PEZHVAKEIRAN.COM چرا حق حاكميت از منظر ديني با انسان هاست
 

چرا حق حاكميت از منظر ديني با انسان هاست
كسي كه آزاد نيست، بندگي خدايش بي ارزش است 

کاوه احمدی علی آبادی

 

چنان كه مي دانيم در قرآن حتي يك كلمه از حكومت اسلامي سخن نرفته و دقيقاً برعكس، تأكيد ورزيده شده كه پيامبران تنها براي رساندن پيام حق به مردم مبعوث شده اند، نه تجويز برتري و مشروعيت بخشي بر اعمال قدرت شان بر ديگران.

در تاريخ اسلام، همچون تاريخ يهوديت و مسيحيت، حكومت در دوره اي به آنچه دين خوانده مي شد، اضافه شد. يهوديت و مسيحيت مدتي است كه از اين فرزند ناخواسته شان رهايي يافته اند، اما اسلام همچنان در منجلاب وسوسه آن دست و پا مي زند. جالب آن است كه در تاريخ تشيع چون شيعه در طول تاريخ اسلام بسان يك جنبش اعتراضي نسبت به حكومت اسلامي وقت ظهور كرد، عمدتاً توانسته بود كه بين اين دو پديده تفكيك قائل شود. از دوره صفويه است كه مي بينيم مسئله حكومت اسلامي و مشروعيت بخشي عالم اسلامي به حاكم وقت، همچون بسياري از بدعت هاي زشت صفويان وارد تشيع مي شود.

اگر به تاريخ صفويه توجه كنيد، آنان براي ايستادگي در مقابل حكومت عثماني از كشورهاي اروپايي نه تنها بسيار كمك گرفتند، بلكه حتي الگو گرفتند. از تعزيه كه با سفر برخي به كشورهاي اروپايي و تقليد از "مريكل" هاي مسيحيت اخذ شد، تا "طبقه روحاني" به مثابه متولي دين (با فقها اشتباه نشود)، كشورداري، حكومت ديني و شرط مشروعيت حكومت و حاكم ديني. دقيقاً در مسيحيت بود كه پاپ بايد به پادشاه يا امپراطوري تفويض مي كرد تا حكومت زميني اش مشروعيت آسماني مي يافت. چنين حكمي هرگز در تاريخ اسلام و تشيع سابقه نداشته است و صفويان براي تحكيم و مشروعيت بخشي به ظلم هاي كثيف شان، اين بدعت را وارد تشيع كردند و پادشاهان آدمكش و تشنه قدرت صفوي با دريافت تأييديه شرعي از اشخاصي چون علامه مجلسي (حتي به نقاشي اي كه از علامه مجلسي كشيده شده نگاه كنيد، لباس قرمزش عيناً كپي اي از كاردينال هاي مسيحي است)، اعمال زورشان را به مردم توجيه مي كردند. حكومت كنوني ايران نيز چون بسياري از رياكاري ها، عوام فريبي ها، ظلم ها به نام دين و مشروعيت بخشي به ولع قدرت شان، چنين بدعت فراموش شده اي را دوباره زنده كرد و اساساً در پروژه "اسلام ايدئولوژيك" كه از چند دهه قبل كليد زده شد، چنين اصلي براي "حمام خوني" كه قرار بود پس از آن به راه بيافتد تا يك فاشيست ديني پا بر جا شود، برنامه ريزي و سازماندهي گشت.

اما نظر اديان الهي پيرامون حكومت چيست؟ و چرا اينك بسياري از فقهاي دين بر اين عقيده اند كه چون ولايت از آن خداست، اوست كه مي تواند به حكومتي حقانيت بخشد و نه مردم؟ و چون پيامبران و ائمه و مردان خدا، مشروعيت شان را از خدا مي گيرند، چنين حقي دارند؟

درك اين قضيه زماني روشن مي شود كه حق مالكيت و حاكميت در دين از منظر خداوند و بنا به تعبيري كه در كتب مقدّس آمده بازشناخته شود. از منظر ديني، هر چيز بندگان و مخلوقات از آن خداوند است و اوست كه "در نهايت" مي دهد و بازپس مي گيرد، حتي اعضاي بدن و روح انسان ها. اما آيا اين بدان معناست كه يك عالم ديني يا حتي پيامبر مي تواند بيايد و عضوي از بدن تان را قطع كند، چون صاحب اش خداست؟ به هيچ وجه و دقيقاً برعكس، چون هستي اي را كه خدا به انسان ها بخشيده هيچ كس نمي تواند از او بگيرد، بنابراين علماي دين و حتي پيامبران حق ندارند حتي كوچكترين ضربه فيزيكي اي به كسي زنند، چه رسد جان اش را بگيرند يا لطمه اي روحي به وي بزنند تا بدان ميزان كه پيامبر اسلام حتي تازيانه اي را كه سهوي به كسي زده بود، مستحق قصاص مي شمرد. به همين سبب است كه هر فردي حق دارد كه از نفس خود دفاع كند و اگر كوتاهي كند، مسئول است، از هر حق خويش از جمله حق حاكميت بايد دفاع كند. چون به فرموده كلام خدا، حقي كه از انساني گرفته شده چنان كه او نبخشد، حتي خداوند نخواهد بخشيد، ولو كه پيامبر باشد. حكومت و ولايت نيز وقتي مي گوييم از آن خداست، يعني همين. يعني بر اساس حق انتخابي و آزادي اي كه خداوند در اين جهان به همه انسان ها داده است، و ولايتي كه او بر انسان دارد، هيچ كس نمي تواند به صرف عالم ديني بودن يا پيامبر و منجي و امام بودن، حق حاكميت مردم را تصاحب كند و بدون رأي و نظر مردم، آن حكومت غصبي است، همان گونه كه اگر ملكي را بدون اجازه صاحب اش، تصرف كنيم، غاصب خواهيم بود، چه پيامبر باشيم، چه منجي، چه امام يا فردي عادي؛ حكم در مورد همه شان يكسان است.

درباره واگذاري حق آزادي و اختيار به انسان از طرف خداوند نيز در مقاله "شهر خدا" و برخي از مقالات ديگرم توضيح مكفي دادم، كه باز در اينجا اشاره اي به آن مي كنم: آزادي هم در قرآن و هم در تمامي كتب مقدّس آمده است. آن هم در قالب داستاني كه هدف از كل خلقت را بيان مي كند. داستان تخطي شيطان از خدا و دادن اختيار به او براي فريب انسان، چنان كه در قرآن نيز ذكر شده، غرض از آمدن اش قصه پردازي نبوده، بلكه گرفتن درس از آن هاست، همچنان كه داستان هاي مشابهي توسط عيسي مسيح در انجيل آمده و دليل اش را از او مي پرسيدند و هدف از طرح آنها نيز همان درك مفهوم برخاسته از آن ها بود. خداوند در كليه کتب مقدّس از جمله قرآن اذعان کرده که به همه موجودات و حتی شیطان –اسطوره پلیدی- نیز اجازه داده تا زماني كه دنيا دنياست، نه تنها وجود و حضور داشته باشند، بلكه حتي از فرمان خداوند تخطي و نافرماني كنند و حتي براي گمراه ساختن انسان ها از فرامين خدا، آزاد باشند كه از فريب استفاده كنند. چون انسان و شيطنت هاي انساني، در اين جهان اجازه آزادي و انتخاب دارند و آزمون در اين جهان يعني همين انتخاب با آزادي، و گرنه بدون آزادي و اختيار، گزينش راه حق و رفتار درست هيچ ارزشي ندارد. درست است كه خدا در همان قرآن، انسان را از شيطنت برحذر ساخته (كه البته پيداست در اين سه دهه برخي خيلي علاقه دارند كه به نام اسلام در منطقه شيطنت كنند!)، ولي تنها با كلام برحذر ساخته، به همين سبب گفته "در دين اجباري نيست". از اين واضح تر آزادي در انتخاب يا عدم انتخاب سفارش هاي ديني را مي توان گفت؟ همين آيه زماني نازل شد كه عده اي متعصب و جاهل –البته آنان در 1400 سال پيش و آخوندها در قرن 21- هر توصيه و حكمي را مي خواستند بدانند كه كدام اجباري و كدام اختياري است و اين آيه آمد تا بگويد، به طور كلي هر چه كه ديني است، اجباري نيست. اگر قرآن به صراحت مي گويد، "در دين اجباري نيست" و در جايي ديگر حتي به كافران و مشركان، مي گويد، "دين من براي و دين شما براي شما"، كه يك آيه مدني و يك آيه مكي است –تا كسي بهانه نياورد كه آيات مكي صلح مصلحتي بوده- چون تمامي امور ديني تنها به سبب آزادي، اختيار و انتخاب است كه ارزشمند است، و گرنه هيچ ارزشي ندارند. در همه موارد دین خدا از طريق پيامبر تنها و تنها دعوت می کند، نه اجبار: «اگر مومن باشید، بازنهاده الهی برای شما بهتر است؛ و من نگهبان شما نیستم». سوره هود، آیه 86. «پس اگر رویگردان شدند تو را نگهبان ایشان نفرستاده ایم و بر تو جز پیام رسانی نیست...». سوره شوری، بخشی از آیه 48. «... جز این نیست که پیام رسانی بر تو و حسابرسی بر ماست». سوره رعد، بخشی از آیه 42.

در كنار آن منتقدان مي توانند اعتراض كنند كه پس چگونه است كه پيامبران احكام شرعي را صادر مي كنند كه بعضاً با قطع عضو محكوم همراه است و برخي از آن ها در قرآن و ديگر كتب مقدّس آمده است؟ پاسخ روشن است: وقتي حقي را از ديگران سلب كني (نه حقي متعلق به خود كه حق انتخاب و آزادي داري) يعني حق مالكيت و آزادي ديگري را سلب يا محدود كردي، پس به همان ميزان كس يا كساني كه متضرر شدند حق دارند متقابلاً و به همان ميزان برايتان جبران كنند و قصاص يعني اين. به عبارتي، در مورد احكام شرعي نيز تنها حق مالكيت و حقوق انساني فرد است كه چون نقض شود، حق متقابل برايش ايجاد مي كند (كه مي تواند قصاص كند يا ببخشد)، نه پيامبر يا حاكم شرع. به همين سبب در مورد احكام ثانويه برخلاف آنچه متشرعين امروز عمدتاً آن را دستاويز بالا رفتن از نردبان قدرت و حكومت شمرده اند، قرآن دقيقاً عكس آن حكم مي دهد و حتي وقتي به پيامبر رجوع مي كنند تا حكم شرعي و نهايي را او صادر كند، كلام خدا، پيامبر را مختار در داوري مي سازد و تأكيد مي ورزد كه اگر بر آنان داوري نورزي، اشكالي بر تو نيست: «... پس اگر به نزد تو آمدند، در میان آنان داوری کن، یا از آنان روی برگردان، و اگر از آنان رویگردان شدی بدان که هرگز زیانی به تو نخواهند رسانید؛ و چون داوری کردی، در میان آنان به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست دارد». سوره مائده، آیه 42. ببینید حتی به رسول خدا می فرماید که او ناگزیر به داوری در موردشان نیست، و اجرای احكام ثانويه حتی زمانی که حکومت اسلامی بر سر کار است-خوب دقت کنید- و پيامبر نيز حاكم است، او وظيفه اش داوري بر ديگران نيست، چون وظيفه و رسالت اش حكومت نيست، بلكه پيامرساني است (اما همزمان می فرماید که اگر خواستی داوری کنی، باید به دادگری باشد؛ تا نشان دهد که این حقیقت دادگری است که همواره پا برجاست، نه شريعت و شريعت از قومي به قوم ديگر و از زماني به زمان ديگر متفاوت است).

دنيا جایی است که نه تنها نیکوکاران که همه موجودات، از کافر و مشرک و پلید و ظالم و شیاد تا به آخر، یعنی تا هویت یک شیطان، حق زندگی و اظهار وجود، امكان انتخاب و آن هم "انتخاب آزاد" دارند و چون حقی است که خداوند در اين دنيا- نه بهشت- بدان ها بخشیده است، هیچ انسان و موجودی نمی تواند این حق را از آنان سلب کند و اگر چنین کند، با زیر پا گذاردن قوانین و حقوقي كه خداوند به همه كس حتي شيطان بخشيده، در این جهان، حقی را زیر پا گذاشته و خود مرتکب گناه و ظلم شده است كه در قرآن به كرات درباره آن در سوره هاي آل عمران، نساء و مائده سخن رفته است، كه از قرار معلوم شيفتگان خدمت اينك قرآن را هم رها كرده اند و براي پست و مقام، ضرب و ضربا مي خوانند و تبليغ مي كنند و بر سر مردم مي زنند!؟

از سويي، در این دنيا با حدودی مواجه می شویم که نظر و عمل ما تنها به خودمان محدود نمی گردد، بلکه به دیگری مربوط می شود و باید دانست که قانون حاکم بر آن چیست؟ در اين جهان و تا پيش از قيامت، چنان که خداوند به اسوه شیطنت اجازه می دهد، و هنگام گفتگو با او معرفی می کند، جایی است که به شیطان و انسان هايي كه فريب اش را بخورند (مثل كساني كه بنام دين شكنجه، تجاوز و جنايت مي كنند و دلشان خوش است كه مشتي ورد عربي حفظ كرده اند) اجازه می دهد تا هنگام تبلیغ علیه او، از فریب و نیرنگ نیز بهره برد و تا هنگامی که اختیار و انتخاب با انسان هاست، این حق به شیطنت ها داده شد و آن آزادی در اختیار و انتخاب به انسان واگذار شده است که هیچ انسان و موجودی با هیچ مجوزی حق ندارد، این قوانین و آزادی بخشیده شده در اين دنيا را از آنان سلب کند، مگر اين كه از زور استفاده كند كه آن موقع چون حق آزادي و اختياري كه خداوند به همگان بخشيده را نقض كرده، خود مستوجب مجازات است و حقوق فردي ديگران را زير پا گذاشته است. ممكن است كساني كه درك ديني شان بيش از شك بين سجده دو و سه پيش رفته باشد، بپرسند كه چرا واژه آزادي نيامده است؟ چون واژه ها تغيير معني مي دهند و زماني كه مثلاً زناي محصنه كه به معني زناي زن مومن است، به زناي زن متأهل و فاحشه (با عرض پوزش از خوانندگان) تغيير معني مي دهد و هيچ كس نمي آيد بپرسد كه چگونه است، زن متأهل زاني را قرآن مومن خطاب مي كند، بعد سنگسار مي كنيد يا زماني كه سنگسار در قرآن تقبيح شده، اما امروز به نام حد اسلامي تجويز مي شود، واژه آزادي نيز همين گونه بود. در اين موارد، قرآن روشي ديگر دارد و از راه سلبي حركت مي كند. مثل واژه الله كه به مرور خود تبديل به بت شده بود و مشركان سلسله مراتبي از بت ها و مقربان را داشتند تا به الله مي رسيد و الله مسلط بر بقيه بود. قرآن به جاي آن، لااله الا الله را عنوان كرد تا برساند كه تا به عبوديت و اطلاعت محض از ديگران لا نگوييد، الله و عبوديت محض از او ظهور نمي كند، آن لا شامل پيامبران، فرشتگان، معصومين و بت ها مي شود، شامل هر كس و هر چيز به جز الله. حالا در قرن بيست و يكم، عده اي براي دكانداري ديني خود، از خود احكام اسلامي صادر مي كنند و با كمال وقاحت، خود را واسطه با خداوند ساخته اند كه مصداق دقيق شرك و چون با توسل به الله چنين مي كنند، مصداق عيني طاغوت اند. همين واژه طاغوت نيز كه در قرآن آمده امروزه به يك برچسب بدل شده، در حالي كه با رجوع به قرآن در مي يابيد كه طاغوت كسي است كه خود را صاحب اختيار ديگران بشمارد، در حالي كه صاحب اختيار انسان تنها و تنها خداست، و قرآن وقتي مي فرمايد كه بندگي غير نكنيد، يعني اطلاعت محض از هيچ كس نكنيد و چنان كه در قرآن آمده، چون پاك و منزه از هر گناه و اشتباه تنها خداوند است، تنها و تنها اطاعت محض و ولايت مطلق از آن خداست، و گرنه مشرك و مطيع طاغوت هاي زمان خواهيد بود. پس بندگي غيرخدا، يعني همان آزادي انسان در امور خودش و هر چه مربوط به خودش با خداوندش باشد (به خودش و خدايش مربوط مي شود، نه ديگران)، به كس ديگري مربوط نيست كه با زور بخواهد مانع شود. حال اگر مي گوييد، چرا همان بندگي خدا آمده است؟ چون آزادي صرف يعني دادن مجوز به هيتلر و چنگيز و صدام كه خود را آزاد مي ديدند، هر چه دلشان مي خواهند با مردم بكنند. آيا اگر ملاك صرفاً آزادي باشد، مي توان چيزي بدان ها گفت؟ آن ها آزاد بودند و دوست داشتند، جنگ كنند و آدم بكشند! بندگي خدا براي آن آماده كه انسان آزاد را مسئول سازد و نه مجبور و نه بي مسئوليت. پس وقتي خداوند مي گويد، بندگي خدا، يعني كدام خدا؟ الله! آن كه يك واژه است و مي تواند مثل صدر اسلام تا حد يك بت تقليل يابد، بلكه خدايي كه از رگ گردن به ما نزديك تر است: يعني وجدان مان، يعني انساني كه با بريدن از بندگي به غير تنها مسئول پايبندي به وجدان اش باشد. همان كه در كتب مقدس با عنوان فطرت الهي از آن ياد شده كه هنگام دميدن روح خداوند به انسان منتقل شد و از رگ گردن به تك تك ما نزديك تر است و انسان ها "تنها" با توسل بدان هرگز گمراه نخواهند شد و همان كه از انسان خليفه خداوند روي زمين ساخت و آن را اشرف مخلوقات و "انسانيت" انسان، يعني همين وجداني كه او را از ساير مخلوقات جهان متمايز و "انسان" مي سازد و تنها اين آزادي است كه بدون تجاوز به حقوق ديگران، از او به جاي يك جاني، يك انسان مسئول و باوجدان مي سازد.

منبع:پژواک ایران


 کاوه احمدی علی آبادی

فهرست مطالب  کاوه احمدی علی آبادی در سایت پژواک ایران 

*راز پیروزی رعدآسای انقلابیون عراقی در استان های سنی نشین؛رهبری، فرماندهی و مدیریت میدانی  [2014 Jul] 
*نقاب هاي دجال كبير انقلاب شخصیت واقعی پشت نقاب رهبر انقلاب را بهتر بشناسیم [2014 Jun] 
*وقتي مفسدان مبلغ دين خدا مي شوند!  شما شهر خدا را با بهشت عوضي گرفته ايد [2014 Jun] 
*تحليلي بر رازهاي تداوم شكست اصلاح طلبان؛ ثمره والاس رقصيدن پنهاني با شيطان!  [2014 May] 
*تحليلي بر انتخابات عراق؛ خوانش سناريوهاي پيش رو در عراق  [2014 May] 
*مبارزات منفي و مثبت ايرانيان با رژيم كه تداوم دارد رژيم ايران در همه عرصه ها قافيه را باخته است [2014 Apr] 
*تحليلي بر تحولات شتابان خاورميانه و شمال آفريقا؛در آستانه فوران توفاني ديگري در منطقه ايستاده ايم  [2014 Apr] 
*همگام با سنفوني حقوق بشري بر ضد رژيم ايران؛  [2014 Apr] 
*حملات حقوق بشري به رژيم ايران بايد ادامه يابد؛ بي وقفه و پي در پي  [2014 Apr] 
*در كوران بحران ها در اينجا و آنجا؛  [2014 Apr] 
*تحليلي بر انتخابات شهرداري هاي تركيه؛ پيروزي كه مي تواند فريبنده باشد!  [2014 Apr] 
*سنفوني ايرانيان به هم مي پيوندد؟ آسوده و آرام يا روي سرير خون حاكمان! [2014 Mar] 
*روسيه كريمه را تصاحب كرد، اما اوكراين را از دست داد!  [2014 Mar] 
*چرا اسلامگرايان امروز بدتر از جاهلان صدر اسلام اند؟ تبديل ميليون ها انسان به مشتي حيوان! [2014 Mar] 
*تحليلي بر شطرنج سناريوهاي پوتين-اوباما؛ از اوكراين تا سوريه  [2014 Mar] 
*بحران كنوني اوكراين، نشان دهنده دورنماي ژئوپالتيك آينده؛ هنوز هيچ چيز از دست نرفته  [2014 Mar] 
*تغيير و اصلاح در اينجا و آنجاي خاورميانه؛  [2014 Feb] 
*معاملات شيطاني؛ براي يك آرماگدون شيطاني   [2014 Feb] 
*خاورميانه به كدام سوي؟ مصالحه يا محاربه!  [2014 Feb] 
*كردها به سوي كنفدراسيون به جاي تشكيل كشور يا تجزيه؛ تشكيل كنفدراسيون بدون فروپاشي سيستم دولت –ملت ها در خاورميانه [2014 Feb] 
*تحليلي بر انقلاب ها و جنبش هاي خاورميانه از ديكتاتوري نظامي و استبداد ديني به سوي دموكراسي [2014 Jan] 
*ايران در سياست هايش در منطقه مي سوزد تحليلي بر گسترش جنگ داخلي از سوريه به عراق؛ [2014 Jan] 
*شكست 9 دي پس از چهار سال جنبش سبز به كوري چشم اقتدارگرايان و دودوزه بازان هنوز زنده است [2014 Jan] 
*تحليلي بر چرخش پازل سوريه؛ با ريزش و تكميل توأمان  [2013 Dec] 
*رنگين كمان جنبش هاي خاورميانه؛  بفرماييد، حالا تحويل بگيريد!  [2013 Dec] 
*پرده اول: مرگ يك دستفروش پرده آخر: رستاخيز يك دستفروش [2013 Dec] 
*تحليلي از توافق ژنو تا مذاكرات ژنو 2 از كيش تا آچمز خاورميانه؛ [2013 Dec] 
*ماندلا افسانه خود را گفت و زيست؛ ... و اين است ماندلا [2013 Dec] 
*آن يك بمبي كه مي تواند تمام سيستم هاي دفاعي يك كشور را نابود كند، چيست؟  [2013 Dec] 
*سلاح هاي آينده؛ و آن آينده همين امروز است  [2013 Nov] 
*سلاح هاي آينده؛ و آن آينده همين امروز است  [2013 Nov] 
*تقويت زبان هاي مادري و گويش هاي محلي؛ در كنار توسعه منطقه اي و آباداني محلي مناطق محروم  [2013 Nov] 
*از شاه تا برژينسكي؛ شاه قرباني «فتنه بزرگ»  [2013 Oct] 
*حركات صلح آميز در صفحه شطرنج خاورميانه  [2013 Sep] 
*جنگ و صلح در اديان؛ چرا در سوريه مسئول ايم؟  [2013 Sep] 
*صلح طلبي به قيمت قتل عام همگان؟ يعني بگذاريم تا باز بكشند!  [2013 Sep] 
*بخوان؛ تاريخ دروغ هاي شيرين يك ملت را! ملتي كه نمي خواهد مسئوليت تصميات اش را برعهده بگيرد [2013 Aug] 
*در كوران قيام هاي خاورميانه؛ آيا صداي يكديگر را مي شنويد؟  [2013 Aug] 
*كودتا با تيمي امنيتي و نه نظامي  [2013 Aug] 
*ديگر كافي است، اينك زمان اقداماتي عملي است حق ماندني و باطل رفتني است [2013 Aug] 
*بهاييان و بابيان جزو اهل كتاب اند تبعيض در حق هر انساني به هر بهانه اي به خصوص دين، ظلم است [2013 Aug] 
*ماندلا افسانه خود را گفت و زيست؛ و اين است ماندلا  [2013 Aug] 
*تمام ابعاد شطرنج سوريه را دريابيم  [2013 Jul] 
*چرخش بهار منطقه از ضد ديكتاتوري نظامي به ضد ديكتاتوري مذهبي جنبش ضد استبدادي خاورميانه ادامه دارد؛ [2013 Jul] 
*آن كسي كه بايد ثابت كند، اسلام و دموكراسي تضادي ندارند، اسلام گرايان اند؛ از نظر اسلام گرايان، حق يعني تنها  [2013 Jul] 
*جامعه مبتني بر "جنايات و مكافات" ايران؛ من رأي مي دهم، پس برانداز هستم! [2013 Jun] 
*جامعه مبتني بر "جنايات و مكافات" ايران؛ من رأي مي دهم، پس برانداز هستم! [2013 Jun] 
*دولت جديد پاكستان از تهديد تا فرصت؛ كمربند سبز يا كمربند انفجاري در راه است؟! [2013 May] 
*چرا حق حاكميت از منظر ديني با انسان هاست كسي كه آزاد نيست، بندگي خدايش بي ارزش است [2013 Apr] 
*تكميل پازل پيروزي نهايي در سوريه  [2013 Apr] 
*مسلمانان مسلماني ز سر گيريد؛ از ديدگاه «همزماني» تا «در زماني» [2013 Apr] 
*قرن بيست و يكم عصر مرگ ايدئولوژي ها انسانيت بدون ايدئولوژي [2013 Apr] 
*در شبه جزيره كره چه مي گذرد؟ تحليلي بر تفكرات پشت بازي هاي رهبران كره شمالي  [2013 Apr] 
*اين يك رستاخيز است  [2013 Mar] 
*اميدي براي كاتوليك ها بازتعريفي از مسيحيت كاتوليك [2013 Mar] 
*نماينده ايران بدون اين كه بداند، گزارش احمد شهيد را تأييد كرد  [2013 Mar] 
*تحليلي بر بازي هاي شيطاني در خاورميانه!؟  [2013 Feb] 
*قواعد بازي در دنيا و منطقه اي را كه زندگي مي كنيم، بشناسيم  [2013 Jan] 
*خاورميانه پيش از آرماگدون  [2013 Jan] 
*آخرين تحولات در بهار عربي؛ عراق دوباره در بهار عربي برخاست  [2012 Dec] 
*حقوق انساني و دموكراسي را در خاورميانه نمي شناسند!  [2012 Dec] 
*افسانه ها را اين گونه واقعيت مي بخشند  [2012 Nov] 
*چگونگي اقدامات رسمي و غيررسمي در خاورميانه؛ تداوم فرار شتابان از الگوي متحجر ايران  [2012 Nov] 
*ستار بهشتي؛ از قهرمانان معنوي ما درك نفس يك زندگي تمام و كمال انساني و برحق [2012 Nov] 
*خاورميانه پس از آخرين تحولات  [2012 Nov] 
*چه موقع منجي ظهور مي كند؟! گزينش در نبرد آخرزمان يعني چه؟ [2012 Oct] 
*نبرد با اشباح در جنگ جهاني دوم  [2012 Oct] 
*به سوی ژئوپولتیکی چند قطبی در خاورمیانه  [2012 Sep] 
*تحلیلی از کنفرانس غیرمتعهدها- مقامات ایران، منزوی حتی در پایتخت خود!   [2012 Sep] 
*چرا دموكراسي در جهان سوم تنها با نظام جمهوري شدني است  [2012 Aug] 
*گرداب سوريه عميق تر مي شود پست ترين بازندگان را بشناسيد [2012 Jul] 
*دانشگاه قرن هاست كه كابوس متعصبان و سطحي انديشان ديني بوده است  [2012 Jul] 
*رژيم فاسد به مثابه "شخصيت حقوقي"  ساختار شبكه حكومتي اساساً فسادپرور ريخته شده است [2012 Jun] 
*قيامي جهاني كه از ايران آغاز شد انقلابي از پاي اينترنت! [2012 Jun] 
*جاه طلبي معنوي خطرناك ترين فريب عالمان عالمي معنوي يا برده خداي قدرت!؟ [2012 Jun] 
*امروز نياز به تفكري استراتژيك به جاي تفكر نظامي  [2012 May] 
*جنايتكاران هم مي ميرند! شيرازه رژيم در آستانه فروپاشي است [2012 May] 
*حكم قتل براي ارتداد در صدر اسلام نيست اين بود روش امامان؟ [2012 May] 
*كمپين هاي بين المللي جنبش ها گسترش يابد  [2012 May] 
*از نفرين فرعون تا نفرين مادران عزادار كابوس ها تعبير مي شوند [2012 May] 
*روضه خوان هاي ايران چه خوابي براي عراق ديده اند؟  [2012 Apr] 
*سخنان كسي كه مي پندارد، عيار عوام فريبي دست اش است! اگر حكومتي به صرف شريعت اسلامي است، پس حكومت يزيد نيز [2012 Apr] 
*شخصيت يك دين چيست؟ شخصيت ديني خود را بشناسيم  [2012 Apr] 
*هر كشوري سود يا ضرر تفكرات حاكمان اش را مي برد آب ها و سرزمين هاي مشترك، فرصت به جاي تهديد [2012 Apr] 
*در صفحه شطرنج ايران چه مي گذرد  [2012 Apr] 
*مديريت منطقه اي با مشاركت جهاني براي بحران سوريه  [2012 Mar] 
*آئين‌هايي‌ نوروزي‌  [2012 Mar] 
*جنبش با اعتراضات نامتقارن و فرسايشي زنده است مرگ يك حكومت پيش از تدفين آن [2012 Mar] 
*بخوان؛ تاريخ مي تواند بسيار بي رحم باشد بياييد، بيش از اين به خود دروغ نگوييم [2012 Mar] 
*قانون مجازات ضد اسلامي و جاهلي تغييرات صوري و رياكارانه اند [2012 Mar] 
*به مبارزان راه آزادي در سوريه نفس متفاوت راه حق و باطل  [2012 Mar] 
*در سوداي دوران جنگ سرد!  [2012 Feb] 
*جهاني شدن با رسانه هاي ديجيتال و مجازي؛ اينجا و اكنون- دکتر کاوه احمدی علی آبادی   [2012 Feb] 
*بصيرت زير برف! هستيم و مي بينيم... [2012 Feb] 
*جنگ؛ از تور تا شبكه  [2012 Jan] 
*فحواي كلام در كتب مقدّس كدام است؟ چون فحواي كلام وحي را نمي فهيم، به نام دين عكس آن رفتار مي كنيم [2012 Jan] 
*او ما را از جنگ به دور داشت  [2012 Jan] 
*قدرت سرد و قدرت نرم در جنگ   [2012 Jan] 
*فتنه گران در حال سقوط! فتنه در تاريخ اسلام چه بود؟  [2012 Jan] 
*«و من از شر این که سنگسارم کنید به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم»  [2011 Dec] 
*چراغ ها را ما به موقع خاموش كرديم پشت صحنه وقايع كودتاي 88  [2011 Dec] 
*چرا فرهنگ و دين با زور نمي شود؟ هنوز تفاوت تبليغ با ضدتبليغ را نمي دانيد! [2011 Dec] 
*رازهايي از عيسي منجي به مناسبت ميلاد نمادين عيسي مسيح [2011 Dec] 
*به پيشواز شب يلدا: طلیعه پیروزی نور بر ظلمت  [2011 Dec] 
*چرا در ماجراي پهپاد كسي حرف تان را باور نمي كند؟ كپي پهپاد طلب تان، هواپيماهايتان سقوط نكند [2011 Dec] 
*به سوي دموكراسي انساني، نه درگيري هاي مذهبي و قومي  [2011 Dec] 
*نقش هاي جديد قدرت هاي منطقه اي خاورميانه  [2011 Dec] 
*آنچه ما نمي بينيم، اما نسل امروز مي بيند  [2011 Nov] 
*خشت هاي طلا براي امامان مردم يا پادشاهان زراندوز!؟  [2011 Nov] 
*ايران از سردرگمي تا نقشي منفي در منطقه!  [2011 Nov] 
*آقايان «X» در پرونده هاي واتر گيت، ويروس هاي امنيتي و انفجار ملارد!؟  [2011 Nov] 
*گذر و نظري بر هويت ايرانيان؛ آريايي، عيلامي يا ايراني؟!  [2011 Nov] 
*امواج جنبش ديني چگونه متحول مي سازند شتاب جنبش تغيير كيش و دين جوانان ايراني بهت آور است [2011 Nov] 
*حكومت ايران، منفور ملل منطقه و الگو گيري براي ديكتاتوري هاي منطقه  [2011 Nov] 
*پيروزي صلح آميز بر دشمني با بمب هاي هسته اي چگونه از ظرفيت هاي عضويت هاي جديد فلسطين بهره بريم [2011 Nov] 
*نظام پارلماني با تغيير يك پست تحقق نمي يابد  [2011 Oct] 
*چرا محمد را با چنگيزخان عوضي گرفتيد!؟  [2011 Oct] 
*حجاب در اسلام هرگز اجباري نبوده و نيست حجاب اجباري بنا بر بينش اسلامي، حقوق زنان را ضايع مي كند [2011 Oct] 
*پژوهشی درباره حد رجم (سنگسار) در اسلام  حد سنگسار حتی در شریعت اسلامی نیست، چه رسد به دین اسلام [2011 Oct] 
*حقايق پشت ترور سفير عربستان چرا آمريكا از طرح ترور توسط رژيم ايران متعجب شد؟ [2011 Oct] 
*نقابي براي يك انقلاب!؟  [2011 Oct] 
*چرا موساد اصرار به هدايت گروه هاي تندروي فلسطيني دارد؟  [2011 Oct] 
*كشور فلسطين از بحر الميت (جنازه) تا نهر خون!؟  [2011 Oct] 
*شطرنج در خاورميانه عالي پيش مي رود  [2011 Oct] 
*فساد، دزدي و قاچاق در جوامع مختلف و جامعه ما  [2011 Oct] 
*جنبش تغيير دين، جنبش خاموش جوانان شده است مردم دين "خاك دو عالم بر سر" نمي خواهند [2011 Sep] 
*دانشگاه را به كابوسي براي متحجران بدل خواهيم كرد بگذار كه تاريخ امروز را اين سان خلق كنيم [2011 Sep] 
*ياغيگري حكومتي  [2011 Sep] 
*از گنگ خواب ديده تا وقيح سر گردنه!  [2011 Sep] 
*خطر حمله به ايران با سه سناريو!  [2011 Sep] 
*تاريخ سياسي ما در دوران پيش از ماكياولي ست  [2011 Sep] 
*چرا و چه وقت دزدي هاي حكومتي در كشور لو مي رود؟ آن ها با كسي شوخي ندارند!؟ [2011 Sep] 
*مشكلاتمان از بابت دشمنان است، يا جهان بينی خودمان؟! قابل توجه كساني كه سكسكه "دشمن" گرفته اند [2011 Sep] 
*محكوم به شكست بودند، چون دين و عقيده را اجباري ساخته بودند دولت مسئول است [2011 Sep] 
*مانيفستي براي يك رستاخيز  [2011 Sep] 
*هويت اعتراضات و انقلاب ها در دنياي امروز به بهانه هويت اعتراضات اخير در آذربايجان [2011 Aug] 
*وضعيت خاورميانه پس از آخرين تحولات موضوع داخلي است تا زماني كه مردم را سركوب نكنيد [2011 Aug] 
*‌ونداليسم ‌"بين نسلی" و علل ‌آن‌ در ايران  [2011 Aug] 
*نقش كنش هاى اجتماعى در توسعه  [2011 Aug] 
*چرا محمد را با چنگيزخان عوضي گرفتيد!؟  [2011 Aug] 
*كنش‌ معطوف‌ به‌ قدرت‌ مانع‌ توسعه‌  [2011 Aug] 
*فقاهت در اسلام نيست   [2011 Aug] 
*پژوهشی درباره حد رجم (سنگسار) در اسلام  «و من از شر این که سنگسارم کنید به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم» [2011 Aug] 
*حكومت ظالم اسلامي نيست! دفاع از حكومتي كه ظلم كند، مشاركت در ظلم است! [2011 Jul] 
*مشكلات حقيقي دستگاه قضايي و انتظامي كشور كجاست؟  [2011 Jul] 
*اين هم شواهدي بر ادعاي ما  [2011 Jul] 
*فتنه بزرگ قرن؛ ساختاري امنيتي براي نقاب  [2011 Jul] 
*قايل توجه نوكيشان بر اساس قرآن مي توان هر كيشي اختيار كرد و دين اسلام نيز داشت [2011 Jul] 
*استقلال ملت هاي دربند پس از نيم قرن امروز سودان، فردا فلسطين  [2011 Jul] 
*جنبش خاموش ما دموكراتيك پيش مي رود جدي مي گويم: بفرماييد غنيمت تان را برداريد [2011 Jul] 
*جنبش تغيير كيش در راه است؟ چرا ما اقوام و اديان مختلف خود را به رسميت نمي شناسيم!؟ [2011 Jul] 
*در آستانه رستاخيز  [2011 Jul] 
*به پيشواز 18 تير خوانش روند تاريخ يك علم است: جنبش زنده پيش مي رود [2011 Jul] 
*كشتن نوكيشان قتل عمد است، تغيير كيش هرگز تغيير دين نيست  [2011 Jun]