PEZHVAKEIRAN.COM كنش‌ معطوف‌ به‌ قدرت‌ مانع‌ توسعه‌
 

كنش‌ معطوف‌ به‌ قدرت‌ مانع‌ توسعه‌
کاوه احمدی علی آبادی

  مقدمه‌

يكي‌ از اصلي‌ترين‌ مباحثي‌ كه‌ در كشورهاي‌ جهان‌ سوم‌ مطرح‌ است‌، دست‌ يابي‌ به‌ شرايطي‌ است‌ كه‌توسعه‌ و به‌ خصوص‌ توسعه‌ پايدار را مقدور مي‌سازد. آنها با استفاده‌ از تجربيات‌ و دانش‌ كشورهاي‌ توسعه‌ يافته‌در اين‌ زمينه‌ درصدد برآمدند تا الگوي‌ دموكراسي‌ را كه‌ موفق‌ترين‌ شكل‌ شناخته‌ شده‌ تحقق‌بخش‌ توسعه‌ وجامعه‌ مدني‌ است‌ در كشورهاي‌ جهان‌ سوم‌ اعمال‌ كنند. ولي‌ تجارب‌ نشان‌ داد كه‌ آن‌ تحولاتي‌ كه‌ در جوامع‌توسعه‌ يافته‌ تحقق‌ يافت‌ در جوامع‌ نوپاي‌ در حال‌ توسعه‌ به‌ وقوع‌ نپيوست‌; حتي‌ حكومتهاي‌ ديكتاتوري‌ كه  ‌نوعي‌ زور و كنترل‌ اجباري‌ را بر اركان‌ نظام‌ مستولي‌ ساختند، به‌ پيشرفتهاي‌ اقتصادي‌ قابل‌ ملاحظه‌تري‌ از جوامع  ‌در حال‌ توسعه‌اي‌ دست‌ يافتند كه‌ دولتهاي‌ دموكرات‌ و ناپايدار به‌ ارمغان‌ آوردند[1] !  آن‌ تناقضي‌ آشكار را با  برداشتها و برنامه‌هاي‌ پيشين‌ توسعه‌ نشان‌ مي‌داد. علل‌ تبيين‌ كننده‌ اين‌ پديده‌ آنقدر ريشه‌اي‌ و مستتر بود كه‌امكان‌ صحت‌ نخستين‌ حدسيات‌ آن‌ حوزه‌ را به‌ شكست‌ موكول‌ مي‌كرد. از اين‌ روي‌ دستيابي‌ به‌ نظرياتي‌ كه  ‌تبيين‌ كننده‌ بوده‌ و آنگاه‌ راهگشا گردد، نياز به‌ بررسي‌ در ابعاد ساختار اجتماعي‌ و الگوهاي‌ خاموش‌ را ضروري‌  مي‌ساخت‌. نظريه‌اي‌ كه‌ خلاصه‌ آن‌ در اين‌ اثر آمده‌ است‌ كوششي‌ براي‌ پاسخگويي‌ به‌ طرح‌ مسئله‌ فوق‌ است‌.

 

 الگوهاي‌ خاموش‌

در هر جامعه‌اي‌ الگوهايي‌ موجودند كه‌ در قالب‌ باورها، هنجارها، ارزشها، عادتها، كنشها و رفتارها بروزكرده‌، ولي‌ هرگز به‌ زبان‌ رانده‌ نشده‌ و در بسياري‌ از موارد افراد معتقد به‌ آن‌ از وجودشان‌ نيز آگاهي‌ ندارند و فقط  به‌ گونه‌اي‌ بديهي‌ و ناخواسته‌ آنها را در سبكهاي‌ زندگي‌ در منزل‌ و فعاليتهاي‌ كاري‌ پديد آورده‌ و به‌ كار مي‌برند  كه‌ بسياري‌ از آنها در توسعه‌ اجتماعي‌ و فرهنگي‌ تعيين‌ كننده‌ و در توسعه‌ پايدار دخيل‌اند و برنامه‌ريزها بدون  ‌توجه‌ به‌ آنها قرين‌ موفقيت‌ نخواهند بود. آن‌ الگوهايي‌ كه‌ افراد از وجودشان‌ آگاهي‌ دارند، ولي‌ آنها را به‌ زبان  ‌نرانده‌ و در اظهارات‌ رسمي‌ و رفتارهايي‌ كه‌ اهدافشان‌ ذكر شود، به‌ كار نمي‌دهند، بلكه‌ آنها را به‌ گونه‌اي  ‌خاموش‌، ولي‌ معنادار جهت‌ دهنده‌ نگرشها، قضاوتها و رفتارهاي‌ خود مي‌سازند، الگوهاي‌ خاموش‌ گفته  ‌مي‌شود. نمونه‌ چنين‌ تحقيقاتي‌ به‌ نظريات‌ ماكس‌ وبر برمي‌گردد. او ضمن‌ تمايز قائل‌ شده‌ به‌ انواع‌ كنشها، كنش‌  معطوف‌ به‌ هدف‌ و عقلايي‌ را عامل‌ تعيين‌ كننده‌ تحول‌ جوامع‌ صنعتي‌ مي‌داند، در حالي‌ كه‌ جوامع‌ سنتي‌  عمدتاً از كنشهاي‌ ارزشي‌، عاطفي‌ منفعل‌ و سنتي‌ بهره‌ مي‌برند كه‌ موجب‌ توسعه‌ و پيشرفت‌ نمي‌شود[2]. اما مباحث‌ وبر پاسخگوي‌ طرح‌ مسئله‌ ما نيست‌ و ما ناگزير به‌ جستجوي‌ كنشها و طرح‌ علل‌ ديگري‌ هستيم‌.

 

 

 الگوي‌ خاموش‌ قدرت‌

در جوامع‌ جهان‌ سوم‌ نه‌ تنها مسئله‌ توسعه‌، بلكه‌ هر پيشرفت‌ و تحولي‌ در اولويتهاي‌ اساسي‌ نه‌ دولتها، بلكه‌ حتي‌ مردم‌ و آحاد آن‌ قرار ندارد، بلكه‌ مسائل‌ و نيازهاي‌ ديگري‌ است‌ كه‌ در اولويت‌ قرار مي‌گيرند. نيازها و اولويتهايي‌ كه‌ برخي‌ از آنها در كنش‌ معطوف‌ به‌ احساس‌ متجلي‌ مي‌شود. به‌ بيان‌ ديگر كنش‌ معطوف‌ به‌ احساس‌ است‌ كه‌ به‌ جاي‌ كنش‌ معطوف‌ به‌ پيشرفت‌ توسط افراد تعقيب‌ شده‌ و در نهادهاي‌ مدني‌ عملي‌ مي‌شود. در نتيجه‌ آنچه‌ در كاغذها (برنامه‌ها) آماده‌ هرگز توسط افراد تحقق‌ عملي‌ نمي‌يابد تا توسعه‌اي‌ را نيز در پي‌ داشته ‌باشد. اما نيازي‌ ديگر هست‌ كه‌ در قالب‌ الگويي‌ خاموش‌ فرو رفته‌ و انگيزشي‌ را بيش‌ از پيشرفت‌ و حتي‌ بيش‌ از كنش‌ معطوف‌ به‌ احساس‌ تهييج‌ مي‌كند و آن‌ نياز به‌ ابراز قدرت‌ است‌. قدرتي‌ كه‌ در سطح‌ فردي‌ سركوب‌ شده‌ و در سطوح‌ اجتماعي‌ نياز به‌ بروز هر چه‌ بيشتر مي‌يابد و از هر فرصتي‌ براي‌ تجلي‌ خود سود مي‌جويد. كنش‌ معطوف‌ به‌ قدرت‌ با محور قرار دادن‌ خود، ساير انگيزشها و به‌ خصوص‌ اهداف‌ هر نوع‌ ترقي‌ و پيشرفتي‌ را در اولويتهاي‌ بعدي‌ قرار مي‌دهد، تا خود كه‌ پيش‌ از اين‌ مدام‌ واپس‌ زده‌ شده‌ اجازه‌ ظهور يافته‌ و ارضاء گردد. به ‌بيان‌ ديگر كنش‌ معطوف‌ به‌ پيشرفت‌ كه‌ اصلي‌ترين‌ عامل‌ انساني‌ در توسعه‌ به‌ شمار مي‌رود، كنار گذاشته‌ شده‌ و كنش‌ معطوف‌ به‌ قدرت‌ است‌ كه‌ جانشينش‌ مي‌شود. اما ريشه‌هاي‌ آن‌ را بايد در كجا جست‌؟

 

 ريشه‌يابي‌ استبداد در روان‌، آنگاه‌ جامعه‌

در تاريخ‌ بررسي‌هاي‌ اجتماعي‌ استبداد و نحوه‌ پيدايش‌ و بازآفريني‌ آن‌ در جامعه‌ از جايگاه‌ ويژه‌اي ‌برخوردارست‌. باورهاي‌ عامه‌ مردم‌ استبداد را ساخته‌ و پرداخته‌اي‌ تحميلي‌ از طرف‌ شخص‌، گروه‌ يا كشوري ‌خاص‌ پنداشته‌ مي‌شود. در حالي‌ كه‌ در تحليلهاي‌ معاصر آن‌ را بازتاب‌ فرهنگ‌ و سرشت‌ روان‌ جمعي‌ افراد يك‌جامعه‌ مي‌دانند[3]. افراد يك‌ جامعه‌ استبداد پرور، بدنبال‌ يك‌ لولويي‌ بيروني‌ در قالب‌ شخص‌، گروه‌، نهاد يادولتي‌ مي‌گردند كه‌ تمامي‌ مشكلات‌ و كاستيها را با آن‌ نسبت‌ دهند، غافل‌ از اين‌ كه‌ آن‌ عاملي‌ كه‌ الگوهاي‌ يك‌ جامعه‌ استبدادي‌ را تعيين‌ كرده‌ و مدام‌ قوام‌ مي‌بخشد، در درون‌ تك‌ تك‌ افراد نهفته‌ است‌ كه‌ خصلتي‌ جمعي‌ پيدا مي‌كند!؟ خودكامگي‌ در هيچ‌ جامعه‌اي‌ نمي‌تواند هزاران‌ سال‌ ماندگار باشد، مگر بر مبناي‌ روابط و دوسويه ‌فراگير اجتماعي‌اي‌ كه‌ فرماندهي‌ و فرمانبرداري‌، بردگي‌ و برده‌داري‌، سازش‌ و گسست‌ و از همه‌ مهمتر اعمال‌ و پذيرش‌ متقابل‌ ستم‌ دو روي‌ سكه‌ آنند.

در شرايطي‌ كه‌ در خانواده‌، قدرت‌ و خودكامگي‌ افراد بزرگتر، خواهان‌ ساختار رواني‌ و فكريي‌ باشد كه‌ به‌فرد اجازه‌ بروز خواستها و تمايلاتي‌ را ندهد كه‌ متفاوت‌ با خواستها و تمايلاتش‌ است‌، افراد زيردست‌ از رشد وقوام‌ شخصيت‌ و استقلال‌ برخوردار نشده‌ و بدرستي‌ نمي‌توانند راه‌ آزاد زيستن‌ را بياموزند. در نهاد خانواده‌ و ساير نهادهاي‌ اجتماعي‌ دخالتهاي‌ بي‌جا (در خانواده‌ يا جامعه‌) همچون‌ ترساندن‌، تحكم‌، امر و نهي‌هاي ‌بي‌مورد مي‌تواند مانع‌ از رشد سالم‌ كودك‌ شود. چنين‌ تعاملات‌ معطوف‌ به‌ قدرتي‌ منجر به‌ رشد شخصيتي ‌ناقص‌ و رشد نارس‌ مي‌شود و حاصلش‌ آن‌ مي‌شود كه‌ بسياري‌ از بزرگسالان‌ از مرحله‌ خودمحوري‌ كودكي‌ به‌درستي‌ بيرون‌ نيايند و بلوغي‌ ناتمام‌ داشته‌ باشند[4]. اين‌ افراد هنگامي‌ كه‌ از نهاد خانواده‌ و مدرسه‌ بيرون‌ آمده‌ و وارد نهادهاي‌ مختلف‌ اجتماعي‌ مي‌شوند، در تمامي‌ كنشهاي‌ اجتماعي‌ همواره‌ خود را لحاظ كرده‌ و ديگري‌ را سركوب‌ مي‌كنند. بنابراين‌ سركوبها به‌ ويژه‌ در خانواده‌ و مدرسه‌، افرادي‌ خودمحور و خودبين‌ تحويل‌ جامعه ‌مي‌دهند كه‌ هنگام‌ تفكر، تصميم‌گيري‌، انتخاب‌ و كنش‌ با ناديده‌ گرفتن‌ و حذف‌ ديگران‌، خودمحوري‌ شكل‌ گرفته‌ زير ضربات‌ سركوب‌گر را در نهادهاي‌ اجتماعي‌ بازآفريني‌ مي‌كنند. به‌ بيان‌ ديگر در تعاملات‌ سركوبگر، شخص‌ سركوب‌ شده‌ در خانواده‌ و مدرسه‌، خود شخص‌ سركوب‌گر در نهادهاي‌ مدني‌ مي‌گردد كه‌ در پي ‌نيازهاي‌ واپس‌ زده‌ شده‌ و قرباني‌ شده‌ خويش‌ است‌. از اينجاست‌ كه‌ كنش‌ معطوف‌ به‌ قدرت‌ در اولويت‌ تمامي‌ كنشهاي‌ ديگر قرار مي‌گيرد. حتي‌ هنگامي‌ كه‌ كنش‌ معطوف‌ به‌ قدرت‌ ارضاء مي‌شود، كنشهاي‌ مكمل‌ نيز به‌سوي‌ كنش‌ معطوف‌ به‌ پيش‌ رفت‌ كشيده‌ نمي‌شود، بلكه‌ بدان‌ ساير نيازهاي‌ احساسي‌اش  سوق‌ مي‌يابد كه‌ از كودكي‌ واپس‌ زده‌ شده‌ و بزرگسالان‌ رشد نيافته‌ جامعه‌ را به‌ سوي‌ خود مي‌كشد. در زمان‌ آشفتگي‌هاي‌ سياسي‌،اجتماعي‌ و اقتصادي‌، فرد ستمديده‌ آرزوي‌ سرنگوني‌ يك‌ شخص‌ يا يك‌ نظام‌ سياسي‌ و يا جدا شدن‌ از آن‌ را درسر مي‌پروراند، زيرا او خود در درونش‌ مستبدي‌ است‌ بي‌تخت‌ و تاج‌ كه‌ به‌ اميد عريكه‌ قدرت‌ به‌ جز گسست‌ راه‌ديگري‌ نمي‌بيند[5]. از كودكي‌ پدر دستور داده‌ و او مي‌بايست‌ در نهايت‌ اطاعت‌ كند و او دستور داده‌ و شخص ‌كوچكتر خانواده‌ فرمان‌ مي‌برده‌ است‌. چنين‌ نحوه‌ تربيت‌ دو سويه‌اي‌ افراد جامعه‌ را از هم‌ منفصل‌ و نسبت‌ به‌هم‌ سركوبگر مي‌سازد. اينجاست‌ كه‌ مي‌توان‌ گفت‌ تربيت‌ اقتدارگرا خود منشأ دوگانه‌پروري‌ نابرابر است‌. درچنين‌ نگاهي‌ همواره‌ يكي‌ دانا يكي‌ نادان‌، يكي‌ محكوم‌ و يكي‌ حاكم‌، يكي‌ عالم‌ يكي‌ جماعتي‌ جاهل‌، يكي‌سازشگر و ديگري‌ سازش‌ناپذير، يكي‌ من‌ و منزه‌ يكي‌ ديگري‌، او و گناهكار. چنين‌ جامعه‌اي‌ مبتلا به‌ خفقان‌است‌، نه‌ به‌ سبب‌ ظلم‌ حكام‌، بلكه‌ به‌ جهت‌ معيارهاي‌ گزينشگري‌ در روان‌ كه‌ در هر كجاي‌ جامعه‌ چنان‌الگوهاي‌ دو سويه‌اي‌ را بازآفريني‌ مي‌كند. در چنين‌ جامعه‌اي‌ هر كس‌ كه‌ جاي‌ ديگري‌ مي‌نشيند، همچون‌ ديگري‌ مي‌شود. در حالي‌ كه‌ در پندار خود تصور مي‌كرد كه‌ ديگري‌ ستمكار و مستبد بوده‌ و خود مبراست‌!؟غافل‌ از اين‌ كه‌ بذر استبدادپرور كه‌ خود را خوب‌ و معصوم‌ و ديگري‌ را او و گناهكار مي‌داند، هر كجاي‌ كه‌ رسد،نهال‌ استبداد را پرورش‌ خواهد داد!!

 

 علل‌ پيشرفت‌ در برخي‌ از جوامع‌ با حكومتهاي‌ ديكتاتوري‌

با بررسي‌ تحولات‌ و توسعه‌ در برخي‌ از جوامعي‌ كه‌ با حكومتهايي‌ ديكتاور توانستند به‌ پيشرفتهايي‌ به‌خصوص‌ در ابعاد اقتصادي‌ دست‌ يابند، مي‌توان‌ دريافت‌ كه‌ چنين‌ نظامهايي‌ با اعمال‌ زور و قدرت‌ بر افراد ونهادها، كنش‌ معطوف‌ به‌ قدرت‌ آنان‌ را كه‌ مدام‌ جانشين‌ كنشهايي‌ با هدف‌ پيشرفت‌ و توسعه‌ مي‌شد، خنثي‌مي‌سازد. در نتيجه‌ افراد، نهادها و اكثريت‌ اركان‌ نظام‌ به‌ دليل‌ عدم‌ توانايي‌ در پيگيري‌ كنشهاي‌ معطوف‌ به‌ قدرت‌به‌ دنبال‌ اولويتهاي‌ بعدي‌ كشيده‌ مي‌شدند و در صورتي‌ كه‌ حكومتها برنامه‌هايي‌ براي‌ توسعه‌ و برنامه‌ريزي‌داشتند، اهداف‌ آن‌ در زمره‌ اولين‌ اولويتها قرار گرفته‌ و كنشهاي‌ معطوف‌ به‌ آن‌ را مقدور مي‌ساخت‌. به‌ همين‌سبب‌ است‌ كه‌ ديكتاتوري‌ در دست‌ يابي‌ به‌ توسعه‌اي‌ با اهداف‌ اقتصادي‌ موفق‌ جلوه‌ مي‌كند. اما اگر جامعه ‌بخواهد در ساير ابعاد اجتماعي‌ و فرهنگي‌ نيز به‌ توسعه‌ دست‌ يابد ديگر نمي‌تواند به‌ الگوي‌ فوق‌ متكي‌ باشد،چرا كه‌ در توسعه‌ همه‌ جانبه‌ نه‌ تنها ملاكهاي‌ اقتصادي‌، بلكه‌ معيارهاي‌ اجتماعي‌ و فرهنگي‌ اساس‌ توسعه‌ قرارمي‌گيرد و نه‌ تنها آزادي‌ بيان‌، تصميم‌گيري‌ بر طبق‌ افكار عمومي‌، توزيع‌ مناسب‌ اطلاعات‌ و مشاركت‌ مردمي‌معيارهاي‌ اين‌ توسعه‌ قرار مي‌گيرند، بلكه‌ حتي‌ اهداف‌ و نتايج‌ توسعه‌ با ملاكهاي‌ امروزين‌ آن‌ بر طبق‌ تحقق‌چنين‌ اهدافي‌ ارزيابي‌ مي‌شوند و توسعه‌ محدود در ابعاد اقتصادي‌ توسط حكومتهاي‌ ديكتاتور مسكني‌ موقوتي‌ براي‌ گذار از بحرانهاي‌ موسمي‌ خواهد بود.

 

 

دكتر كاوه‌ احمدي‌ علي‌آبادي‌

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز

 

منبع:پژواک ایران


 کاوه احمدی علی آبادی

فهرست مطالب  کاوه احمدی علی آبادی در سایت پژواک ایران 

*راز پیروزی رعدآسای انقلابیون عراقی در استان های سنی نشین؛رهبری، فرماندهی و مدیریت میدانی  [2014 Jul] 
*نقاب هاي دجال كبير انقلاب شخصیت واقعی پشت نقاب رهبر انقلاب را بهتر بشناسیم [2014 Jun] 
*وقتي مفسدان مبلغ دين خدا مي شوند!  شما شهر خدا را با بهشت عوضي گرفته ايد [2014 Jun] 
*تحليلي بر رازهاي تداوم شكست اصلاح طلبان؛ ثمره والاس رقصيدن پنهاني با شيطان!  [2014 May] 
*تحليلي بر انتخابات عراق؛ خوانش سناريوهاي پيش رو در عراق  [2014 May] 
*مبارزات منفي و مثبت ايرانيان با رژيم كه تداوم دارد رژيم ايران در همه عرصه ها قافيه را باخته است [2014 Apr] 
*تحليلي بر تحولات شتابان خاورميانه و شمال آفريقا؛در آستانه فوران توفاني ديگري در منطقه ايستاده ايم  [2014 Apr] 
*همگام با سنفوني حقوق بشري بر ضد رژيم ايران؛  [2014 Apr] 
*حملات حقوق بشري به رژيم ايران بايد ادامه يابد؛ بي وقفه و پي در پي  [2014 Apr] 
*در كوران بحران ها در اينجا و آنجا؛  [2014 Apr] 
*تحليلي بر انتخابات شهرداري هاي تركيه؛ پيروزي كه مي تواند فريبنده باشد!  [2014 Apr] 
*سنفوني ايرانيان به هم مي پيوندد؟ آسوده و آرام يا روي سرير خون حاكمان! [2014 Mar] 
*روسيه كريمه را تصاحب كرد، اما اوكراين را از دست داد!  [2014 Mar] 
*چرا اسلامگرايان امروز بدتر از جاهلان صدر اسلام اند؟ تبديل ميليون ها انسان به مشتي حيوان! [2014 Mar] 
*تحليلي بر شطرنج سناريوهاي پوتين-اوباما؛ از اوكراين تا سوريه  [2014 Mar] 
*بحران كنوني اوكراين، نشان دهنده دورنماي ژئوپالتيك آينده؛ هنوز هيچ چيز از دست نرفته  [2014 Mar] 
*تغيير و اصلاح در اينجا و آنجاي خاورميانه؛  [2014 Feb] 
*معاملات شيطاني؛ براي يك آرماگدون شيطاني   [2014 Feb] 
*خاورميانه به كدام سوي؟ مصالحه يا محاربه!  [2014 Feb] 
*كردها به سوي كنفدراسيون به جاي تشكيل كشور يا تجزيه؛ تشكيل كنفدراسيون بدون فروپاشي سيستم دولت –ملت ها در خاورميانه [2014 Feb] 
*تحليلي بر انقلاب ها و جنبش هاي خاورميانه از ديكتاتوري نظامي و استبداد ديني به سوي دموكراسي [2014 Jan] 
*ايران در سياست هايش در منطقه مي سوزد تحليلي بر گسترش جنگ داخلي از سوريه به عراق؛ [2014 Jan] 
*شكست 9 دي پس از چهار سال جنبش سبز به كوري چشم اقتدارگرايان و دودوزه بازان هنوز زنده است [2014 Jan] 
*تحليلي بر چرخش پازل سوريه؛ با ريزش و تكميل توأمان  [2013 Dec] 
*رنگين كمان جنبش هاي خاورميانه؛  بفرماييد، حالا تحويل بگيريد!  [2013 Dec] 
*پرده اول: مرگ يك دستفروش پرده آخر: رستاخيز يك دستفروش [2013 Dec] 
*تحليلي از توافق ژنو تا مذاكرات ژنو 2 از كيش تا آچمز خاورميانه؛ [2013 Dec] 
*ماندلا افسانه خود را گفت و زيست؛ ... و اين است ماندلا [2013 Dec] 
*آن يك بمبي كه مي تواند تمام سيستم هاي دفاعي يك كشور را نابود كند، چيست؟  [2013 Dec] 
*سلاح هاي آينده؛ و آن آينده همين امروز است  [2013 Nov] 
*سلاح هاي آينده؛ و آن آينده همين امروز است  [2013 Nov] 
*تقويت زبان هاي مادري و گويش هاي محلي؛ در كنار توسعه منطقه اي و آباداني محلي مناطق محروم  [2013 Nov] 
*از شاه تا برژينسكي؛ شاه قرباني «فتنه بزرگ»  [2013 Oct] 
*حركات صلح آميز در صفحه شطرنج خاورميانه  [2013 Sep] 
*جنگ و صلح در اديان؛ چرا در سوريه مسئول ايم؟  [2013 Sep] 
*صلح طلبي به قيمت قتل عام همگان؟ يعني بگذاريم تا باز بكشند!  [2013 Sep] 
*بخوان؛ تاريخ دروغ هاي شيرين يك ملت را! ملتي كه نمي خواهد مسئوليت تصميات اش را برعهده بگيرد [2013 Aug] 
*در كوران قيام هاي خاورميانه؛ آيا صداي يكديگر را مي شنويد؟  [2013 Aug] 
*كودتا با تيمي امنيتي و نه نظامي  [2013 Aug] 
*ديگر كافي است، اينك زمان اقداماتي عملي است حق ماندني و باطل رفتني است [2013 Aug] 
*بهاييان و بابيان جزو اهل كتاب اند تبعيض در حق هر انساني به هر بهانه اي به خصوص دين، ظلم است [2013 Aug] 
*ماندلا افسانه خود را گفت و زيست؛ و اين است ماندلا  [2013 Aug] 
*تمام ابعاد شطرنج سوريه را دريابيم  [2013 Jul] 
*چرخش بهار منطقه از ضد ديكتاتوري نظامي به ضد ديكتاتوري مذهبي جنبش ضد استبدادي خاورميانه ادامه دارد؛ [2013 Jul] 
*آن كسي كه بايد ثابت كند، اسلام و دموكراسي تضادي ندارند، اسلام گرايان اند؛ از نظر اسلام گرايان، حق يعني تنها  [2013 Jul] 
*جامعه مبتني بر "جنايات و مكافات" ايران؛ من رأي مي دهم، پس برانداز هستم! [2013 Jun] 
*جامعه مبتني بر "جنايات و مكافات" ايران؛ من رأي مي دهم، پس برانداز هستم! [2013 Jun] 
*دولت جديد پاكستان از تهديد تا فرصت؛ كمربند سبز يا كمربند انفجاري در راه است؟! [2013 May] 
*چرا حق حاكميت از منظر ديني با انسان هاست كسي كه آزاد نيست، بندگي خدايش بي ارزش است [2013 Apr] 
*تكميل پازل پيروزي نهايي در سوريه  [2013 Apr] 
*مسلمانان مسلماني ز سر گيريد؛ از ديدگاه «همزماني» تا «در زماني» [2013 Apr] 
*قرن بيست و يكم عصر مرگ ايدئولوژي ها انسانيت بدون ايدئولوژي [2013 Apr] 
*در شبه جزيره كره چه مي گذرد؟ تحليلي بر تفكرات پشت بازي هاي رهبران كره شمالي  [2013 Apr] 
*اين يك رستاخيز است  [2013 Mar] 
*اميدي براي كاتوليك ها بازتعريفي از مسيحيت كاتوليك [2013 Mar] 
*نماينده ايران بدون اين كه بداند، گزارش احمد شهيد را تأييد كرد  [2013 Mar] 
*تحليلي بر بازي هاي شيطاني در خاورميانه!؟  [2013 Feb] 
*قواعد بازي در دنيا و منطقه اي را كه زندگي مي كنيم، بشناسيم  [2013 Jan] 
*خاورميانه پيش از آرماگدون  [2013 Jan] 
*آخرين تحولات در بهار عربي؛ عراق دوباره در بهار عربي برخاست  [2012 Dec] 
*حقوق انساني و دموكراسي را در خاورميانه نمي شناسند!  [2012 Dec] 
*افسانه ها را اين گونه واقعيت مي بخشند  [2012 Nov] 
*چگونگي اقدامات رسمي و غيررسمي در خاورميانه؛ تداوم فرار شتابان از الگوي متحجر ايران  [2012 Nov] 
*ستار بهشتي؛ از قهرمانان معنوي ما درك نفس يك زندگي تمام و كمال انساني و برحق [2012 Nov] 
*خاورميانه پس از آخرين تحولات  [2012 Nov] 
*چه موقع منجي ظهور مي كند؟! گزينش در نبرد آخرزمان يعني چه؟ [2012 Oct] 
*نبرد با اشباح در جنگ جهاني دوم  [2012 Oct] 
*به سوی ژئوپولتیکی چند قطبی در خاورمیانه  [2012 Sep] 
*تحلیلی از کنفرانس غیرمتعهدها- مقامات ایران، منزوی حتی در پایتخت خود!   [2012 Sep] 
*چرا دموكراسي در جهان سوم تنها با نظام جمهوري شدني است  [2012 Aug] 
*گرداب سوريه عميق تر مي شود پست ترين بازندگان را بشناسيد [2012 Jul] 
*دانشگاه قرن هاست كه كابوس متعصبان و سطحي انديشان ديني بوده است  [2012 Jul] 
*رژيم فاسد به مثابه "شخصيت حقوقي"  ساختار شبكه حكومتي اساساً فسادپرور ريخته شده است [2012 Jun] 
*قيامي جهاني كه از ايران آغاز شد انقلابي از پاي اينترنت! [2012 Jun] 
*جاه طلبي معنوي خطرناك ترين فريب عالمان عالمي معنوي يا برده خداي قدرت!؟ [2012 Jun] 
*امروز نياز به تفكري استراتژيك به جاي تفكر نظامي  [2012 May] 
*جنايتكاران هم مي ميرند! شيرازه رژيم در آستانه فروپاشي است [2012 May] 
*حكم قتل براي ارتداد در صدر اسلام نيست اين بود روش امامان؟ [2012 May] 
*كمپين هاي بين المللي جنبش ها گسترش يابد  [2012 May] 
*از نفرين فرعون تا نفرين مادران عزادار كابوس ها تعبير مي شوند [2012 May] 
*روضه خوان هاي ايران چه خوابي براي عراق ديده اند؟  [2012 Apr] 
*سخنان كسي كه مي پندارد، عيار عوام فريبي دست اش است! اگر حكومتي به صرف شريعت اسلامي است، پس حكومت يزيد نيز [2012 Apr] 
*شخصيت يك دين چيست؟ شخصيت ديني خود را بشناسيم  [2012 Apr] 
*هر كشوري سود يا ضرر تفكرات حاكمان اش را مي برد آب ها و سرزمين هاي مشترك، فرصت به جاي تهديد [2012 Apr] 
*در صفحه شطرنج ايران چه مي گذرد  [2012 Apr] 
*مديريت منطقه اي با مشاركت جهاني براي بحران سوريه  [2012 Mar] 
*آئين‌هايي‌ نوروزي‌  [2012 Mar] 
*جنبش با اعتراضات نامتقارن و فرسايشي زنده است مرگ يك حكومت پيش از تدفين آن [2012 Mar] 
*بخوان؛ تاريخ مي تواند بسيار بي رحم باشد بياييد، بيش از اين به خود دروغ نگوييم [2012 Mar] 
*قانون مجازات ضد اسلامي و جاهلي تغييرات صوري و رياكارانه اند [2012 Mar] 
*به مبارزان راه آزادي در سوريه نفس متفاوت راه حق و باطل  [2012 Mar] 
*در سوداي دوران جنگ سرد!  [2012 Feb] 
*جهاني شدن با رسانه هاي ديجيتال و مجازي؛ اينجا و اكنون- دکتر کاوه احمدی علی آبادی   [2012 Feb] 
*بصيرت زير برف! هستيم و مي بينيم... [2012 Feb] 
*جنگ؛ از تور تا شبكه  [2012 Jan] 
*فحواي كلام در كتب مقدّس كدام است؟ چون فحواي كلام وحي را نمي فهيم، به نام دين عكس آن رفتار مي كنيم [2012 Jan] 
*او ما را از جنگ به دور داشت  [2012 Jan] 
*قدرت سرد و قدرت نرم در جنگ   [2012 Jan] 
*فتنه گران در حال سقوط! فتنه در تاريخ اسلام چه بود؟  [2012 Jan] 
*«و من از شر این که سنگسارم کنید به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم»  [2011 Dec] 
*چراغ ها را ما به موقع خاموش كرديم پشت صحنه وقايع كودتاي 88  [2011 Dec] 
*چرا فرهنگ و دين با زور نمي شود؟ هنوز تفاوت تبليغ با ضدتبليغ را نمي دانيد! [2011 Dec] 
*رازهايي از عيسي منجي به مناسبت ميلاد نمادين عيسي مسيح [2011 Dec] 
*به پيشواز شب يلدا: طلیعه پیروزی نور بر ظلمت  [2011 Dec] 
*چرا در ماجراي پهپاد كسي حرف تان را باور نمي كند؟ كپي پهپاد طلب تان، هواپيماهايتان سقوط نكند [2011 Dec] 
*به سوي دموكراسي انساني، نه درگيري هاي مذهبي و قومي  [2011 Dec] 
*نقش هاي جديد قدرت هاي منطقه اي خاورميانه  [2011 Dec] 
*آنچه ما نمي بينيم، اما نسل امروز مي بيند  [2011 Nov] 
*خشت هاي طلا براي امامان مردم يا پادشاهان زراندوز!؟  [2011 Nov] 
*ايران از سردرگمي تا نقشي منفي در منطقه!  [2011 Nov] 
*آقايان «X» در پرونده هاي واتر گيت، ويروس هاي امنيتي و انفجار ملارد!؟  [2011 Nov] 
*گذر و نظري بر هويت ايرانيان؛ آريايي، عيلامي يا ايراني؟!  [2011 Nov] 
*امواج جنبش ديني چگونه متحول مي سازند شتاب جنبش تغيير كيش و دين جوانان ايراني بهت آور است [2011 Nov] 
*حكومت ايران، منفور ملل منطقه و الگو گيري براي ديكتاتوري هاي منطقه  [2011 Nov] 
*پيروزي صلح آميز بر دشمني با بمب هاي هسته اي چگونه از ظرفيت هاي عضويت هاي جديد فلسطين بهره بريم [2011 Nov] 
*نظام پارلماني با تغيير يك پست تحقق نمي يابد  [2011 Oct] 
*چرا محمد را با چنگيزخان عوضي گرفتيد!؟  [2011 Oct] 
*حجاب در اسلام هرگز اجباري نبوده و نيست حجاب اجباري بنا بر بينش اسلامي، حقوق زنان را ضايع مي كند [2011 Oct] 
*پژوهشی درباره حد رجم (سنگسار) در اسلام  حد سنگسار حتی در شریعت اسلامی نیست، چه رسد به دین اسلام [2011 Oct] 
*حقايق پشت ترور سفير عربستان چرا آمريكا از طرح ترور توسط رژيم ايران متعجب شد؟ [2011 Oct] 
*نقابي براي يك انقلاب!؟  [2011 Oct] 
*چرا موساد اصرار به هدايت گروه هاي تندروي فلسطيني دارد؟  [2011 Oct] 
*كشور فلسطين از بحر الميت (جنازه) تا نهر خون!؟  [2011 Oct] 
*شطرنج در خاورميانه عالي پيش مي رود  [2011 Oct] 
*فساد، دزدي و قاچاق در جوامع مختلف و جامعه ما  [2011 Oct] 
*جنبش تغيير دين، جنبش خاموش جوانان شده است مردم دين "خاك دو عالم بر سر" نمي خواهند [2011 Sep] 
*دانشگاه را به كابوسي براي متحجران بدل خواهيم كرد بگذار كه تاريخ امروز را اين سان خلق كنيم [2011 Sep] 
*ياغيگري حكومتي  [2011 Sep] 
*از گنگ خواب ديده تا وقيح سر گردنه!  [2011 Sep] 
*خطر حمله به ايران با سه سناريو!  [2011 Sep] 
*تاريخ سياسي ما در دوران پيش از ماكياولي ست  [2011 Sep] 
*چرا و چه وقت دزدي هاي حكومتي در كشور لو مي رود؟ آن ها با كسي شوخي ندارند!؟ [2011 Sep] 
*مشكلاتمان از بابت دشمنان است، يا جهان بينی خودمان؟! قابل توجه كساني كه سكسكه "دشمن" گرفته اند [2011 Sep] 
*محكوم به شكست بودند، چون دين و عقيده را اجباري ساخته بودند دولت مسئول است [2011 Sep] 
*مانيفستي براي يك رستاخيز  [2011 Sep] 
*هويت اعتراضات و انقلاب ها در دنياي امروز به بهانه هويت اعتراضات اخير در آذربايجان [2011 Aug] 
*وضعيت خاورميانه پس از آخرين تحولات موضوع داخلي است تا زماني كه مردم را سركوب نكنيد [2011 Aug] 
*‌ونداليسم ‌"بين نسلی" و علل ‌آن‌ در ايران  [2011 Aug] 
*نقش كنش هاى اجتماعى در توسعه  [2011 Aug] 
*چرا محمد را با چنگيزخان عوضي گرفتيد!؟  [2011 Aug] 
*كنش‌ معطوف‌ به‌ قدرت‌ مانع‌ توسعه‌  [2011 Aug] 
*فقاهت در اسلام نيست   [2011 Aug] 
*پژوهشی درباره حد رجم (سنگسار) در اسلام  «و من از شر این که سنگسارم کنید به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم» [2011 Aug] 
*حكومت ظالم اسلامي نيست! دفاع از حكومتي كه ظلم كند، مشاركت در ظلم است! [2011 Jul] 
*مشكلات حقيقي دستگاه قضايي و انتظامي كشور كجاست؟  [2011 Jul] 
*اين هم شواهدي بر ادعاي ما  [2011 Jul] 
*فتنه بزرگ قرن؛ ساختاري امنيتي براي نقاب  [2011 Jul] 
*قايل توجه نوكيشان بر اساس قرآن مي توان هر كيشي اختيار كرد و دين اسلام نيز داشت [2011 Jul] 
*استقلال ملت هاي دربند پس از نيم قرن امروز سودان، فردا فلسطين  [2011 Jul] 
*جنبش خاموش ما دموكراتيك پيش مي رود جدي مي گويم: بفرماييد غنيمت تان را برداريد [2011 Jul] 
*جنبش تغيير كيش در راه است؟ چرا ما اقوام و اديان مختلف خود را به رسميت نمي شناسيم!؟ [2011 Jul] 
*در آستانه رستاخيز  [2011 Jul] 
*به پيشواز 18 تير خوانش روند تاريخ يك علم است: جنبش زنده پيش مي رود [2011 Jul] 
*كشتن نوكيشان قتل عمد است، تغيير كيش هرگز تغيير دين نيست  [2011 Jun]