اسلام دموکراتیک مطلقا وجود ندارد
اسماعیل وفا یغمایی
عزیزم عارف شیرازی مقاله ای نوشته است بنام( لینک بنیادهای اسلام دمکراتیک و بردبار در سخنان خانم رجوی ......)ودر این نوشته بنده را نیز مورد محبت فراوان رهبر گونه قرار داده است. خداوند او را حفظ نموده و قلمش را تیز ومثل مزاجش روان نماید که اولا: خانم رجوی که خداوند حفظشان کند نظر خودشان را بیان نموده وخوب کاری کرده و حق داشته بیان کند،خوب عارف جان ! شیرازی جان!بگذار مخالفان هم حرف بزنند و سرکار هم مثل آدمیزاد نقدشان کن که از فحشهای «رهبر واداری» تا بحال چه سودی برده اید که بعد از این ببرید .
دوران «هفت حصار» و بیشتر!که دو نفر حدود بیست سال بنشینند روی صحنه آن بالا و هزاران ساعت حرف بزنند وچرند ببافند و هزاران نفر منجمله خود من سرشان را تکان بدهند تمام شد آن ممه را لولوی تاریخ برد برادرجان، آخر یک سازمان یا فرد سیاسی مثل آدم حرف میزند و اینقدر فحش نمی دهد و مثل الاغ نوشادر خورده این همه جفتک سیاسی- ایدئولوژیک نمی اندازد . به خود آن خدای واقعی قسم اگر مسابقه عر و تیز و جفتک اندازی میان تمام الاغهای صاحب صلاحیت وایدئولوژیک سیاسی برگزار شود فکر میکنم بهترین الاغ «عرنواز و تیز انداز وجفتک افکن جهان» رتبه چهارم را به دست آورد «تو»قهرمان سوم خواهی شد و مقام اول و دوم را دو عزیزبی بدیل دیگر به خود اختصاص خواهید داد .عزیز دل بابا ، چه خبرت است؟ در جهانی که بعد از رنسانس و در غرب کنونی و بلاد متمدن،فلاسفه و متدینین رفیقانه سر یک میز مینشینند و چائی میخورند و بحث میکنند وگاه تنبان خدا را هم از پایش در میاورند و چوب چالش و نقد در بعضی نقاطش میکنند و نفی اش میکنند یا بر سرش تاج ملکوتی میگذارند و اثباتش مینمایند به هم اینقدر دشنام نمی دهند. حالا چی شده ؟!
بعد از سی سال تجربه ،بنده که نگفته ام خدا نیست یا مردم نباید دین داشته باشند، بنده عرض میکنم بنده علیرغم احترام به بقال و چقال [و کسانی که یا میترسند یا حال ندارند فکر کنند و دست آخر اگر منصفانه بیندیشند در گدائی ابدیت و جاودانگی و ترس از تنقیه ابجوش در جهنم جرئت و تهور اندیشیدن را که بزرگترین هدیه خدای حقیقی به انسان است از خود سلب کرده اند] نمی خواهم مقدسات آنها را باور کنم. برای خودشان میمیرم ولی مقدساتشان به درد عمه خودشان و تو میخورد. برای من حیات انسان و جانور و درخت مقدس است، آزادی و دموکراسی و خاک میهن و خاکپای مفهوم تاریخی مردم و ملت، جرئت اندیشیدن داشتن و امثالهم.آن دریای یاوه ها و مزخرفات و باورهای آخوند ساخته و تقدسشان و ظرف تاریخی اش مال تو! بخورشان!اسلام دموکراتیک وجود ندارد!! خب ندارد برای من! برای تو اگر دارد کیفش را بکن برادر فحش نده! دروغ نگو . تهمت نزن ،من نگرانم در آینده به دلیل کمبود دشنام مجبور به خرید آن بشوید!ثانیا خود این مقاله و سمبلهای مورد اعتقاد عزیز دل بابا عارف جان شیرازی جان قویا نشان میدهد اسلام دموکرتیک چیست! میگویند :
-چرا نمی خوابی
مراجعه کننده گفت:
علت اصلی خود تو هستی . قیافه ات انقدر ترسناک است که میترسم بخوابم تو بلائی سرم بیاوری
این حکایت امثال من و اسلام دموکراتیک است عزیز.چون من قبلا یک دو هزار صفحه ای در تاریخ اسلام و شاید حدود پنجاه شصت مقاله در این مورد نوشته ام لازم
نیست دوباره بنویسم. عزیزم عارف شیرازی را به تامل در اخرین نوشته ارجاع میدهم . و برایش از قول عارف قزوینی میخوانم
عارف شیرازی جونم عارف شیرازی
چشماتو بمن بنما تا شوم راضی
چشمامو می خوای چکنی ای بیحیا پسر
بادوم تو بازار ندیدی اینم که مث اونه
مبادا که رهبر بدونه......
از اسلام دموکراتیک سخن گفته میشود و رنگ سیاسی به آن زده میشود و میخواهند یک دولت، یا جمهوری اسلامی!یا یک جامعه بی طبقه توحیدی یا یک جمهوری دموکراتیک اسلامی! با زیر بناهای خیالی – دموکراتیک اسلام بسازند باید واقعا حواسمان جمع باشد.تجربه و درد و خون بس است. اسلام دموکراتیک مطلقا!، مطلقا در طول تاریخ نه و جود داشته و نه وجود دارد و نه وجود خواهد داشت.من بعنوان یک پژوهشگر تاریخ بدون هیچ غروری ولی با ایمان و بخاطر دفاع از مردم خود همین مردم مسلمان و غیر مسلمان میگویم که تاریخ ایران و اسلام را بخوبی میشناسم.فکر میکنم سی سال تحقیق جدی برای شناخت , و تجربه عملی سی چهل ساله تا حدی کافی باشد. چشمهایمان را باز کنیم.برویم و از تاریخ بپرسیم.خودمان را از تفکرات خیالی و ابلهانه سم زدائی کنیم.اسلام در ایران با کشتار و خونریزی و غارت وبردگی وارد شد.تاریخ میگوید ایرانیان دو قرن مقاومت کردند ودهها بار شوریدند. ایران ذره ذره فتح شد. اسلام ایرانی غیر رسمی با گذر ازفیلتر فرهنگ ایرانیو تلاش صدها عارف و شاعر و اندیشمند برای رام کردن آن هیولای اولیه بوجود آمد و نباید فرهنگ و زیبائیهای مذهبی مردم را با اسلام سیاسی قاطی کرد.اسلام حکومتی و سیاسی همیشه غیر دموکراتیک و خشن وجبار بوده است. در طول تاریخ ایران از وقتی که اسلام به ایران وارد شد چه از سنخ سنی و چه شیعه با دموکراسی بیگانه بوده است. اسلام دو نمونه سربداران و علویان را در طول تاریخ ایران ارائه کرد که گویا مایه افتخار است ولی در بنیادها مایه افتضاح است. هردو در بنیادها و کارکردهایشان بسیار ارتجاعی و سرکوبگر و مشابه رژیم کنونی ایران بودند و دمار از روزگار مردم در آوردند. از اغاز تاریخ اسلامی ایران اسلام همواره عصای دست تمام پادشاهان و امیران سرکوبگر از سلطان محمود تا امیر تیمور و تا شاهان قاجاربوده و مذهب آمیخته با سیاست همواره در خدمت قدرت ارباب قدرت و تحمیق مردم بوده است. به باور رهبران مجاهدین، و چنانکه دائم تکرار میکنند اسلامی که گویا از محمد حنیف و قبل از آن از بزرگانی مثل سیدجمال، میرزا، طالقانی، بازرگان ، شریعتی شروع شده و با مجاهدین و بخصوص رهبر عقیدتی به گل نشسته اسلامی است طراز دموکراسی و میتواند دموکرات باشد و دموکراسی نوین را بنا کند . این مطلقا خیالی و نادرست و غیر صادقانه است. فرهنگ اسلامی میتواند بعنوان بخش مهمی از فرهنگ جامعه ایران نقش مثبت خود را ادا کند ولی سخن گفتن از حکومتی با اسلام دموکراتیک جز خیالپردازی نیست.پدران ما از نخستین تهاجم به ایران تا امروز اسلام حکومتی را صدها بار تجربه کردند وما هم اسلام خمینی را تجربه کردیم و هم اسلام رهبر عقیدتی را و تجربه عینی و تئوریک و عملی ما،ویران شدن خانواده هایمان،زیر پا نهادن برخی مقدسات معمول مذهبی به بهانه اسلام و انقلاب،توجیه و تفسیر همه بیشرمیهای سیاسی و شخصی با سس اسلام و انقلاب و دموکراسی توهین وسرکوب دائمی فکری،آوارگی و نابودی فیزیکی و روحی اطفال و فرزندانمان،به سزبازی گرفتن نوجوانان چهاره پانزده ساله.فحاشی برادری که خواهرش را فاحشه مینامد و میخواهد اسلام دموکراتیک بنا کند!، اطلاعاتی خواندن زنی شوهرش را با چهل سال سابقه مبارزاتی،توهین برادری به برادری به اذن پرچمدار انقلاب دموکراتیک!توهین به رفقائی که چهل سال بخاطر دموکراسی جنگیده اندو آنها را با رذالت و شقاوت و ناجوانمردی گویا دموکراتیک به جلادان خامنه ای چسباندن، توهین به مرضیه و احمد شاملو، جان کندن هزاران نفر در میان بیابانهای بی آب و علف و هزار نمونه ناگفته دیگر ما بما میگوید.اسلام بعنوان اعتقاد شخصی و دینی تحت حمایت دولت دموکراتیک مشکل آفرین نیست. باید به مسلمانان و اعتقاداتشان با احترام برخورد کرد اما سخن گفتن از اسلام دموکراتیک بعنوان نظام حکومتی چه از نوع راست یا چپ یا میانه یا از خوشخیالی است و عدم شناخت تاریخ ایران و اسلام ویافرصت طلبی کسانی که میخواهند پس از خمینی از نمد اسلام کلاهی برای خود دست و پا کنندکه به نظر من با تجربه ای که در ایران و خاورمیانه و آفریقا و بسا نقاط دیگربطور روزمره دارد میگذرد و با ظهور انواع نیروهای اسلامی از خمینی گرفته تا طالبان و داعش و بوکو حرام و جماعت وووو در تماشای جهانیان قرار داردو در تماشای تک تک ماقرار دارد ومیتوان پرسیدو صادقانه و روشن این سئوال را در برابر خود قرار داد که:
براستی این چه اسلامی است! و این چه جوهره ای است! که در طول چهارده قرن دهها و صدها نماد ارتجاعی و خشن و بیرحمانه و خونریز و وحشت آفرین و صد درصد غیر دموکراتیک خود را در ایران و تمام کشورهای مسلمان ارائه کرده و در قرن بیست و یکم هر روز دربخشهای عظیمی از دنیا در حال فاجعه آفرینی است ولی در طول چهارده قرن حتی نتوانسته چند نمونه انگشت شمار از اسلام دموکراتیک را ذات خود ارائه کند. براستی چرا؟و حالا باز هم پس از خمینی و خامنه ای ذکر جمهوری دموکراتیک رادر این تریبون و آن تریبون غرغره کنید ویاوه سر کنید و برای حقیقت تره خورد نکنید اما مطمئن باشید دوران این ترهات در آنجائی که سلولهای عصبی و پیشتاز تاریخ می تپد و رشد میکند سپری شده است و شما مدتهاست که به نحو رقت انگیزی متعلق به گذشته اید..اسلام دموکراتیک مطلقا برای مردم وجود نداشته و ندارد و فقط برای امیران! اخوندها! فقیهان! رهبران مذهبی و عقیدتی و اطرافیانشان وجود داشته که بطور دموکراتیک هر غلطی خواسته اند کرده اند و هر یاوه و مزخرفی را به خورد همگان داده اند و بر خر مراد سوار بوده اند و با ضرب فریب و تحمیق یا سرکوب و مجازات یا توهین و تحقیر و تهمت دهان ها را بسته اند.
وبا تجربه شخصی هزاران تن چون خود من:
منبع:پژواک ایران