خطر حمله به ايران با سه سناريو!
کاوه احمدی علی آبادی
ما در شرايط بسيار حساسي در منطقه به سر مي بريم. احتمال حمله اسرائيل به ايران و متعاقب آن، جنگي كه حتي از سطح منطقه نيز مي تواند فراتر رود، همه كساني را تهديد مي كند، كه داراي اندك عقل سليمي باشند. نزديك شدن با روز شمار اعلام كشور مستقل فلسطيني به همراه افتتاح بي موقع نيروگاه بوشهر و وضعيت دشواري كه اينك اسرائيل با آن مواجه هست، به همراه هشدارهاي آگاهان سياسي از تحولات منطقه، همه و همه حاكي از آن است كه اسرائيل براي فرار از تنگنايي كه در آن قرار گرفته نياز به يك جنگ دارد، تا آرايش نظامي و سياسي منطقه كاملاً به هم بخورد و همه چيز به نقطه صفر بازگردد. از آنجايي كه اسرائيل سيستم انحراف موشكي اش را به تازگي با موفقيت امتحان كرده و كارشناسان روس نيز ناگهان نظرشان تغيير كرده و وعده هاي بي پايان شان را يكدفعه عملي كردند، اين خطر را افزون مي كند. تنها يك سياست ندان مي تواند در شرايط حساس كنوني، اعلام افتتاح نيروگاه هسته اي ولو صلح آميز كند كه متأسفانه تا دلتان بخواهد در ايران سراغ داريم. چقدر به شما توصيه كردم كه تا پايان سپتامبر هيچ رفتار تحريك آميزي نداشته باشيد!؟ مثل كودكان بازي گوش، باز نتوانستيد دست از حرف ها و رفتارهاي شيطنت آميزتان برداريد و بعد از حرف هاي تحريك آميز كه صداي فلسطيني ها را نيز در آورد، رفتيد خبر از گشايش نيروگاه هسته اي داديد! (انگار چون كودكان ناسازگار تا روزي چند شيطنت نكنيد، شب خواب تان نمي برد!؟) دوباره سازمان ملل رفته ايد، همه انسان هاي عاقل دلهره دارند كه باز چه دست گلي مي خواهيد به آب دهيد. شما نياز نيست به فلسطينيان كمك كنيد، همان اظهارنظري پيرامون فلسطين نكنيد، كافي است و لااقل ضررتان به فلسطينيان ديگر نمي رسد؛ مگر اين كه احتمال بدهيم كه با تندروهاي اسرائيلي همدست هستيد، چون مواضع تندتان درباره اسرائيل آنقدر به نفع تندروهاي اسرائيلي هست، كه هر آدم عاقلي را به اين شك مي اندازد كه اين همه هماهنگي در مواضع، تنها مي تواند از طرف يك تيم هماهنگ با يكديگر كه دست شان از پشت در يك كاسه باشد، اما جلوي مردم تظاهر به دشمني كنند، مدام رخ دهد.
باري، اسرائيل كاملاً واقف است كه حمله به نيروگاه اتمي نه برنامه هسته اي ايران را عقب مي اندازد و نه در پروژه هاي احتمالاً سرّي تأثير دارد و اگر دست به حمله بزند، هدف اش چيز ديگري است. تندروهاي اسرائيلي برخلاف شما، نسبت به مردم خودشان مسئول اند و ديديد كه برخلاف شما، بر عليه تظاهرات ميليوني مردمي، آتش نگشودند و حتي شرايط بحراني شان و بهانه هاي امنيت ملي را نيز دستاويزي براي خشونت نساختند و حتي فلسطينيان و اعراب ساكن درون مرزهاي شان را نيز دستگير نكردند تا به زور اعتراف بگيرند كه با تحريك خارجي چنين كرده اند؛ كاري كه هم شما و هم حكومت سوريه را كه ضد استكباري مي خوانيد، هر دو هم با مردم تان كرديد و هم با آوارگان فلسطيني. تندروهاي اسرائيلي زماني به جنگ روي مي آورند كه تنها از حمله به مثابه يك طعمه براي شما استفاده كنند. اين موضوع را يكي از مشاوران ديك چني وقتي در يك ميهماني مست كرده بود، لو داد. او گفت، اين حمله، نوعي تله است و هدف از چنين حمله اي اين است كه امواج موشك هاي ايراني به سوي اسرائيل شليك شود و اسرائيل با انعكاس گسترده رسانه اي آن، به آمريكا و جهانيان بگويد كه ايران مي خواهد نقشه اش را كه مدام در بوق و كرنا مي كرد، يعني نابودي اسرائيل عملي سازد و بايد به كمك او وارد جنگ شوند. پس برخلاف، رجزخواني هاي نظاميان بي سوادتان، حمله به مواضع آمريكا در سراسر منطقه، نه تنها ترس تندروهاي اسرائيلي را بر نمي انگيرد، بلكه اصلاً هدف شان اين است كه ايران با حمله به آمريكا و حتي پايگاه هاي آمريكا در ساير كشورهاي منطقه و چه بهتر اگر بخش هايي از اروپا، آنان را وارد جنگ با ايران كند و پس از ويراني ايران و منطقه (اعراب)، از بابت چند موشكي كه به اسرائيل شليك شد، كلي غرامت از سازمان ملل بگيرد و مهمتر از همه، از اين تنگنايي كه در آن گير افتاده و شمارش معكوس براي كشور مستقل فلسطيني آغاز شده، خارج شود. پس اين چندمين اشتباه شما كه هنوز نمي دانيد، يك استراتژيست نظامي و سياسي هرگز تنها تهديد را تنها سلاح نمي داند و با فرض اين كه قصد انجام كاري را داشته باشد، آن را براي طرف مقابل اش فاش نمي كند!؟ پس در اولين سناريو، واكنش مناسب ايران، در صورتي كه نيروگاه بوشهر و چند منطقه هسته اي ديگر، مورد هدف قرار گيرد، تنها بايد حمله به اسرائيل و آن هم مواضع هسته اي و عمدتاً نظامي شان باشد و نبايد روكم كني هاي كودكانه اي شويد كه به مسابقه با آنان براي ضربات كاري تر بدل شود، و آمريكا يا كشورهاي ديگر وارد جنگ شوند. علاوه بر آن، اگر اولين موج حملات بسيار كوبنده باشد، اسرائيل ديگر منتظر ورود آمريكا نمي ماند و چون كشورش از عمق استراتژيك لازم برخوردار نيست، با بمب هاي هسته اي پاسخ تان را مي دهد. در جنگ يوم كيپور، وقتي نيروهاي مصري خط دفاعي برلو را شكستند و در صحراي سينا اقدام به پيشروي كردند، هنوز نيروهاي اسرائيل در مقابل نيروهاي مصري بودند و نيروهاي جديد فرستاده شده اسرائيلي شكست نخورده بودند، اما اسرائيل براي احتمال شكست نيز يك برگ برنده داشت: مكالمات بيسيمي نظاميان ارشد اسرائيل با مقامات سياسي، توسط آمريكا شنود شد و در آن ها از شناسايي كدي سخن رفته بود كه به معناي حمله با بمب هاي هسته اي كوچكي بود كه اسرائيل آن زمان در زرادخانه هاي خود داشت و تنها با فشار آمريكا بود كه اسرائيل آتش بس را پذيرفت. بنابراين، كنترل ميزان حملات متقابل، مهمترين عامل در شكست نقشه اسرائيل با فرض شروع حمله احتمالي اش خواهد بود و نه چشم بسته به همه جا و همه كس شليك كردن، آن هم تحت عنوان اقتدار و غيره. هر كس هم اگر خيلي وضع اش خراب است و چشمانش به جاي موشك و ناوهواپيمابر، لگن و لگنچه مي بينيد، سريع او را بستري كند تا كار دست خود و مملكت نداده و تحت مداوا قرار گيرد.
سناريو دوم، با توجه به تحولات منطقه قابل ارزيابي است. اوباما با كمك مشاوران اش، توانست بدون اين كه آمريكا وارد جنگ مستقيمي ديگر در منطقه شود، با وارد كردن ناتو در ليبي، هم به نتيجه مورد نظر برسد و هم آمريكا را از جنگ و تبعات آن دور نگه دارد. وزير دفاع جديد آمريكا نيز اخيراً دستور طراحي سناريوهاي احتمالي حمله به ايران را به ارتش آن كشور داده تا در صورت درگيري اسرائيل با ايران، اگر ناگزير وارد جنگ با ايران شد، غافلگير نشود، و طرح هاي از قبل آماده داشته باشد. اظهارنظرات اخير ديك چني و برخي ديگر پيرامون حمله احتمالي اسرائيل به ايران، از آن روي بود كه در صورتي كه اسرائيل تصميم حمله به ايران را بگيرد، چه بسا تنها چند ساعت قبل از حمله، آمريكا و مقامات آن كشور را مطلع سازد، به همين سبب حتي چني و بسياري از مقامات آمريكايي نيز نمي دانند كه قطعاً اسرائيل به ايران حمله مي كند يا نه و چه وقت حمله مي كند. آمريكا بي هيچ وجه مايل به جنگ با ايران نيست، مگر اين كه ناگزير بدان شود، اما اين همان چيزي است كه تندروهاي اسرائيلي مي خواهند پيش بيايد. اگر ابعاد درگيري از دست ايران در برود و رگبارهاي پياپي حملات ايران و اسرائيل ادامه يابد، يا ايران تنگه هرمز را ببندد يا اخلالي در آن ايجاد كند، اسرائيل تا اين مرحله را برده و توانسته مشكلي براي خود را به مشكلي براي منطقه بدل سازد، در اين صورت، ناتو وارد جنگ با ايران مي شود تا تنگه هرمز كه گلوگاه انرژي دنياست، باز شود و دنيا با بحران انرژي رو به رو نشود. سناريوهاي حمله به ايران در ناتو كه توسط نماينده روسيه لو رفت، براي همين درگيري احتمالي است و آنان مايل به جنگ نيستند، مگر اين كه بدان كشيده شوند. در اين سناريو، حملات ناتو آنقدر ادامه پيدا مي كند تا تنگه هرمز باز شود و ايران دست از جنگ و حمله بكشد. در اين سناريو با وجود صدمات بسيار كشور و منطقه، هنوز جنگي كه ويراني كامل ايجاد كند و با پياده كردن سرباز در خاك ايران توأم باشد، به وقوع نمي پيوندد.
اما در سومين سناريو كه تندروهاي اسرائيلي بسيار بدنبال آن هستند، و مطلوب ترين سناريويشان است، حملات شان، با حملات ايران به پايگاه هاي آمريكا در منطقه و حتي جهان و بستن تنگه هرمز و هر كار ديگري كه از دست ايران بر مي آيد، توأم است. اين يعني پايان كار ايران و آمريكا جنگ را تا تصرف ايران كه با ويراني كشور همراه است، ادامه مي دهد. به هيچ وجه نيز تصور نكنيد كه حملات غيرقابل پيش بيني شما، موجب تغيير موازنه قدرت مي شود و به محض بروز يك نشانه از چنين حمله اي، آمريكا يا اسرائيل سراغ سلاح هاي هسته اي مي روند. حمله اسرائيل در هر سه سناريو مي تواند با حمله به غزه، به خصوص لبنان و حتي سوريه توأم باشد. اين نكته را نيز بيافزايم كه نظاميان اسرائيل متوجه شدند كه در هر دو جنگ اخير با لبنان و غزه كه به اهداف شان نرسيدند، استراتژي شان، محتاطانه بوده و با تصرف زمين نيز همراه نبوده است. از اين روي در جنگ هاي بعدي، طراحي براي "جنگي برق آسا" كرده اند. در اين نوع جنگ، حتي طرف مقابل متوجه زمان آغاز جنگ نشده و حملات معطوف به مراكز فرماندهي و حساس است كه با نيروهاي كماندويي، آن مراكز تصرف شده يا از كار مي افتند و سپس خاك مناطق موردنظر اشغال مي شود. از اين روي، حزب الله لبنان نبايد به همان استراتژي و تاكتيك هاي جنگي پيشين خود، متكي باشد و بداند كه جنوب لبنان به سرعت توسط اسرائيل اشغال خواهد شد، و بايد در مناطق شمالي اقدام به تشكيل مواضع براي جنگي نامتقارن و فرسايشي كند و مواضع موشكي اش را نيز محدود به جنوب لبنان نسازد. در تمامي اين موارد، نبرد دفاعي است و تنها زماني خواهد بود كه اسرائيل جنگ را آغاز كند و اميداوريم كه هرگز چنين نشود.
اين حملات و سناريوهاي پيش رو، تنها محدود به آخر سپتامبر نيست و تنها احتمال حمله در اين زمان بسيار بيشتر است و پس از آن نيز بايد هوشيار باشيد. هر اظهارنظر نسنجيده شما –به خصوص آناني كه رفتارهاي پيش بيني نشده دارند- مي تواند به معناي شروع حمله اسرائيل يا آمريكا باشد؛ مواردي از قبيل اعلام هسته اي شدن ايران، يا تحريك و درگيري محدود با نيروهاي خارجي در آب هاي آزاد، يعني شروع جنگ. ناآگاهان سياسي تصور مي كنند، چون كره شمالي با اعلام هسته اي شدن، مورد حمله قرار نگرفته، اگر هر كشوري از جمله ايران نيز چنين كند، قضيه حل است. من با برخي از ديپلمات هاي حرفه اي آمريكايي پيرامون كره شمالي صحبت كردم. نظر آنان، اين بود كه كره شمالي از نظر آنان، همچون قورباغه اي است كه روي جزيره اي در يك بركه نشسته كه مدام جزيره زير پايش گرم تر مي شود و از اين روي او ناگزير است كه زماني بپرد و گذشت زمان به ضرر اوست. بنابراين، آمريكا چون مي داند كه كره شمالي در فقر اقتصادي و اجتماعي شديد است و نياز به كمك هاي جهاني دارد، زمان را به نفع خود مي بيند و نيازي نمي بيند كه حمله پيشگيرانه را صورت دهد، اما براي هر نوع رفتارهاي غيرقابل پيش بيني رهبران انتحاري كره شمالي نيز، تعدادي بمب هسته اي كوچك طراحي كرده تا در صورت حمله عملي به همسايگان، آن ها را روي مناطقي كه مقامات و مناطق حساس كره شمالي قرار دارند، بريزد. وضعيت ايران چون كره شمالي نيست و آمريكا مي داند كه گذشت زمان به نفع اش نيست و اعلام هسته اي شدن مساوي با حمله غافلگيرانه آمريكا خواهد بود. پس، از ماجراجويي دست برداريد و به ابتكارات تهاجمي تان دل خوش نكنيد.
دكتر كاوه احمدي علي آبادي
عضو هيئت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز
منبع:پژواک ایران