كمپين هاي بين المللي جنبش ها گسترش يابد
کاوه احمدی علی آبادی
در همان كودتاي سال 88 وقتي اعتراضات گسترده ايرانيان را هم در داخل و هم در خارج ديدم، نخستين چيزي كه به ذهن رسيد، آن بود كه اين جنبش نخستين از نوع خود با هويت "جهاني" است و همان زمان كه سيل عظيم اطلاعات و تصاوير و فيلم هاي ريخته شده به اينترنت تمامي جهان را تكان داد، بسياري از مديران و متفكران رسانه هاي جهان گفتند اين اولين انقلاب اينترنتي دنياست. طنين اين انقلاب همه جا شنيده مي شد و چيزي نگذشت كه بقيه انقلاب هاي اينترنتي جهان در بهار عربي جوانه زد و حاصل گُر گرفتن اش آنقدر چشمگير بود كه نشان دهد، مرگ يك دستفروش در عصر جهاني شدن، چه طوفاني از تغييرات را مي تواند در جهان به پا كند.
رژيم ايران طبق روالي كه در داخل داشت، سعي كرد با تهديد و فشار به ايرانيان خارج از كشور و خانواده هايشان در ايران، آنان را وادار به خاموشي يا اظهاراتي متفاوت با گذشته كنند كه در ابتدا باعث تعجب جوانان شد، اما ما به خوبي مي دانستيم كه رژيم تنها با فشار و حتي آزار و شكنجه خانواده هاي مبارزان خارج از كشور اينان را وادار كرده كه در تعريف و توجيه شان سخن بگويند و فيلم بسازند. كمپيني كه توسط دانشجويان ايراني در خارج از كشور تشكيل شد، اقدامي در جهت مبارزه با همين سركوب خاموش است كه باز نشان داد، دانشجويان پيشرو جنبش هاي ايران هستند و اين اقدام بايد توسط ساير جنبش هاي مدني ايران نيز صورت گيرد. مثلاً مسيحيان با توجه به سازماندهي و تشكلي كه در تمام دنيا دارند، براي نجات جان نوكيشان و مسيحيان دربند در ايران اقدام مهمي تاكنون انجام نداده اند. در حالي كه بسياري از گروه هاي مسيحي –به خصوص پروتستان و حتي كاتوليك هاي آمريكاي لاتين- در مبارزه با تبعيض نژادي، حقوق برابر زنان و مردان و حتي انقلاب هاي آمريكاي مركزي نقشي بسيار موثر و پررنگ داشتند. ساير گروه هاي مسيحي و به خصوص پاپ با آن دستگاه رسمي و جايگاهي كه نزد رهبران جهان دارد، بسيار كم كاري مي كند و بايد فشار به رژيم ايران را از طرق مختلف زياد كند. يكي از اقدامات رژيم براي پوشاندن رياكارانه تبعيض نسبت به همه اديان به جز خوانش خاصي كه دستگاه حكومتي خودش از دين دارد، آن است كه سعي مي كند طرفدار گفتگوي اديان و اهل تفكر نشان دهد و اولين اقدام بايد اخراج تمامي اين گروه هاي ايراني و فرستادن شان به ايران با اين شرط كه تا اقليت هاي ديني و مذهبي را در ايران آزاد نكنند، حق شركت در هيچ يك از اين كميته و جلسات را ندارند. اهل تسنن ايران نيز كم كاري مي كنند و بايد رياكاران را رسوا كنند و از طريق تعاملاتي كه با اهل تسنن ساير كشورهاي منطقه دارند مي بايست آنان را آگاه سازند كه ادعاي رژيم در احترام به ساير مذاهب اسلامي دروغي رياكارانه بيش نيست و تا زماني كه اين فرصت طلبان قدرت پرست به مسند حكومت تكيه نزده اند، از اين قصه ها زياد مي گويند و كافي است تا آن را به چنگ آورند كه حتي به خودي ها رحم نكنند، چه رسد اهل تسنن و ساير فرقه هاي شيعي؛ همان گونه كه در عراق مي بينيم كه مدام مشكل را حضور سربازان خارجي بيان مي كردند و حالا با خروج آنان هر كاري كه دلشان مي خواهند مي كنند؛ از بمب گذاري و ترور تا دستگيري و شكنجه و اعتراف گيري اجباري و اتهامات فله اي، درست همان گونه كه در ايران متداول است. خوشبختانه ناداني شان در بهار عربي و اقداماتي كه در دفاع از ديكتاتورهاي ليبي و سوريه و عراق انجام دادند، در بهار عربي ايشان را رسوا ساخت، اما ما نيز بايد وظيفه خود را در اين خصوص انجام دهيم. آشكار سازيم كه اينان با بي حجابي و حتي اصطلاح من در آوردي بدحجابي مخالف اند، اما بچه بازي در استخر، تجاوز به جوانان در زندان و ربودن زنان و تهديدشان به تجاوز را عار نمي دانند! دانشجويان را در دانشگاه از هم تفكيك مي كنند، ولي عمال خودشان را كه در دانشگاه گمارده اند، وقتي دانشجويان وي را به قصد تجاوز به دختر دانشجو دستگيرش مي كنند، به جاي متجاوز، جوانان را دستگير و محاكمه مي كنند و به عمال شان پست و مقام بالاتر مي دهند. خودشان اگر در استخر مختلط، دختربچه ها را دستمالي كنند، آن را اختلاف فرهنگي مي دانند و با دسته گل به استقبال عمال شان مي روند كه از اين دسته گل ها زياد به آب داده اند، و مأموري را كه دستور تجاوز به پسران و دختران را صادر كرده و صداي وقيح او را هنوز قربانيان به ياد دارند كه مي گفت: حامله اش كن! (سگ جلوي اينان شرف و وجدان دارد) جلوي دوربين مي آورند تا جوانان معصوم با احساسات پاك را از پوشيدن آستين كوتاه و لباس هاي تنگ و زنان را از بابت حجاب اجباري هر چه بسته تر تهديد و امر و نهي كند!! و چيزي از آن زمان نگذشته كه يكي از همكاران شان را كه جوايز عفاف و حجاب مي داد، با چند زن كه ايشان را به فساد كشانده بود، لخت در حال تمسخر نماز گرفتند!؟ و شعورشان آنقدر پايين است كه علم را به شرقي و غربي تفكيك كرده و علم را هم مي خواهند اسلامي كنند، چون سوادشان در حد همان چند مقاله و اعلاميه اي است كه در دوران جواني خوانده اند و دنيا را از زاويه ديد "تحجر اندروني و بيروني" خود مي بينند و اصرار دارند كه ديگران نيز چنين كنند و براي اين كه بي سوادي شان را پنهان كنند، آثار و اشعار ديگران را به نام خود چاپ مي كنند تا متعصبي شيعي را عالمي اهل گفتگو رنگ بزنند و چنان كه نتيجه شان را هم اينك در سوريه و عراق مي بينيد و مي توانيد از آنان نيز بپرسيد. روشن شان سازيد كه دزدي، فساد، اختلاس، آزار و شكنجه و جنايت و آن هم، همه به نام دين در ايران امروز بيداد مي كند. به آنان بگوييد، دين اسلام از نظر اين رياكاران اين است كه حتي آخوندها از دست شان عاصي شده اند و مردم از ظلم شان به تنگ آمده اند و نسل جديد را از دين و ايمان بيزار ساخته اند، به طوري كه جوانان به شكلي پنهاني تغيير دين و كيش مي دهند. بدانيد كه جهاد حقيقي يعني اين. نه شمشير كشيدن و آدم كشي و منفجر كردن خود و ديگران كه آن جهاد نيست، بلكه جنايت است.
منبع:پژواک ایران