پاسدار جعفری و ادعاهای بی ربط اش و تلاش برای محو آثار خالی بندی و غلط زیادی
ایرج شكری
کشته شدن یکی از«ژنرال»! های سپاه پاسداران سرکوبگر (که از قضا یکی از خیلی بیشعورها هم بود)، بازهم فرصتی برای گنده گویی ها و ادعای بی ربط برای فرماندهان سپاه و کل دستگاه تبلیغاتی نظام ولایی شد، تا با تجیلیل از فرد مرده، در واقع از خودشان و دم دستگاهی که دارند تجلیل کنند و ادعاهای گنده بکنند و خودبزرگ بینی خود را ارضا بکنند. گفتم این همدانی که به دیار عدم رفت یکی از «خیلی بیشعور»های سپاه هم بود چرا که این همان کسی بود که پنج سال بعد از رویداد های سال 88 در سخنانی در همدان در بهمن سال قبل مدعی قطع نخاعی شدن 830 نفر در آن ماجرا شد و تقصیر و مسئولیت آن به گردن معترضان به نتیجه انتخابات گذاشت. اما این ادعای او چنان خلاف واقع و باعث آبروریزی بود که سپاه پاسداران در اطلاعیه یی مهمل گویی او را به این ترتیب اصلاح کرد که رقمی که او داده مربوط به کل مجروحان بوده است.
این ادعا در مصاحبه یی که او با نشریه «جوان همدان» کرده است درج است. او در همین سخنانش گفته بود:« اين حرفها بايد در تاريخ ثبت شود. در اين اتفاقات 830 نفر جانباز داديم. فتنه 88 از سوريه و جنگ هشت ساله مهمتر است». همین پاسدار بیشعور در ماجرای قدم زدن ظریف با جان کری هم عربده ها بلندی کشید و در یک سخنرانی در «لانه جاسوسی سابق آمریکا» در مراسم « يادواره شهداي مخابرات سپاه محمد رسول الله» در اسفند سال گذشته با اشاره به مساله قدم زدن ظریف و جان کری گفت« متهم ردیف اول مسئولان ما هستند. مگر مي شود با آمريكايي ها قدم بزنيم و انتظار داشته باشيم كه شهدا ما را شفاعت كنند،قطعاً شهدا به خاطر انجام اين كار ما را محاكمه خواهند كرد». عملکرد ننگین و جنایتکارانه او در سرکوبی اعتراضات سال 88 در مقام فرمانده سپاه محمد رسول الله با سازمان دادن اراذل و اوباش از زبان خودش در نشریه «جوان همدان» درج شده که سحام نیوز که نزدیک به کروبی است آن را درج کرده است.
او در این مصاحبه ضمن پاسخ به سوالاتی در مورد علت حضور رژیم در سوریه به سوالاتی هم در مورد نقشی که در «کنترل فتنه 88» داشته پاسخ داده بود. این بخش از سخنان او در پایان این یادداشت آمده است. اما بهانه نوشتن این یادداشت پرداختن به « توانمندی» آن پاسدار مردم ستیز نبود، قصدم یاد آوری گنده گویی و ادعای نامربوط پاسدار جعفری فرمانده سپاه در مورد چگونگی کشته شدن پاسدار همدانی است. جعفری در پیامی که به مناسبت کشته شدن پاسدار همدانی فرستاد، مدعی شد که « همدانی یکی از استوانههای مستحکم خط مقاومت در مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی بود که به دست مزدوران میدانی آنان – تروریستهایی که توسط همپیمانان نظام سلطه از جمله سعودیها تسلیح شده و به جان ملتهای مسلمان یمن، عراق، سوریه و بحرین افتادهاند – به شهادت رسید». اما اکنون روشن شده و کسانی مثل شمخانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم و کوثری از سخنگویان «دلواپسان» در مجلس اسلامی تصریح و تایید کرده اند که پاسدار همدانی در تصادف اتومبیل کشته شده است و نه در عملیات یا توسط داعش.
شمخانی در توضیح چگونگی رویداد مرگ همدانی گفته است« سردار همدانی مشغول شناسایی منطقه ای در حلب بود که بتواند قدرت مشاوره ای خود را به درستی ارائه کند که همانجا در صحنه شناسایی و در خودرویی به شهادت رسید. این حادثه به دلیل شناخت لحظه ای او صورت گرفت چون آدم ناشناسی بود و با سه نفر همراه بود که وی در حادثه ای خودرویی و در صحنه شناسایی به شهادت رسید»این اظهارات دبیری شورای عالی امنیت رژیم که در گفتگو با گزارشگر«صدا و سیما»ی رژیم بیان شده، در سایتهای مختلف رژیم از جمله عصر ایران درج شده است. http://www.asriran.com/fa/news/422500
همانگونه که ملاحظه می شود در این سخنان هیچ حرفی از این که این رویداد با یک اقدام تروریستی و مثلا اقدام انتحاری «مزدوران میدانی» صورت گرفته باشد نیست. این اظهارات البته زیرآب گنده گویی و ادعای فرمانده سپاه را می زند و به خاطر همین است که با این که حرفها و وراجی های او قبل از این ماجرا در سپاه نیوز مندرج است اما این یکی دیده نمی شود. به جز این هم یک فرار دزدکی از یک «غلط زیادی» از سوی فرمانده سپاه در همین اواخر و قبل از این ماجرا صورت گرفته بود، و آن این که حضرتش در سخنانی در چهار محال و بختیاری، رویداد دوم خرداد(76) را هم در شمار «فتنه» هایی قرار داده بود که از نظر او آمریکا طرّاح و مسبب آن بوده است. این حرف او را گرایش متمایل به «اصلاح طلبان» درون رژیم و نیز نزدیک به روحانی زیرذره بین قرار دادند و سایت تدبیر وابسته رئیس جمهور رژیم در یادداشتی با انتقاد از این اظهارات، پیام ستایش آمیز و لبریز از رضایت خاطر خامنه ای از چگونگی برگزاری انتخابت 2 خرداد 76 را برای رو کم کنی فرمانده پرحرف و نادان سپاه، ضمیمه یادداشت مربوطه کرد*. سخنان او را در چهار محال بختیاری که «غلط های زیادی» از آن حذف شده، می شود در قسمت بایگانی سپاه نیوز دید.
http://www.sepahnews.com/shownews.Aspx?ID=25fe62c1-9033-4976-82b0-f2834249622c
متن اولیه و بدون دستکاری آن هم در سایت تدبیر یا بعضی سایتهای دیگر در دسترس است. این که آن جمله ها از آن حذف شده است نشان دهنده چیزی نیست جز این که خود « سردار» فهمیده است که غلط زیادی کرده بوده و تلاش کرده است که آثار خرابکاریش را محو و آبرور ریزیی را که با فراموش کردن ستایش «امام خامنه ای مقام معظم رهبری» از 2 خرداد، مرتکب شده است، از نطرها پنهان کند. جملاتی که قیلا سپاه نیوز در آن گزارش آورده بود و حالا نیست، این است:«وی [جعفری] از چهار فتنه بزرگ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران که توسط آمریکاییها و همکارانشان در داخل طراحی شد بود، پرده برداشت و تاکید کرد: جنگ تحمیلی هشت ساله، دوم خرداد، فتنه هشت ماهه سال 88 و فتنه بزرگ هستهای از جمله اینها هستند». این که این پاسدار متکّبر، رویدادی مثل انتخابات دوم خرداد را هم که رهبرش تایید کرده بود جزو توطئه و طرحهای آمریکا می داند، نشان دهند«عظمت» دگم و استبداد رای و وقاحت این موجود بیشعور است. بور شدن به خاطر دروغگویی و تهمتهای بی اساسی که به دیگران زده اند، که مصیبت و رنج بسیاری را آوار سر قربانیان کرده و حتی جان آنها را گرفته اند( کاری که سالها است اینان بدون محدویت و بدون حسابرسی و تنبیه، مرتکب شده و می شوند)-، اصلا تنبیه متناسبی نیست و خیلی ناچیز است. اما با این حال از این که این بوی گند و تعفین درون و شخصیت پلید و حقیر این «گل مژه»های بدون «سلام»** تولید شده در زیر عبای خمینی و رشد یافته در نظام ارتجاعی و متعفن ولایی، به نحو مفتضحانه و غیر قابل مخقی کردنی عیان و سبب مسخرگی آنان می شود، باعث خرسندی خاطر سرکوب شدگانِ این بی پدرمادرهای جبّار مردم ستیز آزادی کش و غارتگر و ضد ایرانی است.
منابع و توضیحات:
http://www.tadbirkhabar.com/political/83707 *
** گل مژه = جوش کوچک چرکین که در کنار پللک عارض می شود و بسیار درد ناک است و پس از دو یا سه روز به خارج سرباز می کند و چرکها بیرون می آیند[...]؛ سنده سلام. (فرهنگ معین چاپ چهارم جلد سوم ص 3377-3376)
در رابطه با آخرین وضعیت و جایگاهی همدانی قبل از مرگش در سپاه داشته مطلبی در سایت سحام نیوزآمده است که اطلاعاتی در آن هست که می تواند برای علاقمندان موضوع جالب باشد. لینک در زیر آمده است.
http://sahamnews.org/2015/10/291117
*****************************************************
قسمتی از اظهارات پاسدار همدانی در مصاحبه با نشریه «جوان همدان» که شرحی در مورد سرکوب کردن اعتراضات سال 88 است متن کامل آن را می تواند در سایت سحام نیوز یا تدبیر مطالعه کرد:
- سردار يكي از موضوعاتي كه نام شما در آن زياد ياد مي شود مسايل مربوط به كنترل فتنه 88 است. در اتفاقات سال 88 بعد از ورود نيروهاي سپاه به طور ملموسي امنيت به تهران بازگشت. دورهاي كه شما فرماندهي سپاه محمد رسول الله را برعهده داشتيد. در رسانههاي بيگانه اخبار متفاوتي در مورد آن دوره منتشر ميشد، ميخواهيم کم و کيف موضوع را از زبان خود شما بشنويم. واقعاً سپاه در اين درگيريها بهطور مسلحانه ورود پيدا کرد؟ تک تيرانداز داشت؟ نقش وزارت اطلاعات در آن دوران چه بود؟
سپاه تحت فرمان فرماندهي کل قوا عمل کرد. حضرت آقا فرمودند در درگيريهاي خياباني کشته نميپذيرم. هيچکس حق حمل اسلحه در تهران را نداشت. به اين قيمت که حتي ممکن بود ما مورد حمله قرار بگيريم. در طول مدت اين اتفاقات از حدود 45 هزار بسيجي که درصحنه بودند حتي يک فشنگ هم شليک نشد.
در مورد ورود سپاه هم بايد بگويم كه وزارت اطلاعات واحد عملياتي ندارد و عمليات در اين وزارتخانه محدود به خانههاي تيمي است و براي اتفاقات بزرگي مثل فتنه 88 که در کف خيابان است طراحي نشده است. وزارت اطلاعات مأموريت اصلياش جلوگيري از ورود بيگانگان است. جاسوساني که وارد کشور ميشوند.
وزارت اطلاعات ما در فتنه 78 آسيب جدي ديد. در آنجا با توجه به اتفاقي که در وزارت اطلاعات رخ داد، قتلهاي زنجيرهاي كه در روزنامهها و رسانهها مطرح شد. در بخشي از آن، انگشت اتهام را به سمت وزارت برده شد و در نهايت به حادثه سعيد امامي کشيده شد که بنده معتقدم ايشان از آن اتهام مبراست. من ايشان مي شناسم. ايشان فردي مؤمن بود. اينچنين يک انشقاق در وزارت رخ داد و يکپارچگي وزارت اطلاعات خدشهدار شد و دستگاه اطلاعاتي ما را تضعيف کرد. در فتنه 88 آن بخش از بچههاي وزارت که حتي در ماجراهاي 88 بهتر از ما عمل کردند حقشان محفوظ است. برخي هم که شک و ترديد داشتند و بعدها پشيمان شدند. خب وزارت اطلاعات به دليل اين انشقاق نتوانست نقش خود را در فتنه بهخوبي ايفا نمايد.
- موضوع دستگيري برخي فتنه گران که از فرزندان مسئولان بودند مثل دستگيري فائزه هاشمي با دستور شما انجام شد؟
همه اقدامات ما طبق مجوزهاي رسمي و قانوني بوده است و هيچ حکمي را خارج از احکام دادگستري انجام نداديم. در اجراي حکم هم برايمان فرقي نميکرد که کسي آقازاده است يا از خانواده کيست. بنده دهها نفر، از افرادي را که از اصلاحات بودند يا از کارگزاران بودند يا از دوم خرداديها بودند، از زندان آزاد کردم. چون حرف آنها در حد اعتراض بود. اما آنهايي که در کف خيابان مديريت ميکردند و آسيب ميزدند و خسارت وارد ميکردند، فرق داشتند. پاسدار ما الآن با دوتا بچه، 70 درصد جانباز است و مغزش 7 بار عمل شده است. ما نميتوانيم از اينها بگذريم. من چندين بار گفتهام که رهبران فتنه مثل آقاي کروبي و ميرحسين اگر تبرئه بشوند حتماً خداي متعال و اينهايي که شهيد، جانباز و مجروح شدهاند هرگز رضايت نخواهند داد.
ما همه اينها را در يک جمعي جمع کرديم و اينها امضا کردند که ابداً رضايت نميدهند. جواني که پدر و مادرش يک وانت داشتند و همه چيزشان را فروختند و خرج اين جوان کردند، اما الآن معلول و جانباز است. بنابراين موسوي و کروبي متهمان اصلي اين ماجرا هستند و حداقل مجازات براي اينها اعدام است. مردم ما و ما رزمندهها نبايد اجازه کمتر از اين حکم را بدهيم. منتها مصلحت نظام اين است. اگر حکم رهبري بيايد و همينها را دوباره بر ما مسلط بکند ميگوييم چشم اما اگر روال قانوني خودش را ميخواهد طي بکند ما مطالبه ميکنيم. حضرت آقا هم تاکنون چنين چيزي از ما نخواستهاند والا همان را عمل ميکنيم. پس هر شدتي که در اين جريانات وارد شد عين حکم قضايي بود آنهم عين ضوابط. زماني که برخي از اينها در حصر بودند همه امکانات براي آنها مهيا بود و بهصورت انساني و اسلامي با آنها رفتار ميشد. اما ديگر قرار نبود بيايند کف خيابان و مديريت کنند.
- موفقيت سپاه در اين اتفاقات مرهون چه بود؟ در اين جريانات چگونه اقداماتي صورت گرفت؟
اولاً در فتنه 78 بنده جانشين نيروي مقاومت بسيج بودم و تجربه آن حوادث را داشتم. اين تجربه به من کمک ميکرد. يک سابقهاي در دو دوره در تهران داشتم در سالهاي 60 و 61 در تشکيل لشگر حضرت رسول(ص)، در سال 82 هم فرمانده لشگر تهران بودم. لذا کاملاً تهران را ميشناختم و برآورد خوب اطلاعاتي از منطقه داشتم. شناخت خوبي نسبت به جغرافياي انساني و زميني و شرايط اقتصادي و فرهنگي تهران داشتم. اشراف خوبي نسبت به احزاب و گروهها داشتم و آنها را در قرارگاه ثارالله به دقت بررسي کرده بوديم. کار اطلاعاتي که از پيش در قرارگاه ثارالله انجام داده بوديم جواب داد. هيچکار موفقي بدون آمادگي و تمرين صورت نميگيرد.
همه فرماندهان پايگاههاي بسيج را در دو تجمع بزرگ جمع کردم و به همه مأموريت دادم. از همه خواستم تا سازماندهي خود را حفظ کنند و امنيت محله خود را تأمين کنند. گفتم پايگاهي که نتواند اين دو اقدام را انجام دهد پايگاه نيست.
با کار اطلاعاتي اقدامي انجام داديم که در تهران صدا کرد. 5 هزار نفر از کساني که در آشوبها حضور داشتند ولي در احزاب و جريانات سياسي حضور نداشتند بلکه از اشرار و اراذل بودند را شناسايي کرديم و در منزلشان کنترلشان ميکرديم. روزي که فراخوان ميزدند اينها کنترل ميشدند و اجازه نداشتند از خانه بيرون بيايند. بعد اينها را عضو گردان کردم. بعداً اين سه گردان نشان دادند که اگر بخواهيم مجاهد تربيت کنيم بايد چنين افرادي که با تيغ و قمه سروکار دارند را پايکار بياوريم. يکي از اينها فردي بود به نام ستاري. اين ستاري وقتي به جمعيت زد جانباز 70 درصد شد و سال گذشته هم به شهادت رسيد.
وقتيکه جلسه شوراي تأمين استان تهران در شب عاشورا برگزار شد همه برآوردها اين بود که فردا تهران آرام خواهد بود. برآورد من اين بود که روز عاشورا اتفاقاتي در پيش خواهد بود. به همين خاطر دو بار ديگر درخواست جلسه فوق العاده داديم و جلسه تشکيل شد و آمادهباش اعلام کرديم. همه سينماهاي تهران را اجاره کردم. تمام مدارس و حسينيهها را در اختيار گرفتيم. بچهها با لباس مشکي در ميدان حضور داشتند. نزديک به 30 هيئت را هم که با من مرتب در تماس بودند را هم آماده کرديم و گفتم دستهها را به سمت ميدان دانشگاه بياوريد. در روز عاشورا همين سه گردان غائله را جمع کردند.
اين حرفها بايد در تاريخ ثبت شود. در اين اتفاقات 830 نفر جانباز داديم. فتنه 88 از سوريه و جنگ هشت ساله مهمتر است. حضرت آقا در اين مورد فرمودند كه اين کار خدا بود و عمق اين فتنه زماني روشن خواهد شد که من ديگر نيستم. ما به ابعاد فتنه نپرداختهايم. 45 هزار بسيجي در اين صحنه بودند و نه تنها پولي دريافت نميکردند که پول بنزين موتور و بقيه مخارج خود را هم ميپرداختند.
یکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱ اکتبر ۲۰۱۵
http://iradj-shokri.blogspot.fr
منبع:پژواک ایران