اعلان جنگ خامنه ای و روز غلبه بر ترس
ایرج شكری
خامنه ای در نماز جمعه نشان داد که حاضر به عقب نشینی در برابر اعتراضات مردم نیست و لحنی که بکار برد لحن خط و نشان کشیدن بود؛ این که مسئول اغتشاشات احتمالی و خون هایی که ریخته خواهد شد، دعوت کنندگان به این راهپیمایی هستند، این که راهپیماییها می تواند پوشش کارهای تروریستی و بمبگذاری باشد(کاری که احتمال زیاد دارد پاسداران برای به خون کشیدنن تظاهرات وخفه کردن «انقلاب مخملی» بکنند). او همچنین تاکید کرد که تسلیم این «بدعت گذاریها»(اعتراضات با برگزاری راهپیمایی) نخواهد شد و خلاصه آمادگی خود را برای سرکوب کردن اعتراضات تا پای «نثار جان» برای خدمت به آقا امام زمان که ایران بعد از روی کار آمدن خمینی تقدیم او شده است، اعلام کرد. در دو- سه روز گذشته تلویزیون کانال خبر رژیم(احتمالا کانال های داخل کشور هم که من امکان دیدن برنامه آنها را ندارم) نیز با دعوت از بعضی نماینده های «اصولگرا»ی مجلس اسلامی مثل احمد ناطق نوری و مصاحبه با آنها با هدف تقبیح اعتراض به نتیجه انتخابات به صورت راهپیمایی، و توصیه به «قانونی عمل کردن» و نیز مصاحبه هایی در اینحا و آنجا با کسانی از افراد عادی، البته گزینش شده، با سوالهایی که جوابش از پیش تعیین شده بود، بازهم با هدف تقبیج و محکوم کردن راهپیمایی ها و اینکه اصلا اینها مردم عادی نیستند و اینکه راه پیمایی باعث راه بندان و حوادثی مثل دیر رسیدن بیمار به پزشک یا پزشک به بیمار می شود و جان مردم در خطر می افتد، تلاش کرد که زمینه ارعاب معترضان را فراهم کند. به طور خلاصه خامنه ای در نماز جمعه با تاکید مجدد بر صحت نتیجه اننخابات و این که نظام به رأی مردم خیانت نمی کند، با غیر قانونی دانستن تظاهرات و ارتباط دادن و هماهنگ دانستن این تظاهرات با خواست «دشمنان نظام »و ذکر مطلبی از قول رئیس جمهور آمریکا(که درهیج جا شینده نشده) مبنی بر این که او گفته است ماهم همین را می خواستیم که مردم به خیابانها بیایند، و سرانجام مخاطب قراردادن «آقا امام زمان»- که او را صاحب انقلاب و کشور دانست- و اعلام آمادگی خودش برای نثار جان و آبرویش برای اسلام، یک اعلان جنگ سیاسی- ایدئولوژیک علیه معترضان کرد. جمع کردن گروه کثیری در شهرهای مختلف برای شرکت در نماز جمعه «بیعت با رهبری» و راهپیمایی های بعد از آن با شعار مرگ بر منافق و مرگ بر آشوبگر و مرگ بر آمریکا، زمینه سازی برای تکرار همان سناریویی است که در 30 خرداد 60 به رهبری و فرمان خمینی برای حفظ اقتدار ولی فقیه و اجرای احکام اسلام، با به خاک خون کشیدن تظاهرات اعتراضی مردم صورت گرفت و در پی آن کشتار اعضا و هواداران گروههای سیاسی به نحو بسیار وحشیانه و گسترده شروع شد. شگفنتا که امروز، 28 سال بعد از آن تاریخ، ولی فقیه در آستانه به راه انداختن کشتار دیگری و به مسلخ کشیدن نسل دیگری از جوانان و مردم ایران است. و این موضعگیری ولی امر مسلمین در زمانی صورت می گیرد زمینه های اجتماعی تبدل شدن آن به یک جنگ داخلی و مشتعل شدن آنش جنگهای قوم گرایانه در آن زیاد است. اما اگر این راهی است که خامنه ای برگزیده است، سیاست درست، عقب نشینی در برابر آن نیست، ایستادگی در برابر آن با اراده یی هرچه محکم تر و استوار تر است. امروز چه خوشایند ماو من باشد چه نباشد(که البته خوشایند من نیست) اعتراضات مردم علیه نامردمیهای رژیم در بستر انتخابات ریاست جمهوری رژیم و با بکار گرفتن روش «نه به احمدی نژاد» امکان جاری شدن سیل گونه یافته و امروز چه خوشایند ماو من باشد و چه نباشد رهبری این اعتراضات را به طور مشخص در مقام اول میرحسین موسوی عهده دار است و بعد از او مهدی کروبی. البته حضور خاتمی هم حضور مؤثری است چون حرکت به اصطلاح اصلاح طلبانه درون حاکمیت با نام او همراه است. اکنون برای موسوی و کروبی و خاتمی و اصلاح طلبان، روز تصمیم گیری بزرگی فرا رسیده است. تصمیمی که بین رو سفید شدن در برابر مردم و کسب سندی برای تخفیف حکم دادگاه تاریخ به خاطر شرکتشان در جنایات خمینی علیه مردم ایران یا تسلیم زبونانه در برابر استبداد ولی فقیه و خیانت به این حمایت و اعتماد عظیمی که از سوی مردم برای ایستادگی در برابر خامنه ای به اینان نتار شد، قرار دارد. من قبلا هم گفته بودم که اینان دو راه بیشتر ندارند یا وفاداری به آراء مردم و طغیان علیه ولی فقیه یا خیانت به مردم و زبون وترسو وسرفرود آورده در برابر او. چرا که در شناخت منش و تکیر و استبداد رای و قدرت پرستی خامنه ای، شبهه و ابهامی نداشتم. اکنون ما در یک نقطه عطف تاریخ خونبار این سی سال حکومت اسلامی قرار داریم و همانطور که گفتم در مرحله کنونی اعتراضات مردم از این رژیم ضد ایرانی و زندگی سوز و شادی کش و مردم ستیز آخوندی، در بستر اعتراض به نتیجه انتخابات جریان یافته و رهبری آن در دست آن دو کاندیدا قرار دارد و خاتمی به طور فردی و اصلاح طلبان در رون رژیم ولایت فقیه نقش سرنوشت سازی در تداوم و حرکت آن به جلو دارند. غلبه بر ترس از سوی رهبری این اعتراضات، در این جو ارعابی که خامنه ای ایجاد کرده و با حضور پاسداران مسلح در شهر می خواهد صدای اعتراضات را خفه کند، نقش سرنوشت ساز در تاریخ این دوران ایران دارد. نقطه نظرهای من در مورد دست اندرکاران این رژیم و اساس و بیناد ایدئوژیک این رژیم بر کسانی که نوشته های مرا خوانده اند پوشیده نیست. من در عین ایستادگی بر همان نقطه نظرها، در مقطع کنونی پافشاری بر حسابرسی گذشته را سیاست درستی نمی دانم، بلکه یافتن راههایی برای هرچه گسترده تر و هرچه شتابنده تر شدن حرکت اعتراضی مردم را سیاستی می دانم که می تواند راهگشای مطرح کردن مطالبات پایمال شده بیشتری از سوی مردم یاشد. باید ظرفیتهای جامعه و تعادل قوای مردم و دستگاه استبداد بیرحم و خونریز با پاسداران و لباس شخصیهای مسلح و درنده خویش را در نظر گرفت. به خاطر همین است که من برای این سه تن شهامت و شجاعت تصمیم گیری برای ایستادگی در برابر استبداد خامنه ای را آرزوم می کنم. امروز برای اینان روز غلبه بر ترس و روز تصمیم گیری در جهت خدمتی به مردم و کسب بخششی از سوی آنان به خاطر کارنامه سیاه گذشته شان است. موفقیت آنان در این راه را من به نفع مردم ستم دیده و گامی بسوی فروریختن دیوار عظیم اختناق می دانم و به همین جهت امیدوارم این آقایان بر ترس غلبه کنند و شهامت ایستادگی در برابر خامنه ای را داشته باشند و بدانند که نتیجه این ایستادگی اگر با عزم ایستادگی تا پای جان باشد، برای خودشان روسفیدی و برای مردم خیر وبرکت خواهد بود و اگر هم در این راه خونهای به زمین ریخته شود، مسئولیت آنان با کسی جز خامنه ای نیست که هم آمران و عاملان قتلهای زنجیره یی، هم ضارب حجاریان و هم لباس شخصیهای حمله کننده به کوی دانشگاه در سال 78 و امثال سردار نظری و نقدی را از مجازات رهانید و هیچ وقت پیگر مجازات آنان نبود.
پ-30 خرداد 1388 – 20 ژوئن 2009
http://iradj-shokri.blogspot.
منبع:پژواک ایران