حكومت ظالم اسلامي نيست!
دفاع از حكومتي كه ظلم كند، مشاركت در ظلم است!
کاوه احمدی علی آبادی
پيامبر اسلام، خالد بن ولید را فرمانده جهاد در مقابل كساني كرده بود که با مسلمانان محاربه کرده بودند. پس از پيروزي، خالد دستور داد تا اسيران را بكشند. صحابه از دستور فرمانده ای که پیامبر تعیین کرده بود، سرپیچی کردند و نگفتند که تکلیف است (کسانی که اسلام بر قلب شان نشسته بود)، نگفتند كه تخطي از دستور رسول خداست و ضد اسلام است (چون اساساً اسلام يعني رعايت همين اصول انساني و اخلاقي و وجداني). در حالی که تازه مسلمانان بدوی (که اسلام بر نوک زبان شان بود) اسرا را کشتند و خالد نیز خود به خاطر سرپیچی صحابه بر ایشان حکم صادر نکرد (در حالي كه امروزه تخطي از فرمان فرمانده ارشد جرم است و در زمان جنگ، دادگاه نظامي و تيرباران دارد) و جملگي به نزد پیامبر آمدند و خالد اتفاق افتاده را بدون تحریف و دروغ گویی و حتی صحنه سازی و مظلوم نمایی به پیامبر گزارش کرد و پیامبر نگفت به خاطر آبروی نظام اسلامی سکوت کنید، آنان كافر و مشرك يا محارب با خدا و رسول بودند!؟ (يك كتل هم نگذاشت بنشيند و بقيه را دور خودش جمع كند و جنايات شان را برايشان زيبا جلوه دهد و فتواي شرعي هم برايش صادر كند!؟). نگفت پذيرش اين جنايت، موجب لكه دار شدن دامن حكومت اسلامي مي شود (چون مسلمان و حكومت اسلامي وقتي كه گناهان و اشتباهات خود را نپذيرند، دامن شان لكه دار مي شود كه اگر دنيا نشوند، در روز رستاخيز مجازات خواهند شد)، نگفت حفظ نظام نوپاي اسلامي از اوجب واجبات است!؟ مي دانيد چرا؟! نخست براي اين كه روح دين خدا را فهميده بود كه اگر حتي پيامبري نيز ظلم و جنايت كند، در روز رستاخيز بايد محاكمه و مجازات شود و هيچ استثنايي در كار نيست و عدالت الهي يعني اين. پس بر فرمان وجدان صحابه و تخطی شان از فرمان فرمانده نظامی اسلام که پيامبر تعیین کرده بود، صحه گذاشت و اول به خاطر آخرت خودش (ايمان حقيقي يعني اين) از کرده خالد اعلام برائت کرد و در نزد خداوند توبه و استغاثه نمود و آن را نيز به خاطر آبروي نظام اسلامي و مسلمين پنهان نساخت، چون مي دانست كه آن كسي كه تصور مي كند اگر گناه و اشتباهات اش را بپذيريد، برايش نقطه ضعف و بي آبرويي است، بويي از اسلام نبرده است و توبه بدين سبب در تمامي اديان نه تنها واجب كه توصيه اي اخلاقي است كه تا انسان ها بدانند كه هيچ يك، همچون پروردگار جهانيان پاك و منزه از گناه و اشتباه نيستند و از اين روي هر انساني نيز ممكن است، دچار آن گردد و توبه حقيقي كه با تظاهر به توبه (توبه هاي قراردادي سر مراسم دعا و توبه هاي تعارفي با خدا) فرق مي كنند، يعني پذيرش همين و آن توبه اي از منظر قرآن توبه اي نستوه است كه حتي وقتي خدا و رسولش تو را بخشيدند، وجدانت تو را نبخشد و چون يك محكوم، خود را بي آبرو سازي و پيراهن چاك بزني و خود را چون يك مصلوب، بر ستون هاي معبد خدا به زنجير كشي، تا شايد او تو را بيامرزد، باشد كه وجدانت تو را رها سازد. پيامبر پس از برائت و توبه خود در درگاه الهي، همان گروه مسلمانان را فرستاد تا به نزد محاربان با مسلمانان بروند (و افترا حتی به محاربان اسلام نبست و آن را نیز مصلحت يا بصيرت نام نهد!) و علاوه بر پرداخت دیه کفار حربی به قتل رسیده توسط مسلمانان، دستور داد تا رضایت قلبی بازماندگان شان را بدست نیاورند، باز نگردند. نگفت كه براي اسلام و حكومت اسلامي شرم است كه نزد كفار و مشركان و محاربان با حكومت اسلامي، درخواست بخشش كند. كو اين اوجب واجبات شما!؟ از خود قصه ساخته ايد و آن را به خدا و دين خدا و رسول خدا افترا مي بنديد؟! این یکی از کارهای زشت شما در این چند دهه بوده که کارهایی را که خود می کردید، به گردن دیگران می انداختید، آن هم برای آبروی نظام! و هنوز نمی دانید که آبروی حکومت اسلامی، همچون آبروی مومن است که کتاب خدا بدان ها و حتی پیامبرانش توصیه می کند، گناه و اشتباه خود را به پذیرند. اين حكومت نيست كه مرز و هويت اسلام را تعيين مي كند، بلكه اين روح و حقيقت اسلام است كه اسلامي بودن يا نبودن حكومت ها را تعيين مي كند. اگر حكومتي به صرف رعايت شريعت، اسلامي محسوب مي شد و حكم حكومتي اش واجب، آن گاه ديگر حكومت هاي اموي و عباسي ناحق نبودند و اماماني كه بر عليه شان قيام كردند و كشته شدند، نه شهيد محسوب مي شدند و نه جهادگر عليه ظلم، بلكه محارب با حكومت اسلامي محسوب مي شدند!؟ اين هم سندي ديگر بر جنايت هاي وقيحانه تان كه با فتواي من در آوردي "اوجب واجبات" توجيه اش مي كنيد، ولي بايد در دنياي و آخرت بابت آن ها بدون مماشات مجازات شويد:
سلام
شوهر من حجت نهاوندی کارگر ساده ساختمانی بود و پس از مدتها بیکاری از ۶ ماه پیش برای کار در یک کار ساختمانی در سرخه حصار تهران با دوستش ووریا که کرد سنّی بود رفتند . چون کار مال یک پادگان ارتش بود پول خوبی میدادند و ماهی ۱ بار مرخصی میآمد ولی کارشان سخت بود و باید ساعتها زیر زمین کار میکردند . بارها از صدای ناله و گریه و شکنجه حرف میزد و اینکه آنجا خیلی مشکوک و مثل یک زندان است و برای رفت و آمد خیلی سخت میگیرند چون سواد خیلی کمی داشت و ساده بود بارها به شوهرم گفتم سرت را بنداز پایین و کار کن به این کارها کاری نداشته باش ممکن است اخراجت کنند . ما ساکن اسلامشهر بودیم . ۲ ماه پیش که برای مرخصی آمد شبانه مامورین زیادی ریختند و حجت را دستگیر کردند و از شوهرم خبری نداشتیم . پدر و مادرش خیلی پیر هستند و ناتوان و حجت همیشه برای آنها هم پول میفرستاد . بعد از تعطیلات ۴ نفر از کلانتری آمدند به خانه ما که شوهرت و دوستش به جرم جاسوسی اعدام شدند و تهدید کردند که اگر حرفی بزنید به خودت و فرزند شیرخوارت هم رحم نمیکنیم . شوهر من حتی سواد درست خواندن و نوشتن هم نداشت و شبانه روز جز کارگری ساختمانی و کار برای نظافت خانه مردم یا قالیشویی کاری بلد نبود . حتی جای قبرش را هم به من نگفتند . از این ظالمانه و بیشرمانه تر اینکه ۲ بار به منزل ما ریختند و به من بی پناه عزادار با لباس پلیس تجاوز کردند . به صاحب خانه هم ۳ ماه هست کرایه نپرداختیم و دیگر تاب و توانی برای من نمانده است . تصمیم گرفتم به زندگی خودم و فرزندم خاتمه دهم چون هیچ پناهی نداریم .حجت همیشه سخت کار میکرد و میخواست پسرمان باهوش و باسواد شود ولی این آرزو را با او به زیر خاک کردند . ما هم به او میپیوندیم .
سمیه اکبری تکیه
اين هم شاهدي بر تأييد نامه فوق:
خاک کردن ۵ نفر در بیابان
گزارش دریافتی:ساعت ۴ صبح روز دوشنبه اول فروردین ۹۰
۵ نفر را آوردند و دار زدند که جرم همگی ایشان جاسوسی برای اسرائیل و اقدام علیه امنیت ملی بود . ۲ تا از اینها کارت عکس قدیمی داشتند که متعلق به سال ۶۰ شمسی بود و زن و شوهر بودند و زن گوش چپ نداشت انگار در گذشته به طور کامل بریده بودند . زبان این زن و شوهر را هم بصورت نیمه بریده بودند به نحوی که قادر به هیچ کلامی نبودند . یک زن و ۲ مرد دیگر کارت عکس نداشتند . تمامی اینها پر از جای زخم و کبودی بودند . پرونده را با خودشان آوردند و پس از خاک کردن این ۵ نفر در بیابانی در جاده قم با خود بردند بر اساس مندرجات پرونده و حکم ارسالی به اجرای احکام که از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران صادر شده بود اسامی آنها به این شرح بود :
حجت نهاوندی فرزند محمد حدوداً ۳۸ ساله
زهرا اسماعیلی فرزند جانعلی حدوداً ۳۰ ساله
آدیوا میرزا سلیمان کلیمی فرزند یعقوب بر اساس کارتکس ۵۵ ساله
وریا احمدی فرزند ایرج حدوداً ۲۵ ساله
واروژان پطروسیان فرزند روبیک بر اساس کارتکس ۶۰ ساله
علیرغم روش معمول ، پزشکی قانونی در آن روز برای گواهی فوت حاضر نشد .
شما خود اینک بزرگترین ناقضان حقوق انسانی و معنوی مردم اید و ظلم رفته بر مردم را نمی ستانید که هیچ، ظلم مضاعفی بر آن می افزایید و آن را توجیه شرعی کرده و مهر قانونی می زنید. روزی که عدالت بخواهد در موردتان اجرا شود، چون حجت بر شما تمام شد، هیچ بخششی در موردتان در کار نخواهد بود با تنها كساني كه مماشات نخواهد، شماييد و بی ترحم، اما عادلانه – همان که از دیگران سلب کردید- محاکمه خواهید شد. آن روز هیچ فقیه و ولی ای نمی تواند از شما دفاع کند و حتی نمی تواند پاسخگوی اعمال خودش باشد، چه رسد شما. و آرزو خواهید کرد که "ای کاش از مادر متولد نمی شدید که چنین جنایاتی را به نام دين کنید و این گونه نامه اعمالی از خود به جای گذارید". واي بر شما، واي بر شما...
منبع:پژواک ایران