ریقماسعلیخان
اسماعیل وفا یغمایی
- آقای محترمی ! از کاتبان و محرران نمک پرورده آستانه همایونی مرحوم مغفور جنت مکان خلد آشیان ریقماسعلیشاه، بنام مقرب الخاقان ریقماسعلیخان، که وجه بارز شخصیتش چنانکه همگان در درون دربار همایونی دانند ریقماسیت تام و تمام است دوباره چیزهائی سر هم کرده و مرا و چند تن دیگر را به روال سنتی نواخته. «غول قیام و تلواسه های زهرآگین در العطش نبرد» احتمالا فکر میکند باید جواب بشنود! ولی جوابی در کار نیست که نه ضرورتش هست و نه فرصتش و نه علاقه ای که به یک موجود درمانده و بقول ننه بزرگ مرحوم من «ریقماسو» درشخصیت , مثل مراد بزرگوارش ته خط یک خرده پای شهری دست پرورده انجمنهای حجتیه و مهدیه و ضد بهائیت، (با همان اخلاق نامردی و دروغ و جار و جنجال است جواب داده شود). ته خط است و ته و توی همه در آمده منجمله ته و توی تفکر این جناب و خاندان فکریش که روزگاری فکر میکردند آمده اند تا بشریت را نجات دهند و امروز در سایه سار بزرگان جهان مواظبند بند تنبانشان در نرود.
این نوشته های ریق آثار رهبر مدار ،تنها و تنهاکاربرد درونی داردو بس و برای اینکه بگویند ما دشمن داریم و سر همه را در درون گرم کنندو گرنه تشکیلاتی با این طول و عرض و کوک و درز و عمله و اکره و حامی و پشتیبان چه نیازی دارد به دنبال چارتا آدم بقول خودشان شاخ شکسته امثال من قلم تیز کند بخصوص که خوب میدانند من علاقه ای به بر هم زدن فاضلاب فرعی ندارم و مشغول افشای فاضلاب اصلی یعنی فاضلاب خمینی و خامنه ای در فاصله سالهای 250 هجری تا الان هستم یعنی از زمان نواب اربعه تا این نایب آخری! که احتمالا نزد اولی مخفی ست.پس درد جای دیگرست و مشکل مشکل من و ما نیست مشکل در درونست ,و احتمالا رستاخیز مجدد لکاته کتاب بوف کور صادق هدایت در روان نویسنده ،که ریقماسعلیخان گویا علاقه زیادی به هدایت دارد پس بنویسید و قلمتان چاق باد . من جوابم را قبل از این نوشته ام.
پاسخ به حمید اسدیان
و فکر میکنم کافی ست. و در باره سر نشین زورقی که از زوایای مختلف تق اش در آمده چه باید گفت. عصر فقط عصر چرخش سیاسی تاریخ ایران نیست . ایران در حال چرخش فکری است و همراه با فرو رفتن کشتی ولایت فقیه خمینی و خامنه ای و پایان جمهوری اسلامی و چهلسال جنایت و فساد، و مادر قحبگی و دیوثی آخوندی، قاعدتا این «ریقماسعلیخانها»ی بی عمامه هم با دفتر و دستک و مدعاهایشان میروند دنبال کارشان که تاریخ دارد سیفونش را میکشد. اینها در اساس با یک توهم به میدان آمدند و نه یک ایده روشن . کارنامه درخشانشان هم طوماربی پایان اشتباهات است و سرمایه شان هم اجساد کشتگان ما ودشنام دادن به زندگان ما هر کس کشته شد جزو اموال اینهاست و هرکس زنده است نفسی به انتقاد برآورد یا مزدورست و اطلاعاتی یا در بچگی وضعش خراب بوده!! مشکل اصلی این است اینان متعلق به ایام سپری شده اند و تاریخ مصرف تاریخیشان متعلق به قرن دوم و سوم هجریست! و دارند به دنبال جامعه بی طبقه دنبال قاطر امام عصر میدوند و استراتژیشان را ازصحرای کربلا میجویند و...بنابراین ولشان کنیم و همه نیروها علیه شیخان خونخوار و حاکم و اینها را بحال خود بگذاریم با هذیانها و رویاهای برباد رفته..ولایت فقیه که برود و دموکراسی و سکولاریزم که بیاید این سایه های پر مدعا هم میروند یعنی رفته اند دنبال کارشان عمر تاریخیشان قرنهاست تمام شده و عمر طبیعیشان هم مثل عمر من و ما رو بپایان است و چندی دیگر در گوشه گورستانی .. در کل هم اگر میخواهیم عکس العملی نشان دهیم با عبید زاکانی در موش و گربه همصدا شویم از زبان ریقماس خانها
مست بودم اگر گهی خوردم
گه فراوان خورند مستانا
ولی در پایان به یک نکته میخواهم اشاره کنم که شخصیت ریقماسعلیخان ها را خوب نشان میدهد. این بزرگوار بقول معروف هر شکری خواسته خورده و همه را متهم به مزدوری و جیره خواری نموده و آخر کار یک چیزی هم طلبکار شده و از قول دکتر فاطمی نوشته:
پس با یقین تمام میگوییم اکنون که غول قیام سربرآورده دیر و دور نیست تا سیه روی شوند آن کسان که غش داشتهاند.
منبع:پژواک ایران