چرا موساد اصرار به هدايت گروه هاي تندروي فلسطيني دارد؟
کاوه احمدی علی آبادی
اين پرسشي بود كه در مقالات پيشينم نيز به اَشكال مختلف طرح كرده بودم. چگونه است كه نتانياهو سازمان اطلاعات اسرائيل را به اشتباه در محاسبات محكوم مي كند و آن هم به علت امضاي تفاهم نامه بين فتح و حماس؟ قضيه در مورد عباس روشن است و او فلسطينيان كه سهل است، در عمل حتي با دشمنان و سياستمداران اسرائيلي نيز خواهان صلحي واقعي و رسيدن به توافقنامه اي بدين منظور است، اما پس موساد بر حماس نفوذ يا تسلط دارد! چون سخن از ترور نيست، بلكه موضوع بر سر ايجاد مانع در راه تفاهم بين فتح و حماس است! تنها با بررسي و تحليل آنچه كه گذشته مي توانيم به پاسخي درست و قابل قبول براي آن پرسش ها دست يابيم.
زماني كه اسناد شبكه الجزيره پس از اسناد ويكي ليكس روي سايت ها رفت، برخي از همين نادانان در گروه هاي فلسطيني، گفتند كه مردم كرانه باختري بر عليه محمود عباس قيام كنند، چون همه چيز روشن شده است؟ اما چيزي نگذشت كه تحليلگران حرفه اي تبيين كردند كه چنين اطلاعاتي در حد وسيع و حجيم تنها مي تواند توسط يك جريان قوي در غرب به بيرون درز كند و از نوع اسناد بيرون آمده پيدا بود كه متهم اصلي كيست و هدف چيست! مدت زيادي نگذشت كه همان تندروها از تفاهم با فتح خبر دادند و كسي كه يك شبه دشمن ديده بودند، دو هفته اي دوست از آب بيرون آمد!؟ خدا را شكر كه اين چرخش ناگهاني اينبار برخلاف گذشته مفيد واقع شد و دستاوردهايش آنقدر مثبت بود كه موساد از طرف نتانياهو توبيخ شود. حال پس از مدتي دوباره همان ها مي فرمايند كه چرا كشور فلسطيني را از غرب گدايي كنيم؟ عجب! پس اين نهر تا بحري كه تلاوت كرديد، گدايي بود!؟ چون انسان وقتي چيزي حق اش باشد، اگر براي گرفتن اش اقدام كند كه ديگر گدايي نيست، بلكه آنقدر وجود داشته كه براي حق اش اقدام كند و اگر با صلح و بدون خونريزي و كشتار اقدام كند كه در آزمون الهي نيز برنده شده و اگر براي زمين يا هر حق دنيوي، اخلاقيات و انسانيت را زير پا بگذارد، آن دنيا را حتماً باخته است و تنها زماني گدايي است كه حق تان نباشد!؟ يعني اين اراضي اي كه فتح از سازمان ملل درخواست كرده تا به عنوان كشوري مستقل به رسميت شناخته شود، واقعاً حق تان نيست كه گرفتن اش گدايي محسوب مي شود!؟ اين اولين باري نيست كه حرف دهانتان را نمي فهميد و هر بار در اين چند ماهه سخن گفتيد، اشتباه پشت اشتباه بود، و جالب است كه از رو هم نمي رويد كه اگر پاي حرف هاي شما نشسته بودند، الان به جاي تشكيل كشور مستقل فلسطيني، مشغول خودزني بوديد و در كرانه باختري بقول خودتان انتفاضه عليه تشكيلات خودگردان فلسطيني راه انداخته بوديد و تندروهاي اسرائيلي نيز از اين هديه شما، چنان قند در دهان اش آب شده بود كه به ميانه روها و آمريكا مي گفتند كه اين ها با خودشان نمي توانند به مصالحه برسند، بعد انتظار داريد كه با ما برسند!؟
مشكل اينجاست كه اين تندروهاي مذهبي چيزي را كه يك عمر در موردش تجربه دارند، نمي شناسند، بعد مي خواهيد به اين ها ياد دهيد كه "سياست مدرن" چيست؟ تحليل و سناريو چگونه است؟ بنده خدا، يك عمر از پول نفت مردم ايران گدايي كردي و عده اي مثل خودتان مفت خور، از كيسه مردم و بدون اطلاع مردم به شما بخشيدند، هنوز نفهميده اي كه گدايي چيست؟ تازه اگر بخاطر آن آدم كشته باشي يا جنايت كرده باشي كه بدتر از گدايي، مزدوري است! مثل همان سكوتي كه هنگام حمله سوريه به اردوگاه فلسطيني ها كردي و نفهميد كه پستي و دون از شأن انسانيت است كه به خاطر كمك مالي، تمامي شعارهايت را كه درباره مظلوميت مردم فلسطيني و دفاع از مظلومان داده بودي، تنها وقتي صرف داشته باشد، ضروري است و اگر پاي منافع و به خصوص كمك هاي مالي بي حساب و كتاب باشد، در عمل نشان دادي كه اعتقادي بدان ها نداري و تنها به ديگران توصيه مي كني كه رعايت كنند، و خود زير پا مي گذاري. اما ابومازن با آن كه به رأي سوريه در مجمع عمومي نياز داشت، اما آن حقيقت را فداي مصلحت نكرد و رفتار سوريه را محكوم كرد و خواستار پايان بخشيدن بدان شد، تا بفهمي كه دفاع از فلسطينيان با شعار دفاع از فلسطينيان، زمين تا آسمان تفاوت است و بفهمي انسانيت و شجاعت در عمل خردمندانه است و گرنه هر گوسفندي شجاع محسوب مي شد و مهمتر از آن، بسيارند كساني كه شعارهاي اخلاقي مي دهند، ولي وقتي پاي عمل مي افتد، مثل شما مايه تأسف و دون انسانيت اند. شما نياز نيست كه اظهارنظر كنيد، بگيريد بخوابيد كه ضررتان كمتر است. اين تازه وضع تندروهاي سني شان است و اگر شيعه باشد كه سر دعاي كميل آنقدر توي سرش زده كه اگر سنگ بود تا حالا ترك برداشته بود و از كار افتادگي اش كه جاي بحثي ندارد و اگر تاكنون ويلچرنشين نشده از كرامات دعاي كميل است!
موساد كاري را كه مي خواهد با كمك تندروهاي فلسطيني و ساير گروه هاي تندروي اسلامي خاورميانه بكند، اين است كه اهداف و منافع اسرائيل را از طريق آن ها، ولي نه با تاوان هاي اسرائيل، بلكه با تاوان هاي فلسطينيان دنبال كند. اصلاً اتفاقي نيست كه تقريباً در سه دهه اخير همواره مواضع تندروهاي فلسطيني و اسرائيلي يكسان بوده است، همچنان كه اينك مي بينيد كه در مورد مخالفت با طرح ابومازن، تنها تندروهاي اسرائيلي و ايراني و برخي از تندروهاي فلسطيني هستند كه بشدت مخالف اند، ولي نتانياهو در لفظ –برخلاف عملش- تند نمي رود، چون خيالش راحت است كه در خطبه هاي نمازجمعه ايران بشدت تشكيل كشور فلسطيني را محكوم كرده و به ضرر اسلام مي دانند!! حتي يك هالو نيز اين نكات را مي فهمد؛ مگر آن كه به اين نتيجه رسيده باشد، چگونه است به كساني كه از پيش از انقلاب تاكنون با او همكاري كرده و به اينان كاملاً اطمينان داشته و با طراحي و مديريت آنان بوده كه به قدرت رسيده و در قدرت مانده، شك كند؟ حتي اگر اين ظرايف را بفهمد، پذيرش آن مشكل است كه چند طراح حرفه اي موساد، چند روضه خوان و نظامي بيسواد را به اين راحتي در راه منافع اسرائيل يك عمر بازي داده اند.
منبع:پژواک ایران