عبور کشتی جنگی سید علی از کانال سوئز و تأملی در روش مسالمت آمیز مبارزه
ایرج شكری
عبور کشتی جنگ رژیم از کانال سوئز شاید به خودی خود چندان مهم نباشد، دو کشتی جنگی در حالت صلح عازم دیدار از بندر کشوری بوده است که با آن روابط دوستانه دارد. این دو کشتی که یکی ناو جنگی و دیگری کشتی پشتیبانی است، سلاح حمله نمی کرده است و مصر هم بنا بر مقرارتی که در این زمینه داشت عبور آنها را منوط به در خواست اجازه رژیم از مصر 48 ساعت قبل از عبور کرد و با انجام این تشریفات به کشتی های رژیم اجازه عبور داد. اما جنبه سمبولیک این اقدام و انگیزه وهدف رژیم از این اقدام مهم است و نیز توجه به این مساله که آیا آثار این اقدام سمبولیک را در سیاست داخلی هم می توان دید یا این نه. در این یادداشت انگیزه و سیاست و اهدافی که می تواند پشت این اقدام نهفته باشد و ارزیابی آثار سیاستی که پشت این اقدام بوده در رویارویی با اعتراضات مردم مورد بررسی قرار گرفته است .
اعزام یک ناو جنگی و یک کشتی پشتیبانی از سوی رژیم ولایت فقیه به سواحل سوریه ، که باید از کانال سوئز عبور می کرد به فاصله اندکی بعد از به کنار رفتن حسنی مبارک از قدرت در مصر، صورت گرفت. اقدامی که بدون سرو صدا و تبلیغات انجام شد و این نه برای مخفی نگهداشتن آن- که البته عملی هم نبود-، بلکه دقیقا به خاطر این که مسأله از سوی اسرائیل که بی تردید نمی توانست نسبت به چنین اقدام تحریک آمیزی بی اعتنا بماند، انعکاس داده شده و رسانه یی شود و با انعکاس از سوی اسرائیل، مورد بحث در رسانه ها و محافل دیپلماتیک قرار بگیرد و اهمیت پیدا کند که همین طور هم شد و واکنش شدید اسرائیلیها رژیم را به هدف تبلیغاتی در این امر رساند. هدف سیاسی و دیپلماتیک رژیم از این اقدام که با اندک زمانی از کنار رفتن حسنی مبارک از قدرت صورت گرفت، ترسیم و نشاندن چشم انداز خاورمیانه اسلامی در اذهان مردم مسلمان کشورهای منتطقه است که رژیم تبلیغات زیادی برای اثر گذاشتن روی آنها و نشان دادن خود به عنوان «پرچمدار عزت اسلام در برابر آمریکا و غرب و صهیونیسم» می کند. حسنی مبارک در رأس قدرت در کشور 80 میلیون نفری مصر که ارتش قدرتمند بیش از 400 هزار نفری دارد، مهم ترین دوست آمریکا و اسرائیل در بین کشورهای اسلامی بود. حسنی مبارک وفا دار به پیمان صلح با اسرائیل بود و مورد انزجار رژیم. این اقدام در مفهوم نمادین آن که منظور رژیم بود یعنی آغاز دوران ساختن خاورمیانه اسلامی با محوریت رژیم جمهوری اسلامی مهم است. مساله خاورمیانه اسلامی در برابر خاومیانه که آمریکا از جمله با هدف از بین بردن زمینه رشد اسلامگرایی بنیادگر که آن را خطر بزرگی بر امنیت خود می داند(همچنان که کلا خطری برای دموکراسی و غرب شمرده می شود) و ماجرای حمله کماندوهای القاعده به دو آسمانخراش مرکز تجارت جهانی در نیویورک، تصویر وحشتناک آن است، جنگ تبلیغاتی رژیم با آمریکا، در دوران ریاست جمهوری بوش و دستیاران جنگ طلبش، چینی؛ رایس ورامزفلد بود. استراتژی و طرح خاورمیانه بزرگ ظاهرا در سال 2003 تدوین شده بود و روزنامه الحیات متن آن را درج کرده بود و ترجمه آن در اسفند 82 از سوی خبرگزاری رژیم منتشر شد. در حاشیه خبر انتشار این طرح آمده بود که گویا قرار بود که آمریکا این طرح را برای همراه کردن کشورهای بزرگ صنعتی با خود، در اجلاسG8 در خرداد 83 ارائه کند. این طرح هدفش توسعه انسانی و اقصادی و استقرار دموکراسی در کشورهای عرب منطقه که دارای سیستم سیاسی بسته با فساد اداری و مالی بودند، بود. بنابر آمار ارائه شده در این طرح که از منابع سازمان ملل گرفته شده بود، بیکاری عظیم و درصد بالای بیسوادی،که از جمعیت 162 میلیون نفری بالای 18 سال کشورهای عرب 65 میلیون نفر بیسواد بار آورده بود که زمینه مطلوب برای رشد بنیاد گرایی اسلامی در این کشورها به وجود می آورد، بود. در این طرح برآورد شده بود که شمار بیکاران در کشورهای مورد نظر به 25 میلیون نفر برسد که خود عاملی بود برای دشوار شدن کنترل مهاجرت غیر قانونی به کشورهای اروپا. در طرح مذکور، این کشور ها در زمینه انتشار کتاب با یونان مقایسه شده بودند که براساس آمارهای سازمان ملل بود و یاد آوری شده بود که یونان با داشتن ۱۱ميليون نفر جمعيت پنج برابر ۲۲ كشور عرب كتاب منتشر میكند كه اين موضوع ميزان عقب ماندگی اين كشورها را به اثبات میرساند»* به هر تقدیر این طرح واکنش خشمگیانه رژیم را در پی داشت چرا که در تضاد در با سیاستهای خود برای گسترش نفوذ در منطقه می دید و یکی از کارگزاران رژیم ولایی در وزارت خارجه - محمود واعظی - در مطلبی با عنوان «جمهوری اسلامی ایران و طرح خاورمیانه بزرگ» که در خرداد 1384 در یکی از سایتهای رژیم منتشر شد** اهداف آمریکا را ازاین طرح چنین خلاصه کرد
1- تضمین امنیت اسرائیل
2- تضمین تداوم جریان انرژی
3- مقابله با رشد جریانهای اسلامگرایی
4- تلاش برای رویکار آوردن رژیمهای سکولار در منطقه
به هر حال جنگ نظامی اسرائیل برای درهم کوبیدن حزب الله در لبنان در تابستان 2006 و حماس در نوار عزه درهمان سال که هردو جریان از سوی آمریکا و اسرائیل و اروپا تروریست و بنیاد گرا شمرده می شوند و رژیم حمایت دست و دلبازانه از آنها می کند، انعکاسی از شدت تضاد منافع آمریکا با رژیم را در خود داشت. حمله جنایتکارانه اسرائیل به نوار غزه با بمب های فسفری و از زمین با تانک و توپ و ارتش به بهانه درهم کوبیدن حماس صورت گرفت. بمباران وحشیانه بیروت و مناطق دیگری در لبنان برای در هم کوبیدن حزب الله ،33 روز طول کشید و شوراندن مسیحیان لبنان علیه حزب الله به عنوان مقصر و عامل شروع این جنگ ویرانگر از اهداف اسرائیل در این حمله بود. اما اسرائیل نه تنها نتوانست حزب الله را که از حمایت مالی و تسلیحاتی رژیم برخوردار بود و از موشکهای ساخت رژیم برای هدف قرار دان اسرائیل استفاده می کرد، در هم بکوبد و دو سربازی را که در اسارت حزب الله بود آزاد کند، بلکه با حمله های هوایی ویرانگر به لبنان، سبب تقویت حزب الله و تحکیم بیش از پیش نفوذ رژیم در لبنان شد که توسط حزب الله برای باز سازی خانه های ویران شده و تهیه وسائل از دست رفته زندگی در بمباران های اسرائیل، بدون دردسر اداری و «کاغذبازی»، بین مردم آسیب دیده از جنگ، بین ده تا پانزده هزار دلار برای هر خانواده، دلار تقسیم می کرد. اسرائیل در مورد دو سرباز اسیر هم با سرافکندگی و درماندگی ناچار به مبادله جنازه آن دو، در برابر آزادی 8 تن از نفرات حزب الله (یکی از آنها گویا سی سال در اسارت اسرائیل بود) و تحویل بیش از صد جنازه متعلق به افراد حزب الله و فلسطینیها شد. به اسارت گرفته شدن دور سرباز اسرائیلی توسط حزب الله ظاهرا بهانه این جنگ بود، اما در اخبار و اظهاراتی که در این زمینه از منابع مرتبط با حزب الله منتشر شد، گفته شد که اسرائیل خود را برای حمله در سپتامبر آماده می کرد و آن اقدام حزب الله فرصت را برای آماده سازیهای لازم از اسرائیل گرفت. گویا قرار بود که در صورت موفقیت اسرائیل در درهم شکستن حزب الله، آمریکا حمله یی هوایی گسترده یی علیه رژیم را که شایعات زیادی در مورد آن از جمله با مطالب سیمور هرش - افشا کننده شکنجه در زندانهای ابوغریب-، در نشریه نیویورکر انتشار یافته بود، انجام دهد. اکنون با این یاد آوری های می توان به اهمیت ارزش سمبلیک این اقدام(عبور دادن کشتی جنگی از کانال سوئز برای دیدار از بندری در سوریه) برای رژیم، در نشان دادن خود به عنوان قدرت برتر منطقه در برابر آمریکا و نیز در تقویت روحیه حماس و حزب الله که به نوعی اهرام ها و سرانگشتان رژیم در منطقه علیه اسرائیل هستند پی برد. رژیم نه تنها می خواهد قدرت برتر در منطقه با هویت مذهبی شیعه در برابر آمریکا باشد، بلکه اینها یک استراتژی برای پنجاه سال آینده دارند. بر مبنای این خواب و خیال که یکبار پاسدار یحیی رحیم صفوی در جمع تشکل دانشجویی متعلق به جناح هار موسوم به جامعه اسلامی دانشجویان در 4 آبان سال 86 در مورد آن به تفصیل صحبت کرد، رژیم در رویای ایجاد بلوک قدرتی مثل بلوک شرق سابق از 57 کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی است است که عامل قدرت در این بلوک اسلامی، مجموع جمعیت آن و کل ذخائر و منابع انرژی که در اختیار دارد و وزن اقتصادی آن در مبادلات جهانی است. بنا بر خواب و خیال استراتژی سازان رژیم، جمهوری اسلامی قلب این بلوک قدرت خواهد بود***.
خشم و حس انتقام ضرورت جنگ با رژیم قدرت پرست
ابلهانه بودن رویاهای رژیم، چیزی از واقعی بودن خطرات و زیانهای آن برای ایران و مردم ایران کم نمی کند. اصولا این تمایلات قدرت پرستانه و عظمت طلبانه هستند که حامل فاجعه و مصیتب اند. رویدادهای اخیر در کشورهای عرب شمال افریقا و کشور بحرین، خامنه ای و بخش نظامی وصل به رهبر را بسیار به سر شوق آورده است و آنان تحقق رویاهای خویش را قابل دسترس تر از همیشه یافته اند که نمونه آن را در سخنان پاسدار جوانی معاون سیاسی سپاه جهل و جنایت می تواند دید که در 8 اسفند در سپاه نیوز منتشر شد. وی در چهارمین «یادواره شهدای جامعه پزشکی غرب کشور» که در کرمانشاه برگزار شد گفت:« خاورميانه اسلامي با تکيه بر ظرفيت يک و نيم ميليارد مسلمان و محوريت جمهوري اسلامي در حال شکل گيري است و اين همان رويدادي است که امام(ره) آن را پيش بيني کرده بود». همین پاسدار در شهریور ماه در مراسم راه پیمایی روز قدس در شهر کرد هم سخنرانی کرده و هذیانهایی برزبان رانده بود از جمله این که :« اينك جبهه مقاومت اسلامي با محوريت ايران به عنوان يك جبهه شكست ناپذير مطرح شده و قدرت ايران معادلات را به هم زده و اين دستاورد به ياري خداوند و حضور هميشه در صحنه مردم شكل گرفته است». نباید فراموش کرد که اینها تربیت یافتگان مکتب خمینی هستند. همان خمینی که در سخنان 26 مرداد سال 58 ابراز تاسف کرد که چرا از اول همه حزبها و گروههای سیاسی و همه مطبوعات را تعطیل و چوبه های دار در میدانهای بزرگ برای درو کردن سران احزاب و دست اندرکاران مطبوعات را که همه را فاسد و مفسد می نامید برپا نکرده است و درهمان سخنان خواب و خیال خود برای رهبری« مستضعفان جهان » و برپایی تنها یک حزب برای سازمان دادن مستضعفان جهان به نام «حزب الله» را بیان کرد و در همان سخنرانی دستور حمله گسترده از هوا و زمین به کردستان با استفاده از تمام امکانات همه نیروهای مسلح اعم از ارتش و پلیس و ژاندارمری و پاسداران، را صادر کرد. چرا که مبارزات مردم کردستان و گروههای سیاسی آن سامان، اقتدار« امام» و امکان انحصار قدرت در دست او را مورد تهدید قرار داده بود و اعتراض علیه انحصار طلبی خمینی و کارگزاران اسلامگرا و مقلدانش، علیه یورش به دستاوردهای مبارزات مردم با بکار گرفتن احکام اسلام و قرآن، از سوی نیروهای سیاسی به طور گسترده به رغم ارعاب خمینی فشارهای گونان، مطرح می شد. اگر چه شرایطی که در کشورهای عربی پیش آماده است، و با توجه به این که در هیچکدام از این کشورها نه در میان انبوه جمعیت معترض در بولوار بورقیبه در تونس نه در میدان التحریر قاهره درمصر نه دریمن نه در لیبی و نه در بحرین و نه در اعتراضات تازه آغاز شده در کشور عمان در هیچ گزارشی نه شعار اسلامخواهی و نه شعار مرگ برآمریکا دیده و شنیده نشده، بلکه شعارها علیه دیکتاتوری بودع و مرگ بر دیکتاتور بود و شعار آزادیخواهی و برچیده شدن رژیمهای فاسد و سرکوبگر و استقرار دموکراسی، و مردم خواهان رفع بیکاری و فقر بودند و هیج مرتحع و فرومایه یی مثل خمینی هم به عنوان امام و رهبر در رویدادها سر بر نیاورده است. اتفاقا شرایط کنونی با همه پیچدگی که دارد، بیشتر زمینه را برای «خاورمیانه بزرگ» فراهم کرده است و نه برای خاورمیانه اسلامی مورد نظر خامنه ای و پاسدارانش، اما اکنون با شرایطی که پیش آمده و امثال پاسدار جوانی- هم چنان که خود خامنه ای - دارند با دمشان گردو می شکنند که دوران گسترش دامنه قدرتشان تا مدیترانه و بیخ گوش اسرائیل آغاز شده است. این روحیهً خود را در اقتدار دیدن، سران مردم ستیز رژیم را در سرکوبی مردم برای خاموش کردن اعتراضاتشان، مثل امامشان درنده تر و در نتیجه هزینه مبارزه را برای مردم ایران بالا خواهد برد. چرا که خود را در آستانه تحقق رویایِ «عقیدتی – سیاسی» قدرت بزرگ بی رقیب و بی حریف اسلامی منطقه و توانا در برپا کردن «خاورمیانه اسلامی» دیدن، به سید علی خامنه ای ولی امر مسلمین و سپاه پاسدارانش، انگیزه بسیار قوی برای سرکوبی وحشیانه مردم، و حفظ اقتدار به عنوان انجام وظیفه یی در راه گسترش اسلام و شیعه گیری و خدمت در راه خدا و دین محمد را می دهد. هم چنان که «دوران طلایی امام خمینی» که با کشتار مردم ترکمن صحرا و کردستان شروع شد و بعد با جنایت انقلاب فرهنگی و کشتار نیروهای سیاسی و جنایت بزرگ کشتار زندانیان سیاسی در پاییز سال 67 ادامه یافت و بعد دوران سردار سازندگی با کشتن نویسندگان و روزنامه نگارانی چون زنده یادان سعید سیرجانی و میرعلایی و زال زاده و تفضلّی و ترورهایی علیه اپوزیسیون در خارج کشور ادامه یافت و در دوران سید خندان، با قتل مجید شریف و خُرد کردن گردن و خفه کردن محمد مختاری و محمد جعفر پوینده و قتل داریوش فروهر و همسرش با «مجاهدت های خاموش» سربازان گمنام امام زمان در «محافل خودسر» و حمله عاشقان اهل بیت به کوی دانشگاه و زدن و کور کردن و پرت کردن دانشجویان از طبقات بالا استعنات از سیدة النساء العالمیین و با فریاد یا زهرا و با یاد قهرمان دست بریده کربلا و فریاد یا ابوالفضل صورت گرفت و خلاصه وقایع بعد از انتخابات تاکنون که همه این توحش و درنده خویی های حرامیان پیرو قرآن و اسلام، از دید خودشان چیزی جز مجاهدات در راه اجرای احکام اسلام و تحکیم دین محمد و ادامه رسالت رسول الله و ادامه جنگ سپاه اسلام علیه مجوس و زدن ریشه مرتدان و ملحدین در سرزمینی که به «آقا امام» زمان تعلق دارد، نبوده است. به خاطرهمین ، نگارنده بر این باورم که نباید به شرایط کنونی با خوش باوری نگاه کرد و مسالمت جویان باید حواسشان را متوجه این مساله بکنند که تاکید بر مسالمت جویی، خلع سلاح کردن روانی مردم یا خنثی کردن پتانسیل تهاجمی آنان در رویارویی با توحش نیروهای سرکوبگر و حرمزاده های لباس شخصی وزارت اطلاعات و بسیجی است. برای رویا رویایی با توحش رژیم باید پناسیل تهاجمی مردم را بالا برد. باید به آنان تاکید کرد که رویا رویی قهرآمیز در برابر توحش نیروهای سرکوبگر، حق آنان است و کاملا مشروع است. باید به آنان تاکید کرد که اگر دیدند خودرو نیروی انتظامی تظاهر کننده یی را به طور عمدی زیر گرفت و دوبار از روی آن عبور کرد، نباید بگذراند عاملان این جنایت از صحنه بگریزند. باید آنها را مورد تهاجم قرار بدهند و حقشان را کف دستشان بگذارند. دیدیم که عاملان چنان جنایتی با خیال آسوده از صحنه خارج شدند و بعدا زنی یا دختری را که در مورد این جنایت شهادت داده بود دستگیر و روانه زندان کردند. اکنون مردم ما در صحنه جنگ هستند. تا دشمن سلاح به زمین نگذاشته و تسلیم نشده است، مسالمت جویی مطلق، آسیب پذیر کردن و به کشتن دادن مردم در برابر این وحشیان است. اگر چه مردم خود در موارد متعدی اوباش رژیم را گوشمالی داده اند. اکنون باید روحیه انتقام جویی را بالا برد. مسالمت مال زمانی است که دشمن تسلیم شده باشد. رژیم نفرات و مزدوران خود را دائما با انگیزش مذهبی و تعصب و نفرت نسبت به معترضان شارژ می کنند و تهیج و تشجیع می کنند و آنها را با عنوان یاران حسین و یاران علی به جنگ با سپاه معاویه ویزید و دشمنان حسین و به جنگ با خوراج و دشمنان علی به جنگ با عوامل اسرائیل و آمریکا به صحنه می فرستند. نگاه کنید به مطالبی که علیه معترضان و مخالفان و علیه کسانی چون موسوی و کروبی و حتی رفسنجانی می نویسند، نگاه کنید به فیلم توهین و تحقیری که به فائزه دختر رفسنجانی روا داشتند و نگاه کنید به حرفهای خامنه ای که چند بار رقبای معترض به انتخابات را طلحه و زبیر و یکبار هم میکرب نامید. ای مسالمت جویان! مردم را در برابر این گرازها و کفتارها، در برابر این لمپن ها و بی پدر مادرها و حرامزادها خلع سلاح نکنید. حس انتقام و عزم تهاجم و عزم به آتش کشیدن و ویران کردن نهادها ونمادهای قدرت در رژیم پلید و خونریز خمینی را در مردم تقویت کنید. بگذارید بحرانی بودن وضع و تزلزل هرچه بیشتر رژیم در نظر جهانیان غیر قابل پنهان کردن شود. این گونه می توان دوران رنج مردم را کوتاه کرد. پاسداران با جنایت در ترکمن صحرا و کردستان پا گرفتند و در جنگ 8 ساله در کشتن و به کشتن دادن انسانها ظرفیتهایی کسب کرده اند مطلقا با مسالمت نمی توان آنها را وادر به تن دادن به خواست و اراده مرم کرد. بگذارید فریاد انتقام وشعله های خشم مردم که نهادهای سرکوبگر و نمادها و نهادهای قدرت مردم ستیز را در خود فرو می برد، لرزه به تن حاکمان مستبد و دژخیمان و مزدوران آنها بیاندازد.
* متن طرح خاورمیانه بزرگ http://www.mediya.net/xeber/xawermiyane.htm
** مطلب محمود واعظی در واکنش به طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا
http://www.alhiwaraldini.com/portal.aspx?pid=71243&Cultcure=Persian&CaseID=63287
***- متن سخنان پاسدار صفوی در لینک زیر
http://iradj-shokri.blogspot.com/2007/10/50.html
11 اسفند 1389 – 2 مارس 2011
http://iradj-shokri.blogspot.com
منبع:پژواک ایران