در زیر قناره های قصابان
اسماعیل وفا یغمایی
در چهل و یکمین روز اعتصاب غذا
ششم سپتامبر دو هزار و نه
دریغا
که دیریست تا سوگند خورده ام
و پیمان نامه شاعران را امضا کرده ام
کز اندوه خویش نسرایم
از روایت رنج خویش،
و درد و دریغ خویش را پنهان کنم
که جهان را و مردمان را به عنایت!
فراتر از کفایت
همیشه خوان پر خون رنج
وسفره سترگ اشک و اندوه گسترده است،
ومباد که شاعران
از درد خویش بر آن چیزی بیفزایند.
دریغا که سوگند خورده ام
که از شادی بسرایم و شعله وشوق
ورنه در زیر این قناره های بیرحم قصابان
در زیر این قناره های بیرحم قصابان
در زیر این قناره های بیرحم قصابان
که پیکرهای رنجور شما فرزندان پاکباز زاد بوم را
چون شمعهائی سرنگون آویخته اند و آویخته اید
چنان می گریستم و فریاد بر می آوردم
تا در اشک و فریاد خویش محو شوم
تا این آدمیخواره قصابان پروار خون و خیانت محو شوند
****
در راههای تلخ تازیانه و توفان وتیغ
در راههای تبر و تیر باران و تبعید
در راههای طلب و طعنه وتهمت
در راههای راهها از پس راهها و دوباره راهها
در راههای چاه ها از پس چاه ها و دوباره چاهها
در راههای پر مه بی مهر و بی ماه و بی محبت
در راههائی که در دو سویش هزار بار جنگیدید
هزار بار کشته شدید
هزار بار خود را به خاک سپردید
و هزار بار بر گورهای خود گریستید و برخاستید
گوشتتان را ،بر آتش فروزان از چربی تان کباب کردند
و اینک قصابانند قصابانند قصابان
هنوز گرسنه وبامعده های شهوتزده و سیری ناپذیر
در دوسوی و هزار سوی جهان
در انتظار به نیش کشیدن استخوانهاتان
و دریغا نمی دانند نمی دانند ونمی دانند
کز این استخوانهای تازیانه خورده
تا مغز استخوان مکیده شده
دیگرسبیلی چرب نخواهد شد
و آتش در گلویشان و زبانشان
چنان زبانه خواهد کشید
که تمام تاریکی به سخن آید.
دریغا
دریغا که سوگند خورده ام
تا از اندوه خویش چیزی نسرایم
دریغا....
منبع:پژواک ایران