«بوي جوي موليانم آرزوست
ياد يار مهربانم ارزوست»
آبي پر موج درياي خزر
جنگل مازندرانم آرزوست
نيمه شب كرمان و رود اختران
آن شكوه آسمانم آرزوست
شهر شيراز و زحافظ يك غزل
جامي از پير مغانم آرزوست
يك سفر تا خاك تبريز و سهند
بيشه ستار خانم آرزوست
پرتو مهتاب را بر زنده رود
اصفهان نصف جهانم آرزوست
باز در آن باغ در دشت كوير
آن غروب بيكرانم آرزوست
در ميان راه «جندق» تا به «خور»
بانگ ناي ساربانم آرزوست
« گرمه» و«ارديب»و«خنج»و«دادكين»
«آبگرم» و«مهرجان»ام آرزوست
اي وطن از موج عمان تا ارس
از خزر تا سيستانم آرزوست
آن هواهاي عبير آگين پاك
وآن زمين پرنيانم آرزوست
سوخت دل از سوز درد و داغ خلق
نعره پير و جوانم آرزوست
كاوه را با بيرقي از آذرخش
آرش و تير و كمانم آرزوست
رقص مردم رابه هر كوي و گذر
فارغ از اين و از آنم آرزوست
تا بلرزد خانه ها را سقف و بام
بر زمين رقصي چنانم آرزوست
«باربد» مردم ز غم دستي بر آر
گوشه «جامه دران»م آرزوست
«شهرزاد» قصه ها بشكن سكوت
يك كلام از آن دهانم آرزوست
كي «هزار و يكشب» تو در سحر
رنگ بازد آن زمانم آرزوست
تو بگو افسانه ما را كه من
تا بگويم صد زبانم آرزوست
اي وطن چون رزم آخر در رسد
يك جهان آتشفشانم آرزوست
بیت اول از رودکی
اسامی بیتهای هشت و نه مناطقی است در دشت کویر و ناحیه خور و جندق و بیابانک.زادگاه من