ياغيگري حكومتي
کاوه احمدی علی آبادی
آنچه پيرامون دزدي، اختلاس و كارهاي غيرقانوني در كشورمان مطرح مي شود، مبتني بر واقعيات نيست و بيشتر تلاشي است براي پنهان ماندن كانال اصلي اي كه سالهاست در كشورمان بدان كارها اشتهار دارد و تسويه حساب هايي كه خودش، ناشي از پيگيري برخي از تخلفاتي بوده كه دولت انجام داده و نه تنها تيم اصلي طرف مقابل، بلكه حاكميت سعي كرده تا از اين طريق به آنان هشدار دهد كه آنقدر پرونده از اينان دارد تا رو كند كه تمام شدني نيستند و درست هم اخطار داده، چون تمامي آن تخلفات توسط خودش طراحي و صورت گرفته است.
شايد هنوز نقطه عطف سخنانم براي خوانندگان مشخص نباشد و تصور كنند منظورم، تخلفاتي است كه رقبايي سياسي و باندشان براي كنار زدن يكديگر رو مي كنند، اما منظورم اين دسته از تخلفات نيست كه در مقايسه با آن رسته از تخلفاتي كه مي خواهم بدان ها بپردازم و از ابتداي انقلاب رواج داشته بسيار ناچيز است(آفتابه دزدي به حساب مي آيد). تخلفاتي كه روي آن انگشت مي گذارم، كانالي است حكومتي كه فراتر از هر طيف يا باندي سياسي و روي صحنه است؛ به طوري كه تيم ها و تخلفات هر طيفي كه در روي صحنه سر كار مي آيد، نخست اين كه در مقايسه با تخلفات مذكور (مبالغ بسيار زياد است، اما در مقايسه با تخلفات موردنظرم ناچيز است) ناچيز است و ثانياً تخلفات همين روي صحنه اي ها نيز توسط همين شبكه اصلي تخلف سازماندهي و برنامه ريزي مي شود و آنان طيفي را به قدرت مي رسانند و طيفي را زمين مي زنند، به فراخور برنامه هايي كه در دستور كار دارند.
ما معمولاً صورتي از تخلفات را در تصور داريم كه باندهايي از قاچاق كه در حاكميت نفوذ كرده اند، چنين مسيري از دزدي، قاچاق، رشوه و غيره را صورت مي دهند، در حالي كه مسأله قاچاق و دزدي ايران در اين سه دهه، از اين دسته نيست، بلكه دزدي، قاچاق و تخلفاتي است حكومتي به عنوان شخص حقيقي ماجرا. يعني بدنبال اشخاص حقيقي با باندهايشان براي تخلفات و دزدي نگرديد، بلكه شخصي حقوقي، اين كارها را انجام مي دهد، تحت عنوان: حكومت. به عبارتي ديگر، تصور كلي بر آن است كه در هر كشوري دزدي و تخلفاتي صورت مي گيرد كه ممكن است، شناسايي شوند و در پاره اي از كشورها بسيار ساري و جاري است، مثل كشور ما و جهان سوم. اما آنچه ما به عنوان تخلفات داريم، وراي آن هاست. بدين معني كه، حاكميتي كه از ابتداي انقلاب تيم هاي امنيتي و اطلاعاتي اش مديريت كار را در ايران در دست گرفته است، نيامده در مقام ناظر، مانع قاچاق شود يا دست قاچاقچيان را كوتاه سازد، بلكه خود در قامت قاچاقچي بزرگ، كار اين شبكه را سر و سامان مي دهد! يعني شخص حقوقي حاكميت، به جاي اين كه نقش مبارزه و نفوذ در اين شبكه ها را رديابي كند، آمده خودش به عنوان بزرگترين قاچاقچي، دزد و متخلف، فضاي اين كار را در ايران و مبادلات اش با خارج را در دست گرفته و آن را بنا بر اساس منافع و مصلحت خود مديريت مي كند. به همين سبب است كه ما از ابتداي انقلاب، اسكله هايي خارج از كنترل دولتي و گمركي داشتيم كه در دوران جنگ به بهانه ورود اسلحه همه نوع قاچاق را در دست داشتند. اگر بخواهيم تصوير باز روشن تري از قضيه داشته باشيم، نهادي را متصور شويد كه به جاي اين كه در نقش دستگير كننده دزدها ظاهر شود، خودش در نقش دزد سرگردنه (دزدگنده) ظاهر شود و سپس هم كانال دزدي را در دست بگيرد و هم رقباي كوچك را يا در خدمت همكاري با خود بگيرد يا برخي را كه اينك رقيب اش به حساب مي آيند، به عنوان متخلف و دزدي، گرفته و محاكمه و مجازات كند؛ به طوري كه بر اساس منافع اش برخي زيرپايي ها را كه ابزار دست اش هستند، روي صحنه به بازي بگيرد و هر موقع كه دم تكان ندادند يا زياده خواهي داشتند، سريع پرونده همان ها را رو كند كه اتفاقاً تا دلتان بخواهد، پرونده دارند، چون اصلاً آن تخلفات و دزدي ها توسط خودشان مديريت و برنامه ريزي مي شده و روي صحنه اي ها و زيرپايي ها تنها در بخشي از اين بخور بخورها، مجري روي صحنه بودند. نه تنها در اين زمينه دزدي و قاچاق و تخلفات مديريتي، بلكه در همه زمينه هايي كه اين شبكه در قامت حاكميت حضور دارد (دلالي طلا و ارز، خصوصي سازي، ساخت و سازهاي حكومتي و...) و هر موقع اراده كند، هر كس را با هر سمتي و با هر پشتوانه انقلابي مي تواند به عنوان ضد انقلاب، دزد بيت المال، فتنه گر، جريان انحرافي و... از صحنه بيرون كند؛ از پرونده سازي هاي امنيتي بگيريد تا مديريت نامه هاي عزل و انتصاب رهبران انقلاب، تا ترور و سر به نيست كردن بي سر و صداي هر كسي كه مقابل خواسته هاي امنيتي لجام گسيخته شان بايستد. لااقل توانايي اش را در تعويض نيابت رهبر و همين طور كنار زدن و گوشه نشين نمودن كساني كه رهبران انقلاب، ايشان را نه فقط به عنوان برادر بزرگتر، بلكه استاد و حتي پدرشان معرفي كرده بودند، به اثبات رسانده اند!؟ حالا اين تازه به دوران رسيده ها كه توسط خودشان ناگهان مطرح شدند، به راحتي گوششان را مي گيرند و پرت مي كنند بيرون و ديديم كه يك شبه، كسي را كه طي 6، 7 سال به عنوان سردار امام زمان در عرصه هاي رسمي و غيررسمي رسانه ها و نهادهاي حكومتي معرفي كرده بودند، يك شبه تبديل به جريان انحرافي ساختند. براندازي نيز ادبيات اينان است و منظور از براندازي نيز، براندازي حاكميت خودشان است كه از اول انقلاب وجود داشته و قوت نيز گرفته است و گرنه رهبران و انقلابيون كه همه يا ترور شدند، يا ضد انقلاب شدند يا فرار كردند به خارج يا سر به نيست شدند يا خودكشي كرده شدند و فرستاده شدند بهشت زهرا و يا خارج از دور هستند، اما به زور خود را وصل به حاكميت نشان مي دهند؛ چون آنان با هيچ كس شوخي ندارند، حتي آقا امام زمان!؟
دكتر كاوه احمدي علي آبادي
عضو هيئت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز
منبع:پژواک ایران