در قلب مردم
در سفر غلامرضا خسروی
اسماعیل وفا یغمایی
شادند
و شنگند
وسورمند
جلادان چربدست
مست از بوی خون
در آنسوی جهان
و شنگند
و
شاد
سوگمند
غسالان پر تجربت چالاک
منگ ازعطر جسد
در اینسوی جهان
که پیکر تو بر دار فرا رفت و
و برتخت غسالخانه فرود آمد.
**
شادی شان بی دوام است
[ای زنده!
ای زندگی !
ای فرا شده از جسم تا جان
و تا آبروی انسان]
در
پیرامون دار
وپیرامون
تخت غسالخانه
شادی شان بی دوام است
چون هستی
تاریکشان.
**
نمرده ای و زنده ای
با مردم
در قلب مردم
با قلب مردم
با مردم میطپی ای مرد!
تنها با مردم می طپی
در آسمان
و زمین ایران
فارغ از جلادان
و غسالان.....
دوم ژوئن 2014
منبع:پژواک ایران