مشكلات حقيقي دستگاه قضايي و انتظامي كشور كجاست؟
کاوه احمدی علی آبادی
مشكل دستگاه قضايي ما برخلاف اظهارنظرات اخير، عدم برخورد قاطع يا عدم رسيدگي سريع به متهمان و مجرمان نيست، بلكه مشكل اين است كه پس از سال ها سخت گيري و تشديد برخوردها، جرايم نه تنها كم نشده، بلكه افزايش نيز يافته و مشكل حقيقي آن است كه مسئولان و مقاماتي كه در اين خصوص تصميم گيرند، هنوز توانايي درك آن را ندارند كه با تشديد برخوردها و تسريع روند پرونده ها، نه تنها مشكل حل نشده، بلكه بر مشكلات افزوده نيز شده است. اينك علاوه بر مشكلات جرايم مختلف، مشكل عدم رعايت حقوق قانوني و انساني متهم و عدم تنبيه متهامان اصلي و انحراف تشديد مجازات ها به سوي مجرمان خرده پا، به جاي مجرمان اصلي است.
مشكل اين است كه تعدادي فقيه از جامعه شناسي سر در نمي آورند تا بفهمند كه ريشه هاي واقعي جرايم كجاست و چگونه مي توان پيشگيري كرد و ميزاني از جرايم در هر جامعه اي (حتي جامعه صدر اسلام) وجود دارد و اگر بخواهيم براي رفع آن، برخوردها را شديد كنيم، تنها حقوق انساني را بيشتر ضايع كرديم و جرايم نيز به جاي كاهش حتي افزايش خواهند يافت؛ يعني دقيقاً همان مشكلي كه اينك در كشورمان با آن مواجه هستيم و تعدادي آخوند و روضه خوان كه حتي در كار خود تخصص ندارند و مثلاً هر موقع سخن از تبليغ دين مي شود، فكر مي كنند با تشديد كمي و كيفي تبليغات مي توان نتايح موثر گرفت، برايشان قابل فهم نيست كه ضدتبليغ نيز چون تبليغ پديده اي فرهنگي و اجتماعي است و اگر با تشديد تبليغات خواهان اثربخشي هستيدف چه بسا به ضدتبليغ برايتان تمام شود و عملاً به ضرر همان ديني در حال تبليغ هستيد كه تصور مي كنيد از آن دفاع مي كنيد! اگر مي دانستند متوجه مي شدند كه در اين دو دهه براي هر نامزدي تبليغ كردند، به ضدتبليغ برايشان بدل شده و حتي كانديداي جديد را كه مردم نمي شناختندف تنها بدين سبب به او رأي دادند كه تبليغات به نفع كانديداي رقيب اش بود.
حقوق انساني متهم نيز برطبق رويه هاي غربي نيست، بلكه بر اساس همان رويه هاي اسلامي و انساني است كه رعايت نمي كنيد. اگر اعتراض مي شود كه دادستان و قاضي از مكنونات قلبي كسي خبر ندارند، ولي تصور مي كنند برحسب آن اجازه دارند تا براي متهمان، حكم مجازات صاد كنند، توصيه پيامبر بود كه با آن كه به او وحي مي شد، ادعا نمي كرد كه از رازهاي قلبي ديگران آگاه است و در مواردي كه اختلافاتي در مي گرفت به مسلمانان گوشزد مي كرد كه فكر نكنند چون او پيامبر است، حقيقت را مي داند و او تنها بر اساس شواهد و مدارك موجود حكم مي كند؛ اين وضع معصوم براي قضاوت در اسلام است، چه رسد به جاي غيرمعصوم. اين كه بر اساس شواهد بايد اتهام زد، و گرنه خود متهم زننده مرتكب جرم شده، توصيه غربي ها نيست، بلكه نص صريح قرآن است كه مي فرمايد، براي اتهام بايد چهار شاهد عادل بياوريد، و اگر نياورديد خود اتهام زننده بايد 80 ضربه شلاق بخورد. در حالي كه شما دقيقاً عكس آن، علم قاضي را يكي از راه ها گذاشتيد، اگر اين حكم ضد اسلام نبود، اسلام نمي گفت كه متهم بدون شاهد بايد خود 80 ضربه حد بر او جاري شود و اين اصل را گذاشت تا جاي هر نوع فراري را از جمله علم قاضي بگيرد. پس در هر دو مورد نه تنها اسلامي عمل نمي كنيد، بلكه دقيقاً ضد اسلام رفتار مي كنيد. در دنياي امروز نيز قوانين برخلاف گذشته آنقدر زياد شده كه كمتر متهمي است كه از آن ها آگاه باشد تا بتواند حقوق اش را طلب كند و حتي برخي وكلا نيز به همه قوانين اشراف كامل ندارند، از اين روي گرفتن وكيل از طرف متهم، جزو حقوق متهم در دنياي امروز است و شما به جاي استخراج اين مطالب جديد در دين، روي يك كتل نشسته ايد و براي مردم نقل تعريف مي كنيد! (انگار شاهنامه خواني است!). داشتن هئيت منصفه براي آن است كه چون نظام اقتصادي و اجتماعي ما بنا به اذعان مقامات و مسئولان كشور عادلانه نيست (و تنها موقع انتخابات نبايد از اين حرف ها زد)، بسياري از جرم ها از روي ناچاري است كه در اسلام در مواردي اين چنين گفته شده حتي طعام حرام را مي توان مصرف كرد (براي رفع گرسنگي) و هئيت منصفه بايد به جاي قانون (كه قاضي بر آن اساس حكم مي كند) بر طبق شرايطي كه متهم با آن رو به رو بوده (فقر، بيكاري و غيره)، بر او حكم كند كه وجه منصفانه قضاست. شما به قاضي اختياراتي را داده ايد كه حتي خداوند به پيامبران و معصومين قاضي نداده است و حتي پيامبر اجازه نداشت تا بدون توسل به حدود الهي، حكم براي متهم صادر كند. اين كاري بود كه اتفاقاً در گذشته فقهاي يهودي چون شما در امروز انجام مي دادند، اما خداوند لفظ "حد" را به جاي آن آورد تا بدانيد كه هيچ حكمي را بدون حد الهي نمي تواند صادر كنيد، چه رسد كه خودتان جرم تعيين كنيد. اين امر بسيار مضحك است كه قاضي فكر مي كند مي تواند خود چيزي را جرم تعيين كند، در حالي كه جرم را تنها قانون تعيين مي كند و قاضي حق ندارد، خارج از آن حكمي صادر كند، و گرنه خود مجرم است. با خواندن احكامي كه به عنوان جرم براي بسياري از فعالان به خصوص سياسي و امنيتي بريده شده، انسان دچار بهت مي شود كه نكند، كسي دچار جنون شده است!؟ "تظاهر به داشتن خانه استيجاري" به عنوان جرم مطرح شده؟! يا گفتگو با رسانه هاي بيگانه، كه اگر جرم است، خود مقامات كشور و مسئولاني نيز كه با آن رسانه ها مصاحبه كردند، بايد مجازات شوند، چون قانون براي همه برابر است!؟ بابت كشتن يك مرغ، شخصي سال ها در زندان است، و بسياري هنوز دربندند، در حالي كه مدت حبس قانوني اش به اتمام رسيده است و وحشتناك تر از همه كه براي خانواده متهمان نيز به شكلي غيرمستقيم، تنبيهاتي اعلام كرده و مشكلاتي پديد مي آورند؟! باز به تمام بازجويان، دادستان ها و قاضيان آخرين هشدار را مي دهم كه شما نه تنها بر باطل، كه باطل در باطل ايد، چون هم بر اساس ناحق حكم مي كنيد (باطل) و هم به نام دين چنين مي كنيد (باطل در باطل) و بابت احكام و ظلم هاي مضاعفي كه بر مردم مي كند، (در دنيا) در مورد تنها كساني كه مماشات نخواهد شد، شما هستيد و در آخرت چنان عذابي شما را بكنند كه ابوجهل و ابولهب را نكنند، چون با ظلم تان مردم را قرباني و اسلام را بدنام كرديد. مهمتر از اشخاص، سيستم قضايي ما بنا به مواردي كه در بالا اشاره شد، نه تنها ظالمانه است كه مبتني بر ظلم مضاعف است و مشكل تنها از افراد نيست و تداوم اين سيستم تداوم ظلم مضاعف است كه اتفاقاً دارد دامان شما را در همين دنيا نيز مي گيرد.مي بينيد، مشكل شما سيستم قضايي غربي و علم اسلامي نشده در دانشگاه و غيره نيست، مشكل شما آن است كه همان اسلام را نمي شناسيد و همان سواد ديني تان را هم كه مدعي اش هستيد، نداريد و به نص صريح قرآن وقعي نمي گذاريد، چه رسد به اين كه روح اسلام و جوهره اديان را درك كرده باشيد و درست ضد آن ها عمل مي كنيد و با حفظ و جايگزيني چند حكم فقهي، خود را فريب مي دهيد.
محض اطلاعتان هم بگويم كه مي دانيد ريشه افزايش جرايم كجاست؟ ريشه آن در تشديد احكام قضايي يا كوتاه كردن زمان رسيدگي به پرونده ها نيست، مشكل آن كسي كه دزدي كرده يا به فروش موادمخدر براي سير كردن شكم خانواده اش روي آورده، اين است كه كارخانه اي كه او در آن كار مي كرده و قند و شكر توليد مي كرده، به سبب واردات بي رويه شكر وارداتي و كسب ثروت هاي ميلياردي از طرف شما و امثال شما (رانت خواران حكومتي و برادران قاچاقچي)، بيكار شده و ناگزير براي زنده نگه داشتن زن و بچه اش بدان خلاف ها متوسل شده است!؟ گناهي كه بايد بابت آن در روز رستاخيز نيز محاكمه و مجازات شويد و آنجا ديگر نمي توانيد با توسل به ارتباطات چند آخوند درباري، رفع اتهام كنيد. مشكل آن جواني نيست كه هنگام دخالت در حقوق خصوصي اش، با طلبه ها يا جوانان متخاصم، درگير مي شوند، بلكه مشكل آنجاست كه برخلاف نص صريح قرآن كه مي فرمايد، در دين اجباري نيست، حجاب را اجباري ساخته ايد و حجابي كه در صدر اسلام تنها توصيه بوده و بسياري چون كنيزكان و اهل كتاب ساير اديان و حتي زنان پا به سن گذاشته (يائسه) و اشخاص مريض (بنا بر نص صريح قرآن)، آن را رعايت نمي كردند، با وقاحت به عنوان قانون (ظلمي كه قانوني شده، جور است) تحميل مي كنيد و حدود جديد مكان هاي "تك جنسيتي" و "تفكيك جنسيتي" و "چادر به عنوان حجاب برتر" (در حالي كه چادر افراط در حجاب است) را هم از خود ساخته ايد و با اين احكام من درآوردي تان كه به نام اسلام تمام مي كنيد، در روز آخرت هيچ شانسي براي نجات و رستگاري نخواهيد داشت و همواره پيامبران و منجيان جديد مي آمدند تا بساط شما دكانداران ديني را كه بنام خدا و دين راه انداخته بوديد، برچينند كه اتفاقاً در همان روايات به قول خودتان معتبرتان هم آمده است.
منبع:پژواک ایران