۱
استاد حسین کرده طی راه دراز
بر خاک نهاده چهره از راه نیاز
بنگر تو تکامل چنین گوهر ناب
خر بازی را که گشته او رهبر باز
۲
ای برده ره از محبت ماچه خران
تا چاکری درگه مهر تابان
برگو تو مرا مشابهت چیست ؟ رفیق!
آن باشد این؟و یا که این باشد آن؟
۳
یک جمع ادامه اصول خویشند
یا در پی دریافت پول خویشند
استاد حسین! تو از آنانی که
از سر تا پا تراز دول خویشند
۳
از شعر تو استاد نماند اثری
وز تو نرسد به نسل فردا خبری
ایمان دارم ولی که در کرمانشاه
بر جا مانده ز نسل تو کره خری
۴
از جمله شاعران به پهنای جهان
زآنان که عیانند و از آنان که نهان
تنها توئی آن که کرد این کشف شگفت
زیبائی عشق را در آغوش خران
۵
تو بنده ی عشقی!! چه الاغ و چه بشر
در کنج طویله یا که روی بستر
سعدی گفتا!:ذات بشر هم گوهر
بنگر تو و اکتشاف گوهر در خر
۶
گر چاه خلا لب به سخن باز کند
با مدح و ستایش تو آغاز کند
چون چاه خلای برترینی خود تو
خوبست خودت مدیحه آغاز کند
۷
اندر پی دول خویش ره میپوئی
از بهر دخول منفذی میجوئی
گر یافت شود بشر! خوشست وگر نه
با ماچه خری شکر خدا میگوئی
۸
در محفل مرشد کبیر ای استاد
پیر خردم به سادگی پندی داد
بنگر تو مریدان قرمساق و ببین
چونست در این میانه اوضاع مراد
۹
بر عزم تو و رزم تو باید خندید
بر ریش تو چون شعر تو باید شاشید
بر جامعه ای که جاکشانی چون تو
مصدر گردند بی امان باید رید
۱۰
در عشق خران شهره ی آفاق توئی
در خدمت رهبران چه قبراق توئی
چونت بستایمت مگر گویم من
پفیوزی و جاکش و قرمساق توئی
۱۱
از رهبر خویش گه خوری آموزی
و ز چاه خلای او بجوئی روزی
باری نگرانم که نیابی خرکی
ناچار شبی خودت به خود بسپوزی
۱۲
در داخل فاضلاب شخص رهبر
حقا که توپی به سندگی از همه سر
بادا که به گردنت مدال آویزد
رهبر! که توپی آن گه ناب و برتر
۱۳
در محضر جاکشان بی اصل و نسب
آنان که به قحبگی همه هم مشرب
دانی که ادب چیست شنو از یغما
هان بی ادبی است روح و معنای ادب
۱۴
دیدیم حسین را به دروازه طوس
میکرد لب ماچه الاغی را بوس
میگفت خوشست هر چه اید در زیر
بیهوده نبایست به لب آه و فسوس
۱۵
دیدیم حسین را کجا؟ کرمانشاه
با چشم پر از اشک و با حال تباه
فریاد زنان که عشق یک ماچه الاغ
کرده چشمم پر از اشک ودل را پر آه
۱۶
ایکاش که مادرت نمی زائیدت
بعد از زادن نیز نمی پائیدت
ای کاش که می رفت به وقت زادن
در داخل مستراحی و میریدت
۱۷
بر سنگ مزار تو با شکل شکیل
باید که کشند طرحی از یک احلیل
آنگه نویسند به زیرش اینجا
خفته ست یکی خرزه ی مرحوم اصیل
شنبه هفت تیر نود و نه