آقايان «X» در پرونده هاي واتر گيت، ويروس هاي امنيتي و انفجار ملارد!؟
کاوه احمدی علی آبادی
پرونده واتر گيت كه بزرگترين پرونده رسوايي سياسي در تاريخ آمريكاست و منتهي به استعفاي رئيس جمهور وقت آمريكا شد تا مدت ها منابع درز اطلاعات را از اف. بي. آي به روزنامه نگاران و رسانه ها نمي شناخت و با وجود اين كه حدس هاي مختلفي در خصوص شخصي كه اصطلاحاً گلوي عميق (ًDeep Throat ) خوانده مي شود، صورت گرفته بود، تا زماني كه گلوي عميق خود اعتراف نكرد كه او مرد مجهول اين پرونده براي تمام اين سال ها بوده، لو نرفت كه شامل هيچ يك از شخصيت هاي حدس زده شده نيز نبود. آقاي X كسي نبود، جز شخص دوم پليس اف. بي. آي و چون در مديريت نهادهاي امنيت و اطلاعاتي معمولاً روساء شخصيت هاي كليد و عملياتي نيستند و اين معاونت ها هستند كه اشخاص اصلي به شمار مي روند، پس لو دهنده اطلاعات واتر گيت، كسي نبود جز بالاترين مقام امنيتي اف. بي. آي كه مأموريت اش آن بود كه آقاي X را شناسايي و دستگير كند؛ به عبارتي، او بايد خودش را شناسايي و خودش را دستگير مي كرد!؟ كه امري محال و مضحك است و به همين سبب نيز تا وقتي خود فاش نساخت، هرگز كسي به هويت اش پي نبرد: مارک فلت، همو که به مشهورترين چهره ناشناخته تاريخ معاصر آمريکا تبديل شد.
در پرونده هاي امنيتي و جاسوسي كه در دوران خود فاش نمي شوند، عمدتاً اين گونه است و شما با فرد يا تيمي رو به رو هستيد كه اصطلاحاً دودوزه بازي مي كنند و نه تنها مطمئن ترين مراجع اطلاعاتي شما هستند، بلكه اساساً طوري بدان ها وابسته هستيد كه بدون آن ها حتي سرنخ ها را نمي توانيد پيدا كنيد، چه رسد راه حل ها را. پس از سال ها آشكار شد كه داماد ناصر همان كسي بود كه مطمئن ترين اطلاعات را در زمان جنگ بين اعراب و اسرائيل در اختيار موساد مي گذاشت و جالب آن كه ناصر و ساير رهبران عرب تصور مي كردند، او از اسرائيل برايشان جاسوسي مي كند. به عبارت واضح تر، او تحت عنوان جاسوسي از اسرائيل با آنان رابطه داشت و مقداري اطلاعات سوخت شده، دسته دو يا حتي انحرافي را كه مقامات عرب تصور مي كردند، مهم است، در اختيارشان مي گذاشت و كسي هم نمي توانست مچش را بگيرد، چون در هر مرحله اي كه لو مي رفت، آن را جزو عمليات جاسوسي از اسرائيل و انحراف شان مطرح مي كرد. ضربه اي كه او به اعراب در جنگ با اسرائيل زد، بهت آورست و حتي يك ارتش نمي توانست آن اطلاعات ارزشمندي را در اختيار اسرائيل قرار دهد كه از زمان آغاز جنگ گرفته تا همه اطلاعات سري ارتش و برنامه هاي سران عرب در دوران جنگ زده بود. به همين سبب، اسرائيليان لقب «معجزه» را به او داده بودند. همان مطمئن ترين شخصيت امنيتي ناصر و برگ برنده اش، دقيقاً بزرگترين نقطه ضعف و عامل اصلي شكست اش بود!
در مورد حوادثي از اين دست در كشورمان نيز وضع همين گونه است. واقعه اي كه در مورد ويروس هاي امنيتي موساد و خرابكاري در دو پادگان حوالي ملارد برنامه ريزي شد، از همين دسته است. چه كساني مطمئن ترين منابع موساد در كشورمان هستند؟ همان ها كه بهترين عمليات برون مرزي بر عليه آمريكا و اسرائيل را برنامه ريزي و عملياتي مي كنند! چه كساني ويروس هاي پس از استاكس نت را وارد سيستم هاي كنترل برنامه هاي هسته اي ايران كردند، همان ها كه توانايي مهار ويروس استاكس نت را داشتند! به وضوح بگويم كه هيچ كشوري حتي روسيه و چين نمي توانست استاكس نت را به اين راحتي از سيستم هاي برنامه اي هسته اي شما پاك كند؛ مگر تيم هايي از آمريكا و اسرائيل. براي جلب اطمينان شما كار سختي نبود، چون ديديد كه با وجود حفاظت هاي امنيتي بيشتر شما پس از حمله استاكس نت، باز ويروس هاي ديگري وارد سيستم شدند؛ پس آنان كار خود را خوب مي دانستند. مگر در گزارشات اطلاعاتي خودتان براي برخي از عوامل بمب گذاري هاي گذشته ذكر نكرديد كه آنان اشخاص نفوذي و جاسوس بودند كه حتي پيش از انقلاب در خارج از كشور –هامبورك- به شخصيت هاي انقلابي شما نزديك شدند و به مطمئن ترين افرادشان بدل شده بودند!؟ پس قضيه در كشورمان حتي تازگي نيز ندارد!
اين وقايع، با وجود تاوان هايي كه براي مقامات ايراني داشت، اما مي تواند زنگ هوشياري باشد يا عاملي ديگر براي به خواب زدن خود. اين تخريب قابل مقايسه با تخريبي نيست كه طي جنگ با اسرائيل و آمريكا به ايران وارد مي شود و همين اشخاص به خيال خام تان مطمئن شما، با طرح ها و برنامه هاي شان، شما و كشور را به سوي يك جنگ هدايت شده با عنوان هويت انقلابي و تاكتيك هاي تهاجمي و تبديل تهديد به فرصت –كه همان را هم درست نفهميده ايد- بكشاندند و تاكنون نيز موفق شده اند. تازه يك روز از انتشار مقاله ام در سايت هاي مختلف پيرامون اين كه حتي اگر سلاح هاي هسته اي نيز داشته باشيد، آن ها پيش از پرتاب شناسايي شده و قبل از ترك خاك كشورمان در همان محدوده مرزهايمان منفجر خواهند شد، گذشته بود كه موشك هايتان با تغيير يك كد مخابراتي چنان فاجعه اي را به بار آورد. فقط تصورش را بكنيد كه اگر آن يك موشك مجهز به كلاهك هسته اي بود: يعني در تمام اين مدت متخصصان و مقامات ايراني با خيال خام دفاع از كشور و بيمه كردن رژيم، داشتند سلاحي را طراحي مي كردند براي كشتار جمعي مردم كشورمان (حتي نمي شد، يقه يك كشور خارجي را گرفت!؟ خود كرده را تدبير نيست)! تبديل تهديد به فرصت يعني اين؛ يعني بمب هسته اي را از تهديدي براي اسرائيل و غرب، به فاجعه اي براي كشور متخاصم بدل سازيد، بدون شليك يك گلوله و تنها با تغيير يك كد مخابراتي؛ آقايان روضه خوان و نظاميان بي سواد –اين جملات تند براي بيداري خوابزدگاني چون شما لازم است، قبل از اين كه فاجعه اي ديگر به بار آوريد- كه دو تا كلمه حفظ كرده ايد و مي خواهيد همان ها را به كساني ياد دهيد كه هزاران مثل شما را بازي داده و مي دهند، خوب چشمان تان را باز كنيد و از خواب غفلتي كه خود را به زور بدان زده ايد تا باور نكنيد كه چقدر راحت مي شود، شما را بازي داد، بيدار شويد، پيش از اين كه آن به كابوسي براي مردم بدل شود. تنها راه حل نجات از تله اي كه در يك قدمي شما قرار دارد، توقف برنامه هاي هسته اي است و گرنه باشيد تا نتيجه كارتان را ببينيد.
منبع:پژواک ایران