زوزه های آیت الله علم الهدی علیه زنان ۳۰ سال بعد از عربده رفسنجانی
ایرج شكری
سی سال بعد از عربده کشی و دهن دریدگی رفسنجانی در نماز جمعه 12 اردیبهشت 1365 علیه زنان در مورد حجاب و تهدید آنها به فرستادنشان به ارودگاهها، آخوند علم الهدی نماینده خامنه ای در خراسان رضوی و امام جمعه مشهد ، چندی پیش (در نیمه مهر ماه) در جمع فرماندهان نیروی انتظامی گفت:« زنان بی حجاب و بد حجاب پیاده نظام دشمن هستند و نیروی انتظامی نباید با آنان مسامحه کند».
این آخوند پلید تاکید کرد که« در مقابله با بد حجابان، منطق و استدلال جواب نمیدهد» و یاد آور شد که « برخورد مسامحهکارانه با چنین زنانی مایه شکست کسانی است که ادامهدهندگان عاشورا هستند». آخوند های پلید سیاست «یا روسری یا توسری» علیه زنان آزاده ایران را به عنوان اجرای احکام اسلام و قرآن و نشانه اقتدار خود از آغاز بدست گرفتن قدرت با سوار شدن به امواج دریای نادانی و ناآگاهی «امت امام» در دستور کار خود قرار دادند و البته زنان آزاده ایران هم از آغاز مقاومت و اعتراض خود را در برابر این سیاست نشان دادند*. ولی همراه با تصیفه دستگاههای دولتی از کارکنان مبارز و اعتصابی و ترقیخواه ماههای انقلاب، سرکوبی و فشار علیه زنان هم بیشتر شد و بعدها تا آنجا پیش رفتند که حتی برای رنگ «مانتوهای اسلامی» هم محدویت تعیین شد و اگر اشتباه نکنم قانون هم برای آن گذرانند که براساس آن نباید به جز رنگهای سرمه ای سیاه و قهوه ای باشد. پایمال کردن حقوق زنان توسط از راه رسیدگانی که از زیر عبای خمینی بیرون آمده و پست و مقام به آنها واگذر شده بود، از جمله بیعدالتی ها علیه شهروندان برای «پیاده کردن احکام اسلام» بود که که در این رژیم منحوس به کار گرفته شد. موردی را که خود من شاهدش بودم، اقدامات احمد عزیری علیه زنان در خبر رادیو تلویزیون بود. این پست فطرت برای اجرای «احکام اسلام» در حیطه مدیریت خود قبل از اینکه هنوز مساله اجباری شدن حجاب برای زنان رسما از سوی رژیم منحوس پیگری شود، علاوه بر دستور روسری سرکردن دادن، راه «تار و مار کردن) زنان خبرنگار و تحریریه را پیش گرفت. به این معنی که حکم کرد که یا زنان باید به مراکز رادیو تلویزیون در شهرستانها بروند، یا از کار اخراج خواهند شد.
در آن زمان یکی خانمهای عضو تحریریه خبر رادیو پیش من«که دبیر موقت سندیکای کارکنان خبر بودم که بعد از سقوط رژیم شاه تشکیل دادیم» آمد و بغض در گلو و اشک در چشم می گفت که او نمی تواند به شهرستان برود و همسرش هم که آرشیتکت بوده بیکار است و در صورت اخراج زندگی اش از هم می پاشد. در آن زمان ما اعتراضاتی علیه اقدامات احمد عزیری فرومایه کردیم( او بعدا سالها قائم مقام وزارت خارجه در دوره وزارت ولایتی بود و بعد هم مدتی سفیر رژیم در آلمان شد. او همانی است که در ماجرای آزادی گروگانهای سفارت آمریکا به فرودگاه رفت تا دستور به تاخیر افتادن پرواز هوایپما را بدهد و آن را تا زمان ورود ریگان به کاخ سفید به عقب بیانداز و با آن همزمان کند). این اعتراضات همزمان شد با تغییراتی در مدیریت سازمان رادیو تلویزیون به خاطر اختلافات بین جناح رئیس جمهور و حزب جمهوری اسلامی به رهبری آخوند بهشتی(1) که در آغاز کار رژیم سازمان اصلی و بزرگ خمینی چی ها هم در برابر نیروهای انقلابی و پیشرو هم در برابر «لیبرال - مذهبی» ها که البته چندان هم «لیبرال» نبودند بود.
در این تحولات، دیگرانی آمدند و شاید او دوباره به دفتر مرکزی خبر برگشت و به هر حال مساله انتقال خبرنگاران و کارکنان زن تحریریه به شهرستانها مسکوت ماند. یکی از خانم های همکار(خبرنگاربود) که در قبل از انقلاب هم رو سری به سر می کرد، بمن گفت در مورد مساله حجاب و روسری به سر کردن به عزیزی گفته بود که او چرا اصرار دارد که همه باید روسری به سر بکنند این به خود آنها مربوط است. عزیزی فرومایه جواب داد بود که «چون موهای زنان تحریک کننده است» همکارم می گفت به او گفتم، خُب مردها خودشان را کنترل کنند. **. این بی پدر مادر ها این همه تحقیر و فشار در مورد زنان را به اسم اجرای احکام اسلام به کار گرفته اند در حالی که همانطور که در مطلی چندی پیش نوشته بودم(2) یاد آور شدم، بنابر اظهارات طاهر بن جلون نویسنده و محقق مسلمان مراکشی مقیم فرانسه در یک برنامه تلویزیونی، در قرآن تنها چهار آیه در مورد حجاب آمده است و حجاب در قرآن و از سوی پیامبر اساسا یک «توصیه» است و اجباری بر آن نیست و از این گذشته بازهم بنابر آیه قرآن زنان با رسیدن به یائسگی دیگر لزومی به رعایت این توصیه هم ندارند(چرا که بنابر استدلالی که برای این امر شده و طاهر بن جلون می گفت از آن خنده اش می گیرد این است که زنان در یائسگی دیگر جلب نظر نمی کنند).
مساله ممنوعیت برگزاری کنسرت در مشهد هم که اخیرا مطرح شد، به خواست و اراده همین علم الهدی پلید بود. وزیر بی جربزه و خرفت ارشاد اسلامی، آقا زاده جنتی هم در برابر آن سر تعظیم فرود آورد و با تعظیم او در برابر علم الهدی، شش آخوند پلید از امام جمعه های خراسان به او پیوستند و بعد از اینها هم دادستان مشهد و رئیس کل دادگستری از راه رسیدند و میخ بلند تری و سفت تری کوبیدند و اعلام کردند که برگزاری کنسرت در سایر شهرهای استان هم ممنوع است. آخوند علم الهدی دم و دستگاه و بساط دستبوسی هم برای خودش در مشهد به راه انداخته است. او در واکنش به ویدئویی که از بوسیدن دست او در فضای مجازی منتشر شد و بحث و انتقاد برانگیخت، مدعی شد که این دستبوسی ها بر خلاف میل او صورت می گیرد و حتی طلبکار شد که این کار باعث درد کتف و دستش مانع خواب او می شود! و... (3)
علاقه مردم به موسیقی در گسترده ترین لایه های اجتماعی و بین توده مردم امری است که ریشه و سابقه در اعماق تاریخ موجودیت مردم این سرزمین دارد و موسیقی های محلی نه زاییده اقدامات«کفّار» و «استکبار جهانی»، بلکه از جان و فرهنگ همین مردم جوشیده و جاری شده و این موسیقی ها با انگیزه های ضد دینی پیدا نشده است. مگر این که از عشق و عاشقی و بیقرای سخن گفتن یا از غمهای زمانه شکوه هم اهانتی به مقدسات آخوندهای آزادی کشِ تاریک اندیشِ ضد ایرانی باشد.
در رابطه مردم و موسیقی این یاد آوری هم بیمورد نیست که زمانی که در ایران هنوز «گرامافون» یا آنطور که در زبان گفتگو رایج بود «گرام» هنوز در ایران در دسترس مردم نبود، شعر ترانه ها به شکل چاپی روی کاغذ منتشر می شد و قطع تا خورده آن (این طور بیادم مانده که بیشتر روی یک ورق بزرگ که تا می خورد چاپ می شد)تقریبا به اندازه یک چهارم کاغذ آ-4 (یا شاید کمی بزرگتر) بود و تصنیف فروشهای دوره گرد اینها را در کوچه ها و نیز مکانهای شلوغ و پرجمعیت به ویژه در ساعات تعطیل شدن کار و بازگشت به خانه مردم، می خواندند و مردم هم آن را می خریدند و خودشان آن را در خانه می خواندند و شعرها را حفظ می کردند. من خودم این تصنیف ها و تصنیف فروش های دوره گرد را در کودکی و زمان دوره دبستان دیده بودم و این تصنیف ها بیشتر از سوی یک انتشاراتی در لاله زار به اسم انتشاراتی غلامعلی شعبانی با آرم جالبی هم که برای خود درست کرده بود، منتشر می شد. ویدئویی در یوتیوب در این زمینه دیدم که لینک آن در زیر آمده است.https://www.youtube.com/watch?v=uc0fQsf53FI
صحنه ای از باز آفرینی تصنیف فروشی دوره گردی آن دوران را در فیلم «سوته دلان» (شاهکار نقش آفرینی بهروز وثوقی) می شود دید. (4)
*********
رفسنجانی زمانی که در مقام رئیس مجلس درعمل در اوج قدرت و نفر دوم بعد از خمینی و صاحب قدرت و تصمیم گیرنده در امور مهم بود، در 12اردیبهشت سال 65 در یکی از گفتارها و رفتارهای ارتجاعی و مستبدانه اش، ضمن خطبه های نماز جمعه، تلاش کرد زنان آزاده ایران را مرعوب کند و با پرداختن به مساله حجاب و این که برخی آن را رعایت نمی کنند، آنها را مورد اهانت قرار داد و گفت« ...خانمهایی متاسفانه پس از هفت سال از انقلاب هنوز به این راضی اند که مقداری از مویشان بیرون باشد. تا به حال با اینطور افراد خیلی با نصیحت و موعظه برخورد کرده ایم و هنوز هم بعضی از شهرهای بزرگ این بلیّه را دارند و در بعضی مغازه ها اینگونه مسائل ترویج می شود و در بعضی ادارات هنوز خوب مراعات نمی شود و اینها خطرناک است و فکر می کنم که پس از هفت سال تحمل ما هم تمام بشود. مردم حزب الله چندبار طغیان[کردند] و دیدید که در خیابانها ریختند و از همین تریبون نمازجمعه، وزیرکشور و دیگران خواهش کردند و به آنها وعده دادیم که اینها خودشان آدم می شوندو باز می بینیم که مثل اینکه اینها یک مقدار احتیاج به خشونت دارند.» رفسنجانی تهدید کرد که« فکرشده که در هر منطقه ای یک اردوگاه برای اینها درست کنند و در آن اردوگاه وسایل کار بگذارند، معلمین اخلاق نیز درآنجا بگذارند. [...] کسانی که اینجوری می کنند تحویل دادگاه های فوری می دهند و دادگاه ها اینها را محاکمه می کنند و اگر دیدند که مداومت بوده، اینها را تحویل به اردوگاه می دهند. تعیین هم می کنند 3ماه، 2ماه، 5ماه، یکسال، دوهفته آنجا بماند درس بخوانند و کار هم بکنند. خرجشان را هم باید خودشان در آنجا بدهند، چون اینها نوعا از قشر مرفه هستند. یا آنجا کار بکنند و خرج خودشان را بدهند، یا اینکه در همانجا نخواستند کار بکنند – چون شورای نگهبان که اجباری نمی گوید اینها باید کار بکنند، آزادی است[!]- بنابراین اساس آنها بروند آنجا بنشینند و خرجشان را هم شوهرانشان باید بدهد، دولت خرجی به اینها نخواهد داد.».
اما سالها بعد از آن عربده کشی این آخوند متکبر که مسئولیت سنگینی در مصائب و رنجهای مردم در طول عمر ننگین تا کنونی این رژیم دارد، تحولات و تغییرات اوضاع سیلی های سنگینی به گوش این آخوند نواخته که یکی از آنها اهانت به دختر او توسط یکی از اراذل حزب اللهی و شعارهایی چون « هاشمی غیرت کو/ فائزه عفتت کو » بوده است.http://iradj-shokri.blogspot.fr/2011/02/25_23.html
می دانیم که با همه توهین ها و رذالتهای این رژیم که از جمله ریختن به میهمانی ها و جشنهای عروسی مردم و گرفتن و جریمه کردن و شلاق زدن آنها و فرو بردن پای زنان در کیسه های پر از سوسک(این را احمدی نژادی در مناطره انتخاباتی به عنوا ن یکی از اعمالی که از جناح مقابل وقتی قدرت بلامنازع را در دست داشت سر زده است، به میرحسین موسوی یاد آوری کرد) زنان ایران در مبارزه با حجاب و پوشش اجباری از پا ننشسته اند و رژیم را وادار به عقب نشینی هایی کرده اند و در تصاویری که از شهرها و خیابانهای ایران دیده می شود، دیگر به ندرت می شود آن «مانتوهای اسلامی» کیسه مانند که تا مچ پای زنان پایین می آمد را دید و حالا عناصر متحجّر و اوباش حزب اللهی و بوقهای «نیروهای ارزشی» از مانتوهای بی دکمه و از «ساپورت» و... می نالند و حضور زنان هنرمند و سینماگر در فستیوالهای جهانی با لباسهایی زیبا و مناسب، درد بیچارگی و ناتوانی در برابر زنان مغرور و آزاده ایران را تا اعماق استخوان گرازهای شریعتمدار می نشاند و شادی مردم از دستاوردهای فرهنگی آنان در یک رویداد و فستیوال بین المللی را صد چندان می کند.
*****************
توضیحات و منابع:
* خلاصه ای از موضعگیرها و رویدادهای ماههای اول بعد از انقلاب در مورد مساله حجاب در ویکی پدیا آمده است که با کلیک روی لینک زیر می توانید مطالعه کنید
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86_%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8
** این مسائل همه در زمانی گذشت که هنوز رژیم پایه های خود را سفت نکرده بود. اختلافات شدید لیبرال مذهی ها و رئیس جمهور با حزب جمهوری اسلامی و ضمائم اش و حضور علنی و فعال سازمان های سیاسی مبارز در جامعه با نشریاتی که داشتند و نیز درگیری هایی که رژیم برای سرکوب کردن مطالبات مناطق قومی داشت از شاخصه های اوضاع آن وقت بود. با این حال رژیم مشغول تصفیه در همه جا بود و پایه های استبداش اندک اندک سفت می کرد که در این امر سازمان دادن عناصر فرصت طلب و فرومایه در انجمن های اسلامی در همه جا، از سازمانهای دولتی گرفته تا موسسات خصوصی، نقش مهمی در تحکیم پایه های رژیم داشت. اخراج من به همراه 17 تن از همکاران که بیشتر آنان از کارکنان اعتصابی زمان انقلاب بودند در خرداد ماه 1359 صورت گرفت. حکم اخراج من با قید «انفصال دائم از خدمات دولتی»، به جرم «ضدیت با جمهوری اسلامی» صادر شد که طبعا از این که رژیم در رفتار من چنین تاثیری در آن زمان دیده بود، همیشه باعث رضایت خاطر و خرسندی من است اما در عمل و در واقعیت من و دوستان همکار، در کار خبر ضدیت مان با سانسور اخبار و تحریف حقایق و دروغ پراکنی و استفاده انحصار طلبانه از رادیو تلویزیون کشور بود(امری که فریاد از آن از سوی جناح مغلوب رژیم هم در بیش از دو دهه گذشته بلند بوده است) و الا ما در آنجا «جنگ نیابتی» نه از طرف گروهها و نه به عنوان «هدایتگران مردم» راه نیانداخته بودیم. نگارنده در مورد اظهاراتی که عبدالله نوری ضمن خاطراتی از زمانی که مسئولیتی در رادیو تلویزیون به او واگذار شده بود، بیان کرده بود و در آن به مساله اخراج 18 نفر که پاسدار محمد حسین طارمی لیستش را تهیه کرده بوده و می خواسته که او امضا کند و نکرده بود، چند یادداشت نوشتم که می تواند برای شناختن شرایط و فضای آن زمان مفید باشد. به هر حال انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در تیرماه 1360، فرصت طلایی و نا محدودِ برای بکار گرفتن سرکوب و کشتار و درنده خویی علیه گروههای سیاسی و ناراضیان را، برای رژیم فراهم کرد. در زیر لینک سه تا از آن یادداشتها آمده است:
http://iradj-shokri.blogspot.fr/2009/03/1-1-2.html
http://iradj-shokri.blogspot.fr/2009/03/2.html
http://iradj-shokri.blogspot.fr/2009/03/3-18-59.html
-
در مورد نقش رویارویی حزب جمهوری اسلامی با نیروها و سازمانهای سیاسی مبارز آنزمان، سخنان خصوصی پاسدار قالیباف در جمع دانشجویان بسیجی که آستانه انتخابا ت ریاست جمهوری سال 92 که در آن اعتراف کرد که جزو دارو دسته ای بوده که بهشتی آنها را سازمان داده بود و کارشان هم «چوب زدن» یعنی با چوب چماق حمله کردن به «دارو دسته رجوی بود» به روشنی گویای نقشی است که حزب جمهوری اسلامی به دبیرکلی بهشتی در اقدامات فاشیستی علیه نیروهای سیاسی داشت. البته این چماقداران تنها مجاهدین را مورد یورش قرار نمی دادند. تجمعات چریکهای فدایی خلق و گروههای چپ آماج یورش بی پدر مادرهایی بود حزب جمهوری اسلامی و بهشتی سازمان داده بود و وقتی هم که گروهای سیاسی از این توحش شکایت می کردند و از مسئولیت در این اقدامات و بی عملی مقامات در برخودر با این ها سوال قرار می داند پاسخ این مقامات از جمله هاشمی رفسنجانی در آن زمان پیوسته این بود که این ها مردمی هستند که از عملکرد گروه ها ناراضی اند و... لینک مربوط به صدای قالیباف و اظهارات صریح او به چماقدار بودنش که به آن افتخار هم می کند، در مطلبی از نگارنده آمدهاست
اعتراف قالیباف به چماقداری از زمان «دار و دسته شهید بهشتی»
2 - مساله حجاب در قرآن و علت پیدایش آن و حجاب اجباری مجاهدین برای آتنا فرقدانی
3 - دستبوسی و واکنش علم الهدی http://alamolhoda.com/post/2019/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D9%88%D8%B3%DB%8C
http://fararu.com/fa/news/286549
تصنیف فروشی بهروز وثوقی در صحنه یی از فیلم سوته دلان
4 - https://www.youtube.com/watch?v=pEIqSSWcEa8
لینک فیلم کامل سوته دلان:
https://www.youtube.com/watch?v=fW2cWu_p2qc
-------------
۲۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۸ اکتبر ۲۰۱۶
http://iradj-shokri.blogspot.fr
منبع:پژواک ایران