رویداد بازداشت تفگنداران، دو قایق نیروی دریایی آمریکا وخالی بندی، پنهانکاری و خودبزرگ بینی های ابلهانه فرماندهان سپاه
ایرج شكری
در پی حادثه کوچک «راه گم کردن» دوقایق نیروی دریایی آمریکا با 10 تفنگدار و ورود به آبهای ایران در نزدیکی جزیره فارسی روز سه شنبه 12 ژانویه که پاسداران عربده جوی نظام ولایت فقیه تلاش کردند از آن یک ماجرا بسازند و هارت و پورت های قدرت قدرتی و «رستم صولتی» بکنند، در گردش امور به روال «خرتوخری» معمول در نظام، فرصت برای خودنمایی و جست و خیز خیلی ها پیدا شد، از جمله فرمانده نیروی دریایی سپاه، «گروهبان گارسیای» نظام- سرلشگر بسیجی فیروز آبادی-، یحیی رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه پاسداران، پاسدار شریف مسئول روابط عمومی سپاه، به میان گود پریده و به کباده کشی و رجزخوانی پرداختند.
در حالی که اگر اوضاع مثل سایر کشورهای دنیا که در آن هرچیزی سرجای خودش هست، عمل می شد، این همه جست و خیز مسخره معنی نداشت و اتفاق نمی افتاد. حادثه به وزارت مربوط به نیروهای مسلح یعنی وزارت دفاع منتقل می شد و از این طریق به دولت و وزارت خارجه و در بالا تصمیم گرفته می شد که مساله چگونه و با چه لحن و چه درجه اهمیتی برای افکار عمومی اطلاع رسانی شود. اما در این مساله، فرمانده نیروی دریایی سپاه (ونه مسئول روابط عمومی سپاه) در برنامه خبر بامدادی شبکه اول تلویزیون رژیم ظاهر شده و در مورد مساله داد سخن داد و خودنمایی فرمود! به هرحال به عهده و در صلاحیت یک فرمانده نظامی نیست که تعیین کند در چنین رویدادی مثلا طرف مقابل باید عذر خواهی بکند یا نکند و یا مثلا لحن وزیر خارجه چگونه باید باشد. اما اینها «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» هستند. هر غلطی در هر زمینه یی که دلشان بخواهد می کنند. از بی اعتنایی به مقرارت شهرداری برای ساختمان گرفته تا محدودیتهای مربوط به محیط زیست و تا زیر پاگذاشتن مقرارت گمرگی و تا خودسری در دستگیری شهروندان و زندانی کردن و شکنجه آنان و خلاصه هرگونه هرزگی و دریدگی و حرامزادگی که بخواهند می کنند و هیج مرجع و مقامی در رژیم هم جرأت گفتن بالای چشمتان ابروست به اینها را ندارد.
فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در همه امور اظهار نظر می کنند و برای دولت به ویژه در سیاست خارجی تکلیف تعیین می کنند، به یقین می شود گفت در که هیچ کشوری هرچقدر هم که عقب مانده و دستگاه دولتی نا کارآمد داشته باشد، روابط خارجی این اندازه ملعبه دست اراذل و اوباش و متاثر از اوباشگری نیست. از آن بدتر این که نیروی مسلحی که بخشی از دستگاه سرکوب و خفقان نظام مستقر است، هدایتگر و حمایت کننده این اوباشگری ها است. بکارگرفتن اوباش و اوباشگری برای علیه نیروهای سیاسی مبارز و انقلابی برای انحصار قدرت از آغاز پیدا شدن سرو کله خمینی در جریان انقلاب سال 57 حتی قبل از سرنگون شدن رژیم شاه و بکار گرفتن همین عامل در مساله سیاست خارجی برای کنار زدن جناح مساله دار در اختلافات درون نظام، از زمان اشغال سفارت آمریکا، ویژگی رژیم اسلامی ولایت فقیه بوده است. به هرحال، دو قایق نیروی دریایی آمریکا به دلیل اشکال در سیستم ناوبری جهت را گم کرده و وارد آبهای ایران در نزدیکی جزیره فارسی می شوند، قایق های گشتی سپاه هم این خطای آنها را به آنها یاد آوری کرده و آنها را بازداشت و برای پاسخ به سوالات و روشن شد مساله به پایگاه سپاه در خشکی و در خاک ایران(جزیره فارسی) می برند. آنها هم مقاومتی نمی کنند.
مساله آنطور که فرمانده نیروی دریایی سپاه گفته در همان آغاز به وزارت خارجه رژیم اطلاع داده می شود. پاسدار فدوی در گفت و گو با خبر بامدادی شبکه یک تلویزیون رژیم که در خبرگزاری های مختلف منعکس شد، گفت:« از همان ابتدای کار نیروی دریایی سپاه با مقامات وزارت خارجه و شخص آقای ظریف در تماس بود و مشخص بود که وزیر خارجه آمریکا با آقای ظریف تماس گرفته و درخواست آزادی تفنگداران را داشته و آقای ظریف موضع بسیار قوی و محکمی را اتخاذ کرد و به همتای آمریکایی اش ضرورت عذرخواهی رسمی دولت آمریکا را متذکر شد»، اما چنین ادعایی از سوی وزارت خارجه رژیم نشده ، همچنان که در مورد اظهارات جو بایدن معاون رئیس جمهوری آمریکا که تاکید کرد نه ایران از آمریکا خواستار عذر خواهی شده بود و نه امریکا عذر خواهی کرده، باز هم صدایی از وزارت خارجه شنیده نشد و بعد از حل مساله و آزادی تفنگداران و قایقهاشان که جان کری وزیر خارجه آمریکا در بیانیه یی « از حل و فصل این موضوع از طریق مسالمت آمیز و کارآمد»قدردانی کرد و در پی آن سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بعضی اخبار مربوط به مساله عذر خواهی جان کری از رژیم را که کلا روی اظهارات پاسدار فدوی ساخته شده بود، «مطلقا نادرست» دانست و یادآور شد که جان کری فقط تشکر کرده است، باز هم از سوی وزارت خارجه رژیم صدایی شنیده نشد که بگوید جان کری از رژیم عذر خواهی کرده است. تنها واکنشی که از سوی ظریف وزیر خارجه رژیم در مورد این مساله دیده شده، در «توییتر» او به انگلیسی بود که در آن گفته است:« خوشحالم که می بینم گفت و گو و احترام، و نه تهدید و شتابزدگی، سریعا موضوع ملوانان را حل کرد. بیاید از این نمونه اخیر بیاموزیم».
این هم به روشنی پیامی دوستانه و مسلمت جویانه به آمریکائی هاست و نه فیگور عضله گرفتن برای آنها. http://www.welayatnet.com/fa/news/83741
حال سوال این است که آیا فرمانده نیروی دریایی دروغ گفته و «خالی بندی» کرده و اصلا مساله گفتگوی کری با ظریف را آنگونه که دلش می خواسته ساخته و پرداخته است و شاید این هدف را هم دنبال می کرده که ظریف را در مقابل «عمل انجام شده » قرار بدهد تا از آمریکایی ها طلب عذر خواهی بکند، یا این که فدوی درست می گوید و این ظریف است که به دروغ به او گفته است موضع محکمی در برابر جان کری داشته و گفته که آمریکا باید عذر خواهی کند. به نظر می رسد که حالت اول ممکن است اتفاق افتاده باشد و نه دوم و هیچ دلیلی ندارد که ظریف در مورد گفتگوی خود با جان کری، کلا گزارشی به فدوی داده باشد چون خود فدوی در صحبتی که در تلویزیون می کند می گوید که «مشخص بود که وزیر خارجه آمریکا با آقای ظریف تماس گرفته و...» این حرف یعنی این که خود ظریف به او نگفته است که جان کری با او تماس گرفته، بلکه فرمانده نیروی دریایی سپاه وقتی رویداد را به وزارت خارجه اطلاع می داده متوجه شده است که آنها مطلع هستند، بعد داستان گفتگوی ظریف با جان کری را هم خودش سرهم کرده است.
حتی می توان گفت این احتمال هست که ظریف به خاطر عصبانیت از این رویداد که احتمالا در آن موش دوانی سپاه پاسداران و اقدامی برای رو هوا فرستادن و کارشکنی در اجرای «برجام » و برداشتن تحریم ها را می دیده است، حاظر نشده سپاه با خودش تماس بگیرد، بلکه به مسئولانی از وزارت خارجه مثل عراقچی گفته جواب تلفن و تماس سپاه را بدهند و آنها هم لابد گفته اند که از حادثه از طریق تماس آقای جان کری با ظریف اطلاع دارند و موضوع به اطلاع «مقام معظم رهبری» رسیده شما هم حواستان جمع باشد کاری نکنید که مثل سنگ اندختن دیوانه یی در چاهی باشد که صد تا عاقل هم نتواند آن را بیرون بیاورد! تفنگداران صیح و سالم و هرچه سریعتر باید آزاد شوند. در اخبار بعد از آزادی تفگنداران آمده بود که خامنه ای تاکید کرده بود با تفنگداران بازداشت شده به ویژه زن تفنگداری که بین آنها بود، «رأفت اسلامی و رفتار مناسب داشته باشند».
https://www.tabnak.ir/fa/news/560813
علاوه بر اینها مسلما وزارت خارجه در مورد چنین مساله ای نمی توانسته دنبال پیچده کردن مساله باشد و در حالی که سپاه پاسداران اعلام می کند که قایقها به علت اشکال در ناوبری و به اشتباه وارد آبهای ایران شده اند( و این اعلام برای پیشگیری از واکنش شدید و ناگهانی آمریکا بوده است)، وزیر خارجه لحن نامناسب در مکالمه با وزیرخارجه آمریکا بکار بگیرد. حرفهای سخنگوی وزارت خارجه رژیم در مورد این رویداد و لحن ملایم و جملات به دقت انتخاب شده او گویای این امر است.
http://www.asriran.com/fa/news/444058
در این رویداد یک «بحث شیرین» هم وجود دارد و آن پنهانکاری و در لفافه حرف زدن فرمانده نیروی دریایی سپاه در مورد رفتار «غیر حرفه ای» نیروی دریایی آمریکاست. معلوم نیست که ایشان که استاد دریاداری و «امیر البحر»ی و فرماندهی نیروی دریایی است(!!) چرا روشن و بدون ابهام این نپختگی آمریکایی ها را برای امت همیشه در حال جست و خیز در صحنه حزب الله روشن نمی کند تا ضمن آن، پختگی پاسداران انقلاب اسلامی را هم به رخ همه بکشد؟ فدوی گفته است« نیروی دریایی و ناو هواپیمابر آمریکایی حدود 40 دقیقه رفتار غیر حرفهای و تحرکات هوایی و شناوری در منطقه داشت که برخلاف گفتههای آمریکایی ها مبنی بر تامین آرامش در منطقه بود که با اقدام به موقع نیروهای سپاه آرامش به منطقه برگشت و تحت کنترل صد در صد ما قرار گرفت» وی همچنین گفته است:« طی اطلاعیه ای که از سیستم بین المللی پخش کردیم، از حرکات بعدی غیر مسئولانه آنها جلوگیری کردیم و به آنها ثابت شد که در اینجا حرف اول و آخر را نیروی دریایی سپاه می زند»! در اعلامیه روابط عمومی سپاه در مورد آزادی تفنگداران دریایی آمریکا هم آمده است که :« ناو گروه هواپیمابرآریکایی اقدام به تحرکات انفعالی و احساسی هوایی و دریایی نمود که با هوشمندی و مدیریت مقتدرانه نیروی دریایی سپاه کنترل و آرامش در منطقه تأمین شد».
ماشاءالله! هزاران آفرین صد بارک الله. خُب چرا به مردم توضیح نمی دهید که آن هوش درخشان و آن مدیریت مقتدرانه چه بود که «باد» آمریکائیها را خالی و آنها را پنچر کرد و آبی هم روی «تحرکات احساسی» آنها ریخت؟ چرا نمی گویید پیامی که فرستادید چه بود؟ از این گفته ها می شود با حدس و گمان فهمید که آمریکائی ها دست به مانورها و کارهای تهدید آمیزی «با تحرکات هوایی و دریایی» زده اند. اما مساله را پاسدار محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت، در گفتگو با «بسیج پرس»- خبرگزاری سپاه پاسداران تهران بزرگ- کمی روشن تر بیان کرده است. او گفته است« اتفاق امروز خلیج فارس یک حادثه خطرناکی بود و ماجرای بسیار حساسی رخ داد اما با مدیریت ماهرانه پاسداران ما این قضیه به سرانجام رسید.» او در ادامه افزده است «متاسفانه هواپیمای پیشتیبانی کننده این ناوها کارهای زشت و غیر استانداردی انجام داد و با انجام حرکت شیرجه به دنبال ایجاد رعب در بین بچههای پاسدار بودند اما غافل از اینکه برادران ما بیدی نیستند که با این بادها بلرزند و با اخطارهای جدی که به خلبان این هواپیما داده شد بلافاصله از اقدام تحریک آمیزشان منصرف شدند»
http://basijpress.ir/fa/news-details/68056
. این پاسدار کارنامه سیاه که مسئولیت سنگینی، هم در کشتار هوداران گروههای سیاسی در دهه 60 دارد و هم در به کشتن دادن هزاران جوان و نوجوان پاسدار و بسیجی در طراحی حمله های ابلهانه و فاجعه بار در زمان جنگ*، در قمپز در کردن و ادعاهای بی ربط محدویتی برای خودش نمی شناسد! همین مردک چندی پیش در برنامه یی تلویزیوین مدعی شد که « مستشاران ایران در سوریه از تمامی مسیرهای کامیونهای حامل نفت داعش به ترکیه عکسبرداری و فیلمبرداری کردهاند، و این اسناد قابل ارائه و انتشار است» اما فردای آن علی اکبرولایتی مشاور امور بینالملل خامنه ای به صحنه آمد و در مصاحبه ای تلویزیونی گفت که ما هیچ اطلاعاتی از معامله نفت داعش، جز آن که روسها منتشر کرده اند، نداریم. http://iradj-shokri.blogspot.com/2015/12/blog-post_42.html
حالا هم مدعی است که «به هواپیماهای آمریکایی اخطار جدی داده شد و آنها هم بلافاصله از اقدامات تحریک آمیزشان منصرف شدند» یعنی ماستها را کیسه کردند! آیا واقعا این طور بوده است؟ آیا اگر خون از دماغ یکی از آن تفگنداران ریخته شده بود مساله به همین شکل پایان می یافت؟ جزیره فارسی که این حادثه در آبهای آن اتفاق افتاده و سپاه در آن پایگاه دارد، جزیره کوچکی است در 100 کیلومتری جزیره خارک با طول حدود ۱۴کیلومتر متر و عرض آن 7 کیلومتر است(به نظر می رسد در ویکی پدیا فارسی به اشتباه به تریتب 1400 متر و 700 متر آمده است) که منابع نفت و گاز اطراف آن در حال بهره برداردی است. اما آن پیامی که نیروی دریایی سپاه از طریق کانال بین المللی به نیروهای آمریکایی و ناوهواپیمابر اتمی ترومن (بیش از 5600 نفر نیروی رزمی که 2400 نفر آن تفنگدار دریایی و بقیه نفرات با تخصص های مختلف مربوط به نیروی هوایی و استفاده از بیش از 70 هواپیمایی که حمل می کند دارد) فرستاده به احتمال قریب به یقین جز این نمی توانسته باشد که به نیروی دریایی آمریکا اطلاع داده اند که خطری تفنگداران بازداشتی را تهدید نمی کند و آنها برای انجام یک فرمالیته و روتین «routine»بازرسی در مورد ورود غیر مجاز به آبهای ایران بازداشت شده اند و با توجه به اشکال ناوبری که داشته اند مساله به زودی پایان خواهد یافت. در همین مصاحبه محسن رضایی که به آن اشاره شد، نکته دیگری هست که نشان دهنده نگرانی دست اندرکاران سیاسی رژیم از اتفاق پیش آمده و بی صبری آنان برای پایان دادن هرچه سریعتر به آن است او می گوید:«... در موضوع آزاد سازی تفنگداران آمریکایی خیلی باید با خونسردی رفتار میشد. البته نمیگویم آنها نباید زود آزاد میشدند، اما دستپاچگی در بین دولتمردان و یا حتی نمایندگان مجلس خوب نیست و باید در یک مسیر منطقی جلو رفت».
می بینم که در دولتمردان برای پایان دادن به مساله و آزادی تفنگداران «دستپاچگی» وجود داشته است و که حتما از طریق خامنه ای برای چیدن نوک سپاه در این مساله فشار آورده اند و این تاییدی است بر این گمانه زنی و ارزیابی که آنچه فرمانده نیروی دریایی سپاه در مورد چگونگی گفتگوی ظریف با جان کری گفته «خالی بندی» و ادعایی پوچ و دروغ است، همچنان که سکوت وزارت خارجه در مورد اظهارات معاون رئیس جمهوری آمریکا که گفته بود نه ایران درخواست معذرت خواهی کرده و نه آمریکا معذرت خواهی کرده است، گواه دیگری برخالی بندی پاسدار فدوی است. اما سکوی قهرمانی خالی بندی و مزخرف گویی به پاسدار سلامی جانشین فرمانده سپاه تعلق دارد. این پاسدار نادان پرحرف و چرند گو، در سخنرانی در حسینه یی در خوانسار، چند ادعای نامربوط کرده است که تنها خودش و حزب اللهی هایی که می خواهند کاخ سفید را تبدیل به حسینه بکنند می توانند باور کنند. او ازجمله مدعی شده است:
1- که، تفگنداران آمریکایی بعد از دستگیری گریه می کردند؛ 2-بعداز دستگیری تفگنداران و پوشش منطقه توسط سپاه و تهدید کردن ناو هواپیمابر که « اگر حرکت کوچکی از شما سربزند پاسخ کوبندهای از ایران دریافت خواهید کرد»،« صدای عجز و التماس مقامات سیاسیشان شنیده شدکه طی تماسهایی تقاضای آزادی این تفنگداران را میکردند » یعنی باید باور کرد که مقامات سیاسی هم آمریکا همانجا در ناو هواپیمابر بودند. از این خنده دار تر که نشان دهنده نادانی و بی اطلاعی و در عین حال وقاحت کم نظیر این پاسدارِ در شمایل «کله گنده»است، این است که مدعی شده است که « بعد از جنگ جهانی دوم هیچ کشوری در جهان نتوانسته بود یک نظامی آمریکایی را دستگیر کند اما وقتی این نظامیان وارد آبهای ما شدند شناورهای کوچک ایرانی با تعداد نیروی کمتر مانند عقاب آنها را محاصره و دستگیر کردند» این سردار سپاه اسلام، مثل آن زنک که با چهره پوشیده که همراه شوهر آخوندش در برنامه ای تلویزیونی می گفت «نگاه مردان اشعه ی دارد که در برخورد با پوست باعث پیری زود رس پوست می شود و با پیشرفت علم این مساله از نظر پرشکی هم ثابت شده»*، بی خیال نامربوط می گوید. نظامیان آمریکائی بعد از جنگ جهانی دوم، هم در جنگ کره و هم بعد از آن در جنگ ویتنام اسیر دادند و به اسارت در آمدند. این خود بزرگ بینی هاست که باعث نادانی غیرقابل چاره این بیچاره هاست.
https://www.youtube.com/watch?v=rnVthGpMjcc *(در مورد اشعه نگاه مردان)
در این رویداد سپاه پاسداران به ویژه نیروی دریایی سپاه منش عقده یی و زشترفتاری اسلامی و بلاهت عمومی که در سپاه پاسداران گسترده است و در هویت و شخصیت اینان است، را ، برای آمریکائی ها و همه کسانی که این مساله را دنبال می کردند به نمایش گذاشت. رفتار زشت اینان در انتشار عکس و فیلمهایی بود که تفنگداران آمریکایی را که برای جنگ با نیروی دریایی سپاه یا جاسوسی نیامده بودند، و در برابر اخطار سپاه هم مقاومت نکردند تا مساله آفرینی نکنند و انتظار رفتاری منطبق با مقرارت شناخته شده یی که در این زمینه وجود دارد بودند، در حالی که مثل اسیران جنگی تسلیم شده وادار شده بودند دستشان را روی سرشان بگذارند نشان می داد. این رفتار شاید موقع بازرسی در مواردی از قبیل همین نوع اتفاق و ورود غیر مجاز به آبهای ایران یا عبور غیر مجاز از مرز عادی باشد، اما مساله سر انتشار فیلم و عکسهایی از آن وضع است و با همانها نمایش قدرتمند بودن دادن است. کاری که معنای جز عقده مندانه رفتار کردن و با تحقیر دیگران خود را بزرگ و قدرتمند حس کردن ندارد، همان کاری که از زمان روی کار آمدن خمینی پلید این مقلدان و پیروان پاسدار و آخوند بی پدر مادر او، با مردم ایران، به ویژه با روشنفکران ایران می کنند که نتیجه آن علاوه بر کشتاری که در دهه 60 کردند، بعد از آن هم در مورد روشنفکران تا ربودن و سر به نیست کردن آنان پیش رفت و هنوز هم زندانها انباشته از منتقدان رژیم ولایی گند گرفته است. آنچه که به زشتی رفتاری که به آن اشاره شد می افزاید این است که گویا یکی از آن تفگنداران آمریکایی که افسر جوانی بوده است، موقع آزاد شدن از بازداشت، به خاطر ورود اشتباهی به آبهای ایران عذر خواهی کرده است. خُب این پاسداران خودبزرگ بین عقده یی باید از خود بپرسند که آیا آن عذر خواهی از ترس بود؟ یا برای نشان دادن این که با دشمنی و نیت بد وارد آبهای ایران نشده بودند و این که از آنچه گذشته کینه یی به دل نگرفته اند؟ اوج بلاهت فرماندهی نیروی دریایی سپاه و کلا فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این رویداد، نشان دادن سلاح ها و فشنگهای موجود در این قایقهای نیروی دریایی آمریکا به عنوان «کشفیات» سپاه بود. مگر وجود سلاح و فشنگ و وسائل مخابراتی در قایق نظامی خیلی غیر عادی است؟ اگر مثلا کارتن های سیگار یا کالاهای لوکس که نشان دهند مبادرت این نظامیان به قاچاق کالا بود، در این قایقها پیدا می شد آن را می شد غیر عادی دانست و برای افشاگری از آنها عکس و فیلم گرفتن و نشان دادن ابلهانه به نظر نمی رسید.
رفتار پاسداران اسلام در این ماجرا اگرچه به اندازه جنایت جنگی جرج بوش و تونی بلر در بمباران پایگاه های مجاهدین در عراق در آوریل 2003 و به اندازه دو رفتارِ یکی خلاف قوانین بین المللی ویکی قلدرمنشانه همین دولت آقای اوباما زشت نبود (مورد قانون شکنانه آن وادار به فرود کردن هواپیمای Evo Morales إووُ مورالس رئیس جمهوری بولیوی در اطریش در ژوئیه 2013 در باز گشت به کشورش از مسکو با همدستی کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و ایتالیا(با ندادن اجازه عبور از فضای این کشورها) به این گمان که ادوارد اسنودن –کارمند و تحلیگر آژانس امنیت ملی N.S.A آمریکا- که بعلت افشاگری هایش از سوی دولت آمریکا تحت تعقیب است و روسیه به او پناهندگی داده است، ممکن است با هواپیمای او و همراه او از روسیه خارج شده باشد، کاری خلاف و بسیار زشت بود که علاوه بر بولیوی مورد اعتراض کشورهای دیگر هم قرار گرفت. قلدر منشی بسیار زشت هم مربوط به قطع کمک 400 میلیون دلاری سالانه به تشکیلات خودگردان فلسطین به دلیل در خواست عضویت آن تشکیلات از دیوان کیفری بین المللی لاهه بود چرا که عضویت فلسطین در این مرجع قضایی بین المللی این تهدید را برای اسرائیل داشت که فلسطین خواهان رسیدگی به جنایات اسرائیل در کشتار زنان و کودکان و ساکنان غزه شود)، اما به هر حال رفتار سپاه پاسداران در این رویداد بسیار ناپسند و در عین حال بسیار احمقانه بود. در این رویداد وجود یک زن تفنگدار در آن ماموریت در دل آبهای خلیج فارس، یک شاخصی بود برای سنجش وضع و موقعیت زنان در امریکا و در نظام سرگوبگر زن ستیز اسلامی که پنهان کردن برای پاسداران اسلام عملی نبود و مشابه این اتفاق البته قبلا در زمان احمدی نژاد در بازداشت نفرات نیروی دریایی انگلستان هم افتاده بود.
مسخره ترین گزارش در مورد این رویداد هم به خبرگزاری صدا و سیمای رژیم تعلق دارد که در آن از تلویزیون الجزیره که آن هم از خبرگزاری رویترز در دبی نقل کرده، موضوع درخواست عذر خواهی آمریکا از سوی ظریف را باز نشر کرد. این خبر به نحو روشنی بر اساس اظهارات فدوی تولید شده بود و احتمالا خبرگزاری صدا و سیما آن را ادیت کرده است. ظريف: آمريکا عذرخواهي کند
مسخرگی این کار هم در این است که خبرگزاری رادیو تلویزیون رژیم آنچه منسوب به گفتگوی تلفنی وزیر خارجه کشور با وزیر خارجه آمریکاست را از تلویزیون الجزیزه نقل می کند و به این ترتیب عقب ماندگی و در حاشیه بودن خود در امر خبرگرفتن و اطلاع رسانی را به نمایش می گذارد. حال آن که کمترین کاری که می توانست بکند، تماس گرفتن با وزارت خارجه و تلاش برای فهمیدن درستی و نادرستی مساله بود. حتی اگر تماسی گرفته می شد ولی وزارت خارجه به آن جواب نمی داد، خود این خبری بود در مورد مساله.
در پایان می شود گفت که این رویداد به رغم هر بهره برداری که فرماندهان سپاه از آن برای نمایش قدرت بکنند، به نفع دستگاه دولت که - آنها از هر فرصتی برای زدن به دهن رئیس آن که حسن روحانی باشد و بی اعتبار کردن او نزد طرفهای خارجی به ویژه آمریکا استفاده می کنند-، تمام شد و در ضمن همگان مطلع شدند که بین رئیس دستگاه دیپلماسی دولت «اعتدال» و رئیس دستگاه دیپلمایسی آمریکا، آقای جان کری، تماس و ارتباط مستقیم وجود دارد و اگر چه نیروهای «ارزشی» و «دلواپسان» ممکن است برای این «انحراف» و ارتباط وزیرخارجه با شیطان بزرگ، خون گریه کنند، ولی خُب اوضاع در عمل چنین است و البته این ارتباط نمی تواند در همین حد متوقف بماند چون ضروری است و دیر یا زود به هرحال سپاه و بسیج و دلواپسان و سایر اراذل و اوباش متشکلی که در محل «لانه جاسوسی آمریکا» لانه کرده اند، از آن بیرون ریخته خواهند شد و این محل می تواند در گامی به جلو در روابط خارجی از طرف دولت، برای گشایش دفتر حافظ منافع آمریکا در اختیار سفارت سوییس که حافظ منافع آمریکا در ایران معرفی شده، قرار بگیرد. اقدام بعدی هم می تواند برقراری دوباره رابطه دیپلماتیک باشد.
مساله این است که هزینه سنگین این سی و چند سال اوباشگری در سیاست خارجی رژیم را هم مثل عملکرد سرکوبگرانه و غارت ثروت ملی و فساد گسترده یی که در رژیم هست، مردم ایران پرداخته اند. این اوباشگری باید متوقف بشود. اظهار نظر در روابط خارجی برای سپاه پاسداران به ویژه صدور اعلامیه هایی با خط نشان کشیدن برای این یا آن دولت خارجی مثل آنچه در واکنش به اعدام آخوند نمر باقر النمر کردند، باید مطلقا ممنوع بشود تا طرفهای خارجی نتوانند از این هرج و مرج موجود برای «گرانفروشی» و نیز رفتار غیر محترمانه یی که در مواردی نسبت به ایرانیان دارند، استفاده کنند. مبارزه مردم ایران با این رژیم سرکوبگر برای به دست آوردن حقوق پایمال شده خود، در اوباشگری های عناصر جناح هار، ازیک سو با هدر رفتن نیرو از سوی دیگر با سوء استفاده جناح مزوّر «معتدل» و «اصلاح طلب» با در باغ سبز نشان دادن و ایجاد توّهم رو به روست که این باعث فرسایش نیروی مردم در مقاطع زمانی مشخص می شود. تردید نیست که مردم ایران تا برچیدن بساط سلطنت فقیه و سپاه پاسداران و نیروهای حافظ این رژیم پلید، و دست یافتن به آزادی و استقرار دموکراسی در میهن از پای نخواهند نشست.
***************
*همین مردک محسن رضایی در مقام فرمانده سپاه در 10 خرداد 65 مدعی شد که:« رزمندگان ما برای پیروزی احتیاج به هواپیما و تانکهای پیشرفته ندارند، تنها کافی است ما چهار برابر عراقی ها نیروی پیاده با اسلحه سبک وارد میدان کنیم تا بردشمن صهیونیستی غلبه کنیم و امیدواریم بتوانیم با سرعت، 8 میلیون جمعیت به جبهه اعزام بکنیم» حال بماند که این 8 میلیون نفر را چگونه می خواست سازمان بدهد و وسائل و تجهیزات لازم جنگی شان را تامین بکند، اما دو سال بعد، بعد از شکستهای سنگین اردیبهشت و خرداد سال 67، رفت یک لیست تحویل خمینی برای ادامه جنگ داد که خودش در برنامه یی تلویزیون در یکی دو سال پیش، تایید کرد که به 4 میلیارد دلار نیاز داشت که در آن زمان که در آمد نفتی سالانه به 6 میلیارد دلار رسیده بود،البته تامین آن ممکن نبود. اگرچه با پررویی مدعی است که دولت می توانست تامین کند و نکرد.اودر نامه خود به خمینی نوشته بود« تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم. ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامی یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۱۳۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ قبضه توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزری و اتمی که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است را داشته باشیم، میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی انجام دهیم...» معنی این هم چیزی جز این نبود که با شرایط کنونی ادامه جنگ ممکن نیست و نمی توانیم بجنگیم. خمینی هم معنی آن را دریافت و جام زهر آتش بس را سرکشید و یکسال طول نکشید که عمر ننگینش به پایان رسید.
شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ - ۱۶ ژانویه ۲۰۱۶
http://iradj-shokri.blogspot.fr/
منبع:پژواک ایران