منطق مردان خدا: سركوب كردن و نفس بريدن
ایرج شكری
در جستجوي اخبار و مطلب مربوط به ايران در دنياي مجازي اينترنت رسيدم به سايت يا تارنماي حوزه نيوز، متعلق به يك نهاد واقعي به لحاظ فزيكي به نام حوزه علميه قم. نهادي كه در آن شخصيتهاي واقعي كه عنوان آيت الله العظمي به دمشان وصل است وجود دارند و«معظمله» نيز از القابي است كه براي آنها بكار مي رود همچنان كه براي شاه هم بكار مي رفت. در اين نهاد و موسسه، هرچه هست«علم و فضل» نام ميده مي شود و هم استادان و مدرسان و هم كساني كه از آنجا فارغ التحصيل مي شوند، «علما و فضلا» ناميده مي شوند و نه كمتر. از اينجا كسي مثلا با درجه دكتراي مهندسي در فلان رشته فني يا دكتراي تخصي در فلان رشته و موضوع پزشكي و يا درجه دكترا در يك رشته خاص علوم انساني، فارغ التحصيل نمي شود، «عالم و فاضل» از اينجا بيرون مي آيند. از اخبار مندرج در صفحه اول روز 31 فرورين حوزه نيوز، فرمايشات آيت الله العظمي وحيد خراساني بود. اين خبرگزاري در تيتر و سوتيتر مربوط به فرمايشات ايشان دوبار «سركوب كنید»(1) را بكار گرفته است:« آيت الله العظمي وحيد خراساني خطاب به طلاب و دانشجويان: مخالفان شيعه را با قدرت منطق و استدلال سركوب كيند. ايت الله العظمي وحيد خراساني گفتند: بايد جوانان اين كشور باقدرت علمي و با منطق و استدلال پاسخ دشمنان شيعه را بدهند و آنها را سركوب كنند». و در متن خبر همچنين مي خوانيم:«معظمله در ديدار با دانشجويان دانشگاه مذاهب اسلامی و جمعی از بانوان طلبه استان قزوين با اشاره به آيه شريفه ادعوا الی سبيل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه اظهار داشتند: دستگاه شيعه، دستگاه منطق و استدلال است وشما بايد بتوانيد با قدرت منطق، هر نفسی را که در مقابل اين مذهب بايستد قطع کنيد». تا به حال ما گمان مي كرديم، كه كسي كه منطق و استدلال در برابر مخالفان يا دشمنان بكار مي گيرد، يا براي جلب و قانع كردن و جذب كردن بكار مي گيرد، يا براي افشا كردن و رد كردن و محكوم كردن امري غلط و نادرست است، اما سركوب كردن و نفس بريدن يا نفس قطع كرن، با منطق و استدلال از آنها حرفهاست كه فقط از«علما و فضلاي» حوزه علميه قم مي شود شنيد. چرا كه منطق و استدلال براي سركوب كردن و نفس بريدن نيست و اساسا با منطق و استدلال نمي شود سركوب كرد و نفس بريد. سركوب كردن و نفس بريدن، وقتي به كار گرفته مي شود كه يا منطق و استدلال از اول كنار گذاشته شده يا اين كه در مساله مورد اختلاف، طرفي كه از منطق و استدلال طرف مقابل شكست مي خورد با قلدري، به جاي پذيرفتن منطق درست و استدلال قوي تر، راه سركوب كردن و نفس بريدن پيش مي گيرد. با اين وضع خود حضرت امام در آغاز نشستن بر اريكه قدرت رو به رو شد و تنها چند ماه بعد از رسيدن به قدرت بود كه آن «رحمت و عطوفت» اسلامي كه خيلي وعده اش را مي دادند، از رفتار و گفتار امام و يارانش، رخت بر بست. او در سوم خرداد 1358 در يك سخنراني طولاثي در برابر «فرهنگيان اهواز» كه به ديدار او برده شده بودند، بعد از بارها تاكيد بر اين كه مردم براي اسلام و قرآن قيام كردند و جوانهايشان را دادند و براي اين نبود كه مملكتشان «مثل سوييس بشود»، گفت «آخوند يعني اسلام، روحانيين با اسلام در هم مدغمند. آنكه با روحانيين و آخوند مخالف است دشمن شماست. او آزادي را ممكن است براي شما تأمين كند، استقلال هم ممكن است براي شما تأمين كند اما آن استقلال كه در آن امام زمان نيست، آزادي كه در آن قرآن نيست من حجتي كه خدا برايم دارد ادا كردم اين برنامه كوتاه مدت شماست كه با تمام اينها مبارزه يي بكنيد بدتر از آن مبارزه اي كه با شاه كرديد او در عين قدرتش هم، باز اسم خدا را مي آورد ، باز به زيارت مي رفت ولو به طور ريا بود. اما اينها به طور ريايي هم حاضر نيستند. بعضي از نويسنده هاي ما حاضر نيستند براي جلو بردن مقصدشان يك كلمه اسلام به كار ببرند ولو براي اين كه ما را بازي بدهند. ما با اينها بايد همان مبارزه اي را بكنيم كه با محمد رضا كرديم براي اين كه توطئه در كار است نه قضيه آزادي. جمع آوري قشرها را در هم و راه انداختن به هر بهانه اي، براي هر استخواني ميتنگ راه انداختن و دنبال آن با اسلام مخا لفت كردن قابل تحمل نيست»(كيهان 5 خرداد1358). اين فرمايشات كه در واقع نوعي اعلام جهاد عليه روشنفكران و دگرانديشان بود، براي اين بود كه در آن روز ها حضرت امام منطق و استدلالي براي محكوم كردن آزاديخواهان و ترقيخواهان نداشت و با شيادي از احساسات مذهبي مردم سوء استفاده مي كرد. او از مراسمي هم كه به مناسبت صدمين سالروز تولد دكتر مصدق، يكي دو روز قبل از اين سخنراني برگزارشده بود و هزاران نفر از مردم در آن شركت كرده بودند، عصباني بود و از آن مراسم به عنوان« ميتينگ براي هر استخواني» نام برد. دو ماه بعد از سخنراني، نايب امام زمان روح الله الموسوي الخميني، در يك پيام ديگر، اين بار بدون هيچ گونه پرده پوشي، «منطق و استدلال» اسلامي خود را نشان داد و در سخناني در قم در 26 مرداد 58، اظهار تاسف كرد كه چرا از اول «انقلابي» عمل نكرده و«قلم مطبوعات» را كه آنهار مزدور و فاسد مي ناميد نشكسته و همه احزاب را- كه آنها مفسد و فاسد مي ناميد- تعطيل نكرده و توبه كرد از اين كه «چوبه هاي دار درميدانهاي بزرگ» برپا نكرده تا سران آنها يعني هم مطبوعاتيان و هم احزاب و گروها را «درو» بكند و تنها يك حزب و« آن حزب مستضعفين» را درست بكند. او براي اين كه در شرعي بودن اين حد از درنده خويي در سركوب كردن، شكي براي كسي نگذارد، به گردن زدن 700 تن از يهوديان بني قريظه توسط « امير المؤمنين، مرد نمونه عالم»، استناد كرد. او در همين سخنراني دستور توقيف و تعطيلي مطبوعات دگرانديش را صادر كرد و طي همين سخنراني فرمان حمله گسترده ارتش از طريق هوا و زمين به كردستان را داد(2). قبل از اين موضع گيري سركوبگرانه اما، گروهي از مريدان او كه قبلا در هفت گروه كوچك متشكل بودند(يكي از آنها كه گروه منصورن نام داشت، بمب گذاري در رستوران خوانسالار، در يكي دوسال قبل از انقلاب را كه منجر به كشته شدن تعدادي از مشتريان آن شد را در كارنامه خود داشت و به آن افتخار مي كرد)، با هم وحدت كرده و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را تشكيل دادند كه در بيانيه اعلام موجوديت خود، تاكيد كرده بودند كه اگر با برخورد ايدئولوژيك– سياسي كارشان پيش نرفت، با تمام نيروي نظامي به مخالفان يورش خواهند برد(3). اين منطق، منطق سركوب و نفس بريدن منتقدان و دگرانديشان سياسي و عقيدتي، از زماني كه خميني خونريز، انقلاب مردم ايران را ملاخور كرد، تاكنون ادامه داشته و دارد و پاياني براي آن جز برچيده شدن سلطنت فقيه و اين رژيم منحوس مذهبي، نمي شود تصور كرد.
كردش «علمي» من در حوزه نيوز، خوشه چيني بيشتري از اين «دنياي علم و فضل» به همراه دارد كه به بطور مختصر به آنها اشاره مي كنم. در دنباله فرمايشات آيت الله العظمي وحيد خراساني آمده بود كه معظمله با توجه به نزديك شدن ايام سوگواري براي «حضرت زهرا(س)»، فرمودند كه:« اگر همه مملکت روز سوم جمادی الثانی يکپارچه بگويند يا زهرا(س) و با پرچمهای عزا به خيابانها بيايند، آنگاه پيش ائمه(ع) آبرومند میشويم». پس فراموش نشود، يا زهرا بگوييد و خود را عزا دار نشان دهيد تا نزد ائمه كه آيت الله وحيد خراساني رابط ايشان است و خبرش را خواهد داد، آبرومند شويد.
از خوشه هاي ديگري كه از فرمايشات مراجع معظم برگرفتيم، فرمايش آيت الله العظمي نوري همداني بود(اگر درست بيادم باشد در جريان محكوميت هاشم آغاجري خواهان مجازات شديد او بود) كه معظمله در جمع« ائمه جماعات مساجد حاضر در همايش علمی و کاربردی» چنين بيان کردند:« اگر کسی يک صفحه از معارف اهلبيت(ع) بنويسد حجابی بين او و آتش جهنم در روز قيامت خواهد بود».
خوشه ديگر، از فرمايشات آيت الله حسيني بوشهري مدير حوزه علميه قم و نايب رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم است. ايشان با اين كه به آينده اسلام ابراز اطمينان كردند و گفتند كه« با همه توطئههايی که دشمنان عليه اسلام دارند، استقبال از آخرين کتاب آسمانی در دنيا بینظير است و روزی فراخواهد رسيد که منازل اروپائیها پراز قرآن به جای انجيل خواهد شد و اين اتفاق افتاده و تقويت خواهد شد»، اما راجع به آينده ارتباط علما با نسل جوان ابراز نگراني كرده و در اين زمينه فرمودند:« اگر منبرهای ما قالب گذشته را به خود بگيرد، ارتباط با نسل جديد، حلقه مفقوده خواهد شد و نمیتوانيم بين خود و مخاطب ارتباط برقرار کنيم». خوشه ديگر را از فرمايشات آيت الله العظمي صافي گلپايگاني در« در جمع بانوان محصل حوزه علميه مجتهده امين، از شهرک شهيد محلاتی تهران» بود كه معظمله از جمله فرمودند«زن هر چقدر پوشيده باشد به خدا نزديکتر خواهد بود و چادری که خانمها میپوشند ثواب فراوانی دارد چون میخواهد خودش را محفوظ نگهدارد و اين اطاعت از دستور خداست» همچنين معظمله خانهداری را برای بانوان عبادت بزرگی بيان کرده و تصريح کردند: «خانهداری، عبادت بزرگی است که ثوابش از اعتکاف بيشتر است و بايد سعی کنيد سنتهای اسلامی را حفظ کنيد». واقعا دنيايي قشنگ تر و بالنده تر از اين براي زنان نمي شود تصور كرد. پس اي زنان و دختران ايران پوشيده تر باشيد( مستحب است كه با پتو يا لحاف كرسي باشد كه نور هم از آن عبور نكند) تا به خدا نزديكتر باشيد و از خانه بيرون نياييد و خانه داري كنيد كه توابش از اعتكاف بيشتر است و بعد از اين كه دعوت حق را لبيك گفته به ديار باقي شتافتيد اجر اين كارهاي ثواب را در آن دنيا دريافت خواهيد كرد.
اما روي ديگر سكه تاكيد بر شيعه گري و برتري شيعه و روياي رويي با دشمنان شيعه، بي شك فشار سنگين رواني است كه به هم وطنان سني مذهب ما وارد مي شود، فشاري نامرئي( كه افكار عمومي چندان از آن گاه نمي شود، همچنان كه كوبيدن به اين طبل برتري شيعه در حوزه و موسسات وابسته) كه گاه با تضيقات و آزار و تخريب مساجد آنان مثل آن چه چندي پيش در بجنورد رژيم مرتكب شد، همراه است. در همين حال نبايد فراموش كرد كه جمعيت سني مذهب ايران بيشتر در مناطق محروم كشور مثل بلوچستان و كردستان سكونت دارند و اين فشار رواني علاوه بر فشارهايي است كه اكثر مردم محروم كشور از هر دين و مذهبي به خاطر گراني و نارسايي و اختناق رژيم منحوس آخوندي تحمل مي كنند. يك سال پيش در مطلبي اشاره به سخنراني آخوندي از مدرسين حوزه علميه قم به بنام مهدي دانشمند كه از طريق يكي از شبكه هاي تلويزيوني رژيم پخش مي شد كردم كه وي ضمن سخناني براي به اصطلاح ارشاد و نصيحت جوانان، آنان به ياد آور شد« تو اگر پدرت شيعه نبود، مادرت شيعه نبود، خوت شيعه نبودي، الان چه خاكي توسرت مي كردي». از ديدگاه اين آخوند، كسي كه شيعه نباشد موجود خاك بر سري به حساب مي آيد. آيا واقعا براي چنين آدمي اصلا «هموطن» يا «مردم محروم» يا «كارگران زحمتكش» مي تواند معني داشته باشد؟ و اصلا ممكن است تصور كرد كه او توجهي به درد و مصائب شهروند ايراني داشته باشد؟ بماند كه اين سوال هم باقي است كه پس اين بگير وببندي كه در آن آدمهايي مثل هادي قابل دستگير و زنداني مي شوند براي چيست؟ يا كسي مثل ايت الله منتطري كه مرجع تقليد و«اميد امت و امام» بود و آن همه مورد اهانت و تحقير قرار گرفت و نزديك به بيست سال است كه در بازداشت خانگي به سر مي برد، در شيعه بودنش اشكال بود، يا اين كه «نقص»و«عيب»ي كه داشت اين بود كه به اندازه خميني سنگدل و بيرحم و درنده خو نبود و رفتار وحشيانه ماموران وزارت اطلاعات و كشتار زندانيان سياسي را كه با حكم خميني صورت گرفته بود و مي گرفت محكوم كرد؟
مايلم كه نكته يي را ياد آوري و سوالي را با توجه به خوشه چيني از اين «گردش علمي» بكنم و آن اين كه كساني كه مردم را به انتخابات دعوت مي كنند و هيچ توجهي ندارند كه نتيجه انتخابات هرچه باشد، تغيير اساسي و محسوس در امكان اعمال اراده شهروندان در سرنوشت خويش در برابراختيارات ولي فقيه، ايجاد نخواهد كرد(امري كه از بعد از خرداد 1376 به اثبات رسيده)، هيچ فكر كرده اند كه با وجود رژيم مذهبي نمي شود، جلوي تأثيرات مخرب افكار مسمومي كه را از حوزه علميه قم مثل گاز و تشعشات خطرناك منتشر مي شود، بر جامعه گرفت؟ مردم براي كم كردن فشار روي خودشان مي دانند چگونه از تضاد بين دو جناح رژيم استفاده كنند، اگر هم اشتباه كردند، اشتباه بزرگي براي آنان نخواهد بود. اما، چشم اندازي كه اوپوزيسيون خارج كشور جلو آنها مي گذارد، اگر حمايت از اين يا آن جناح رژيم باشد، پس اپوزيسيون، چه افق وسيع و روشن و آينده بهتري مي تواند جلوچشمان مردم محروم مصيبت زده بگشايد؟
-------------------
منابع و توضيحات:
1- سخنان آخوند وحيدي خراساني:
http://www.hawzahnews.com/showdata.aspx?dataid=4810
2 – سخنراني خميني 26 مرداد58 در آستانه تعطليل كردن نشريات مستقل و نشريات گروهاي سياسي و دادن دستور حمله و لشگر كشي تمام عيار(در واقع اعلام جهاد) به كردستان، به همه نيروهاي مسلح: «...اگر ما از اول كه رژيم فاسد را شكستيم و اين سد بسيار فاسد را خراب كرديم به طور انقلابي عمل كرده بوديم و قلم تمام مطبوعات مزدور را شكستته بوديم و تمام مجلات فاسد را تعطيل كرده بوديم و رؤساي آنها را به محاكمه كشيده بوديم و حزبهاي فاسد را ممنوع اعلام كرده بوديم و رؤساي آنها را به جزاي خودشان رسانده بوديم، چوبه هاي دار در ميدانهاي بزرگ بر پا كرده بوديم و مفسدين وفاسدين را درو كرده بوديم اين زحمتها پيش نمي آمد. من از پيشگاه خداي متعال و ملت عزيز عذر مي خواهم[...] دولت ما انقلابي نيست، ارتش ما انقلابي نيست، ژاندارمري ما انقلابي نيست، شهرباني ما انقلابي نيست پاسداران ما هم انقلابي نيستند، من هم انقلابي نيستم. اگر ما انقلابي بوديم اجازه نمي داديم اينها اظهار وجود كننند. تمام احزاب را ممنوع اعلام مي كرديم، تمام جبهه ها را ممنوع اعلام مي كرديم و يك حزب و آن حزب الله، حزب مستضعفين تشكيل مي داديم و من توبه مي كنم از اين اشتباهي كه كردم و من اعلام مي كنم به اين قشرهاي فاسد در سرتاسر ايران كه اگر سر جاي خود ننشينند ما به طور انقلابي با آنها عمل مي كنيم. مولاي ما اميرالمؤمنين سلام الله عليه، مرد نمونهً عالم، آن انسان به تمام معنا، ...در عبادت آنطور بود، در برابر مستكبرين و كساني كه توطئه مي كردند شمشير را مي كشيد و هفتصد نفر را در يك روز چنانكه نقل مي كنند از يهود بني قريظه كه نظير اسرائيليها بودند و شايد اينها از نسل انها باشند، از دم شمشير مي گذراند ما نمي خواهيم در ايران ، در دنياي اسلام و در خارج كشور، وجاهت پيدا كنيم ما مي خواهيم به امر خدا عمل كنيم و خواهيم كرد. «اشدا علي الكفار و رحمابينهم». اين توطئه گرها در كردستان و در غير آن در صف كفار هستند، با آنها بايد با شدت رفتار كرد. دولت بايد با شدت رفتار كند،ارتش بايد باشدت رفتار كند. ژندارمري بايد با شدت رفتار كند، اگر مسامحه كنند ما با خود همين مسامحه گرها با شدت رفتار مي كنيم … دادستان انقلاب موظف است تمام مجلاتي را كه برضد مسير ملت است و توطئه گر است توقيف كند و نويسدگان آنها را دعوت كند به دادگاه و محاكمه كند، موظف است كساني را كه توطئه مي كنند و اسم حزب روي خودشان مي گذارند، رؤساي آنها را بخواهند وآنها را محاكمه كنند. فاسدها را سركوب كنيد. عذرها را كنار بگذاريد. برويد توطئه گرها را سركوب كنيد. دولت مسامحه نكند. ارتش مسامحه نكند. پاسداران مسامحه نكنند...»(كيهان27مرداد1358)
3 - كيهان 14 فروردين 1358 صفحه 8 ستون احزاب و جمعيتهاي سياسي:« هفت گروه انقلابي اسلامي، توحيدي صف، امت واحده، توحيدي بدر، فلاح ، فلق، منصورون و موحدين به هم پيوستند و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را به وجود آوردند. اين سازمان در بيانيه شماره يك خود كه در حقيقت بيانيه اعلام موجوديتش مي باشد اعلام داشته است: سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي خود را در برابر خدا و خلق مسئول پاسداري از دستاوردهاي انقلاب اسلامي و تكامل و گشترش آن در جهان مي داند. در اين بيانيه آمده است: اين سازمان متعهد است كه با عناصر، سازمانها، حكومتها، ابرقدرتها و هرجرياني كه عليه گسترش و تحقق انقلاب اسلامي عمل كند، از امپرياليست هاي جهانخوار راست و چپ و يا متجاوزان صهيونيست گرفته تا عناصر منافق، منحرف و فرصت طلب داخلي، مبارزه ايدئولوژيك سياسي نموده و در صورت لزوم قاطعانه و با يقين به ياري خدا، با تمامي قدرت دست به حملات نظامي بزند»
پ- اول ارديبهشت1387- 20 آوريل 2008
منبع:پژواک ایران