عربده و ارعاب ناتوان از مهار جامعه پویای ایران
ایرج شكری
پاسداری به نام بهمن کارگر که از سرداران (سرتیپ ، سرلشکرها) نیروی انتظامی رژیم است و پست او «معاون اجتماعی ناجا» ذکر شده است، (روز 21 خرداد) در مراسم گشایش انجمن سینمایی پلیس که در آن وزیر ارشاد اسلامی هم شرکت کرده بود، ضمن سخنانی، بدون ذکر نام از نحوه شرکت برخی از زنان هنرمند در جشنواره هایی مثل کن که طی آن « با کشف حجاب و لباس با مرد نامحرم دست میدهند » انتقاد کرد و گفت:« یک هنرمند وقتی راجع به زن در سینما اظهار نظر میکند[منظورش فرج الله سلحشور است]، کلی سر و صدا ایجاد شده و صدای خیلی از این افراد در میآید اما چرا این زن که با این قیافه در جشنوارههای خارجی حاضر میشود صدای هیچ سینماگری در نیامد. دختران و زنان ما باید از این افراد الگو بگیرند؟ ». ناراحتی و عربده این پاسدار ، از نوع لباس پوشیدن و ظاهر شدن لیلا حاتمی در جشنواره کن بود. این پاسدار، کوتاهی وزارت ارشاد رژیم در عدم جلوگیری از این نوع رفتار هنرمندان را مورد انتقاد قرار داد و تاکید کرد که «باید از این موارد جلوگیری کنیم». او مدعی شد که هنرمندی از بوسنی در همین جشنواره با حجاب شرکت کرده بود. این را هم من اضافه می کنم که یک زن هنرمند و کارگردان فلسطینی که عضویت هیآت دواران جشنواره کن بود بدون حجاب در این مراسم حضور پیدا کرد* حالا بماند که به جز عربستان سعودی و شاید افغانستان به نظر می رسد که در هیچ کشور دیگر اسلامی، حجاب برای زنان مثل ایران تحت سلطه رژیم منحوس اسلامی، اجباری نیست مثلا در جمهوری اسلامی پاکستان می بینم که در واحدهای نظامی زنان بدون حجاب حضور دارند و وزیرخارجه سی و چهار ساله پاکستان خانم حنا ربانی که لباس پاکستانی می پوشد هیچ وسواسی برای پوشاندن موهایش ندارد و در دیدارها با مقامات خارجی با مردان هم دست می دهد. لیلا حاتمی موهای سرش پوشیده بود البته با روسری و دامن بلندی هم که به تن داشت که تا نوک انگشتان پایش را می پوشاند و تنها موقع بالا رفتن یا پایین آمدن از پله ها کفش و پایش پیدا بود. اما لباس زیبای او هیچ شباهتی به مدلهای کیسه ای و جوالی تحمیلی نظام آخوندی نداشت. یک روز بعد از کف برلب آوردن «سردار کارگر»، در سایت «عصر ایران» که از سایتهای رژیم است، مطلبی با عنوان« سه سکانس ناتمام از یک فیلمنامه» درج شد که نویسنده آن را «تقدیم» به « سردارکارگر» کرده بود.نویسنده مطلب به روشنی به پاسدار کارگر فهمانده بود که نامربوط گفته و در عرصه یی وارد شده که به او مربوط نیست و در ضمن چیزی هم از سینما سرش نمی شود ** در همین سایت عصر ایران مطالبی با عنوان «دیروزنامه» از روزنامه های اوائل انقلاب به تاریخ روز مشابه در آن سالها نقل می شود، در یکی از این «دیروز نامه» ها مطلبی از روزنامه ا طلاعات 22 خرداد 1358 با عنوان « اعلام جرم علیه سینماگران قبل از انقلاب»*** نقل شده است که حکایت از اعلام جرم «کانون فیلم دانشجویان مسلمان» علیه تنی چند از دست اندرکاران سینما اعم از بازیگر و تهیه کننده و کارگردان دارد. از جمله کسانی که در لیست «مجرمان» از آنها نام برده شده یکی هم ایرج قادری بود که اخیرا در گذشت و سایتهای خبری رژیم هم خبر درگذشت و عکس مراسم تدفین «مرحوم ایرج قادری» را درج کردند. کانون فیلم یاد شده از افرادی که لیست آنها را داده بود« به عنوان کسانی که فساد و فحشا را در مملکت رواج دادند، بیت المال مسلمین را تاراج کردند و به جنگ خدا و رسول خدا آمدند» یاد کرده بود و از دادگاه انقلاب اسلامی خواسته بود که «به حکم آیه "لم تعظون قوما الله مهلکهم او معذبهم عذابا شدیدا" کوچک ترین شک و دودلی به خود راه ندهد و کلیه اموال این قوم، مصادره و فیلم های زننده از دسترس آن ها خارج و محو شود و با جان آن ها مطابق حکم شرع عمل گردد». آن روزهها این قبیل اطلاعیه ها و خواستها از گروههایی اسلام پناه که عموما صفت اسلامی معرفشان بود تا مسلمان، در خدمت نظام آخوندی برای ایجاداختناق بود.، فکر می کنم آن مطلب تقدیم شده به سردار پاسدار و اخبار درج شده(اگر چه کوتاه) از درگذشت ایرج قادری و مقایسه این دو موضوع با آن اعلام جرم 33 سال پیش تفاوت دیروز و امروز فضای عمومی فرهنگی جامعه را نشان می دهد. فضایی که به رغم آنه همه ارعاب و اختناق و سانسور، دگرگونیهای داشته که آخوندها نتوانسته اند مانع آن شوند، اگر چه هنوز سرداران اخنتاقش هم چنان در دیروز خود زندگی می کنند و عربده های مکتبی می کشند! سردار قلدر هنوز نمی تواند بفهمد که تلاش برای چپاند مردم ایران در الگوی رفتاری منطبق بر معیارهای آخوندی به رغم بکارگیری ارعاب و سرکوب جواب ندارد و حتی خمینی با تمام وزن «نایب امام زمانی» اش نتوانست در این کار موفق شود، چرا که بخش عظیمی از آنان که هدف سرکوبی امروز نیروهای انتظامی به خاطر عدم رعایت حجاب و پوشش اسلامی قرار می گیرند، به خانواده هایی تعلق دارند که نسل اندر نسل «مسلمان» بوده اند و مسلمانی آنان به شیوه خودشان بوده است و بیشتر در «خدا پرستی» خلاصه می شده و به هرحال اگر نماز خوان هم بوده اند، با کسانی که نماز نمی خواندند مشکلی نداشتند و مثل آخوندهای عوضی و قشر محدودی از عقب ماندهای متعصب مذهبی، مردم آزار نبوده اند. تفاوت اسلام مردم، با اسلام آخوندی را می توان در دلبستگی مردم مسلمان گوشه کنار کشور به موسیقی و رقصهای محلی خودشان و حفظ آن ودر مقابل، دشمنی خمینی و آخوند جماعت با موسیقی و و حرام دانستن آن دید. می دانیم که در این زمینه شکست سنگینی از مردم خورده اند و ناچار به عقب نشینی ها بزرگی شده اند. اگر چه هنرمندان بزرگ و مردمی موسیقی هم چنان با مشکلات آفریده شده از سوی رژیم رو به رو هستند و فشارهایی زیادی از این بابت تحمل می کنند.
سردار بیخرد نیروی انتظامی، مثل آخوندهای مرتجع ، دنبال تعیین الگوی «اسلامی – انقلابی» برای زنان ایران است. این سردار قلدرمنش ابله، که جوان به نظر می رسد، در سال 67 یعنی 24 سال پیش، احتمالا تازه وارد نیروی انتظامی شده بوده باید به خاطر داشته باشد که در بهمن ماه سال 67، زمانی که چندماهی بیشتر از جام زهر سرکشیدن خمینی و پذیرفتن آتش بس در جنک باعراق نگذشته بود، زمانی که خمینی زنده و کاروان جنازه ها از جبهه های جنگ «حق علیه باطل و اسلام با کفر» همچنان از جبهه ها به شهرها می رسید، وقتی یک گزارشگر رادیو که به مناسبت سالروز تولد فاطمه دختر پیامبر، می خواست از زبان زنانی که با آنها مصاحبه می کرد، این را بیرون بکشد که بهترین الگو و نمونه برای زنان، فاطمه است، مصاحبه شونده یی برخلاف انتظار و خواست گزارشگر گفت که فاطمه را الگوی مناسبی برای زنان امروز نمی داند بلکه او اوشین( قهرمان یک سریال ژاپنی به نام سالهای دور از خانه) را که تلویزیون پخش می شد به عنوان الگوی مناسب برا ی زن امروز به دختر پیامبر که 1400 سال پیش زندگی می کرده ،ترجیح می دهد. این اظهار نظر لابه لای سایر اظهار نظرها که البته در تایید دختر پیامبر بود پخش شد. نتیجه دیوانه شدن خمنیی از خشم و صادر کردن دستور رسیدگی به این مساله و تعزیر و اخراج دست اندرکاران برنامه و صدور پیشاپیش حکم اعدام در صورت به قصد توهین بودن اظهار نظر و گزارش، برای توهین کننده بود****. حالا بعد از این همه سال این پاسدار دنبال قالب گیری رفتاری و «الگو سازی» اسلامی برای زنان هنرمند سینما است و می خواهد حضور قلدرمنشانه نیروی انتظامی در بالای سر آنان را تا خارج از مرزها جمهوری اسلامی و در جشنواره های خارجی هم بر آنان تحمیل کند. لابد کمال مطلوب برای «سردار ناجا» این است که زنان هنرمند سینما مثل فاطمه کماندو های نیروی انتظامی یا مرضیه دبّاغ ، عضو هیات اعزامی خمینی به مسکو برای دعوت گرباچف به اسلام، لباس بپوشند و ظاهر شوند. به رغم همه پولهای کلانی که رژیم منحوس آخوندی برای تزریق فرهنگ و بینش آخوندی به جامعه هزینه می کند که حتی این تزریق با برنامه های مثل «شیرخوراگان حسینی» به جمعیت کودکان شیرخوار هم گسترده شده است و یا با ایجاد هویت و شخصیت کاذب در نوجوانان و جوانان با سازمان دادن آنها در گروههای مختلف با یونیفورم و گاه با درجه و عنوان مثل آنچه برای «ارتش سایبری» ساخته اند، نشانه هایی فراوانی حاکی از شکست رژیم در زمینه مهار فرهنگی جامعه از طریق تنقیه و تزریق فرهنگ آخوندی وجود دارد که گاه برخی از این نشانه ها مثل کار گروه رپ کافران بی نام و آن طنز ساخته شده روی نوحه ممد نبودی و یا کار پروسر و صدای اخیر آی نقیِ شاهین نجفی توجه بسیاری به خود جلب کرده است. آیت الله های درنده و خونریز، حکم ارتداد برای این خواننده را صادر کردند اما رژیم مذهبی منحوسی که برای حفظ قدرت در خفه کردن هر صدایی کارنامه سیاه و هولناکی دارد که در آن دهه سیاه 60 و کشتار زندان سیاسی و قتلهای زنجیره یی ثبت شده است ، هروز گندیگی و پوسیدگی و ناتوانی اش در ارائه تولیدات فرهنگی و مکتبی دارای جاذبه برای مردم بیشتر آشکار می شود، رژیمی که در جایگزینی عروسکهای مکتبی «دارا و سارا» به جای عروسک باربی هم شکست خورد، با صدور حکم ارتداد و حتی ریختن خون معترضان نمی تواند ضعف ناشی از گندیگی و پوسیدگی خود و سرانجامی که فروپاشی است را چاره کند.
-------------------
منابع و توضیحات:
* گزارش تصویری معرفی اعضا هیات دوران جشنواره کن. خانم هیام عباس سینماگر فلسطینی نفر پنجمی است وارد می شود. لینک زیر:
** سه سکانس ناتمام از یک فیلمنامه، در لینک زیر:
http://www.asriran.com/fa/news/218777
*** اعلام جرم علیه سینماگران قبل از انقلاب، در لینک زیر:
http://www.asriran.com/fa/news/21846
واکنش خمینی پلیدبه گزارش رادیو در روز تولد دختر پیامبر در بهمن 67:
**** «با كمال تأسف و تأثر روز گذشته (روز شنبه 8 بهمن) از صداى جمهورى اسلامى مطلبى در مورد الگوى زن بخش گرديده است كه انسان شرم دارد بازگو نمايد. فردى كه اين مطلب را پخش كرده است تعزير و اخراج مى گردد و دست اندركاران آن تعزير خواهند شد. در صورتى كه ثابت شود قصد توهين در كار بوده است، بلاشك فرد توهين كننده، محكوم به اعدام است. اگر بار ديگر از اين گونه قضايا تكرار گردد، موجب تنبيه و توبيخ و مجازات شديد و جدى مسؤولان بالاى صدا و سيما خواهد شد. البته در تمامى زمينه ها قوه ى قضاييه اقدام مى نمايد».
24 خرداد 1391 - 13 ژوئن 2012
http://iradj-shokri.blogspot.fr/
منبع:پژواک ایران