بساط ارتجاعی مرجعیت و آخوندیسم را باید در ایران جمع کرد
ایرج شكری
آخوند مرتجع وحید خراسانی، از آیت الله العظمی ها و «مراجع تقلید شیعه» در قم است، اخیرا در یک واکنش بیسابقه و تهدید آمیز در مورد یک سریال تلویزیونی به نام مختار نامه، اعلام کرده بود«شنیده ام می خواهند قمر بنی هاشم را به نقش هنرپیشه ها درآورند، کسی که حجت خدا مقابل قبر او می ایستد، و می گوید سلام خدا، سلام تمام انبیاء، سلام تمام اوصیاء، سلام تمام شهداء بر تو یَابن امیرالمؤمنین، کسی که هر صبح و شب خدا و صد و بیست و چهار هزار پیغمبر به او سلام می کنند این را می خواهند به نقش هنرپیشه ها درآورند، خدا نکند چنین غلطی بکنند، آن وقت هر چه پیش آید و هر چه ما بگوئیم معذوریم» وی در همین پیام « جوانان» را تشویق کرده بود که در تاسوعای امسال «محشری برپا کنند در عزای قمر بنی هاشم...». تعفن تفکر و بینش آیت الله های مرتجع و تاریک اندیش- گاه که مساله یی مثل افتادن سینگی در گنداب سبب تکانی در آن می شود- چنان است که در مقایسه با آنچه عاشقان اهل بیت و پیروان اسلام آخوندی و دست اندرکاران همین رژیم گند گرفته در آن غوطه می خورند و نفس می کشند و آن را باز تولید می کند، چیزی مثلا مثل بوی تعفن لاشه سگ مرده نسبت به بوی تخم مرغ گندیده است. آخوند وحید خراسانی نمایش این سریال از تلویزیون رژیم را «نقشه» می داند و به مردم هشدار می دهد که:«مردم بدانید! این نقشه ها برای این است، وقتی قمر بنی هاشم را به آن صورت نشان دادند، دیگر این سوز و گداز در روضه ها نخواهد بود، آن کسانی که آن صحنه را ببینید آن هنرپیشه را تماشا کنند، اینها دیگر آنچنان که باید در عزای او نمی سوزند، ولی باید بدانند اگر با چکمه، با کراوات خواستند این چراغ را خاموش کنند نشد، با این ریشها، با این یقه های باز هم این نور خدا خاموش شدنی نیست...» افکار این آیت الله العظمی چنان باعث شرمندگی «ولایتمداران عاشق اهل بیت» است که این هشدار او را تنها یکی دو سایت متعلق به باندهای بشدت مرتجع رژیم، مثل رجا نیوز بدون هیچ اظهار نظری و به عنوان خبر درج کردند. سایتهای نیمه رسمی و «معتبر» یا آن را درج نکردند، یا با اظهار شگفتی درج کردند. در همین بخش اخیر از هشدار او می بینم که نگرانی این موجود متعفن مشمئز کننده از حضور «قمر بنی هاشم» در سریال تلویزیونی مختار نامه این است که تلویزیون دارد جای روضه خوانی را در انتقال همان فرهنگ روضه خوانی و آخوندی می گیرد و این یعنی بی سکه شدن بساط روضه خوانها و آخوندهایی مثل خودش و جایگزین شدن سینما (در مجموعه کاگردان و هنر پیشه و عوامل تولید) به جای آخوند، و صفحه تلویزیون در خانه ها به جای منبر و مسجد است. این عنصر مرتجع مستبد، حتی با پیراهن های معمولی کویندگان مرد که آخرین دکمه بالای آن را معمولا نمی بندند و یقه شان باز است، مساله دارد. باید حتما «یقه حسنی» و مدل ملایی بپوشند. در پی خرناس و خروش این آیت الله العظمی، رئیس مرکز سیما فیلم اعلام کرد که « به رغم تلاشهاي ارزشمند و هنرمندانه جناب آقاي داوود ميرباقري كارگردان متعهد سريال مختارنامه در خلق صحنه شهادت حضرت ابوالفضل (ع)، اين تصاوير در سريال به نمايش در نميآيند»(عصر ایران 13 آذر) اما دلیل آن را نه اخطار آخوند وحیدی خراسانی بلکه این گونه بیان کرده بود:« به دلايل مختلف و از مدتي پيش بنا بر نظر مخالف معاون محترم سيما جناب آقاي دارابي در خصوص نمايش چهره حضرت ابوالفصل (ع)، به تيم سازنده اعلام و پيشنهاد شد كه در نشان دادن چهره آن حضرت همانگونه عمل شود كه با نمايش چهره معصومين (ع) عمل ميشود » . یعنی در اینجا هم مساله حذف مطرح نبوده بلکه احتمال تغییر صحنه هایی و تجدید فیلم برداری آنها بیشتر در نظر بوده است. خلاصه تصمیم نهایی را قرار بود مدیرعامل تلویزیون بگیرد. با تنی چند از مراجع تقلید قم هم مشورت شد که موافقان و مخالفانی در بین آنها بوده است. در روز 14 آذر خبری در مورد حذف 18 دقیقه از قسمت مربوط به حضور ابوالفضل در صحنه منتشر شد اما روز 15 آذر خبر دیگری انتشار یافت که گویا قرار بر این شد که «چهره حضرت» نورانی نشان داده شود و بنا بر آن چه در عکسهایی که از این قسمت ویرایش شده در بعضی سایتها انتشار یافته است، گویی خداوند تبارک و تعالی به جای سر به حضرت یک لامپ 60 ولتی عطا کرده بوده است! نتیجه این که تا اینجای ماجرا نظر آخوند وحید خراسانی که مخالف ایفای نقش «قمر بنی هاشم» توسط هنر پیشه بود عملی نشد. اما مهم تر از آن، این که سایت« الف» که متعلق به احمد توکلی از چهره سرشناس یکی از باندهای جناح هار موسوم به اصولگرا و نماینده و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس است، روز 16 آذر ضمن تلاش برای گل آلود کردن آب و گرفتن ماهی برای تشدید فشار علیه جناح رانده شده «اصلاح طلب»، در انتقاد تندی با تیترـ« درباره نشان دادن تصویر حضرت عباس/ویرایش دوم »- که عین زدن«گلابی» به محاسن این «مرجع معظم تقلید» بود، ضمن یاد آوری این که« اكنون قرنهاست كه افرادي در تعزيهها نقش حضرت عباس و حتی نقش حضرت امام حسين عليهماالسلام نقش آفريني و مصائب اهل بيت در كربلا را براي مردم بيننده مجسم ميكنند» نوشت:« از آيه الله وحيد خراساني انتظار ميرفت زماني كه صهيونيستها كودكان مظلوم و مسلمان غزه را به خاك خون ميكشيدند، هم حساسيت به خرج داده و موضعگيري مي فرمودند». این آن قسمت «گلاب زدن» مساله بود و در قسمت «گل آلود کردن آب و ماهیگری » که آن هم البته «گلاب زدن»ی در خود داشت،نوشت که چرا آیت الله وقتی در مراسم تشییع جنازه آیت الله منتظری « اوباش سبز در جوار حرم حضرت معصومه (س) سوت و كف به راه انداختند » حساسیت نشان نداد و افزود ه است که آیت الله باید«زماني كه آشوبگران سبزپوش در عاشوراي حسيني وحشيانه خيمه عزاداري ابي عبدالله را به آتش كشيدند، بانوان محجبه و مومن را تهديد كردند و چادر از سر مادر شهيدي كشيدند، نمازگزاران ظهر عاشورا را سنگباران كردند، براي عزاداران رعب آفريدند و اماكن عمومي را به آتش كشيدند و در روز عزاي حسيني هلهله و شادي كردند هم از خود حساسيت نشان داده و موضعگيري ميفرمودند ». بعد هم این سوال را مطرح کرده است که :« نمايش چهره حضرت عباس عليه السلام كار زشتتري است يا انجام آن اعمال پليد در روز عاشوراي حسيني؟». آیا این لحن و این برخورد با یک «آیت الله العظمی» که آن قدر از وضع خودش مطمئن است که می تواند چنان «غلطی» بکند و اخطار و هشدار راه انداختن شورش علیه نظام ولایت فقیه به خاطر اهانت به قمر بنی هاشم را بدهد، « گلاب زدن » به «معظم له» نیست؟ اما به نظر می رسد که آن طرف هم دست روی دست نگذاشت و در پی نزدیک به هفتاد نظر در انتقاد به یادداشت الف از آن طرف که حدود 180 واکنش در حمایت از یادداشت را داشت، و مطلبی از فرید مدرسی در سایت آفتاب که انتقاد به وحید خراسانی را مردود دانسته و آن را«گفتمان حاشیه یی که سازمان تشیع را بر محور نهاد مرجعیت نمیپندارد و باورهای خود را عین دیانت میداند و به دنبال انقلابی در سازمان تشیع است» خوانده بود*. عصر 17 آذر آن یادداشت از الف برداشته شد و وقتی هم که تیتر مطلب را-(درباره نشان دادن تصویر حضرت عباس/ویرایش دوم)- در موتور جستجوگر وارد می کنی می بینی جا تر است و بچه نیست. تیتر مطلب می آید وقتی روی آن کلیک می کنی در صفحه یی که باز می شود تیتر هست و متن نیست.
این سریال 40 قسممتی 20 میلیارد تومان هزینه برداشته و تا کنون ده قسمت آن نمایش داده شده است و تاسفبار این است که تمام این هزینه ها و بحث و جدلها مربوط است به بخشی از تاریخ واقعی و زمینی که اساسا نقش آفرینان و شخصیتهای آن و جنگهایشان به مربوط یه مردم دیگری است و اگر امام حسین هم قدرت را از کف معاویه و یزید در می آورد، برای گسترش فتوحات اسلام و محکم کردن میخ خلافت اسلامی از کوبیدن شمشیرش به فرق پدران ما کوتاهی نمی کرد. چنان که از بعد از فتح پایتخت ساسانی از سپاه اسلام بر سر مردم این سرزمین آمد. این هزینه ها را باید برای ساختن وقایع و حماسه های تاریخ این سرزمین مثلا دلاوری آریو برزن در برابر سپاه اسکندر و مبارزه بابک خرمدین در برابر سپاهیان خلیفه اسلام و رشادت یعقوب لیث و یا داستانهای شاهنامه به کار برد، نه برای باز آفرینی «مصیبت کربلا» و برای گریاندن مردم.
در این سی سال حاکمیت اسلام و رژیم منحوس مذهبی در ایران، نه از آخوند وحید خراسانی و نه سایر «مراجع تقلید و آیت الله العظمی» ها هیچ صدای علیه این همه بیداد و ستم به مردم شنیده نشد، اصلا گویی در عوامل دیگری سیر می کنند. مراجع تقلید شیعه و آخوندها به طورکلی، عناصر مرتجع و تاریک اندیشی هستند که جز فروبردن مردم در مسائلی که بیگانه با دنیای کنونی است و سبب باز داشتن جامعه از پیشرفت و تعالی به ویژه در زمینه فرهنگی و برابری حقوق زنان است، هیچ نقش دیگری ندارند. یک آیت الله کله گُنده (آیت الله العظمی) دیگر که آن قاطرچی وزیر ارشاد شده- صفار هرندی- وقتی در مقام وزیر ارشاد اسلامی به دیدارش رفته بود ضمن زانو زدن و بوسیدن دست او از شدت احساسات اشک می ریخت، آخوند صافی گلپایگانی، در اخیرا در دیدار با جمعی از جامعه روحانیت شیراز، اعزام ورزشکاران زن به خارج کشور را مایه شرمساری دانسته و خواستار جلوگیری از آن شد. در خبر این دیدار روز 9 آذر روی بعضی از سایتهای رژیم قرار گرفت، از قول این آیت الله همچنین آمده بود که «انجام معاصی و گناهان و بد حجابی ها در خشکسالی تاثیر زیادی دارد» یعنی می خواست بگوید که آلودگی هوا هم نتیجه کارهایی مثل اعزام زنان ورزشکار به مسابقات است! آن یکی-آخوند صدیقی را هم که یادمان هست در نماز جمعه بی حجابی را «باعث لرزش دلهای جوانان و تبدیل گناهان صغیره به کبیره» و سبب «غضب خدا» و وقوع بلاهایی مثل زلزله دانست.
عملکرد سی ساله همه دسته های روحانیت و مرجعیت از خود خمینی گرفته و دستیارانش که جنایتکاران مردم کشی بودند وهستند تا آخوندهایی مثل وحید خراسانی و نوری همدانی و ناصر مکارم شیراز هیچ نقش مردم دوستانه و ترقیخواهانه ندیدیم. کسانی هم که بعد از انتخابات یک اعتراضکی کردند، از ترس برگشتن ورق و گرفتار خشم مردم شدن بود. کسانی مثل آخوند دستغیب هم مطلقا از اسلامشان به نفع زندگی عرفی و حقوق مردم کوتاه نخواهند آمد. به علاوه رفتارهایی از سوی همین نظام نسبت به کسانی چون شریعتمداری و منتطری و تنی چند از آخوندهای منتقد صورت گرفت خود نشان دهنده این است که واقعا هیچ عنصر «الهی» و خدایی و مقدس که «جسارت» به آن گناه و جرم باشد در بالا مرتبه ترین «مراجع تقلید» حتی وجود ندارد و می شود با آنها معامله یی کرد که خمینی با شریعتمداری و منتطری کرد و میراث خوارانش با فرزند او یادگار امام کردند و سرش را زیر آب کردند و هم چنان که برای نوه اش هم خط و نشانها کشیدند. به خاطر همین قویا معتقدم که باید این بساط منحوس مرجعیت و آخوندیسم باید جمع شود. این را لازم به یاد آوری می دانم که گرایش اسلام بدون آخوند، گرایش مطرح شده از سوی بی نمازها و بی دینان نبوده، بلکه گرایشی از سوی دین باوران بوده است که البته همه یک دست نبوده اند.
-------------------------------------
* لینک مقاله فرید مدرسی
http://aftabnews.ir/vdccxpqso2bqso8.ala2.html
18 آذر 1389 – 9 دسامبر 2010
http://iradj-shokri.blogspot.com
منبع:پژواک ایران