غوغا و دروغ و بیشرمی منفور
ایرج شكری
در یکی دو هفته اخیر مساله موضعگیریهای کسانی در مخالفت با خارج شدن سازمان مجاهدین خلق از لیست آمریکایی گروههای تروریستی، انعکاس هایی در فضای اینترنتی داشته است و واکنشهایی چندی هم به آنها نشان داده شده است. نکته یی که در این میان به نظر نگارنده مهم است و باید آن را مورد توجه قرار داد هوچی گری و دروغگویی کسانی است که دست به دامن آمریکا شده اند که مبادا مجاهدین را از لیست گروههای تروریستی خارج بکنید که برای جنبش سبز فاجعه است و حرکت دموکراسی خواهانه مردم ایران به خطر می افتد و از جمله «استدالال» می کنند که خارج کردن مجاهدین از لیست گروههای ترویستی این امکان را به رژیم خواهد داد که حنبش مردم را به بهانه ارتباط آن یا هدایت ان از سوی مجاهدین مورد سرکوب خشن و شدید قرار بدهد. این استدلال را، هم در آن اعلامیه با امضاء 37 نفر عالمان در خدمت ارتجاع که مدت کوتاهی در سایت فاینشال تایمز قرار گرفته بود می شود دید و هم در اظهار نظر های افرادی از همان گروه و قماش. در این میان اسم آخوند کدیور بیشتر به عنوان اولین مبتکر و درخواست کننده از آمریکا برای نگهداشتن نام سازمان مجاهدین خلق در لیست گروههای تروریستی در ذهن ها نشسته است. آخوند کدیور قبل از این نیز به همراه یکی دیگر از امضاء کنندگان آن نامه به نام صدری هشداری به وزارت خارجه آمریکا در مورد خارج کردن نام مجاهدین از لیست تروریستی داده بود و تاثیر این اقدام را برای جنبش سبز فاجعه آمیز دانسته بود. نکته مهم و دروغ بزرگ در این ادعا این است که رژیم برای سرکوب کردن اعتراضات مردم و چسباند آن به مجاهدین یا به آمریکا و اسرائیل نیاز به هیچ دلیل و سند و مدرک واقعی ندارد، هم چنان که حمله به کوی دانشگاه در سال 78 و حمله های بعدی دهسال بعد از آن رویداد، نداشت. اصولا هر نوع ضربه و شدت عمل نسبت به منتقدانی که با «ولایت مطلقه» که مستقما وصل به خداست، مساله دارند یا هر عاملی که تهدید و خطری متوجه این رژیم سرکوبگر ارتجاعی- که خمینی پلید پایه های آن را بر مردم فریبی و مردم کشی و آزادی سیتزی استوار کرد-،می کند، شرعا و عملا جایز است و دستگاه ولایت فقیه چیزی که کم ندارد جانی و جلاد برای انداختن به جان معترضان و منتقدان است. به یاد امثال آخوند وقیح کدیور باید آورد که «آقا» مگر ندیدی برای از بین بردنِ رد آثار و سرنخهای قتلهای زنجیره ای با سعید امامی و همسر سعید امامی چه کردند؟ همان قتلهایی که برای زمین زدن خاتمی و وادار به استغفا کردنش از مقام ریاست جمهوری راه انداختند. همان خاتمی که چیزی جز حفظ نظام جمهوری اسلامی و اجرای قانون اساسی نظام و استقرار «جامعه مدنی – دینی » نمی خواست. به گفته خود خاتمی هر 9 روز یک بحران راه انداختند و مساله ایجاد کردند. با این ارزیابی که چون وقتی او وزیر ارشاد بود، به خاطر فشارهای جناح هار موسوم به محافظه کار از پست وزارت استعفا کرد، این بار با رو به رو شدن با چنان مساله وحشتناکی (قتلهای زنجیره ای) که به اعتبارش به عنوان رئیس جمهور هم در داخل و هم در سطح روابط بین المللی به شدت ضربه میزد، عرصه را ترک کند. ماجرای «کارناوال شب عاشورا»، ازاقدامات «غیر خشونت آمیز» علیه خاتمی «اصلاح طلب» بود که مطلقا ربطی به مجاهدین نداشت همچنان که ترور حجاریان نظریه پرداز اصلی و از متفکران «اصلاحات» هم کار مجاهدین نبود. از بگیر و ببندهایی که رژیم در بین «اصلاح طلبان» راه انداخت تا به رسیم به کشف «جریان انحرافی» در اطرافیان محمود احمدی نژاد هم، هیچکدام ربطی به مجاهدین ندارد. آخوند کدیور و آن زن که به مصداق «نام کافور نهند بر زنگی» اسمش حقیت جو است و دیگر ایرانی تباران با بی تباران فارسی زبان امضاء کننده آن نامه خوب است نگاهی به سایت «عمّاریون» و اتهاماتی که در آن به میرحسین موسوی زده می شود و آن پرونده بلند «پروژه جوش» و میرماسون نامیدن موسوی و چسابند او و همسر و مشاورش به فراماسونری نگاه بکنند، یا اتهامات کیهان شریعتمداری به خاتمی و موسوی و این که آنها از آمریکا و سیا و خط می گیرند و با طراحان «انقلاب مخملی» برو بیا داشته اند را مرور بکنند و کمی حیا بکنند و نامربوط نگویند. در رژیمی که به درخواست به حق کارگران برای تشکیل سندیکا ، که یک تشکل صنفی است و حتی در اساسنامه هاشان وفاداری به نظام و قانون اساسی درج شده، با سرکوب کردن و زبان بریدن و به زندان افکندن پاسخ داده می شود، این چه استدال مهملی است که خارج شدن مجاهدین از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا بهانه به دست رژیم برای سرکوبی مردم می دهد؟ رژیمی که «آب بازی» جوانان را در پارک «توطئه» یی علیه خود می داند، روشن است که جز با سرکوب به تظاهرات مسالمت آمیز مردم پاسخ نخواهد داد چه مجاهدین در لیست تروریستی آمریکا باشند چه نباشند. مؤثرترین راه عقب نشاندن رژیم و خنثی کردن نیروی سرکوبگر رژیم، اتحاد گسترده گروههای مختلف مردم در ایستادگی در برابر رژیم و نه گفتن به همه انتخابات نمایشی و یا به قول استاد دانشگاهی به «مناسک» انتخابات و تحریم آن است. می شود مخالف مجاهدین بود یا حتی از آنان متنفر بود، اما دست بدامن آمریکا شدن که مجاهدین را در لیست ترویستی نگه دارید، تنها یک پیام دارد و آن هم پیام به ستگاه ولایت فقیه است و پیام هم این است که ما مجاهدین را تروریست می دانیم و آن کاری هم که دلخواه شماست اما به لحاظ «شآن نظام» بر زبان نمی آورید، یعنی درخواست عدم تغییر سیاست آمریکا در مورد آنها و نگهداشتن «منافقین» در لیست ترویستی، ما آن را به صراحت و با انتشار بیانیه در نشریات پرتیرارژ و در فضای سایبری، از آمریکا خواستار می شویم، پس دوستی و ارادت خالصانه مارا باور داشته باشید. وجود آن فیلسوف توّاب در بین امضا کنندگان آن نامه خود بیانگر مفتضح بودن این اقدام خبیثانه است. نگارنده کاری به آمریکائیانی نظیر گری سیک و دیگران ندارم، روی سخن در اینجا با آن «ایرانیان» ی است که وارد چنین اردوکشی نفرت انگیزی علیه مجاهدینی شده اند که آمریکا با زیر پا گذاشتن تعهداتی که بر مبنای کنوانسیونهای بین المللی در مورد حفاظت آنان در کمپ اشرف داشت، و با توجه به این که بعد از تحقیق توسط سیا و اف بی آی در مورد تک تک آنان و تایید عدم شرکت آنان در قدامات تروریستی حفاظت از آنان را متعهد شده بود، برای خشنودی رژیم و باز گذاشتن راه لاس زدن با آن، راه یورش گرازهای عراقی مسلح به مسلسل ومجّهزه به نفربر زرهی را به آنان باز گذاشت.
مساله دیگری که با غوغا و گرد و خاک در مورد «خطر» مجاهدین در صورت بیرون آمدن از لیست تروریستی آمریکا مطرح می کنند، بکار گرفتن مجاهدین در حمله نظامی به ایران توسط آمریکاست و مسخره ترین استدالالها را هم در این مورد می توان در همان مصاحبه تریتا پارسی با روزنامه اینترنتی روز به تاریخ چهارشنبه 19 مرداد دید* گویا این عالیجناب «استاد یار روابط بین المللی در دانشگاه جان هاپکینز» و رئیس «شورای ملی آمریکائیان ایرانی تبار» است. این «شورای ملی...» با توجه به تعداد ایرانیان مقیم آمریکا و دارای تابعیت آمریکائی، عرض و طولش باید میلمتری باشد چرا که ایرانیان دارای تابعیت آمریکایی زیادند و در سطوح عالی علمی و دانشگاهی در آمریکا کم نیستند و تردیدی نباید کرد که این اسم گذاری برای تشکلی که مواضع حمایتگرانه در مورد رژیم دارد، رژیمی که مورد نفرت اکثریت ایرانیان مقیم آمریکاست، اسم بی ربطی است. این شخص در مصاحبه یاد شده، در دسته بندی گروههایی که در آمریکا از مجاهدین حمایت می کنند، سه گروه را مشخص کرده است و گروه سوم را که «کلیدی و خطرناک» دانسته چنین معرفی کرده است:« دسته سوم که دسته ای کلیدی و خطرناک هستند کسانی هستند که معتقدند می شود از مجاهدین خلق برای حمله به خاک ایران سواستفاده و دانشمندان ایرانی را ترور کرد و... آنها میدانند که هر اقدامی از این دست برای خود آنها هزینه های گزافی دارد و لذا می خواهند از مجاهدین خلق در این زمینه استفاده کنند؛ یعنی ابتدا از لیست گروههای تروریستی آنها را خارج کنند و سپس به آنها برای عملیات تروریستی در داخل ایران و یا حمله به خاک ایران امکانات دهند». این استاد دانشگاه در اینجا مثل حماری بر او کتابی چند، ظاهر شده است. چرا که با آن اظهارات این سوال بی پاسخ پیدا می شود که برای آن گروههای «کلیدی» چه ضرورتی دارد که برای به کار گرفتن مجاهدین در کارهای تروریستی، آنها را از لیست تروریستی خارج کنند، چون کارهای تروریستی و کشتن دانشمندان اتمی ایران اولا در داخل اتفاق می افتد، ثانیا تصیم این قبیل اقدامات را سیا یا وزارت دفاع آمریکا می توانند مخفیانه و با دور زدن یا فرار از تایید نهادهای قانونی آمریکا بگیرند و سوابق اقدامات مخفیانه دستگاه اجرایی آمریکا، در اقدامات مربوط به ترور فیدل کاسترو یا ساختن پایگاه درخاک لائوس در زمان جنگ ویتنام و یا فروش سلاح به رژیم در ماجرایی که به ایران گیت یا ایران کنترا معروف شد، وجود دارد و کلا چطور ممکن است که با خروج مجاهدین از لیست تروریستی طرحهای ترور دانشمندان ایرانی توسط مجاهدین را در کانال قانونی در آمریکا قرار داد و اگر قرار نیست «قانونی» باشد – که در همین مصاحبه هم روشن است که قرار نیست آمریکا ترور های مورد نظر را به عهده بگیرد،-، چه فرقی می کند که مجاهدین در لیست تروریستی باشند یا نباشند. هم چنین است در مورد بکار گرفتن مجاهدین در جنگ احتمالی آمریکا علیه رژیم. حالا بماند که در مورد جنگ احتمالی هم با تجربه آن چه که در افغانستان و عراق، آمریکا با آن رو به روست و قبلا در دوره بوش هم در مورد «طرحهای حمله به ایران» مطرح شد، طرح جنگی فرضی آمریکا با رژیم، حمله موشکی و بمباران خواهد بود و نه زمینی و به هر حال آمریکا در آن جنگ نیازی به مجاهدین چه در لیست تروریستی باشند و چه خارج از آن ندارند. آنها اشغال عراق را با طرحهای خودشان و در مدت پیش بینی شده انجام دادند. نتیجه دیگری هم که از همین مصاحبه می شود گرفت این است که ترورهای متخصصان اتمی که بعدا از انتخابات صورت نه کار آمریکا بوده و نه مجاهدین در آن شرکت داشته اند، حالا معلوم نیست چرا آن گروه «خطرناک» امریکا باید به این هوس بیفتد که برای اجرای آن کاری که مورد نظرش هست و دارد توسط عوامل ناشناسی اجرا می شود، یعنی ترور دانشمندان اتمی، خودش را وارد معرکه یی کند که نیازی به وارد شدن به آن ندارد، چون دارد اجرا می شود. با توجه به این نکات است که می بینم این شخص(تریتا پارسی) و آن گروه همصدا با او، با آن اطلاعیه و درخواست، درواقع خواهان تدوام اعمال بیرحمانه ترین خشونت علیه مجاهدین هستند که آمریکا و انگلستان بعد از اشغال بغداد،،با بمباران پایگاههای آنان سبب و کشته و مجروح شدن گروهی از آنان شدند و نیز در دوسال گذشته با همراهی و هماهنگی آمریکا با خواستهای رژیم ولایت فقیه و دولت مالکی در عراق، با رفتار وحشیانه یی که از سوی نیروهای مسلح عراقی صورت گرفت و تاکنون در مجموع منجر به کشته شدن نزدیک به 50 نفر شده است، از شدید و خشونت گسترده یی رنج برده اند. حتی زخمیهای حمله های وحشیانه عراقیها، جز چند تن از آنان که در وضع وخیمی بودند، از کمک های پزشکی و درمان از سوی نیروهای آمریکا که در عراق دارای بیمارستان و امکانات لازم هستند، برخوردار نبوده اند و بیش از سیصد نفر از زخمی های رویداد 19 فرودین سال جاری، هم چنان کمبودها و نارسایی درمانی اشرف را علاوه بر سایر نارسائیها موجود، تحمل می کنند. سیاست و ارزیابیهای غلط رهبری مجاهدین در ماندن در عراق و مسائل دیگری مربوط به عملکرد رهبری مجاهدین، بحث دیگری است که نگارنده این سطور در نوشته و یادداشتهای متعددی به آن پرداخته ام وباز هم خواهم پرداخت. اما تداوم قرار دادن مجاهدین در شمار گروههای تروریستی و هر درخواستی یا تاییدی در این زمینه اقدامی است که تنها می تواند گردانندگان رژیم ولایت فقیه را خرسند کند و هیچ ربطی به مبارزات مردم و این که امری برای حفظ مردم از اعمال خشونت رژیم یا به نفع مبارزات مردم است، ندارد.
*- مصاحبه تریتا پارسی با روز:
http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/archive/2011/august/10/article/-200ecc9779.html
22 مرداد 1390 – 13 اوت 2011
http://iradj-shokri.blogspot.com
منبع:پژواک ایران