سیّد محمد خاتمی ملت را با تواضع خود شرمنده فرمودند
ایرج شكری
آخوند سیّد محمد خاتمی «رئیس دولت اصلاحات»، چندی پیش در دیدار با گروهی از «نمایندگان ادوار مجلس»، با تاکید بر وخیم بودن وضع اقتصادی و مشکلات موجود، به خطراتی که رژیم را احاطه کرده است پرداخته اما ابراز اطمینان کرده که رژیم با فروپاشی روبه رو نخواهد شد چون « ابزارهای مختلفی که برای حفظ خود دارد» و نیز رژیم را دارای «پایگاه اجتماعی» در بین مردم دانسته است.
او باگفتن این که « در حال حاضر همه به نحوی ناراضی هستیم و اعتراض داریم»،ضمن قرار دادن خود در صف ناراضیان راه حل ها و پیشنهاداتی ارائه کرده و آخر سر با «زرنگی» ناشی از تفکر «عوام و کلانعام» و نادان پنداری مردم،- که در همه آخوندها رسوبات ضخیمی دارد - « به عنوان یک شهروند دوستدار ایران و اسلام» به خاطر کمبودها و مشکلات از مردم عذر خواهی کرده است و نه به عنوان کسی که سالهای طولانی از این چهل سال که سایه سیاه و نکبتبار اقتدار آخوند و سرکوبی و کشتار با استناد به «احکام اسلام» بر ایران گسترده بوده است و به دستور و اراده متشرّعان خونها ریخته شده و ظلمها به شهروندان ایران روا شده و می شود، حضرتش دارای بالاترین مسئولیتها در کشور و از جمله 8 سال رئیس جمهور بوده است. این آخوند شیّادانه با این «عذر خواهی»، تلاش کرده هم «چهره متواضع» از خود ارائه بدهد و هم کل نظام و اسلام و «آخوند» را از داشتن مسئولیت در این اوضاع فاجعه بار و تمام جنایاتی که رژیم به مردم روا کرده مبّرا کند. انگار نه انگار که رژیم آزادی کشِ ضد ایرانیِ اسلامی که او از صاحبمنصبان و خادمان و حافظان آن است، مسئول کشتارهای هولناک آزادیخواهان و ترقیخواهان این سرزمین در دهه 60 - که اکنون در روزهای سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در تابستان 67 هستیم-، بوده است؛ انگار نه انگار که این رژیم منحوس در کارنامه ننگین خود «انقلاب فرهنگی» و تعطیل کردن دانشگاهها و «پاکسازی» دانشگاهها از دانشجویان و استادان دگر اندیش و ضربه سنگین ناشی از آن به علم و دانش و پیشرفت کشور را دارد؛ و انگار نه انگار که هزاران جنایت و سرکوب دیگر علیه مردم ایران از جمله ادامه جنگ ویرانگر با عراق بعد از آزادی خرمشهر که او رئیس ستاد تبلیغات آن بود، در کارنامه رژیم پلید خمینی است که مردم جنوبِ غرب کشور از عوارضش همچنان در رنجند. از نظر خاتمی این ستایشگر لاجوردی جلّاد، در کارنامه رژیم ، چیزی جز خدمت نیست، منتها بیشتر می توانستند خدمت بکنند اما کمی «کم کاری» کرده اند فقط همین! شهروندان مسئولیتی اگر در این اوضاع داشته باشند؛ شرکت در انتخابات و رای دادن به سگ زرد یا شغال است و حال در می یابند که این کار بی ثمر و پوچ است و تنها به ادامه بقای رژیم کمک می کند.
خاتمی در حرفهایی که زده و پیشنهاداتی که داده بشدت مراقب بوده است که خط قرمزهای «رهبر معظم» را رعایت کند، البته خودش هم به کلی ناباور به این خط قرمزها نیست و به عنوان یک آخوند و کارگزار بلندپایه نظام به آنها معتقد است. به طور مثال او در پیشنهاداتش گفته است دایره غیر خودیها کوچکتر شود و نگفته است که خودی و غیر خودی معنی ندارد شهروندان ایرانی باید از آزادی و حقوق فردی و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن برابر برخوردار باشد، بلکه گفته است دایره غیرخودی ها باید کوچکتر شود. آنوقت این آخوند مزوّر به عنوان یک «شهروند ایرانی» از مردم معذرت خواهی می کند. کدام شهروند؟ تو ولایتمدار و امت امام خامنه ای و در دایره خودیها هستی اگر چه خودی بی بصیرت بنامندت، شهروند ایرانی. شهروند ایرانی خودی و غیر خودی ندارد. یک شهروند ممکن است مجرم و خلاف کار باشد که حتما تحت تعقیب قضایی قرار می گیرد و محکومیتهایی برایش تعیین می شود، ولی به اسم غیر خودی میلیونها شهروند ایرانی را از حق سازمانیابی و انتخاب و انتخاب شدن آزاد و حتی از آزادی بیان محروم کرده اند آنوقت آخوند فرومایه خود را شهروند ایرانی می خواند. آخوند شیّاد مساله مخالفت هایی را که در انتخاب سپنتا نیکنام زرتشی منتخب مردم برای شورای شهر یزد شده بود را صد سال باز گشت به عقب می نامد اما تحمیل ولایت فقیه و احکام شرعی به اداره و گردش امور کشور و ظلم و بیدادی را که علیه شهروندان بهایی ایران می شود، بازگشت به میان «مشروعه خواهان»(ما دین نبی خواهیم – مشروطه نمی خواهیم) استبداد عهد قاجار نمی داند.
خاتمی برای این که هیچ سوء تفاهمی از این دیدار و حرفهایش در مورد اطاعت و تبعیت اش از ولی فقیه پیش نیاید، در قسمت پایانی سخنانش گفته است« با همه وجود از رهبری معظم درخواست میکنم که با فرمان و دستورات خود مسائل و مشکلاتی که امروز کشور را دچار چالش کرده حل فرمایند ». این همان رهبری است که با حکم حکومتی حتی اجازه بحث در مورد لایحه اصلاح قانون مطبوعات را که در زمان ریاست جمهوری همین عالیجناب به مجلس ارائه شده بود، نداد مقام معظمی که با آن کار به همه ارکان نظام اسلامی خمینی ساخته گند زد: هم به «امام راحل» که گفته بود «مجلس در راس امور است»؛ هم به خود مجلس شورای اسلامی و مجلسیان»؛ هم به رئیس جمهور و هم به حکم تنفیذی که خودش به آن رئیس جمهور داده بود. همان رهبری که اعتراضات مردم به نتیجه «انتخابات سال 88 » را سرکوب کرد و دو کاندیدای معترض – کروبی و میرحسین موسوی را- بدون محاکمه و بدون این که اجازه سخن گفتن به آنها داده بشود، با قلدرمنشی به حبس خانگی فرستاد و لقب «سران فتنه» هم به روی آنها گذاشته شد و هنوز هم این بازداشت خانگی ادامه دارد.
این آخوند خاتمی، که فرصت طلبها و بعضی از عناصر از مرحله پرت، او را حلواحلوا می کنند، در بینش و رویکردش به مسأله دگراندیشان و دموکراسی، به رغم لفّاظی هایی که در بکار بردن آنها برای استتار گرایش و تمایلات مستبدانه و متشرّعانه خود استاد است، اینجا و آنجا برای اطمینان خاطر دادن به برادران «خودی» اش که او وفادار سفت و سخت به اصوال نظام جمهوری اسلامی است، حرفهایی زده که به روشنی بیانگر این حقیقت است که او با آخوندهای درنده و متحجّر دیگر تفاوت ماهوی ندارد و مطلقا اهل کوتاه آمدن از «اسلامی» بودن نظام سیاسی و حکومت، و کنار آمدن با غیر مذهبی ها به ویژه روشنفکران که صفت «بی دین» را همراه آنها می کند، نیست. از جمله این آخوند در کتاب «بیم موج» خود رویکرد متشرّعانه خود را در مورد روشنفکران که در تمام طول حیات رژیم ضد ایرانی آخوندی مورد فشار و ارعاب شدید و قربانی «قتلهای زنجیره ای» بوده اند با صراحت چنین بیان کرده است:
«جامعه ما جامعه يي ديني است و طبيعي است كه بي دينان مدّعي روشنفكري در اين جامعه پايگاه و دردل مردم جايگاهي نداشته باشند و نداشته اند. آن چه به نام روشنفکری در عهد جديد تاريخ ملت ما جريان داشته حركتي صوري، بي بنياد و بريده از مردم بوده است و هیچگاه صدای مدعیان روشنفکری این مرز و بوم از "کافه تریاها!!!" و قهوه خانه های خاصی که در آنجا پز "اپوزیسیون!!" دادند بیرون نیامد و اگر آمد مردم صدای آنان را نشیندند و اگر شنیدند زبان آنان را نفهمیدند و در نتیجه هیچگاه تفاهمی بوجود نیامد». او سپس به ستایش شریعتی و آل احمد پرداخته و اتهام سنگینی که تنها با «عدل اسلامی» اینان منطبق است، به روشنفکران «بی دین» زده است. از نظر این آخوند:«روشنفكر بي دين بخواهد يا نخواهد و بداند و يا نداند، آب به آسياب دشمن مي ريزد، دشمني كه مخالف استقلال ما است و با فرهنگ اصيل و ديانت و آزادگي اين ملت سر ستيز دارد. و تاريخ گواهي مي دهد كه اين جناح غالبا با حكومت هاي جبّار و وابسته به بيگانه همراه و همگام بوده است و در بسياري از موارد همكاري آگاهانه داشته است ولي خوشبختانه اين جريان بخاطر بي ريشگي در متن فرهنگ و عمق وجدان مردم ما تاثير چنداني نداشته است. و هم اكنون هم به نظر من روشنفكر بي دين خطر جدّي فكري محسوب نمي شود گرچه ممكن است در ذهن جامعه بخصوص جوانان اغتشاش هايي ايجاد كند»( بيم موج - چاپ پنجم بهار 1377صفحات 199 و 200 ). حالا این حرفها را اگر با حرفهای دری نجف آبادی وزیر اطلاعات در دولت خود او زمان قتلهای زنجیره ای مقایسه کنیم، نفرت مشابهی نسبت به روشنفکران که او «قلم به دستان» نامیده می بینیم. دری نجف آبادی چند ماه قبل از قتلهای زنجیره ای در یک سخنرانی در مرداد ماه 1377 در «جمع خانواده شهدا»» در آمل كه نماينده ولي فقيه در استان و مديركل اطلاعات استان مازندران هم حضور داشتند، «ليبرالها و قلم به دستان فاسد» را تهدید كرد و گفت «روحانيت شكست ناپذير است...در برابر جريانات مزدور و فاسد و غير ديني وقلم به دستان بي دين با قدرت مي ايستيم»(رسالت 12 مرداد77 ).
خاتمی در ترساندن مردم از عوارض فروپاشی رژیم، فرمایشاتی هم فرموده است که خنده دار است. گفته است:« مطمئن باشید با دامن زدن به اعتراضات و تضعیف حکومت، هرج و مرج ایجاد خواهد شد و از دل آن دیکتاتوری گسترده ضدمردمی بیرون خواهد آمد که ممکن است به تجزیه کشور بیانجامد». عجبا! رژیم جمهوری اسلامی دیکتاتوری گسترده نیست!؟ خادمان نظام پلید آخوندی دائما با پیش کشیدن مساله «تجزیه ایران» و هرج و مرج، هم از پیش برای سرکوبی اعتراضات مردم برچسب تهیه می کنند و زمینه سازی می کنند، هم می خواهند ترس در دل مردم بیاندازند با این هدف که مردم در سایه تحقیر و سرکوب رژیم و در نکبت زندگی کردن را، به شرکت در حرکت برچیدن بساط این رژیم پلید ترجیح بدهند. اما صبر و توان مردم برای کشیدن این وضع زجر آور هم دیگر رو به پایان است.
چند ماه پیش در گفتگویی در یک برنامه تلویزیونی، از «ادوی پلنل»* که سابقه حدود 40 سال روزنامه نگاری (که 25 سال آن در روزنامه «لو موند» با 8 سال سردبیری آن) را دارد و رئیس و از اعضای موسس رسانه سه زبانه(فرانسه، انگلیسی و اسپانیایی) اینترنتی «مدیا پارت» است، در بحث احتمال دادن اختیارات بیشتر به پلیس به خاطر تهدیدات تروریستی و برای حفظ امنیت، که از نطر برخی حقوق و آزادی های مردم در آن ممکن است مورد تعرّض قرار بگیرد، گفت توماس جفرسون سومین رئیس جمهوری آمریکا گفته است «ملتی که به خاطر امنیّت از آزادی خود دست بکشد، لایق هیچکدامش نیست و هر دو را از دست خواهد داد». حال هی صحابه «خمینی» و جیره خواران نظام و بعضی از عناصر از مرحله پرت مردم را از هرج و مرج یا سوریه شدن می ترسانند و آنها را به راضی بودن به زندگی زیر سلطه این رژیم پلید و فاسد و گدایی حق خود از آن و امید به «رحمت و عطوفت» قطره چکانی نظام آخوندی داشتن را تشویق می کنند. تا کی مردم باید توهین و تحقیر و سرکوب این رژیم فاسد را به خاطر اجتناب از پیش آمدن «هرج و مرج» در صورت فروپاشی رژیم تحمل کنند؟ در زمان مبارزه گاندی برای استقلال هند، انگلیسی های استعمارگر، گاندی را از مساله خلاء قدرت بعد از خروج انگلیسی ها و «پیش آمدن هرج و مرج» می ترساندند، گاندی گفته بود « خلاء قدرت پیش بیاید خودمان یک راهی برایش پیدا می کنیم». مردم تجربه دوران انقلاب و اعتصابات عمومی در کشور و متلاشی کردن رژیم شاه و تسخیر پادگانها را دارند، اگر خمینی پلید و یارانش شوراهای تشکیل شده در ماههای انقلاب را سرکوب و نابود نکرده بود و اگر اندکی جای نفس کشیدن و فعالیت سیاسی برای گروههای سیاسی مخالف رژیم شاه که رهبرانش زندان و شکنجه و اعدام رژیم سلطنتی را تحمل کرده بودند گذاشته بود، اگر مجلس موسسان را به مجلس خبرگانی متشکل از اسلام شناسان تبدیل نکرده بود، اگر حرص و آز چپاول «بیت المال» و ثروت اندوزی و... نبود الان وضع مردم و کشور چنین نبود.
خاتمی در این دیدار مساله مذاکره با مستقیم با آمریکا را برای رژیم زیانبار دانسته آن را تحمیل خواسته آمریکا و «تخریب جایگاه ایران در خاورمیانه» ارزیابی کرده که این هم البته در خط کنونی رهبر بودن است.
مساله اختلافات بین رژیم و آمریکا با رئیس جمهور شدن خاتمی در سال 76 و «گفتار درمانی» نشان دادن آمادگی رژیم جمهوری اسلامی برای تنش زدایی در روابط خارجی(که ترور رهبران کرد ایرانی در رستوران میکونوس در شهریور 1371 در برلن و ثابت شدن دخالت رژیم در آن و محکومیت بالاترین مقامات رژیم از رهبر گرفته تا رئیس جمهور و وزیرخارجه وزیر اطلاعات وقت به عنوان آمران آن، سایه تیره ای به روابط خارجی رژیم انداخته بود)، با استقبالی که بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا، با در لیست سیاه تروریستی قرار دادن سازمان مجاهدین خلق و کلیه تشکلهای مرتبط به آن، از آن استقبال کرد، قابل با مذاکره قابل حل بود. اما خامنه ای در آن زمان می گفت «مذاکره از رابطه بدتر است» و خاتمی هم که جرات و جگر پرداختن هزینه برای پیش گرفتن سیاستی که آن را برای رژیمی که خود جزئی از آن است لازم می دانست، نداشت، در برابر رهبر نایستاد و حتی برای این که «گربه» شاخش نزند، برای روبه رو نشدن با با رئیس جمهور آمریکا در راهرو سازمان ملل، خودش را دقایقی در توالت در«حصر» قرار داده بود. هادی خرسندی اخیرا شعری در مورد این اقدام او با عنوان «حماسه خاتمی در بیت الاخلاء» سروده است.
37 هفت سال پیش، چنین روزهایی، روزهای تابستان بعد از سرکوبی تظاهرات 30 خرداد و به ویژه بعد از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفت تیر1360، رژیم با بگیر و ببندهای گسترده و بی حساب و کتاب و کشتار وحشیانه ای که از دستگیر شدگان و هوداران گروههای سیاسی راه انداخته بود، سایه وحشت و مرگ را همه جا گسترد(2). اگر چه قبل از آن نیز کردستان با آن عکسهایی که از تیرباران های وحشیانه خلخالی در آنجا در مرداد 58، از پرده بیرون افتاد و گنبد و ترکمن صحرا، با کشتار رهبران خلق ترکمن و فعالان شوراهای دهقانی آنجا به خون کشیده شده بود.
ریشهری جلاد در یکی از پیوست 13 کتاب خاطرات خود لیستی از گروهها و تشکلهای سیاسی فعال بعد از انقلاب را که توسط رژیم متلاشی از بین برده شده است ارائه داده است. این لیست شامل 99 سازمان ماركيستي و 69 سازمان غير ماركسيستي "كه عليه نظام فعاليت مي كردند" ذكر شده است. اين ليست به خوبي گوياي شرايط ايران اوئل دوران بعد از سرنگوني شاه است و نشان دهند، پويايي و تشنگي جامعه براي شركت در زندگي سياسي و نيز تابلویی از گرايشات سياسي موجود در آن روزها در ايران است. (3)
این فساد گسترده ای که این روزها هردم گوشه ای از آن افشا می شود و مصائبی که مردم با آن دست بگیربانند، روی دیگر آن کشتارها برای انحصار قدرت است. اما آخوندهای پلید سخت در اشتباه بودند که می توانند، فریاد آزادی خواهی مردم و شعله مبارزات حق طلبانه مردم را برای همیشه خاموش کنند. خیلی روشن است که اپوزیسیون رژیم، از لیبرال و ملی گرا گرفته تا کمونیستها، هیچکدام در فساد و مصائبی که امروز مردم و کشور زیر آوار سنگین آن قرار دارند، نقشی نداشته و ندارند. مسئولیت تماما به عهده فرومایگان جنایتکار پیرو خمینی است. تمام نقش آفرینان و حامیان رژیم ولایت فقیه و آنهایی که خمینی امامشان بود و هنوز هم از آن تجلیل می کنند، این روزها شدیدا در اضطراب اند. کسانی که فرویختن سریع رژیم قدرقدرت شاه با آن دستگاه رعب و وحشت آفرین ساواکش را دیده اند، بیاد دارند که در سال 57 در چنین روزهایی از سال به ذهن کسی خطور نمی کرد که قبل از پایان سال از رژیم شاهنشاهی با تمام دستگاه وحشت و سرکوبکش، اثری نخواهند ماند، اما این اتفاق افتاد. امروز خامنه ای دیکتاتور منفوری است که حتی خودیهای و بخش بزرگی از خادمان بلند پایه رژیم به رغم همه حفظ ظاهر کردن ها از او متنفرند. امروز رژیمی که خود دچار بحران و تظادهای گوناکون در بالاست، با عملکرد خائنانه و فاجعه بار خود جامعه را به ورطه یی انداخته و با بحرانهایی رو به روکرده است که هیچ برون رفتی برای آن در نظام انسانی و آزادی کش ولایت فقیه ضد نیست. حالا آخوند خاتمی با پیشنهاد هایی که داده از ولی فقیه، «رهبر معظم»، درخواست صدور حکم و دستور، برای بیرون رفتن از وضع موجود را کرده است، اما خود رهبر هم نمی داند در برابر فشار خرد کننده ای که در اثر تحریمهای آمریکا در راه خواهد بود، چه غلطی می تواند بکند. به نظر می رسد که سفر او به مشهد به بهانه «غبار روبی » از مقبره امام رضا، برای دست بدامن امام رضا شدن و طلب «حاجت» از او بوده باشد.
راه پایان دادن به مصائب مردم در گام اول با متلاشی کردن این رژیم فاسد جنایتکار شروع می شود. مردم حق دارند با این جنایتکاران همان کنند که پارتیزان های ایتالیایی با موسولینی کردند. جیره خوران و وابستگان رژیم که مردم را از فروپاشی رژیم می ترسانند، خودشان – از عباس عبدی و خاتمی گرفته تا «لیبرالی» مثل صادق زیبا کلام - به صراحت و بدون پرده پوشی از به کارگرفتن سرکوب علیه مردم و آمادگی شلیک به مردم سخن گفته اند. اینها هستند که حاظرند ایران را سوریه بکنند ولی در برابر خواستهای به حق مردم عقب نشینی نکنند. پاسدار جعفری هم وقتی می خواهد «مانور اقتدار» برگزار کند، پنجاه هزار اوباش بسیجی و پاسدار و موتور سوار در تهران راه می انداز و پستهای ایست – بازرسی برپا می کند، تا مردم را مرعوب کند. چون آمریکا که قرار نیست نیروی چترباز در تهران پیاده کند، رژیم و پاسدارانش به خوبی می دانند که نیروی برانداز و دشمن رژیم ولایت فقیه در خانه است. همین مردم ستمدیده و داغ هزاران عزیز برجگر که طومار این رژیم پلید آزادی کش ضد ایرانی را در هم خواهد پیچید.
------------------------------------------------
http://eslahaatpress.com/News/16069 *
Edwy Plenel -1
Mediapart
مهندسی اسلامی بنای عظیم سی سال جنایت -2
http://iradj-shokri.blogspot.com/2009/02/30.html
3 - خاطرات یک سرکوبگر؛ اسناد اختناق
http://iradj-shokri.blogspot.com/2007/01/14-4-2007.html
۲۱ مرداد ۱٣۹۷ - ۱۲ اوت ۲۰۱٨
http://iradj-shokri.blogspot.com/
منبع:پژواک ایران