چه چيزي شده كه مك كين سراسيمه به مصر آمده و مدعي است، آنجا چيزهايي ديده است كه نگران و حتي شوكه شده است؟! يعني ديده مثل سوريه از كوچك و بزرگ همه را سر بريده اند؟ يا مثل عراق هر روز نزديك صد نفر مردم بي گناه تنها بر اثر بمب گذاري هاي كور كشته مي شوند؟ آيا در مصر چون يمن خطر القاعده آنقدر است كه تمام آمريكايي ها جمع كرده اند و رفته اند بيرون! يا مثل پاكستان بسياري از زندانيان القاعده فرار كرده اند؟ يا حتي همچو دوران اخواني ها در مصر، قانون اساسي تبعيض آميز نوشته و مسيحيان را كشته و فعالان نهادهاي مدني را به حبس هاي بلندمدت محكوم كرده اند؟! آيا حالا در مصر تظاهر كنندگان و متعصنان در ميادين جمع نيستند و ارتشيان با گذاشتن موانعي تنها مانع از خشونت مي شوند و حتي از باتون و گاز اشك آور استفاده نمي كنند! جالب است، مك كين در سفرش به سوريه كه هر كسي كه به آنجا مي رود، فاجعه در فاجعه مي بيند، و تصاوير مستند گرفته شده، خود گواهي روشن است، هيچ احساس نگراني نمي كند و در حالي كه اسلام گرايان تندرو و وابسته به القاعده همچون نيروهاي بعثي سوريه، مردم را قتل عام مي كنند، اعلام مي كند كه آمريكا بايد بدون درنگ به گروه هايي كه بر عليه رژيم سوريه مي جنگند، كمك نظامي كند! يعني اندك وفاداري اي كه اخواني ها به آمريكايي ها نشان داده اند، بيش از وفاداري نظاميان ترك در طول دهه ها بوده كه مك كين از بابت زندان هاي بلندمدت آنان كه به تازگي بريده شده، به تركيه سفر نمي كند، اما در مصر فاجعه مي بيند!؟

اينك قضيه بسيار روشن تر از آن چيزي است كه سابق به نظر مي رسيد: نقشه اي در ذهن مك كين و لابي شان است كه نيم قرن برايش برنامه ريزي كرده بودند، حالا ناباورانه دارد به هم مي ريزد؛ يعني اتحاد جماهير بربريت اسلامي. مك كين و معاون اش در زمان رقابت انتخاباتي با اوباما، به صراحت از جنگ جهاني سوم سخن مي گفتند و از طرفداران اش مي خواستند حتي خود را براي جنگ در راه خدا در خاورميانه آماده كنند!! همان جنگي كه اسرائيل براي نابودي تمامي كشورهاي منطقه تدارك ديده تا پس از آن، گروهي از اسلام گرايان تندرو به قدرت برسند و عملاً خاورميانه پس از نابودي تمامي زيرساخت هايش به دست اين تندروهاي مهندسي شده توسط سرويس هاي امنيتي اش بيافتد و خاورميانه را به جاهليت و بربريت باز گردانند و هنوز نيز نااميد نشده و براي شروع آن لحظه شماري مي كنند. اين آن فاجعه اي است كه در ذهن مك كين و باندش اتفاق افتاده است كه ديگران هر چه نگاه مي كنند در دنياي بيرون چنين فاجعه اي نمي بينند.

جداي از اين گروه، ديگراني هستند كه واقعاً دموكرات اند و اينك عقيده دارند كه در مصر كودتا شده است و دليل شان نيز اين است كه در نهايت چون ارتش وارد عمل شده، كودتا شده است. يعني وقتي ارتش آزادي بخش فرانسه به كمك ارتش متفقين، به فرانسه حمله كرد و دولتي را كه توسط مارشال پتن و بسياري از سياستمداران فرانسوي تشكيل شده بود، سرنگون كردند، كودتا بود؟ يا وقتي جورج واشينگتن با كمك ارتش آمريكا و طي نبردهايي سخت، ارتش بريتانيا را شكست داد، و قدرت را بدست گرفت، كودتا بود؟! پس به صرف استفاده از نيروي نظامي نمي توان استدلال كرد كه كودتا رخ داده است. آنچه اساسي است، آن است كه نظاميان تشكيل دولت ندهند و بركناري دولت توسط اعتراضات گسترده مردمي صورت گرفته باشد و خلاصه تيمي پيش از رسيدن به قدرت همچون نازي هاي آلمان، خود را به دموكراسي ملتزم معرفي كند و پس از رسيدن بدان، عملاً زيرش بزند و با تصاحب ساير نهادهاي قدرت، عملاً ديكتاتوري پديد آورد. ما تصاحب قدرت توسط ارتش را كودتا مي دانيم، اما تصاحب قدرت توسط نهادهاي امنيتي را كه لباس نظامي به تن ندارند، اما بسيار خطرناك تر اند، ديكتاتوري نمي دانيم؟

به ايران نگاه كنيد كه حتي روحانيوني كه در قدرت هستند، پيشينه هاي بلندمدت امنيتي دارند. با وجود آن كه سپاهيان نيز آنقدر زياد شدند كه به بسياري گفته اند براي آن كه در سطح رسانه ها خيلي به چشم نيايد، تعداد زيادي از آنان لباس شخصي مي پوشند، اما همچنان سپاهيان به خصوص امنيتي ها هم تابلوند و هم همه كاره اند و دقيقاً سپاهياني قدرت را در دست دارند كه امنيتي نيز باشند. نيروهاي امنيتي سال هاست كه همه حتي رهبران روي صحنه ايران را با انواعي از طرق (استراق سمع، خبرچينان، بردن در قرنطينه) كنترل مي كنند. رهبر عوض مي كنند و رهبر تعيين مي كنند. اگر رهبران، كانديدايي به جز كانديداي مورد نظرشان را انتخاب كنند، چون 1384 كسي ديگر را مهندسي مي كنند يا اگر در لحظه آخر تغيير نظر دهند، آنان را به قرنطينه مي برند، همچون انتخابات 88 و تا از آن اعلام حمايت نكنند، به صحنه برگردانده نمي شوند. امروزه همه تصور مي كنند كه سپاه و فرماندهان شان همه كاره اند و از شنود تلفن هاي فرماندهان شان شوكه مي شوند! اگر سپاه همه كاره است پس چگونه است كه قرارگاه خاتم الانبياء كه همه كاره سپاه است، در همين انتخابات اخير از 48 ساعت پيش از اعلام نتيجه انتخابات در قرنطينه مي رود و ارتباط اش كاملاً با دنياي خارج قطع مي شود تا وقتي كه پذيرش نتيجه انتخابات را رسماً اعلام كند!؟ مردم متوجه نيستند كه در ايران روي صحنه اي هايي كه مي بينند، مشتي دلقك اند و از روحاني گرفته تا سپاهي بدون اين سربازان گمنام موساد حتي طهارت خود را نمي توانند بگيرند و سال هاست كه اين تيم دوره ديده در موساد از زمان شاه تاكنون (تيم فردوست) قدرت را در دست گرفته و بر كشور حكومت مي كند و به همه جاي آن رسوخ كرده است و در همه عرصه هاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي حضور و نظارت دارد. وقتي كودتاي خزنده نيروهاي امنيتي به عنوان خطري بزرگتر از حتي خطر اشغالگران نظامي وجود دارد، تنها راه ممكن، پاسداري دموكراسي توسط ارتشي است كه گوش نيروهاي امنيتي و سياسي كودتاگر را گرفته و به زندان اندازد و بدون اين كه خودش تشكيل دولت دهد و وارد سياست شود، قدرت را به دولتي نجات ملي و موقت بسپارد تا برنامه اي براي انتخابات آزاد و بازگشت شرايط به حالت عادي، در دستور كار بگذارند. اين الگوي موفق مصر بايد در ساير كشورهاي خاورميانه نيز كه داراي شرايطي مشابه است، سرمشق قرار گيرد تا كشور و انقلاب به دست يك تيم امنيتي جاني و خطرناك چون ايران ربوده نشود.

منبع:پژواک ایران