سرازیر شدن خشم سپاه و رهبر به سوی روحانی، آینده نا روشن او و سایه جنگ
ایرج شكری
از نظر هیچ کس و هیچ رسانه ای پوشیده نماند که اطلاعیه روز چهار شنبه 31 خرداد سپاه پاسداران که در آن تاکید شده است:« عملیات موشکی" ليلة القدر" در سلسله مراتب نظامی و با هماهنگی ستاد کل نیروهای مسلح و تحت امر فرمانده معظم کل قوا(مدظله العالی) انجام پذیرفت.»، تودهنی زدن به روحانی رئیس جمهور حقوقدان و کلیدار گشودن گره از کارهای «فروبسته» نظام به خاطر ادعای او مبنی بر اینکه موشک زدن سپاه به پایگاه داعش در سوریه، تصمیم شورای امنتیت ملی بود. بیچاره آمد یک «ژست وحدت» و انسجام نظام در برابر تروریسم و «دشمنان نظام» بگیرد، و هم به عنوان رئیس قوه مجریه و کسی که ارتباط و بده – بستان نظام با کشورهای خارجی و مجامع بین المللی از طریق او و وزرای کابینه اش صورت می گیرد، نشان بدهد که بالاخره در نظام جمهوری اسلامی حساب و کتابی در کار است و چندان خر تو خر نیست و اینطور هم نیست که او که رئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی است چرخ پنجم گاری باشد،اما کورخوانده بود. ضربه حیثتی که این بار سپاه پاسداران (که صد البته اذن و اجازه و حتی شاید توصیه رهبر را داشته) با صدور اطلاعیه یی که به آن اشاره شد، به روحانی زد، چنان سنگین است که شیخ حقوقدان نمی تواند، ضربه را ندیده بگیرد یا به روی خود نیاورد. باب تحقیر «رئیس جمهور محترم» را «رهبر عزیز» در حضور سران نظام کشود، وقتی که بعد از سخنان روحانی، گفت «مخاطب این باید هایی که آقای روحانی گفت، چهه کسی است؟» و بعد اضافه کرد«خودشان هستند» و حاضران که فرمانده کل سپاه در میانشان بود به ریش شیخ حسن خندیدند و تکبیر گفتند و او بور وسرافنکده متلک و امکان جواب گفتن نداشت.
http://iradj-shokri.blogspot.fr/2017/06/blog-post_14.html
روز قبل از صدور اطلاعیه سپاه، روحانی در ضیافت افطار با «علما و روحانیون» ضمن سخنانی که در آن سعی کرد به انتقاداتی هم که از سخنان قبلی او در مورد ولایت و حکومت و رفتار علی شده بود و بابت آن چند «شاخ» از گاوالله هایی چون نوری همدانی و مکارم شیرازی و نیز مجموعه «همگنان» آنها در مجلس خبرگان به ریاست جنتی متحّجرِ موذی و مدرسین حوزه به ریاست شیخ پلید محمد یزدی خورده بود، جوابی داده باشد و نیز با هدف ماله کشیدن به این تضادها و اختلاف ها و القای این که وحدت نظر و عمل در مسائل مهم و بزرگ در بین گردانندگان نظام وجود دارد، تاکید کرد :« در مسایل مربوط به امنیت ملی بحث جناح و حزب، وجود ندارد، ما اگر تصمیمی می گیریم که به یک مکانی موشک بزنیم، این تصمیمات در حوزه امنیت ملی ما قرار دارد» و مدعی شد که:«اقدامی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای آماده کردن موشک و پرتاب آن به نقاطی که سران داعش در دیرالزور بودند، انجام داد تصمیم فرد یا یک رکن نظامی نیست، بلکه اینگونه تصمیمات در شورای عالی امنیت ملی اتخاذ می شود. شورای عالی امنیت ملی بعد از حادثه تروریستی تهران در حرم امام راحل و مجلس شورای اسلامی، برای پاسخ به تروریست ها اختیاراتی را به نیروهای مسلح داد که بیش از این اقدام اخیر بود».http://www.entekhab.ir/fa/news/350727
در واکنش سپاه و صدور آن اطلاعیه، یک عامل تحریک کننده دیگر علاوه بر سخنان روحانی هم وجود داشته است که خشم فرماندهی سپاه را برانگیخته و آن اطلاعیه توضیحی در مورد حمله را صادر کرده (سپاه قبلا با صدور اطلاعیه یی خبرحمله موشکی را داده بود) و آن اظهارات محمود علوی وزیر اطلاعات رژیم در روز بعد از سخنان روحانی،است. او در اظهاراتی که در خبرگزاری ایسنا با عنوان «ناگفتههای وزیر اطلاعات از حمله سپاه به مقر سرکردگان داعش»، درج شد، هم مدعی شده است که «ریاست محترم جمهوری اسلامی در جایگاه رییس شورای عالی امنیت به نیروهای مسلح دستور یورش کوبنده را به مقر داعش صادر کرد و موررد تایید مقامات عالی نظام قرار گرفت» و هم مدعی شده است «نقاط تجمع سرکردگان داعش توسط وزارت اطلاعات در اختیار یگان موشکی سپاه قرار گرفت و موشکهای ظفرآفرین سپاه آنها را نشانه گرفتند، حسب اطلاعات متقن ما موشکها با دقت به هدف اصابت کرده و تعداد زیادی از عناصر جنایتکار داعش، چند تن از سرکردگان و فرماندهان آنها از جمله ابوعاصم لبیبی به هلاکت رسیدند». http://www.isna.ir/news/96033117811/
این ادعای دوم وزیر اطلاعات طبعا به فرماندهی سپاه پاسداران (که نفراتش در سوریه در حال جنگ هستند و تعدادی از فرماندهانش هم در آنجا کشته شده اند و طبعا اگر اطلاعاتشان بیشتر از وزارت اطلاعات نباشد، کمتر از آن نیز نباید باشد)، خیلی گران آمده و سبب بروز خشم آنها شده و دست به صدور اطلاعیه روز 31 خرداد زده اند. در بند دوم آن اطلاعیه که در آن آمده است«- 2 کلیه مراحل شناسایی و جمع آوری اطلاعات پیرامون وضعیت مقرها و موقعیت تروریست های تکفیری در منطقه دیرالزور، صرفا توسط عوامل میدانی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فرایندی دقیق و مطمئن صورت پذیرفت و در اختیار نیروی هوافضای سپاه قرار گرفت» رد ادعای وزیر اطلاعات رژیم است. http://sepahnews.com/index.php/component/k2/item/3833
آن چه باعث تعجب است اختلاف و تضاد بین وزارت اطلاعات و سپاه است که دو ستون اصلی نگهدارنده نظام و «انقلاب اسلامی» و دو دستگاه بزرگ سرکوب مردم و کشتار منتقدان و مخالفان برای حفظ رژیم ولایت فقیه هستند. در اسفند سال قبل هم وزارت اطلاعات ادعای پاسدار حسین نجات جانشین فرماندهسازمان اطلاعات سپاه در مورد نقش آن سازمان در دستگیری ریگی و یکی دو مورد کار اطلاعاتی دیگر که منجر به ا قداماتی شده بود را با صدور اطلاعیه رد کرد http://zeitoons.com/26807
پاسدار نجابت هم در اظهاراتی که در خبرگزاری فارس درج شد علاوه بر توضیح در مورد اظهارت قبلی خود یاد آور شد که بسیاری از اطلاعاتی که سازمان اطلاعات سپاه بدست می آورد به اسم وزارت اطلاعات منتشر می شود. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13951209000200
شگفت انگیز تر از این، سرعت رو به افزایش تضادی است که دستگاه رهبری و سپاه پاسدارانش، با همین روحانی که در خدمت نظام است دارد. روحانی به طور مستقیم مورد تمسخر و تحقیر و نوعی تهدید در سایت خامنه ای است. اختلاف اصلی هم گویا در آنجا است که رهبر صدور انقلاب می خواهد، یعنی گسترش دامنه نفوذ و انگولک کردن در فراسوی مرزها و در داخل؛ پافشاری به معیارهای آخوندی و تحمیل آن به شهروندان روش اعمال ولایت اوست. این یکی(روحانی) قبل از هرچیز به فکر بقای نظام است و تحقق آن را در جستجوی یافتن راه حل برای مسائل عظیمی می داند که کشور با آن رو به روست و این مسائل سبب خشم و ناراضی مردم است و این عامل خطر بزرگی برای امنیت و بقای رژیم است. پاسخ بی ربطی که که چندی پیش خامنه ای با حالت بی تفاوتی آشکاری به سخنان دختر دانشجویی در مورد مساله نبودن اشتغال مناسب با رشته تحصیلی برای تحصیلکرده های دانشگاهی و بیکاری آنان داد، خود نشان دهنده کم اهمیتی چنین مسائلی برای اوست.
https://www.youtube.com/watch?v=wULuhrTua3s
اخیرا ویدئوی در قسمت «فیلم» در سایت خامنه ای قرار گرفت که تیتر آن «عبرت 59» است. این ویدئو بر اساس هشدار خامنه ای به روحانی(بدون ذکر نام او) که مراقب باشد مثل رئیس جمهور وقت در سال 59 سبب دو دستگی نشود ومردم را به دو دسته تقسیم نکند ، ساخته شده است و در آن صحنه هایی از رای گیری در مجلس برای عدم کفایت بنی صدر گنجانده شده است که یکی از سخنرانان آن جلسه همین سیدعلی خامنه ای رهبر، نماینده آن وقت مجلس است که در سخنانش از جمله می گوید «من آقای بنی صدر را دارای کفایت برای پست خطیر ریاست جمهوری نمی دانم». این ویدئو در چند سایت از جمله خبر آنلاین و خبرگزاری فارس باز نشر شده است( خبر آنلاین تیتر آن را عوض کرده و اشاره ای به منبع آن نکرده است).
http://s15.khamenei.ir/ndata/news/36941/13960401_11819.mp4
http://www.khabaronline.ir/detail/679165/multimedia/movie
این قبیل تبلیغات دستگاه رهبری برای آخوند روحانی نمی تواند انگیزاننده و باعث تقویت روحیه در ادامه کاربشود؛ چرا که هم آن اشاره و هم این شاخهایی که اخیرا از مدرسین حوزه و مجلس خبرگان و آخوندهای دُم کلفت دریافت کرد و نیز مساله مجبور شدن او به کنار گذاشتن سند 2030 یونسکو، وهم این ویدئو نشان از عزم جزم « رهبر عزیز، مقام معظم رهبری» و آن آخوندهای بشدت متحجر، در ایستادن در برابر او و عزم شخص خامنه ای، در زمین زدن و کنار گذاشتن او در صورتی که بخواهد پایش را از خطوط تعیین شده توسط رهبر بیرون بگذارد است. تازه ترین تحول در این زمینه که به نظر نگارنده می توان تضاد روحانی با دستگاه خامنه ای و سپاه پاسداران را در مسیر غیر قابل بازگشتی قرار بدهد، سخنان روحانی در « ضیافت افطار با فعالان اقتصادی در روز ملی اصناف» در پنج شنبه (اول تیر) است. روحانی در این سخنرانی اگر چه بدون ذکر نام اما به روشنی سپاه پاسداران را سد و مانع بزرگی در برابر گردش چرخ اقتصاد و رشد رونق اقتصادی دانسته است. او گفته است:«ابلاغ سیاست های اصل ۴۴ برای این بود که اقتصاد به مردم واگذار شود و دولت از اقتصاد دست بکشد، اما ما چه کار کردیم؟ بخشی از اقتصاد دست یک دولت بی تفنگ بود که آن را به یک دولت با تفنگ تحویل دادیم، این اقتصاد و خصوصی سازی نیست» و افزوده«از آن دولتی که تفنگ نداشت می ترسیدند چه برسد به اینکه اقتصاد را به دولتی دادیم که هم تفنگ دارد و هم رسانه را در اختیار دارد و همه چیزی دارد و کسی جرأت ندارد با آنها رقابت کند». مفهوم دیگر این حرف این است که عملا «دولتی» نه در دولت بلکه بالاتر از اختیارات و امکانات دولت وجود دارد که خود او هم در برابر آن کاری نمی تواند بکند(یادر حال حاظر کاری نمی تواند بکند). روحانی در همین سخنرانی حرفهای نیش دار دیگری هم زده است که مخاطبش دستگاه رهبری و گروه کُر ارعاب متشکل از حامیان عمامه دار و بی عمامه او می تواند باشد:« خداوند به پیامبرش هم می گوید تو وکیل نیستی که بخواهی بالای سر مردم باشی و به آنها امر و نهی کنی، بلکه موظف هستی راه هدایت را به مردم نشان بدهی تا هر کس خواست آن راه را برگزیند. اما برخی از ما فکر می کنیم که بالاسر مردم فرمان می دهیم و مردم مجری فرمان هستند. پیامبر و امامان خودشان هم اینچنین نبودند. میدان باید میدان تحمل باشد و همدیگر، افکار و سلایق مختلف را تحمل کرده، بپذیریم و به رسمیت بشناسیم».
اگر چه روحانی در جملاتی هم سعی کرده است با اشاره به سخنانی از رهبر در زمان تدوین اصل 44 اظهارات خود را منطبق با خط و فرمایشات «رهبر» نشان بدهد، اما با توجه به بزرگی اختلافات بین او با رهبر و سپاه که او در این سخنان به نمایش گذاشته است( مخصوصا در آنجا که معترض به نقش «تفنگ و رسانه و همه چیز» دار ها که همه از آنها می ترسند، در اقتصاد شده) به نظر می رسد زاویه اختلاف او با دستگاه رهبری و سپاه، به سمتی می رود که خامنه ای قبلا با یاد آوری اوضاع سال 59، در مورد آن هشدار داده و با آن هشدار عزم خودش را برای قطع و جرّاحی عضوی که بار گرانی برای پیکر ولایت فقیه بشود، اعلام کرده است.
اهانتها به روحانی در روز جمعه 2 تیر در راه پیمایی «روز قدس» از سوی دسته های سازمان یافته اوباشی از قماش قالیباف و فرماندهان کنونی سپاه در آغاز انقلاب که توسط بهشتی معدوم برای حمله به تجمعات گروههای سیاسی سازمان داده شده بودند، با شعار مرگ بر آخوند آمریکایی و «بنی صدر روحانی پیوندتان مبارک»، می دادند، باید واکنشی به همان سخنان روحانی باشد. به هرحال این نشانه بحرانی تر و خراب ترشدن رابطه او و سازمان دهندگان این گونه اوباش است. کیست که نداند که این اوباش وصل به سپاه پاسداران و بسیج و سازمان یافته از سوی آنها هستند.
روحانی در وضع رقت انگیزی قرار دارد که هیچ یک از خادمان توسری خورده و مغضوب نظام، حتی به نظرمن نه منتظری و نه رفسنجانی، در چنین وضعی نبودند. او در اوضاعی که صف آرایی های متعددی در روابط بین المللی، در برابر نظام هست با انبوهی از مشکلات داخلی که ناشی از عملکر ضد مردمی و فساد و غارت ثروت ملی توسط همین نظام است، بار سنگینی برای نظام را به دوش می کشد و آنوقت کسانی در سطوح بالا تا رهبرهمین نظام، به چیزی جز شکستن کمر و از پای افتادان او فکر نمی کنند و دائما در حال کوبیدن به سر و صورت او هستند. در چنین شرایطی به نظر می رسد که روحانی با سه گزینه روبه روست، 1- دست از «نق زدن» های خشم برانگیز بردارد و به نقش «تدارکاتچی» ادامه بدهد تا دوران ریاست جمهوری اش بپایان برسد، صرف نظر از این که واکنشها مردم و حرکت جامعه چه باشد2- انتقادهایش را بیشتر و تندتر کند به این امید که سپاه و ولی فقیه به خاطر انعکاس این انتقادات در رسانه ها، زیر فشار قرار بگیرند و کمی میدان را برای او باز کنند. در این حالت ممکن است نتیجه خلاف انتظار او باشد و واکنش طرف مقابل چیز دیگری باشد که همان مطرح شدن عزل اوست. با این حال این شاید بهترین گزینه برای او باشد چون لااقل می تواند آن را به عنوان گواهی برای بی تقصیری اش به کسانی که به او رای دادند ارائه بدهد و علاوه بر این گزینه فوق هزینه بالایی چه به لحاظ داخلی و چه در روابط خارجی رژیم، برای ولی فقیه می تواند داشته باشد 3- استعفا بدهد و دلایل استعفای خود را برای مردم توضیح بدهد. این گزینه البته باعث معاف شدن او از تنبیه شدن توسط نظام ولایی نخواهد شد. همچنین ممکن است سبب ناخرسندی بخشی از رای دهندگان از او شود، اما بهتر از «تدارکاتچی» بودن و بعد به حاشیه رانده شدن است. چه بسا که استعفای او سبب شود که در یک انتخابات بدون «اعوجاج و انحراف» و بدون موی دماغ، اگر چه خیلی خلوت نسبت به آنچه در 29 اردیبهشت گذشت، کسانی از ولایتمداران مقلد و مؤمن، رشته امور را در دست بگیرند و نظام بتواند همه ظرفیت های ولایی و اسلامی خود را بکار بگیرد. مثلا تصورش را بکنید که رئیسی یا صادق لاریجانی رئیس جمهور بشود و حسین شریعتمداری یا جلیلی وزیر خارجه و محمد جواد لاریجانی یا حسن عباسی وزیر ارشاد و اسلامی و... چه معرکه ای خواهد شد! لابد چیزی طول نخواهد کشید که با چنین عناصری و تحت زعامت امام خامنه ای، در داخل «امت» همه انقلابی خالص مثل رهبر خواهند شد و رزمندگان اسلام پوزه استکبار را به خاک خواهند مالید و کاخ سفید را به حسینیه تبدیل خواهند کرد و منصور ارضی هم به مداحی اهل بیت در آنجا خواهد پرداخت!
در روابط خارجی، تنش بین رژیم با عربستان سعودی و آمریکا هم رو به افزایش است. تغییر ولیعهد در عربستان سعودی به فاصله کمی از موشک زدن رژیم به محل استقرار گروهی از داعشیان در سوریه صورت گرفت. به نظرمی رسد که این تغییر واکنشی بود به پیامی که رژیم برای ارعاب عربستان با آن موشک زدن می خواست بفرستد و این می تواند اوضاع را به طرف تشدید بیشتر تنش ببرد.چون آنچه در سوابق و عملکرد ولیعهد جدید محمد بن سلمان از زمان برگزیده شدنش به وزارت دفاع آمده است این است که او بود که مقابله نظامی با حوثی ها در یمن را(که مورد حمایت رژیم هستند) پیش گرفت و او در موضعگیری های متعددی در مورد رژیم، روش مناسب را رویا رویی با رژیم دانسته و هموست که حرف از کشاندن جنگ به داخل ایران زده است. از طرف دیگر رویارویی های کوچک غیر مستقیم بین نیروهای آمریکایی مستقر در سوریه با رژیم مثل سرنگون کردن پهباد ساخت رژیم توسط آمریکایی ها و کارهای تحریک آمیز نیروی دریایی سپاه در خلیج فارس در برابر نیروی دریایی آمریکا، احتمال تشدید تنش بین رژیم و دولت دونالد ترامپ را در آینده بیشتر می کند و دونالد ترامپ که در داخل آمریکا با مسائل قضایی مربوط به تماس های اطرافیانش با روسیه در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در گیر است، شاید از تشدید این تضادها برای یافتن بهانه ای برای زدن ضربه های بزرگتری به نیروهای رژیم در سوریه یا در خلیج فارس و تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی آمریکا با آن ، استقبال کند.
در چنین شرایطی، در داخل ولی فقیه و سپاه؛ همانطور که تلاش کردند از حمله به داعش «میوه» اقتدار و وحدت زیر چتر رهبر بچینند، شاید در پی تشدید بحران برای ایجاد درگیری با سعودی و موشک پرانی های دیگری - اینبار به اهدافی در عربستان – باشند، چون جعفری فرمانده سپاه و عناصر دیگری از فرماندهان سپاه و مقامات رژیم، کشتار داعش در تهران را سفارش شده از سوی سعودی و آمریکا اعلام کرده اند. علاوه بر آن وسوسه استفاده از موشک به برای نشان دادن قدرت نظامی، که خودشان خیلی روی آن حساب می کنند در اینها هست و در مورد حمله موشکی به داعش در سوریه خیلی با تفرعن و تبختر حرف می زنند . بیاد داریم که اطلاعیه لبریز تهدید و انتقام که سپاه پاسداران در واکنش به اعدام شیخ نمر صادر کرد و اطلاعیه مشابهی که پاسدار سلیمانی علیه دولت بحرین به خاطر فشار به یک شیخ مورد حمایت رژیم به اسم عیسی قاسم صادر کرد* لبریز از بلاهت و خودسری و در عین حال جنگ افروزانه وخطرناک بود و در رژیمی که به روش «خر تو خری» اداره می شود از سوی نظامیان متشکل در یک ارتش موازی با ارتش کشور که وظیفه و ماموریت اش سرکوب کردن و بخاک و خون کشیدن اعتراضات مردم و ترور رهبران اپوزیسیون در داخل و خارج کشور و نیز «صدور انقلاب اسلامی» به فراسوی مرزهاست، صادر شدند. آن اعلامیه ها به خوبی نشان دهنده این است احتمال اقدامات تحریکا آمیز از سوی این نظامیان خودسر قدرت پرستی که علاوه بر تمام ارزیابی های بلاهت بار و تفکرات بلاهت بار در مورد قدرت خودشان، در رویای تشکیل حکومت اسلامی جهانی هستند، وجود دارد. بنابر این اگر سپاه پاسداران به مداخله در سیاست خارجی با کارهای تحریک آمیز و با اظهارات نامربوط فرماندهانش ادامه داد و ولی فقیه با عربده های خود محور بینانه و ادعاهای مهمل سبب ایجاد جنگ شد، این جنگ؛ جنگ آنهاست و جنگی پوچ و به زیان مردم و میهن و ارتجاعی مثل جنگ خمینی برای فتح قدس از راه کربلا و جنگ برای رفع فتنه از عالم است و جز ببار آوردن ویرانی و کشتار برای ارضای جاه طلبی ها و خودمحور بینی های مالیخولیایی خامنه ای و فرمانده سپاه ، حاصلی برای ایران و مردم نمی تواند داشته باشد و باید آن را محکوم کرد و خواهان سرنگونی رژیم و برچیدن سپاه سرکوبگر و غارتگرش و همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان و حل اختلافات در روابط خارجی با رجوع به قوانین بین المللی در مراجع بین المللی شد. امری که با برچیدن شده این رژیم منحوس ضد ایرانی و با استقرار دموکراسی و عدالت در ایران که هدف مبارزات مردم ایران از زمان انقلاب مشروطیّت در طول نزدیک به 120 سال گذشته بوده است، قطعا عملی خواهد شد.
----------------------------------------------
* بیانیه سپاه در واکنش به اعدام شیخ نمر
http://www.isna.ir/news/94101206480/
* بیاینه پاسدار قاسم سلیمانی در خط و نشان کشیدن به حکومت بحرین
http://aftabnews.ir/fa/news/376321
----------------------------------------------
۱۳۹۶ شنبه ۳ تير- 24 ژوئن 2017
http://iradj-shokri.blogspot.fr
منبع:پژواک ایران