اتهام زنی و «گند زنی» بین جناحهای متخاصم: کشتن خواهر پاسدار مشفق در جاده مشهد و...
ایرج شكری
«بی باک» نیوز از «پایگاههای اطلاع رسانی» اصوالگرایان است که طرفداران آیت الله مصباح یزدی راه انداخته اند. این سایت یادداشتی از البرز نیوز که یک سایت ذوب در ولایت است به تاریخ 9 شهریور درج کرده است که یادداشت مذکور واکنشی است به مطلبی با عنوان «رازهای سخنرانی سردار مشفق» که در سایتهای حامی «جنبش سبز» درج شده و سایتهای دیگری هم آن را نقل کرده اند. البرز نیوز در یادداشت خود به نویسندگان و منتشر کنندگان آن افشاگری تاخته و ضمن « سايتهاي صهیونیستی حامی فتنه سبز» خواندن آنها، از « تحلیل گران دارای مغزهای گنجشکی» و نویسنده رازهای سخنرانی سردار مشفق پرسیده است است که «اگر شما راز گشا و متخصص رمز هستيد در خصوص حادثه جاده مشهد چه پاسخي داريد؟» و ماجرا را این گونه شرح داده است:«داستان كاميونی كه در جاده مشهد به خيال حضور سردار مشفق در ماشين سمند اقدام به انحراف آن خودرویِ سمند نموده و موجب کشته شدن مظلومانه همشيره بزرگوار و يكي از بستگان سردار مشفق در روز نيمه شعبان[ 5 مرداد] شد http://www.bibaknews.com/fa/pages/?cid=6». سایت البرز با ضمیمه کردن عکس خودرو له شده یی که سایت بی باک هم آن را منتشر کرده است یاد آور شده که:« البرز بدلیل دلخراش بودن صحنه و پیگیری پرونده از انتشار تمامی عکسها معذور است. به كوري چشم فتنه گران و تروريستها سردار مشفق در آن خودرو حضور نداشت و ...». این اتفاق اگر افتاده بوده باشد باید برای همشیره سردار مشفق مجلس ختم و ترحیمی هم برگذار می شد و با توجه به فاصله رویداد تا 17 مرداد که خبر شکایت هفت نفر ار اصلاح طلبان در واکنش به سخنرانی مشفق منتشر شد و از 17 مرداد تا زمان انتشار یادداشت سایت البرز در 8 شهریور،دلیل مسکوت نگه داشتن آن «توطئه » از سوی این سایت که از آن اطلاع داشته، معلوم نیست در حالی که باید قبل از اینها دست به کار می شد و برگ دیگری از اقدامات خیانتبار و جنایتکارانه «جریان فتنه» علیه نظام و سربازان «آقا امام زمان» در وزارت اطلاعات را افشا می کرد. در «رازهای سخنرانی سردار مشفق» با استناد به مطالبی از متن سخنان وی و نیز واکنشهای دیگری که بعد از شکایت «اصلاح طلبان» صورت گرفت، تلاش شده است که محل و زمان سخنرانی و هویت این سردار مشفق که اسم مستعار وی است؛ روشن شود. در« رازهای سخنرانی سردار مشفق» دو نام و هویت برای این عامل اطلاعاتی رژیم ذکر شده است یکی احمد جهان بزرگی است که آخوندی است که عکس او در سایت «زبان سبز» همراه مطلب درج شده است، نام و هویت دیگر عبدالله ضیغمی است. لینک مطلب که در و دو قسمت درج شده در زیر آماده است. از سوی دیگر در اواخر مرداد سایت راه سبز آزادی به نقل از جرس خبر از شناسایی «باند اطلاعاتی ترورهای اخیر- از علی محمدی [استاد دانشگاه کشته شده در انفجار جلو منزل خودش] تا ندا آقا سلطان» داده بود. در یک صحنه سازی برای انفجار و به آتش کشیدن اتومبیلی در شهرک راه آهن که جسدی در آن قرار داشته، با تعقیب دو نفری که در پی وقع انفجار خود رو به سرعت سوار اتومبیل دیگری شده از صحنه گریخته بودند، توسط عابری و قرار دادن شماره خود رو آنان اختیار نیروی انتظامی، آن دو دستگیر می شوند ابتدا تلاش بر ظاهر سازی و عادی سازی و بیخبر جلوه دادن خود از ماجرا می کنند ولی بعد خود را عوامل وزارت اطلاعات معرفی کرده و در برابر نیروی انتظامی گردنکشی می کنند و خلاصه مساله به قوه قضائیه می رود. ( لینک مطلب در زیر آمده است).
اما نکته یی هم در اظهارات سردار مشفق و در اتهام زنی به موسوی خوئینها در ماجرای اشغال سفارت آمریکا به چشم می خورد و آن هم از مواردی است که اینها موقع «گند زدن» به یک دیگر متوجه نیستند که از آنجا که کل سیتمشان بر پایه شیادی و و دروغ و جنایت بنا شده که شخص خمینی آن را پی ریخت و «همه با هم» دست در دست علیه مردم و نیروهای مبارز و زیرسایه امام از آن سود جستند،وقتی یک طرف، دست به افشاگری یا اتهام زنی و گندزنی به طرف دیگر می زند، کل نظام ارزشی رژیم و خود خمینی هم از آن بی نصیب نمی ماند. یکی از این موارد در اظهارات مشفق مربوط است به سخنان او در مورد موسوی خوئینها و مساله اشغال سفارت آمریکا. او در تلاش برای کوبیدن خوئینها می خواهد او را آدمی خود سر در برابر «حضرت امام» نشان بدهد و در این زمینه می گوید« وقتی به موسوی خویینیها در جریان تسخیر لانهی جاسوسی میگویند که چرا اینکار را کردید و آیا برای این اقدام با امام (ره) هماهنگ کردید؟ موسوی خویینیها پاسخ میدهد: خیر؛ ما براساس بررسیهایی که انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که اگر با امام (ره) در میان بگذاریم، ایشان براساس معذوریتهایی که دارد، با این اقدام مخالفت خواهد کرد!» و ادامه می دهد:«خیلی جالبه، با علم به اینکه میدانند اگر به امام (ره) بگویند امام (ره) اجازهی انجام آن را نمیدهند این کار را مرتکب میشوند و این تسخیر انجام میگیرد». اولا که در همان روزها هم این که چنین کاری بدون هماهنگی و اجازه خمینی صورت گرفته باشد را کسی جدی نگرفت چون ده ماه قبل از آن و دو- سه روز روز بعد از سقوط رژیم شاه سفارت آمریکا به اشغال مردم در آمده بود که بارفتن دکتر یزدی و چمران به آنجا برای خروج اشغال کنندگان سفارت از آنجا مساله در مدتی که این طور که بیادم مانده گفته می شد سه ساعت طول کشیده بود حل شد. در آن زمان شایع بود سه نفر موقع اشغال سفارت با تیراندازی محافظان از داخل سفارت کشته شده اند. بعد از آن ماجرا نظام کمیته یی را هم به رهبری حاج ماشاالله قصاب در سفارت آمریکا مستقر کرد که این سرباز گمنام امام زمان علاوه بر حفاظت از سفارت آمریکا «که بعدا لانه جاسوسی نام گرفت» با هدایت جاسوسان سیا و «بردارانی» چون چارلزناس به دستگیری محمد رضا سعادتی در قراری با یک وابسته سفارت شوروی- که گویا برای تبادل اسنادی از پرونده سرلشکر مقرّبی که درزمان شاه به جرم جاسوسی برای شوروی اعدام شده بود با لیست اسامی جاسوسان آمریکا در ایران- گذاشته شده بود و اقدامات دیگری در رد یابی و شکار مبارزان با کمک عوامل ساواک اقدام کند. بنابراین، اینطور نبود که عواقب و پی آمدهای اشغال سفارت برای دست اندرکاران رژیم معلوم نباشند و یک عده دانشجوی مرید خمینی یا کسی مثل موسوی خوئینیها بدون اجازه و اطلاع خمینی این کار کرده باشند. اگر موسوی جایی گفته مساله بدون اطلاع خمینی بوده است چون« ایشان معذوریتهایی» داشت که اجازه نمی داد، دقیقا برای رفع و سلب مسئولیت این اقدام از خمینی بوده است که رهبر و بالاترین تصمیم گیرنده نظام بود و باهدف «خود به خودی» جلوه دادن آن رویداد بوده است. دیگر این که اگر این اقدام خلاف میل و خواست خمینی بود،چرا آن گونه از آن ستایش کرد و گفت انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بود. مشفق گفته است خمینی با این حرف، ماجرا را تحت کنترل گرفت. اما چه کنترلی؟ که هر روز «دانشجویان پیرو خط امام» از «اسناد سفارت» برای این و آن سند ارتباط در بیاورند و یا حتی بدون سند اتهام بزنند. ازجمله احمدخمینی هم حتی با استناد به «اسناد و مدارک موجود در لانه جاسوی» اتهام وابستگی به اعضای تحریریه روزنامه آیندگان بزند که در آن زمان چهار تن از اعضای تحریریه آن بعد از مصادره آیندگان در مرداد 58 در بازداشت رژیم بودند. متهمانی که بعد از چند ماه باز داشت بدون محاکمه آزاد شدند. چون واقعا کاری نکرده بودند که بتوان از آن اتهامی ساخت. پس آن همه تجلیل از «سیزده آیان» به مناسبت «تسخیر لانه جاسوسی» و آن همه هارت و پورت به ویژه از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این زمینه در واقع برای کاری خود سرانه و خلاف خواست خمینی و به ابتکاریک آدم که کلی «فساد» برایش ردیف شده (از جمله این که پای منبر او کسانی مثل گودرزی رهبر گروه فرقان تربیت می شدند) است و این یعنی این گند زدن به امام وبه سپاه و به همه «معیارهای انقلاب اسلامی».از دیدار بازرگان و برژینسکی چماقی ساختند برای کوبیدن «لیبرال ها» در حالی که اصل مساله ادامه رابطه دیپلماتیک با آمریکا از طرف دولت بازرگان با خمینی در میان گذاشته شده بود و خمینی هم نه تنها حرفی از ضرورت قطع رابطه با آمریکا نزده بود بلکه حتی ادامه رابطه دیپلماتیک با آمریکا را در حد ضرورتی که دولت تشخیص داده بود بلا مانع دانسته بود و حتی بعد از ماجرای گروگانگیری هم این جمینی کارتر بود که تصمیم به قطع رابطه دیپلماتیک با جمهوری اسلامی گرفت(19فروردین 59). سفارت آمریکا اشغال شد تا در غوغای «مبارزه با شیطان بزرگ آمریکا» قانون اساسی ولایت فقیه دست پخت مجلس خبرگان که مورد اعتراض و انتقاد گروههای سیاسی بود و ازجمله «لیبرالها»ی متشکل در نهضت آزادی و دولت موقت هم نظر موافقی با آن نداشتند، به مردم قالب شود و بعد هم همه چیز تحت
الشعاع مبارزه با «شیطان بزرگ » قرار بگیرد و هرکس انتقادی از امور کرد به کارگزاری برای آمریکا متهم شود. این ماجرا با امضای قرارداد ننگین الجزایر توسط بهزاد نبوی از طرف نظام جمهوری اسلامی با نماینده آمریکا(وارن کریستوفر) و آزادی گروگانها(که آنها را جاسوس می نامیدند و ادعای محاکمه آنها را داشتند) همزمان با ورود ریگان به کاخ سفید به عنوان رئیس جمهور جدید و بعد هم پرداختهای کلان به دعاوی خسارت آمریکا از دارائیهای مردم ایران پایان یافت. اما آثار و عواقب زیان بخش آن برای مردم ایران به جا ماند. مهملات مشفق در این زمینه خیلی خنده دار ادامه می یابد او می گوید:«جالب اینجاست که امروز در دانشگاههای امنیتی آمریکا و غرب، برای دانشجویان اینگونه تفسیر میکنند، که یکی از شگردهای ما برای دولتهایی که برعلیه ما بر سر کار میآیند و برای اینکه مجددا دولتهای وابسته به خود را در آن کشور مستقر نماییم این است که به عوامل خود در آن کشور دستور میدهیم که به سفارتهای ما در آن کشور حمله بکنند و آن را تسخیر کنند، ما سپس به بهانهی اینکه سفارتخانه بخشی از خاک کشور ماست و اکنون مورد تجاوز قرار گرفته، به آن کشور لشکرکشی میکنیم و با این کار، آن نظام مورد نظر خود را در آن کشور مستقر خواهیم کرد». چشم امت همیشه در صحنه و آقا امام زمان روشن! پس آن دانشجویان مسلمان پیرون خط امام که از بین آنها کسانی مثل «سردار افشار» فرمانده اسبق بسیج و «سردار سیفی اللهی » فرمانده اسبق نیروی انتظامی و چند تا دیگر از سردار مُردارها و مشیر مشارها و وزیر وکیل ها در آمدند عوامل آمریکا بودند و خطی را که آمریکا به موسوی خوئینها داده بود اجرا می کردند با این حال خمینی و سپاه و دیگران هم بعدا کلی پز همین اقدام را دادند. عجب گوساله و عجب وقیح است این سردار- مُردار اطلاعاتی . جناب ایشان از برنامه تدریس «دانشگاههای امنیتی» آمریکا و غرب هم اطلاع دارد. گمان می کندغرب و آمریکا هم نظام اللهی جمهوری اسلامی است که برای این کار دانشگاهی مثل دانشگاه امام باقر داشته باشد تا انبوه انبوه سرباز امام زمان تربیت کند تا آنها قتلهای زنجیره یی علیه شهروندان منتقد و ناراضی خود انجام دهند یا مرتد و کافر و ناصبی بکشند یا لباس شخصی بپوشند به جان مردم در خیابانها یا خانه هاشان و به جان دانشجویان در دانشگاه و در کوی دانشگاه بیافتند. آن گونه که از خلال بعضی برنامه های مستند و برخی فیلمها می توان دریافت این ااست که ماموران امنیتی در این کشورها در دوره های کار آموزی در گروههای کوچک در همان سرویس ها وسازمانهای امنیتی تربیت می شوند و آموزش می بینند و روشن است که افراد هم تحت شراط و مراحل خاصی گزینش می شوند (7-6 سال پیش فیلمی با عنوان The Recruit با شرکت آل پاچینو روی اکران رفت که داستان الهام گرفته از نحوه گزینش و آموزش ماموران ویژه در سیا بود. اگر چه جنبه مبالغه در سینمای هالیودی را نباید از نظر دور داشت اما فیلمی دیدنی از نوع فیلمهای اکشن و پلیسی بود).
آیا آمریکا به عراق و افغانستان به بهانهً اشغال سفارت لشکر کشی کرد؟ چند تا کشور با آن تعلیماتی که مُردار مشفق مدعی است در آمریکا و در غرب در دانشگاههای امنیتی دارند درس می دهند، مورد لشکر کشی و تغییر رژیم قرار گرفته است؟
«راز سخنرانی سردار مشفق» قسمت یک و دو
http://zabanesabz.wordpress.com/2010/08/15
http://zabanesabz.wordpress.com/2010/08/11
شناسایی ودستگیری باند ترور:
http://antitaleban.wordpress.com/2010/07/27
پ- 12 شهریور 1389- 3 سپتامبر 2010
http://iradj-shokri.blogspot.com
منبع:پژواک ایران