تاريخ سياسي ما در دوران پيش از ماكياولي ست
کاوه احمدی علی آبادی
با يك بررسي روي مقالات و نقدهاي سياسي كه پيرامون ماكياوليسم در ايران صورت گرفته، متوجه شدم كه آن در فضاي سياسي ايران هنوز شناخته نشده و نه تنها روحانيون و مقامات كه حتي روشنفكران و اساتيد دانشگاهي ايران، درخصوص آن و به ويژه مراحل تكويني تاريخ سياسي جهان، دچار كج فهمي شده اند. به خصوص كه امروزه دروغگويي، شيادي، افتراهاي امنيتي و تصميمات پشت پرده مقامات، بيش از پيش آشكار شده، لازم است كه به شناخت درست آن مبادرت ورزريم.
ماكياوليسم نقطه آغاز مشروعيت بخشي به تصميمات غيراخلاقي و اولويت دهي به تصميمات مبتني بر مصالح عمومي كه حقوق اقليت ها را پايمال مي سازد، نيست. زير پا گذاشتن اخلاقيات در راه سياست، قرباني كردن مصالح برخي، تحت لواي مصالح عمومي، حركت به سوي آنچه مصلحت يا بصيرت در كشور پنداشته مي شود، حتي به قيمت از راه برداشتن و قرباني نمودن نزديك ترين افراد به سياسيون، پيش از ماكياولي نيز وجود داشته و بعد از ماكياولي نيز در بسياري از كشورها و جوامع وجود دارد. هر كسي در تاريخ تمامي جوامع از قبيله اي تا باستان و از قرون وسطي تا پسامدرن مطالعه كند، در مي يابد كه كشتن پسر توسط پدر در راه مصالح كشور و چشم از حدقه درآوردن اطرافيان، در راه آنچه بصيرت سياسيون تصور مي شود، و روي آوري به دروغ و تقيه و بهتان، براي جلوگيري از خسران مردم و انجام هر عمل غيراخلاقي كه جاي خود، بلكه بزرگترين جنايات و وقيحانه ترين افتراها، امري متداول بوده و هنوز در برخي از جوامع، كه فضاي سياسي شان، رشد نكرده، انجام مي شده و مي شود، اما تنها تفاوت آن است كه پيش از ماكياولي، آن ها انجام مي شد، اما كتمان مي گرديد و در خفاء نيز صورت مي گرفت، اما جوامعي كه از دوره ماكياولي گذر كرده اند، در آن ها انجام مي گيرد، ولي كتمان نمي گردد و ماكياول بدان اعتراف مي كند.
خوب دقت كنيد، سوءاستفاده از قدرت در راه مصالح عمومي و قرباني كردن اخلاقيات در راه تصميمات دشوار حكومتي كه به مصالح عمومي ختم مي شود، با ماكياوليسم به وجود نمي آيد، بلكه پيش از آن بسيار ساري و جاري نيز بوده و هست، تنها قبل از ماكياولي كتمان و پنهان مي شد و در خفاء صورت مي گرفت؛ مثلاً پادشاهي كه رقباء را براي جاه طلبي هايش در خطر مي ديد، چشم پدر يا عموي خود را كور مي كرد و برادرش را مي كشد، و اعلام مي شد كه دشمنان شان چنان كردند، يا ادعا مي كرد كه آن ها توطئه كرده بودند تا او را از سلطنت خلع كنند. حتي اشتباهات مستبدان كه در انظار عمومي صورت مي گرفت، با نسبت دادن دروغين اشتباهات به اطرافيان، منحرف مي شد (درست مثل امروز)، يعني هميشه تعدادي دور و بر شاه يا حاكم يا فرماندار بودند كه وظايف شان را به خوبي مي دانستند و كارشان اين بود كه بگردند هر تصميمي كه پادشاه يا حاكم مستبدي گرفته و گندش در آمده، به خود بگيرند و خود را مقصر جلوه دهند و حتي اگر شده با معركه گيري و گريه و زاري و هزار دلقك بازي ديگر، از مقام همايوني رفع اتهام كنند (درست مثل امروز كه برخي در كشورمان چنين نقشي را بازي مي كنند). تمام نان و نواي اين افراد نيز در همين بود و اگر اين نقش ها را خوب اجرا مي كردند، افرادي لايق شمرده مي شدند كه همواره در جوار قدرت حضور داشتند. ماكياولي از آن روي در تاريخ فلسفه سياسي نقطه عطفي است كه به آنچه پيش از اين در خفاء انجام مي شد، اذعان و اعتراف مي كند و آنچه بنا بر تشخيص مصلحت فردي و بصيرت شخصي، زير پا گذاشته مي شد، در انظار عمومي قرار مي گرفت تا نشان دهد اينبار تحت مصالح عمومي و بصيرت جمعي، در بسياري موارد ضروري است كه اقليتي قرباني شوند و حتي تعدادي كشته شوند تا جلوي فجايع بزرگتر گرفته شود. به عبارت واضح تر، دوره ماكياولي دو تفاوت عمده را با دوره پيش از ماكياولي در تاريخ سياسي جهان داراست: نخست اين كه تمامي بي اخلاقي ها و جنايت هايي كه پيش از اين كتمان مي شد صورت مي گيرد، اما بدان ها اعتراف و اذعان مي شود و ثانياً چون قبلاً در خفاء و پشت درهاي بسته توسط يك يا چند نفر صورت مي گرفت، عمدتاً مصالح فردي و گروهي بود كه با تظاهر به مصالح عمومي و بصيرت جمعي، تجويز مي شد و اخلاقيات را تحت لواي آن زير پا گذاشته و بسياري را قرباني مي كردند؛ اما بعد از ماكياولي، تصميمات مصلحتي چون با خروج از فضاي تاريك خصوصي، در حضور افكار عمومي قرار مي گرفت و با تصميمات علني جمعي اتخاذ مي شد، واقعاً در راه مصالح عمومي و منافع جمعي، اخلاقيات زير پا گذاشته مي شد و اندكي در راه اكثريتي، قرباني مي گرديد.
دكتر كاوه احمدي علي آبادي
عضو هيئت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز
منبع:پژواک ایران