگونگي اقدامات رسمي و غيررسمي در خاورميانه؛ تداوم فرار شتابان از الگوي متحجر ايران  [2012 Nov] 
*ستار بهشتي؛ از قهرمانان معنوي ما درك نفس يك زندگي تمام و كمال انساني و برحق [2012 Nov] 
*خاورميانه پس از آخرين تحولات  [2012 Nov] 
*چه موقع منجي ظهور مي كند؟! گزينش در نبرد آخرزمان يعني چه؟ [2012 Oct] 
*نبرد با اشباح در جنگ جهاني دوم  [2012 Oct] 
*به سوی ژئوپولتیکی چند قطبی در خاورمیانه  [2012 Sep] 
*تحلیلی از کنفرانس غیرمتعهدها- مقامات ایران، منزوی حتی در پایتخت خود!   [2012 Sep] 
*چرا دموكراسي در جهان سوم تنها با نظام جمهوري شدني است  [2012 Aug] 
*گرداب سوريه عميق تر مي شود پست ترين بازندگان را بشناسيد [2012 Jul] 
*دانشگاه قرن هاست كه كابوس متعصبان و سطحي انديشان ديني بوده است  [2012 Jul] 
*رژيم فاسد به مثابه "شخصيت حقوقي"  ساختار شبكه حكومتي اساساً فسادپرور ريخته شده است [2012 Jun] 
*قيامي جهاني كه از ايران آغاز شد انقلابي از پاي اينترنت! [2012 Jun] 
*جاه طلبي معنوي خطرناك ترين فريب عالمان عالمي معنوي يا برده خداي قدرت!؟ [2012 Jun] 
*امروز نياز به تفكري استراتژيك به جاي تفكر نظامي  [2012 May] 
*جنايتكاران هم مي ميرند! شيرازه رژيم در آستانه فروپاشي است [2012 May] 
*حكم قتل براي ارتداد در صدر اسلام نيست اين بود روش امامان؟ [2012 May] 
*كمپين هاي بين المللي جنبش ها گسترش يابد  [2012 May] 
*از نفرين فرعون تا نفرين مادران عزادار كابوس ها تعبير مي شوند [2012 May] 
*روضه خوان هاي ايران چه خوابي براي عراق ديده اند؟  [2012 Apr] 
*سخنان كسي كه مي پندارد، عيار عوام فريبي دست اش است! اگر حكومتي به صرف شريعت اسلامي است، پس حكومت يزيد نيز [2012 Apr] 
*شخصيت يك دين چيست؟ شخصيت ديني خود را بشناسيم  [2012 Apr] 
*هر كشوري سود يا ضرر تفكرات حاكمان اش را مي برد آب ها و سرزمين هاي مشترك، فرصت به جاي تهديد [2012 Apr] 
*در صفحه شطرنج ايران چه مي گذرد  [2012 Apr] 
*مديريت منطقه اي با مشاركت جهاني براي بحران سوريه  [2012 Mar] 
*آئين‌هايي‌ نوروزي‌  [2012 Mar] 
*جنبش با اعتراضات نامتقارن و فرسايشي زنده است مرگ يك حكومت پيش از تدفين آن [2012 Mar] 
*بخوان؛ تاريخ مي تواند بسيار بي رحم باشد بياييد، بيش از اين به خود دروغ نگوييم [2012 Mar] 
*قانون مجازات ضد اسلامي و جاهلي تغييرات صوري و رياكارانه اند [2012 Mar] 
*به مبارزان راه آزادي در سوريه نفس متفاوت راه حق و باطل  [2012 Mar] 
*در سوداي دوران جنگ سرد!  [2012 Feb] 
*جهاني شدن با رسانه هاي ديجيتال و مجازي؛ اينجا و اكنون- دکتر کاوه احمدی علی آبادی   [2012 Feb] 
*بصيرت زير برف! هستيم و مي بينيم... [2012 Feb] 
*جنگ؛ از تور تا شبكه  [2012 Jan] 
*فحواي كلام در كتب مقدّس كدام است؟ چون فحواي كلام وحي را نمي فهيم، به نام دين عكس آن رفتار مي كنيم [2012 Jan] 
*او ما را از جنگ به دور داشت  [2012 Jan] 
*قدرت سرد و قدرت نرم در جنگ   [2012 Jan] 
*فتنه گران در حال سقوط! فتنه در تاريخ اسلام چه بود؟  [2012 Jan] 
*«و من از شر این که سنگسارم کنید به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم»  [2011 Dec] 
*چراغ ها را ما به موقع خاموش كرديم پشت صحنه وقايع كودتاي 88  [2011 Dec] 
*چرا فرهنگ و دين با زور نمي شود؟ هنوز تفاوت تبليغ با ضدتبليغ را نمي دانيد! [2011 Dec] 
*رازهايي از عيسي منجي به مناسبت ميلاد نمادين عيسي مسيح [2011 Dec] 
*به پيشواز شب يلدا: طلیعه پیروزی نور بر ظلمت  [2011 Dec] 
*چرا در ماجراي پهپاد كسي حرف تان را باور نمي كند؟ كپي پهپاد طلب تان، هواپيماهايتان سقوط نكند [2011 Dec] 
*به سوي دموكراسي انساني، نه درگيري هاي مذهبي و قومي  [2011 Dec] 
*نقش هاي جديد قدرت هاي منطقه اي خاورميانه  [2011 Dec] 
*آنچه ما نمي بينيم، اما نسل امروز مي بيند  [2011 Nov] 
*خشت هاي طلا براي امامان مردم يا پادشاهان زراندوز!؟  [2011 Nov] 
*ايران از سردرگمي تا نقشي منفي در منطقه!  [2011 Nov] 
*آقايان «X» در پرونده هاي واتر گيت، ويروس هاي امنيتي و انفجار ملارد!؟  [2011 Nov] 
*گذر و نظري بر هويت ايرانيان؛ آريايي، عيلامي يا ايراني؟!  [2011 Nov] 
*امواج جنبش ديني چگونه متحول مي سازند شتاب جنبش تغيير كيش و دين جوانان ايراني بهت آور است [2011 Nov] 
*حكومت ايران، منفور ملل منطقه و الگو گيري براي ديكتاتوري هاي منطقه  [2011 Nov] 
*پيروزي صلح آميز بر دشمني با بمب هاي هسته اي چگونه از ظرفيت هاي عضويت هاي جديد فلسطين بهره بريم [2011 Nov] 
*نظام پارلماني با تغيير يك پست تحقق نمي يابد  [2011 Oct] 
*چرا محمد را با چنگيزخان عوضي گرفتيد!؟  [2011 Oct] 
*حجاب در اسلام هرگز اجباري نبوده و نيست حجاب اجباري بنا بر بينش اسلامي، حقوق زنان را ضايع مي كند [2011 Oct] 
*پژوهشی درباره حد رجم (سنگسار) در اسلام  حد سنگسار حتی در شریعت اسلامی نیست، چه رسد به دین اسلام [2011 Oct] 
*حقايق پشت ترور سفير عربستان چرا آمريكا از طرح ترور توسط رژيم ايران متعجب شد؟ [2011 Oct] 
*نقابي براي يك انقلاب!؟  [2011 Oct] 
*چرا موساد اصرار به هدايت گروه هاي تندروي فلسطيني دارد؟  [2011 Oct] 
*كشور فلسطين از بحر الميت (جنازه) تا نهر خون!؟  [2011 Oct] 
*شطرنج در خاورميانه عالي پيش مي رود  [2011 Oct] 
*فساد، دزدي و قاچاق در جوامع مختلف و جامعه ما  [2011 Oct] 
*جنبش تغيير دين، جنبش خاموش جوانان شده است مردم دين "خاك دو عالم بر سر" نمي خواهند [2011 Sep] 
*دانشگاه را به كابوسي براي متحجران بدل خواهيم كرد بگذار كه تاريخ امروز را اين سان خلق كنيم [2011 Sep] 
*ياغيگري حكومتي  [2011 Sep] 
*از گنگ خواب ديده تا وقيح سر گردنه!  [2011 Sep] 
*خطر حمله به ايران با سه سناريو!  [2011 Sep] 
*تاريخ سياسي ما در دوران پيش از ماكياولي ست  [2011 Sep] 
*چرا و چه وقت دزدي هاي حكومتي در كشور لو مي رود؟ آن ها با كسي شوخي ندارند!؟ [2011 Sep] 
*مشكلاتمان از بابت دشمنان است، يا جهان بينی خودمان؟! قابل توجه كساني كه سكسكه "دشمن" گرفته اند [2011 Sep] 
*محكوم به شكست بودند، چون دين و عقيده را اجباري ساخته بودند دولت مسئول است [2011 Sep] 
*مانيفستي براي يك رستاخيز  [2011 Sep] 
*هويت اعتراضات و انقلاب ها در دنياي امروز به بهانه هويت اعتراضات اخير در آذربايجان [2011 Aug] 
*وضعيت خاورميانه پس از آخرين تحولات موضوع داخلي است تا زماني كه مردم را سركوب نكنيد [2011 Aug] 
*‌ونداليسم ‌"بين نسلی" و علل ‌آن‌ در ايران  [2011 Aug] 
*نقش كنش هاى اجتماعى در توسعه  [2011 Aug] 
*چرا محمد را با چنگيزخان عوضي گرفتيد!؟  [2011 Aug] 
*كنش‌ معطوف‌ به‌ قدرت‌ مانع‌ توسعه‌  [2011 Aug] 
*فقاهت در اسلام نيست   [2011 Aug] 
*پژوهشی درباره حد رجم (سنگسار) در اسلام  «و من از شر این که سنگسارم کنید به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم» [2011 Aug] 
*حكومت ظالم اسلامي نيست! دفاع از حكومتي كه ظلم كند، مشاركت در ظلم است! [2011 Jul] 
*مشكلات حقيقي دستگاه قضايي و انتظامي كشور كجاست؟  [2011 Jul] 
*اين هم شواهدي بر ادعاي ما  [2011 Jul] 
*فتنه بزرگ قرن؛ ساختاري امنيتي براي نقاب  [2011 Jul] 
*قايل توجه نوكيشان بر اساس قرآن مي توان هر كيشي اختيار كرد و دين اسلام نيز داشت [2011 Jul] 
*استقلال ملت هاي دربند پس از نيم قرن امروز سودان، فردا فلسطين  [2011 Jul] 
*جنبش خاموش ما دموكراتيك پيش مي رود جدي مي گويم: بفرماييد غنيمت تان را برداريد [2011 Jul] 
*جنبش تغيير كيش در راه است؟ چرا ما اقوام و اديان مختلف خود را به رسميت نمي شناسيم!؟ [2011 Jul] 
*در آستانه رستاخيز  [2011 Jul] 
*به پيشواز 18 تير خوانش روند تاريخ يك علم است: جنبش زنده پيش مي رود [2011 Jul] 
*كشتن نوكيشان قتل عمد است، تغيير كيش هرگز تغيير دين نيست  [2011 Jun]